چگونه جامعه نامهربان و پرآسیبِ ما در ایام محرم؛ بهشدت انسانی میشود؟
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است؛ کثرت خوانش از واقعه عاشورا به چند بعدی بودن قیام امام حسین (ع) برمیگردد و اینکه نباید در شناخت منکر مدنظر امام حسین (ع) سادهانگارانه برخورد کنیم.
غلامرضا ذکیانی (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا؛ درباره چرایی وجود قرائتها و خوانشهای مختلف از واقعه عاشورا و قیام امام حسین (ع) گفت: اصل کثرت نگاهها به واقعه عاشورا به اصل بزرگی ماجرا برمیگردد. خود ماجرا آنقدر ذیوجوه و دارای لایههای عمیق اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بشری هست که میبینیم در طول تاریخ افراد مختلف با قرائتهای متنوع نظرات گوناگونی درباره آن بیان میکنند. در واقع نفس وجود برداشتهای مختلف و حتی تنوع سوگواریها و تعزیهها و مداحیهایی که در مراسمهای ماه محرم میبینیم که حتی تا اربعین ادامه پیدا میکند؛ ناشی از همین تنوع دیدگاهها و ابعاد مختلف واقعه است. برای همین هم میگویم اگر متفکران و اندیشمندان مختلف نظرات متنوعی درباره واقعه عاشورا دارند؛ مسئلهای طبیعی است. حالا ممکن است در این میان برخی از نگاهها و خوانشها صحیح نباشد اما اصل کثرت در نگاهها طبیعی است و تقریبا هرکسی از ظن خود به عاشورا نگاه کرده است. در فیلمهای معناگرا هم به دلیل وجود لایههای مختلف و متنوع؛ برداشتهای مختلفی مطرح میشود پس اینکه در قبال واقعه معنوی عاشورا تنوع برداشت و خوانش وجود داشته باشد؛ چندان عجیب نیست.
وی افزود: چند بعدی بودن واقعه عظیم عاشورا باعث شده نگاهها به کربلا و مرقد امام حسین (ع) نیز در طی تاریخ گوناگون باشد و این تنوع اهمیت توجه به این مسئله و این پاسخ را چند برابر میکند که مگر گستردگی و نوع این اتفاق چه بوده که بعد از گذشت قرنها همچنان با این شور و حرارت بدان پرداخته میشود؟ درحالیکه سایر وقایع تاریخی نهایتا چند سال و چند دهه در اذهان به صورت جدی باقی میمانند. اصولا هر چه از واقعه عاشورا میگذرد نه تنها کمرنگ نشده بلکه به دلیل همین کثرت ابعاد بر تنوع نگاهها، عمق برداشتها و گستردگی خوانش نسبت به آن نیز افزوده شده است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی سپس با اشاره به اینکه در میان قرائتهای مختلف عاشورا، دیدگاه شهید مطهری را بیشتر میپسندد؛ بیان کرد: شهید مطهری در بیان نظراتش درباره چرایی وقوع قیام عاشورا سه بعد را مطرح میکند. دعوت کوفیان، نه گفتن به درخواست بیعت با یزید و نهی از منکر. شخصا در مورد بعد سوم حساس شدم و خواستم ببینم منکری که امام حسین به خاطر آن قیام کرد، واقعا تا چه حد خطرناک بود که نیاز به چنین اقدامی در مقابل آن احساس شد؟ میتوان گفت منکری که اتفاق افتاده بود آنچنان بزرگ بود که با یک قیام ساده و جنگ معمولی از بین نمیرفت و واقعاً حرکتی عظیم نیاز داشت تا در مقابل آن ایستادگی صورت بگیرد. البته نه اینکه امام حسین با قصد شهادت خود و خانوادهاش راهی کربلا شده بود بلکه دعوت کوفیان نیز برایش مهم بود و اینکه درصورت امکان؛ حکومت اسلامی را به دست صاحبان اصلی آن بازگرداند. اما جدای از تمام اینها مهمترین مسئله این بود که اگر چنین شرایطی مهیا نشد با توجه به تاکید مدام یزید بر بیعت گرفتن با امام حسین قیامی صورت دهد تا با حماسهسازی این منکر بزرگ را به مردم زمانه خود و حتی امروز بشناساند.
