کتاب «در اندیشه ایران» روانه بازار شد
کتاب «در اندیشه ایران؛ گفتگوهایی در باب سیاست و توسعه در ایران » به تازگی توسط نشر علم روانه بازار کتاب شده است.
به گزارش ایلنا، این کتاب شامل سیزده گفتگوی تخصصی در حوزه مسائل سیاسی و توسعه در ایران است که در قالب سه بخش و سیزده فصل تدوین شده است.
عناوین بخش های این کتاب عبارتند از؛ بخش اول؛ اندیشه سیاسی و نظام حقوقی بخش دوم؛ فرهنگ و جامعه شناسی سیاسی بخش سوم؛ اقتصاد سیاسی و نظام بین الملل است.
جواد اطاعت؛ استاد دانشگاه شهید بهشتی؛ نماینده دوره ششم مجلس و فعال سیاسی اصلاح طلب در پیشگفتار این کتاب نوشته است:
علوم سیاسی همانند علوم طبیعی ، علوم مهندسی و ریاضی از قانونمندی خاصی تبعیت میکند و صاحبنظران و متخصصان این رشته علمی تا حدودی قادر به درک روابط علت و معلولی و کشف پیچیدگیهای آن میباشند؛ اما علومسیاسی بهجای اینکه متاع خاص عالمان علم سیاست باشد، متاع ادارهکنندگان کشورها، نخبگان سیاسی و اجرایی که عموماً تخصصی در این حوزهها ندارند هم میباشد؛ مضافاً اینکه به موازات توسعه دموکراسی به متاع عام ملتها نیز تبدیل شده است. در نظامهای مردمسالار قانونگذاران و مقامات اجرایی مستقیم یا با واسطه از سوی مردم انتخاب و گزینش میشوند و از آنجا که تصمیمات در عرصه سیاست و حکومت بر زندگی ملتها تأثیرگذار است، مردمان نظارت بر عملکرد حاکمان را به مدد توسعه تکنولوژیهای ارتباطی عهدهدار میشوند و این موضوع باعث شده است افکار عمومی نیز در نظر نخبگان سیاسی و اجرایی موضوعیت پیدا کند. لذا این عوامل باعث میشود، سیاست از دایره متخصصان و صاحبنظران فراتر رفته و جنبه عمومی پیدا کند؛ این در حالی است که امر سیاسی به دلایل ذیل بسیار پیچیده و دشوار است بهگونهای که حتی صاحبنظران و عالمان علم سیاست که اطلاعات لازم در اختیار دارند نیز قادر به درک همه این پیچیدگیها نمیباشند.
۱- مرزهای دانش سیاسی در مقایسه با سایر علوم، بسیار گسترده است و پیوندی که با جامعهشناسی، اقتصاد، حقوق، روانشناسی، تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، فلسفه و... برقرار میکند مولد رشتهها و گرایشهای جدیدی چون جامعهشناسی سیاسی، اقتصاد سیاسی، حقوق عمومی، روانشناسی سیاسی، تاریخ تحولات سیاسی، فرهنگ سیاسی، فلسفه سیاسی، جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک و... خواهد شد. این گستردگی بهگونهای است که عملاً امکان تسلط بر همه حوزهها را غیرممکن میسازد.
۲- سیاست تنها یک رشته علمی محض نمیباشد؛ بلکه ترکیبی از علم، دانش، فن و هنر کشورداری هم هست. برهمین اساس چه بسا یک سیاستمدار با تجربه از عالمان علم سیاست در شرایط بحرانی بهتر بتواند تصمیماتی متناسب با شرایط اتخاذ نماید و از منافع و مصالح ملی حفاظت و حراست کند.
۳- در علم سیاست اگرچه باید از دستاوردهای علمی سایر ملل استفاده کرد و این علم محصول عقل و انباشت تجربه بشری است و به حکم قاعده تلازم انسان مسلمان هم میتواند از دانشی که محصول عقل انسان به ما هو انسان است استفاده کند و از طرفی انسانها به نسبت شباهتهایی که با یکدیگر دارند مسائل آنها نیز عموماً با یکدیگر شبیه بوده و تفاوتها، بسیار اندک است؛ اما در این علم همانند علوم طبیعی و ریاضی امکان استفاده مستقیم از تجارب بشری وجود ندارد. برای مثال ایرانیان میتوانند از پزشکان غربی و شرقی برای مداوای بیماران خود سود جویند و یا مهندسان خارجی را برای انجام پروژههای خود استخدام کنند؛ اما نمیتوانند عالمان علم سیاست و یا سیاستمداران دیگر کشورها را برای اداره امور کشور خویش به کار گیرند؛ چرا که در عرصه سیاست، ارزشها، تاریخ، فرهنگ و... نیز باید مدنظر قرار گیرد که شناخت آن برای یک غیرایرانی دشوار است.
