نگاهی به داستانهای عصر صفوی در یک کتاب
کتاب «هویت ملی در قصههای عامه دوره صفوی» توسط انتشارات علمی فرهنگی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «هویت ملی در قصههای عامه دوره صفوی» نوشته محمد حنیف ابتدا در سال ۹۳ و توسط انتشارات عصر داستان منتشر شده بود که به سرعت نوبت چاپ اول آن به اتمام رسید. با این وجود انتشارات ولی عصر داستان انتشار مجدد این اثر را در دستور کار خود قرار نداد. اما امسال این کتاب از سوی انتشارات علمی فرهنگی منتشر شد و همزمان با نمایشگاه بیستونهم کتاب تهران نیز در اختیار مخاطبان قرار گرفت.
کتاب «هویت ملی در قصههای عامه دوره صفوی» در سه فصل فراهم آمده است. فصل اول: هویت، قصه عامه و داستان سرایی دوره صفوی، فصل دوم: هویت ملی دوره صفوی در قصههای شفاهی و فصل سوم: هویت ملی در قصههای مکتوب دوره صفوی.
مولفههای هویت از دیدگاه این کتاب نیز حدود جغرافیایی سرزمین ایرانیان، تبار مشترک، زبان مشترک، گذشته تاریخی مشترک، نظام سیاسی مورد نظر، مذهب مشترک، آداب و رسوم و علائق مشترک معرفی شدهاند.
در ضمائم کتاب نیز قصههای شفاهی دوره صفوی ارائه شده است.
در مقدمه کتاب آمده است:
«ادبیات عامه، بهخصوص قصههای عامه، در فرهنگ مردم (فولکلور) جایگاه والایی دارد؛ زیرا این قصهها دربرگیرندۀ جنبههای ظریفی از وجوه هویتی هر ملت محسوب میشود.
این مهم از آن رو حائز اهمیت است که مورخان کمتر به مسائل اجتماعی پرداختهاند و بیشتر به حوادث سیاسی و زندگی شاهان و شاهزادگان و درباریان توجه کردهاند؛ درحالیکه قصههای فولکلوریک زندگی اجتماعی تمامی طبقات، بهویژه زندگی مردم فرودست را به تصویر کشیدهاند. در این قصهها میتوان جنبههای ناپیدای زندگی گذشتگان، اعم از باورها، آیینها، عادات، معماری، وضع زندگی، طبقات، شیوۀ گفتار، تمایلات فکری و عاطفی و... را بررسی کرد.
با آنکه قصههای عامه از جنبههای دیگری همچون ارزشهای تربیتی و آموزشی و یاری رساندن به فهم بهتر ادب کهن (ادبیات رسمی و مکتوب) واجد اهمیت است، شاید هیچیک از فواید برشمرده، همسنگ نقش آنها در بازشناسی هویت ملی نباشد؛ بهخصوص اگر قصههای عصری همچون عصر صفوی بررسی شود. عصری که میتوان آن را از اعصار تاریخی مهم ایران دانست.
شاید بتوان شاخصترین ویژگی دورۀ صفوی را احیای وحدت ملی ایرانیان، این بار تحت لوای تشیع، دانست. بیشتر سرزمینهای جدا شده از کشور باستانی ایران، پس از بازگردانده شدن، زیر لوای پرچم تشیع حیات نوینی آغاز کردند و دگرگونیهای مختلفی را از جنبههای متفاوت پذیرا شدند که اغلبِ آنها تا امروز نیز پایدار مانده است.»
در بخشی از کتاب در مطلبی با عنوان «شاهعباس؛ نماد اقتدار صفویان در قصههای عامه» نیز میخوانیم:
«ماکس وبر مهمترین تفاوت قدرت۲ و اقتدار یا سلطه را در چگونگی تبعیت زیردستان از حاکمان میداند. زیرا میزان قدرت، به میزان اعمال ارادۀ زبردستان بر زیردستان بستگی دارد و دراینمیان، مقبولیت حکام یا رضایت زیردستان شرط نیست؛۵ اما اقتدار رابطهای دوسویه است و زیردستان با رضایت از دستورهای حاکم تبعیت میکنند.
ماکس وبر اقتدار یا سلطه را اینگونه تقسیم میکند: ۱. اقتدار عقلانی؛ ۲. اقتدار سنتی؛ ۳. اقتدار کاریزماتیک.