ذکیانی در ریشهیابی منکر خطرناکی که امام حسین(ع) علیه آن اقدام کرد نیز یادآور شد: نباید در شناخت این منکر سادهانگارانه برخورد کنیم و فقط بگوییم که قیام امام حسین برای خلافت و بیعت نکردن با یزید بود. اگربه عمق ماجرا دقت کنیم میبینیم با منکری خطرناک روبرو هستیم که امام حسین احساس کرده از طفل ششماهه خود تا پیرمرد ۸۷ ساله را برای مقابله با آن به صف کند. بعد از مطالعه آرای شهید مطهری علاقهمند شدم تا پیگیر پایه و ریشه این منکر شوم. میتوان گفت ریشه این منکر حتی تا زمان پیامبر و خلافت خلفای راشدی و حضرت علی و امام حسن به عقب برمیگردد. انحراف بنیقریظه از آموزههای پیامبر که نهایتاً با ترور خلیفه سوم به پدیدهای جدی تبدیل شد؛ در چهار سال خلافت حضرت علی (ع) نیز مشکلاتی ایجاد کرد و باعث شد در همین مدت کوتاه زمامداری امام علی(ع) سه جنگ عجیب داخلی (جمل، صفین و نهروان) را تجربه کند.
او اضافه کرد: وقتی امام علی به خلافت رسید بین عرب و عجم فاصله افتاده بود، بین اشراف و بردگان فاصله افتاده بود و... یعنی دقیقاً همان فاصلههایی که پیامبر برای برداشتن آنها آمده بود از زمان خلیفه دوم به صورت جدی پا گرفت و در زمان خلیفه سوم رسمیت پیدا کرد. با ترور خلیفه سوم این بدعتها نه تنها ریشهکن نشد بلکه تفرقهها و درخواستهایی که افرادی مثل طلحه و زبیر برای دریافت عمارت بصره داشتند و حضرت علی زیر بار آن نمیرفت باعث شدت گرفتن این منکر شده بود. طلحه و زبیر بعد از مخالفت حضرت علی (ع) برای دریافت عمارت بصره که از دید ایشان بیتالمال حساب میشد به مکه رفتند و مخالفتهای خود را آغاز کردند که نهایتاً به جنگ جمل انجامید. در این جنگ یک روزه طلحه و زبیر کشته شدند و همسر پیامبر نیز تحتالحفظ به مکانی انتقال داده شد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی همچنین درباره نقش اهالی کوفه در پا گرفتن این منکر تاکید کرد: با فاصله اندکی از جنگ جمل، جنگ صفین به خونخواهی خلیفه سوم آغاز میشود که جنگی طولانی و با تلفات چهلهزار نفری از هر طرف درگیری بود. همانطور که در تاریخ نیز آمده جنگ صفین با قرآن سر نیزه کردن پایان یافت اما باعث شد عدهای از همراهان حضرت علی از او جدا شده و تحت نام خوارج جنگ نهروان را به وجود بیاورند. این جنگ سوم از اهمیت بسیاری در آنچه که تا واقعه عاشورا به وقوع میپیوندد؛ دارد. در جنگ نهروان چهار هزار نفر از خوارج کشته میشوند و تنها ۹ یا ۱۰ نفر آنها امکان فرار پیدا میکنند.
ذکیانی سپس درباره صلح امام حسن (ع) با معاویه و سکوت در برابر او نیز تصریح کرد: میتوان گفت صلح و سکوت در برابر معاویه به نوعی از زمان حضرت علی (ع) شروع شده بود و بعد از به شهادت رسیدن ایشان نیز تلاشهای امام حسن برای همراه کردن مردم جهت قیام علیه معاویه بینتیجه ماند. حتی ۱۰ سال آخر حکومت معاویه در سالهای ۵۰ تا ۶۰ هجری که با امامت امام حسین همراه بود با قیام و واکنشی از سوی او مواجه نشد. نه اینکه امام حسین مماشاتی با یزید داشته باشد و علیه غارتهای او موضع نگیرد، بلکه معاویه آنقدر ظاهرالصلاح و زیرک بود که امام حسین میدانست درخواست همراه کردن مردم برای قیام علیه او بیجواب میماند. منتها بعد از مرگ معاویه و به حکومت رسیدن فرزندش یزید این منکر بزرگ که از زمان پیامبر ریشهیابی کردیم به خطرناکترین بخش خود میرسد.
او همچنین یادآور میشود. درثانی از زمان معاویه جعل روایت حدیث علیه حضرت علی (ع) و اهل بیت شکل گرفته بود و حتی در منبرها رسماً علیه او لعن و نفرین میفرستادند و قبر او نیز هفتاد سال (۴۰ تا ۱۱۰ هجری شمسی) مخفی مانده بود. اما با به حکومت رسیدن یزید از طرف پدرش که به خلافت منصوب شد و خطر بروز سلطنتمحوری در خلافت اسلامی را گوشزد میکرد و شخصیت خود یزید که منکر بزرگی بود؛ امام حسین (ع) راهی نداشت جز اینکه نهایتاً با فدا کردن جان خود، فرزندان و خانوادهاش مسلمانان را از این منکر نجات دهد. به همین دلایل هم هست که بُعد سوگواران در مراسم عاشورا بسیار پررنگ و قوی است و حتی هر بشری که عواطف انسانی دارد؛ نسبت به این ظلم واکنش نشان میدهد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی سپس با تاکید به لزوم توجه به دو وجه توصیفی و هنجاری در مراسم ماهمحرم و عزاداریها گفت: در پرداختن به واقعه عاشورا باید دو وجه توصیفی و هنجاری را مدنظر داشته باشیم. وجه توصیفی یعنی آن چیزی را که اتفاق افتاده دقیقاً و بدون هیچ دخل و تصرف و حتی نقدی بیان کنیم. وجه هنجاری بیشتر به بعد سوگواری و آیینها و مراسم عزاداری بازمیگردد. متاسفانه شاهدیم به دلیل عدم توجه کافی به بعد توصیفی بعد هنجاری با مواردی همراه میشود که حتی با خواستههای امام حسین مغایرت دارد. این دو بخش باید توامان مورد توجه باشند و افرادی مثل شهید مطهری سعی کردند با تالیفات خود جلوی تحریفات عاشورا را بگیرند.
ذکیانی در اهمیت نقش رسانهها برای توجه به وجه هنجاری عزاداریهای ماه محرم بیان کرد: قاعدتاً رسانهها باید با تکیه بر تمام ابعاد واقعه عاشورا مخصوصاً بیان بعدهای اخلاقی، حماسی و فرهنگی آن به ساخت جامعه سالم کمک کنند. هرکسی که میخواهد در بعد هنجاری فعالیتهای درستی داشته باشد باید مطالعه کند، تاریخ بخواند و حتی هنر شعر و فیلم بداند. وقتی نه حوصله مطالعه داریم و نه زمانی برای یافتن اطلاعات درست از واقعه عاشورا صرف میکنیم؛ بعد هنجاری این اتفاق به مواردی منتهی میشود که حتی با یک کلاغ و چهل کلاغ و غلو برخی از آن سوءاستفاده میکنند. در این شرایط پیام اصلی شهادت امام حسین برای جامعه روشن نمیشود.
او در پایان تاکید کرد: درکنار اینها باید تامل کنیم چگونه است جامعهای که امروزه از آن با نام جامعهای نامهربان، بدون تعامل و پرآسیب یاد میشود و افراد آن عموماً به یکدیگر احترام نمیگذارند در ایام محرم و مخصوصاً روزهای تاسوعا و عاشورا به شدت جامعه انسانی میشود؟ باید بررسی کنیم چگونه میتوان این روحیه و این جامعه سالم را در سایر ایام سال نیز مشاهده کرد. این یعنی ما امکان ایثار، تعامل و مهربانی را داریم که میتواند با سازوکار درست و تزریق دستآوردهایی که تاسوعا و عاشورا برای افراد دارد در تمام طول سال ادامه پیدا کند.