۴- در تصمیمات سیاسی متغیرهای عدیدهای دخالت دارند که شناخت و احصاء آنها اگر غیرممکن نباشد، لااقل بسیار سخت میباشد.
۵- تبعات تصمیمات سیاسی نیز بسیار گسترده است و قابل مقایسه با تصمیمات پزشکان در مورد بیماران و یا مهندسان در مورد پروژهای مهندسی نیست. تصمیمات حاکم نابخردی چون «صدامحسین» نه تنها کشور عراق با آن همه منابع سرزمینی را به کشوری عقبمانده تبدیل کرده که همسایگانی چون ایران و کویت هم با تهاجم نظامی، دچار مشکلات عدیده میکند و بر عکس «ماهاتیر محمد» ظرف کمتر از دو دهه مالزی را به کشوری توسعهیافته و با ثبات مبدل میسازد.
۶- بازخورد تصمیمات سیاسی عموماً دیرهنگام است. اثرات مثبت یا منفی و یا نتایج تصمیمات سیاسی بعضاً در طولانی مدت خود را نمایان میکند.
۷- ضعف باور علمی سیاستمداران در حوزه سیاست و حکومت نیز از معضلاتی است که در کشورهای توسعهنیافته هزینههای زیادی را بر ملتها تحمیل کرده است که خسارتهای آن بعضاً از جنگهای طولانی مدت هم بیشتر است. باور علمی نسبت به اداره کشور، مقولهای فرهنگی است و آن اینکه بپذیریم هر پدیدهای علت و یا علتهایی دارد که از طریق دادههای علمی میتوانیم نسبت به شناخت آنها نائل آییم. برای مثال کشاورزان باید بیاموزند که استفاده از دادههای علمی در افزایش کمی و کیفی محصولات آنها مؤثر است. بیماران نیز بپذیرند که درمان بیماریهای آنها با رجوع به پزشکان متخصص امکانپذیرتر است. آنچه در خصوص باور علمی در عرصه کشورداری، مدنظر است، مقوله علم نیست؛ بلکه مهمتر از آن حاکمیت نگرش علمی بر باورهای فرهنگی جامعه به منظور نگاهی عالمانه بر اداره امور کشور است. در کشورهای توسعهیافته همانگونه که بین بیمارستانها و دانشگاههای علوم پزشکی و بین صنعت و دانشکدههای فنی و مهندسی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، بین دانشکدههای اقتصاد، علوم سیاسی، جامعهشناسی، روابطبینالملل و... با تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان در نهادهای قانونگذار و اجرایی ارتباط وجود دارد. مقامات مسئول تصمیماتی اتخاذ میکنند که در پژوهشکدههای مربوطه مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفتهاند.
به عبارتی اداره امور مبتنی بر دادههای علمی و نه براساس برداشتهای ذهنی و سلیقهای است و تصمیمات سیاسی قبلاً در دانشکدههای مربوطه اتخاذ میشوند. این درحالی است که در کشورهای توسعهنیافته و یا در حال توسعه تصمیمات اگر براساس منافع شخصی، باندی، گروهی و حب و بغضها نباشد در خوشبینانهترین حالت متأثر از سلیقهها و برداشتهای ذهنی است.
۸- در کنار موارد فوق، موضوعی که علم سیاست و دانش کشورداری را در تنگنا قرار میدهد، حساسیت، مخالفت و بعضاً مقابله حاکمان با تولید، نشر و آموزش دانش سیاست به معنای واقعی کلمه است. پزشکان، مهندسان و زیرمجموعههای این رشتههای علمی بدون دغدغه، مطالعات علمی خود را انجام میدهند و دادههای تحقیقاتی را منتشر میکنند. برای مثال یک زیستشناس، مطالعات خود را بر انواع گونههای گیاهی و جانوری متمرکز میکند و دادههای علمی خود را از طریق مجلات علمی، کتاب، رسانهها و مهمتر از آن آموزش به دانشجویان بدون دغدغه پیگیری میکند و...؛ اما یک عالمسیاسی نمیتواند همه یافتههای علمی خود را حتی اگر برای جامعه و کشور بسیار مفید باشد در اختیار دیگران قرار دهد و یا نسبت به آموزش آن اهتمام ورزد.
۹- علیرغم همه این مشکلات در حوزه مسائل سیاسی متأسفانه غیرمتخصصین ادعای بیشتری از صاحبنظران در این امور دارند.
۱۰- به دلیل حساسیتهایی که صاحبان قدرت در مورد موضوعات سیاسی دارند، عالمان سیاسی نیز از ورود به بسیاری از مباحث کاربردی و مورد نیاز کشور خودداری میکنند.