در نظرگاه وبر، اقتدار عقلانی مبتنیبر قوانینی است که جامعه پذیرفته و فردی مقتدر، مسئول اجرای آن است. در این نظام سیاسی، تبعیت از قانون، نوعی وظیفه بهشمار میرود. اقتدار سنتی نیز برپایۀ سنتهای جامعه شکل گرفته است. در این نظام سیاسی، فاعل یا حاکم اقتدار خویش را از سنتهای پذیرفتهشدۀ عمومی کسب میکند؛ اما حاکم کاریزما که از اقتداری جادویی برخوردار است، سلطۀ خویش را در هالهای غیرعقلانی و غیرسنتی، اما عاطفی، محفوظ نگه میدارد. در این نظام سیاسی، تبعیت، موضوعی مقدس است و در ارتباط بین سلطهگر و سلطهپذیر، احساس نقش اول را ایفا میکند.
اگر بخواهیم تعاریف ماکس وبر را دربارۀ رویکارآمدن شاهعباس و ادامۀ سلطنت او در نظر بگیریم، باید بگوییم شاهعباس، ابتدا با غصب پادشاهی از پدرش سلطان محمد خدابنده، قدرت را کسب کرد و بلافاصله بعد از پذیرش پادشاهی توسط عقلای صفوی، در جایگاه سلطۀ سنتی بر ایران عصر صفوی قرار گرفت و آرامآرام کوشید اقتدار خویش را در دو جنبۀ دیگر عقلایی و کاریزما بسط دهد.
در نخستین سالهای حکومت شاهعباس و در ایامی که ستارۀ اقبال او هنوز درخشیدن نگرفته بود، عقل و احساس عامه او را پادشاهی فراتر از اسلافش نمیپنداشت؛ اما با شکست ازبکان و بازپسگرفتن سرزمینهای غربی و شمال غربی از عثمانیها و بهزانودرآوردن پرتغالیها در خلیج فارس، آن هالۀ جادویی اقتدار را حول وجود شاهعباس تنید و اینگونه، زیباییهای کردارش در غلوآمیزترین عبارات بیان و زشتیهای رفتارش محو شد. ازاینروست که:
۱. در حافظۀ تاریخی عامه، شاهعباس بیشترین روایتها را دارد.
۲. شاهعباس، تنها پادشاهی است که تقریباً در تمام قصهها از وی به نیکی یاد میشود و ارادۀ او تنها درمقابل ارادۀ خداوند و قضاوقدر اوست که یارای مقابله ندارد.
۳. بهنظر میرسد که راویان اولیۀ این قصهها، از شاهعباس مقتدری فراتر از اقتدار واقعی وی ساختهاند و این بدان معناست که دورۀ سلطۀ این پادشاه فرهمند، دورهای استثنایی بوده و در طول تاریخ بعد از شاهعباس، جامعه شاهد تولد چنین پادشاه بزرگی نبوده است.
۴. باتوجهبه اینکه خلق قصههای شفاهی زمان دقیقی ندارد، احتمالاً حداقل بخشی از قصههای عامه، در پاسخ به نظام سیاسی عصر راویان ساخته و پرداخته شده است؛ یعنی جامعهای که نمیتوانست به زوال قدرت و هرجومرج رایج پاسخی درخور بدهد، با پردازش و یادآوری دورۀ امنیت و فراوانی، دریغ خویش را از آن دورۀ دور از دسترس ابراز میکرد و جالب آنکه از نجوای کلام راویان چنین برمیآید که مردم جامعه بهطورکلی، حقی فراتر از آنچه نظام سیاسی سنتی برای آنان قائل بوده است، درخواست نکردهاند؛ هرچند استثناهایی در این قصهها وجود دارد.
رمان «این مرد از همان موقع بوی مرگ میداد» و کتاب «داستان سیاسی، داستان انقلاب» نیز به تازگی به قلم محمد حنیف (نویسنده و پژوهشگر ادبی) منتشر شدهاند.
«هویت ملی در قصههای عامه دوره صفوی» نوشته محمد حنیف را انتشارات علمی فرهنگی در ۳۱۷ صفحه و در تیراژ ۲۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۷ هزار تومان منتشر کرده است.