عابدینی: نگران عربی بودن خط فارسی نباشید
عابدینی میگوید: اغلب چیزهایی که ما امروز به نام کوفی میشناسیم مربوط میشود به دورهای که ایرانیان آنجا زندگی میکردند. پس تا این حد عربی و فارسی نکنید و با خیال راحت از این خط استفاده کنید زیرا همهاش متعلق به خودمان است و لازم هم نیست راجع به آن حرف بزنیم.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ رضا عابدینی عصر یکشنبه (10 آبان) در گالری آبانبار حضور پیدا کرد و در جمع علاقمندان گرافیک به گفتگو با شهاب فتوحی و پرسش و پاسخ با او پرداخت.
این گفتگو که به مناسبت نمایشگاه "طراحی خط" رضا عابدینی در گالری آبانبار برگزار شد؛ با استقبال بسیار زیاد هنرمندان عرصه گرافیک تهرانی و شهرستانی مواجهه شد اما به دلیل کمبود فضا در این گالری کوچک؛ بسیاری از علاقمندان در فضای پله و ورودی گالری تجمع کرده بودند. در این میان جمعی شلوغی بیش از اندازه و پیشبینی نشده این مراسم را نوعی بیاحترامی به مخاطب تلقی کرده و بازگشتند.
در ورودی گالری؛ پوستری دیده میشد که روی آن نوشته بود: «سعی نکنید که این نوشتهها را بخوانید! آنها را ببینید. اینها نوشتهها برای خوانده نشدن هستند. اگر اصرار به خواندن نوشتهها دارید پیشنهاد میکنم کتابهای خط سوم، چنین گفت زرتشت و کتاب عهد جدید را تهیه کنید و بدون دردسر نوشتههای چاپی را بخوانید. چرا ما تصور میکنیم هر نوشته به خودی خود و بدون درنظر گرفتن محتوایش باید ارزش خواندن داشته باشد.» و «وقتی از یک فیگور طراحی میکنیم تشخیص اینکه این طراحی خوبی است یا نه، کار چندان دشواری نیست؛ مشروط به اینکه طراحی بدانیم اما وقتی کلمهای را طراحی میکنیم، معیارمان برای خوبی یا بدی چیست؟»
رضا عابدینی و شهاب فتوحی گفتگوی خود را به دلیل ازدحام جمعیت و مشکلات فنی در پخش صدا با تاخیر 45 دقیقهای آغاز کردند. عابدینی در ابتدا شرحی از سبک کارهایش و چگونگی ایجاد این تجربه هنری ارایه داد و در پایان به پرسشهای حضار پاسخ گفت.
این هنرمند گرافیست با اشاره به سبک کارهای فرمالیستها گفت: من خیلی در گروه کاری فرمالیستها قرار نمیگیرم اما به هیچ وجه لایه یا بکگراند دیگری برای کارهای خود به جز آنچه دیده میشود، متصور نیستم. از سویی چیدمان کارهایم بسیار مهم است زیرا به شدت به فرم اهمیت میدهم.
وی افزود: در ایران یک بدفهمی تاریخی نسبت به فرمالیست وجود دارد. در دورههایی عدهای دیگران را متهم میکردند که کارهایشان فرمالیستی است و فرمالیست را به عنوان ناسزا بهکار میبردند در مجلهها میان نقاشان و منتقدان (که البته منتقد نیستند بلکه بیشتر نویسندگان ادبی هستند که در حوزه تجسمی فضولی میکنند، علیرغم اینکه آدمهای بزرگی هستند؛ اما حق ندارند در حوزه تجسمی به این راحتی صحبت کنند) نقاشان را متهم کردند که فرمالیست هستید. افراد بیغم بدون اینکه به جامعه و موقعیت زمانی و مکانی فکر کنند و بدون اینکه هیچ دغدغه دیگری غیر از اثر هنری داشته باشند؛ که البته این نداشتن دغدغه غیر از اثر هنری درست است؛ حتی فردی که از فرمالیست انتقاد میکند متوجه نیست از فرم استفاده میکند و هیچ چیزی در این دنیا امکان ندارد باشد یا اتفاق بیفتد مگر از طریق فرم.
عابدینی با تاکید بر سبک نقاشان فرمالیست اظهار کرد: به هیچ وجه تلقی من از کلمه فرم انگلیسی؛ فرمالیست نیست. ما در زبان فارسی از فرم استفاده میکنیم. باید از افرادی که مرا به فرمالیست متهم کردهاند؛ بپرسم به چه دلیل فرمالیست هستم؟ من نباید توضیح بدم.
وی تاکید کرد: یک ایده غلط قدیمی که از فلسفه وارد نقاشی شده؛ این است که اثر را به یک ایده یا کانسپت و آنچه که به شکل ظاهر میبینیم، تقسیم میکنیم اما جملهای را خود من ساختم اینکه "در پس هر نقاشی فقط یک مقدار پارچه و بوم قرار دارد همین" هیچ چیز دیگری نیست هرچه می بینید نقاشی است. اگر ساعتها درباره یک اثر صحبت کنید و خود اثر چیزی نداشته باشد؛ چیزی به آن اضافه نمیکند."
عابدینی افزود: در ایران مطرح میشود که هر اثر گرافیکی نکتهای را بیان میکند یا بر اثر چیزی ایجاد شده است. یکی از گرایشهایی که در گرافیک وجود دارد، سمبلیسم است و سابقهاش در نقاشی به سورئالیسم برمیگردد. به دلیل اینکه ایران سابقه درخشانی در ادبیات دارد و مردم؛ ذهن ادبی دارند، این بخش از گرافیک در ایران موفقتر بوده است. آنها وقتی جلد کتاب یا پوستر میبینند، میگویند چه نکتهای را میخواهد مطرح کند؟ درحالیکه در سوئیس وقتی یک مربع قرمز میبینید که عددهای 1970، 1960 روی آن نوشته شده با یک نقطه آبی در بالای آن؛ همین میشود پوستر نمایشگاه نقاشی.
این گرافیست اظهار کرد: در ایران متاسفانه فکر میکنیم هر اثر گرافیکی باید دیالوگ داشته باشد و نکتهای را بیان کند که مخاطب مستقیم آن را درک کند. کارهای این نمایشگاه بیشتر شبیه آن سبک طراحی گرافیک است که حسی را انتقال میدهد بدون اینکه کلام در آن وجود داشته باشد و بدون اینکه قصه یا روایت نقش جدی در آن داشته باشد. مانند موسیقی که میشنوید اما قصهی پشت موسیقی را نمیدانید. موسیقیدان احساسی را منتقل میکند مانند افسردگی، هیجان یا خوشحالی.
وی؛ دلیل قیمت بالای بسیاری از تابلوهای نقاشی را داستانگو بودن آنها دانست و افزود: در هنرهای تجسمی بدفهمی از سالهای دور وجود داشته. بسیاری از تابلوهایی که در دنیا معروف هستند به دلیل روایت یک داستان است نه نقاشی که میبینیم. به این دلیل که قصهی مهمی در تاریخ اتفاق افتاده و به نقاش سفارش میشود. از آن تاریخ به بعد همیشه راجع به این نقاشی صحبت شده است. خیلی از آنها سندهای مهم مردمشناسی هستند اما معلوم نیست از لحاظ نقاشی نیز مهم باشند.
عابدینی اظهار کرد: خط فارسی پس از حروف سربی با مشکلاتی مواجه شد و ما نیز آن را به کودکان همانگونه تدریس کردیم. به عنوان مثال "ب" چهار حالت مختلف اول، آخر، وسط و آخر چسبان دارد و چنین کارکردی قبل از حروف سربی وجود نداشت. در خوشنویسی چنیین کاری نمیکنیم تصویر "ب" وسط در خوشنویسی اصلا وجود ندارد "ب" وسط قوسی است که در سرجای خود باید اتفاق بیفتد. در خوشنویسی همیشه کلمه را تمرین میکنیم هیچ وقت تک حرف تمرین نمیکنیم. یکی از جذابترین بخشهایی که من کار کردهام این بوده که کلمات را یکپارچه طراحی میکردم و در اثر میگذاشتم.
وی با اشاره به خاصیتهای خط فارسی گفت: خاصیت خط فارسی این است که وقتی شروع میکنید یک رابطه بین دست فرد و ذهنش بوجود میآید که خود به خود بهجای دیگر کشیده میشود.
عابدینی در پاسخ به این پرسش که چرا خط را برای طراحی انتخاب کردید، گفت: من این کار را بلدم چرا باید با چیزی کار کنم که خیلی بلد نیستم و اینکه کار کردن با چیزی که کار مطلقا نویی است و سابقه ندارد و طراحی کردن فوقالعاده ریسک بالاتری است تا با چیزی که من بر آن کاملا مسلط هستم و سابقه بیشتری هم دارم. در بیست سی سال گذشته لوسین فروید و فرانسیس بیکن را حذف کنید؛ دیگر کسی نمیتواند خط طراحی کند و آنقدر اسکیزوفرنیک نیستم که فکر کنم از لوسین فروید بهتر میتوانم خط طراحی کنم. نمیخواستم به این دلیل که میخواهم کار آزادتری انجام دهم پروژه خط را از دست بدهم.
وی اظهار کرد: این نکته جالبی است که با اینکه اینقدر نوشتم؛ سعی کنید کلمات ییک متن آن را نخوانید اما همه باز سعی دارند آن را بخوانند. آنها سعی میکنند بعضی کلمات را تشخیص دهند و من هم سعی کردم بعضی از کلمات را واضحتر بنویسم تا خوانده شود اما هیچ پیام خاصی در آن نیست.
عابدینی تاکید کرد: متن جدیدی که درست میشود معنای بخصوصی ندارد اما برای خود زندگی میکند؛ شکل پیدا کرده و جلو میرود. هرقدر هم خط را آبستره کنیم مگر وقتی مطلقا آن را از شکل بندازیم؛ دیگر نمیشود به آن خط گفت. تا زمانی که نشانههایی از کلماتی که در ذهن شما آشنا هست به یک سری مفاهمیمی که شما میشناسید آنها را رجوع میدهید. این یک نوع ساختارشکنی و آشناییزدایی از کلمهای است که میبینید.
وی با اشاره به برخی نقاشان پیشرو در تاریخ هنر گفت: همیشه قبل از اینکه نقاشیهای این هنرمندان پذیرفته شود هنرمند چهارچوبها و فضای استاتیکش را به جامعهای که در آن زندگی میکند، تحمیل و سپس شروع به کار میکند. او یک فضای جدید را معرفی میکند و بقیه در آن فضا شروع به کار میکنند و کار این افراد هیچ ربطی به هنرمند اول ندارد. اگر شما به خط فارسی فکر میکنید که باید راجع به آن کاری انجام دهید و اگر شروع کنید به اینکه داخل حروف را پر کنید یا کرسی را بالا و پایین کنید؛ درواقع آثار من را کپی کردهاید.
عابدینی؛ فیالبداههگی را حاصل سالها ممارست دانست و افزود: خیلیها فکر میکنند گیتاریستهای هوی متال چرت و پرت و چیزهایی برای خودشان مینوازند درحالیکه دقیقترین بخشهایی که میشود در موسیقی هوی متال گوش کرد همان بخشی است که فرد برای خودش مینوازد. این یک دوره خیلی کوتاه از تمام سالهایی است که نوازنده طی آن تمرین کرده تا چیزی را دقیق بنوازد و حالا شما فکر میکنید اشتباه مینوازد. فیالبداههگی ماحصل سالها تمرین و ممارست است که تبدیل به فعل خودکار میشود و در اینجا اشتباه معنی ندارد.
وی اظهار کرد: ما آموختیم اثری که خلق میشود، بعد از مدتی معنی و مفهومی برای آن پیدا میشود. این اثر همین اکنون هم یک مفهومی دارد که شاید من متوجه آن نشدهام. اینجا کار هنرمند انجام و تمام شده و قرار نیست اتفاق دیگری رخ دهد.
عابدینی در پاسخ به این پرسش که استفاده فرمال در آثارش آیا براساس لهجه و فرم عربی است یا ایرانی و آیا بین خطوط ایرانی و عربی در قالب فرم منافاتی وجود دارد و نیز تفاوت بین خط فارسی و عربی گفت: خطی که ما با آن مینویسیم اگر صد در صد فارسی و ایرانی نباشد حداقل ایرانیان سهم بسیار بزرگی در طراحی و بوجود آوردن آن دارند.
وی تاکید کرد: به عنوان مثال خطی که انگلیسیها و روسیها با هم مینویسند؛ فرمهای بسیار متفاوتی دارد که مشتق از یک خط یونانی قدیمی شده است. قبل از اینکه خط عربی وارد ایران شود.، ایرانیان خط پهلوی دارند که به شدت شبیه تمام الفباییست که هماکنون در خط فارسی وجود دارد. فقط تفاوت آن در این است که اینها آواهای دیگری را پوشش میدادند که هماکنون آوایشان عوض شده است، بنابراین من هیچ وقت در زندگی فکر نکردم هنگامی که از خط کوفی استفاده میکنم؛ این یک خط عربی است. ضمن اینکه شهر کوفه ذخیرگاه ارتش ساسانی بوده و اغلب چیزهایی که ما امروز به نام کوفی میشناسیم مربوط میشود به دورهای که ایرانیان آنجا زندگی میکردند. پس تا این حد عربی و فارسی نکنید و با خیال راحت از این خط استفاده کنید زیرا همهاش متعلق به خودمان است و لازم هم نیست راجع به آن حرف بزنیم. اگر میخواهید چیزی را ثابت کنید با آن کار کنید بهجای آنکه منشا آن را بخواهید ثابت کنید.