مجموعه این عوامل باعث شده است که علم سیاست در کشورهایی مثل ایران از تأثیرگذاری چندانی برخوردار نباشد. این درحالی است که مدرسه علومسیاسی بعد از دارالفنون قدیمیترین مرکز آموزش عالی در ایران بوده است، حال سوالی که مطرح میشود این است که در چنین شرایطی برای اینکه در عرصه سرنوشت و اتخاذ تصمیمات در حوزه عمومی دانشآموختهگان مربوطه تأثیرگذار باشند و باور علمی صاحبمنصبان به اداره کشور و جامعه تقویت شود و مهمتر از آن آگاهی عمومی برای انتخاب بهترینها افزایش یابد، چهکار باید کرد؟
واکاوی این موضوع بیانگر ضعف فرهنگ عمومی بهویژه فرهنگ نخبگان سیاسی و اجرایی است که اتفاقاً از مهمترین دلایل توسعه نیافتگی کشور نیز میباشد. کمااینکه چون در جستجوی دلیل مانایی و پایداری بنای بلند و مستحکم توسعهنیافتگی ایران بر میآییم، خشتهایی چون ضعف تفکر عقلانی و رواج اخباریگری، عدم تحول ساختاری نظام آموزشی، عدم باور علمی در عرصه سیاست و حکومت، چگونگی تعامل با نظام بینالملل، ساختار متمرکز و ناکارآمد نظام اداری، عدم نهادمندی احزاب و تشکلهای سیاسی، فقدان استراتژی مناسب اقتصادی، حاکمیت رویکردهای اقتدارگرایانه و استبداد سیاسی، فساد مالی، اداری و غیره را میبینیم که این بنا را برافراشتهاند؛ اما باور کنید سیمانی که بنیان و خشتهای ساختمان توسعه نیافتگی را بر هم مستحکم نموده است، همانا فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی بهویژه فرهنگ نخبگان حاکم آن در طول تاریخ بوده است. کما اینکه در ایران سیاست و حکومت بر فراز منازعه، تفرقه و اختلاف بنا شده است و نه بر اساس همکاری، تفاهم و ائتلاف.
زیربنای هر توسعه، به فرهنگ و توسعه فرهنگی هر جامعه، بهویژه فرهنگ نخبگان سیاسی و اجرایی آن باز میگردد. بنابراین، چارهای جز آگاهی بخشی و ارتقاء فرهنگ مردم و مسئولان کشورها وجود ندارد. این در حالی است که چون تولیدات علمی کمتر مورد توجه سیاستمداران واقع می شود، عالمان علم سیاست ، بعضاً سرخورده و ناامید از ابداع و خلاقیتها راه انزوا را در پیش میگیرند. پژوهشهای این حوزه اگر مجال انتشار یابند در مجلات علمی- پژوهشی با نسخ بسیار محدود تنها زینتبخش کتابخانهها و آرشیو مجلات علمی، پژوهشی است. در چنین شرایطی علم سیاست که متاعی خاص میباشد، باید به عرصه عمومی بازگردد. پژوهشها از حوزه نظری صرف به عرصههای میدانی و کاربردی نقل مکان کنند و با بیانی ساده با استفاده از رسانههای جمعی به سمع و نظر عموم رسانده شود.
با این رویکرد و به منظور انجام وظیفه در دو دهه اخیر سعی بر این بوده است که تولیدات خویش را علاوه بر انتشار به زبان علمی در مجلات معتبر پژوهشی و شیوههای معمول و مرسوم، این مطالب در قالب گفتگوهای رسانهای هم در اختیار مخاطبان قرار گیرد. خوشبختانه در سالهای اخیر اشتیاق بهتری از سوی احزاب، رسانهها و بعضاً دانشجویان غیر مرتبط در خصوص مسائل سیاسی مشاهده میشود که در حد توان و بضاعت علمی برای آموزش این عزیزان استقبال کردهام و در همین راستا سیزده گفتگو در قالب سه بخش، " اندیشه سیاسی و نظام حقوقی"، " فرهنگ و جامعه شناسی سیاسی" و " اقتصاد سیاسی و نظام بین الملل" انجام شده است که تقدیم علاقهمندان به مسائل سیاسی میشود. امید آنکه این مطالب بتواند برخی از پرسشهای مطرح جامعه امروز ایران را پاسخگو باشد. در پایان بر خود فرض میدانم از دوستان روزنامهنگار، دکتر فیاض زاهد، حامد طبیبی، جواد روح، رضا رئیسی، بابک مهدیزاده، سعید سیف، سعید قلیچی، حسین سعیدی، محسن عسکریان، مرجان توحیدی، زهرا رضایی، معصومه ستوده، ویدا ربانی و دانشجویانی که با پرسشهای خود زمینه انجام این گفتگوها را فراهم آورده اند سپاسگزاری نمایم.
جواد اطاعت
دانشیار علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی