سرافراز باید به معاونش یادآوری کند جلیلی در انتخابات شکست خورده است
یک سال از انتصاب محمد سرافراز به عنوان رییس سازمان صداوسیما گذشت. با وجود وعدههای بسیار، هنوز چالشها و مشکلات آن پابرجاست و نارضایتی دولت و بخش مهمی از فعالان عرصه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور از مواضع جانبدارانه این سازمان ادامه دارد.
قادر باستانی (نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی) به خبرنگار ایلنا گفت: انتصاب هوشمندانه آقای سرافراز به ریاست سازمان صدا و سیما در سال گذشته، فضا را برای همکاری همه سلایق در کشور فراهم کرد، اما فرهنگ سازمانی رسانه ملی و فشارهای پیدا و پنهان مراکز مختلف، اجازه نداد این اتفاق بیافتد و صداوسیما به مدار حرفهای خود بازگردد، بنابراین این سازمان هنوز در بند اشتباهات گذشته است و برای رهایی از آن، به تصمیمات بزرگتر و اساسیتر نیاز دارد.
وی با تشریح بافت فکری موجود در فضای تصمیمسازی رسانه ملی خاطرنشان کرد: در طول چندین سال، یک فرهنگ سازمانی مبتنی بر ظاهرسازی و محفلگرایی در صداوسیما ایجاد شده که اصلاح آن، انرژی و توان زیادی میطلبد. مدیران میانی، تهیهکنندگان و سردبیران به ویژه در بخشهای خبری، توان بروز مکنونات قلبی خود را ندارند و برای حفظ موقعیت خود، مجبورند آنچه را منطبق با فرهنگ مستقر ظاهرسازی و دستورگرایی میبینند، به مرحله اجرا درآورند. اصولاً پیام رسانهای، باید از دل برآید تا بر دل نشیند، به همین خاطر پیامهای رسانهملی، حالت تصنعی به خود میگیرد و به جای اثربخشی و جلب نظر مخاطب، به عنوان آتش تهیه مناقشات سیاسی گروهها عمل میکند و رسانه ملی را از اهداف عالیه خود دور میسازد.
باستانی افزود: شاید به نظر برسد که الزامات سلسه مراتبی در این سازمان و خطمشیهای تعیین شده، چارهای جز عمل به چنین فرهنگ سازمانی را برنمیتابد، اما من معتقدم ریاست آن، به عنوان یک عنصر آگاه رسانهای، توان آن را دارد که مراکز قدرت را توجیه کند و شرایط رسانهای و وضعیت مخاطب در جهان امروز و پیشرفتهای تکنولوژیکی، مبتنی بر مخاطبمحوری را به خوبی توضیح دهد و تبعات و زیانهای تداوم چنین روندی در صداوسیما را یادآور شود. آنها باید بدانند که رشد پُرشتاب فناوری اطلاعات و ارتباطات، نیازمند اصلاح جدی در رویکرد سازمان برای مواجهه مناسب با این تغییرات بزرگ در دنیای رسانه است و بیتوجهی به تحولات پیچیده رسانهای، اصلاً به نفع نظام نیست. دوره انحصار خبری دیگر گذشته است و تا چند سال آینده، دیگر اساساً تلویزیون از مدار رسانة اصلی و محوری خارج خواهد شد و رسانههای شخصی و تعاملی، تبلتها و اسمارتفونها جای آن را خواهد گرفت؛ چنانچه الان هم شبکههای اجتماعی، به شدت بر فضای خبری کشور اثر میگذارند.
این کارشناس رسانه گفت: ساختار تشکیلاتی سازمان صداوسیما، نیاز جدی به بازسازی براساس تحولات روز دارد. آقای سرافراز در یک سال گذشته، بخشی از توان خود را صرف اصلاح ساختار اداری و همچنین اصلاح آییننامهها و مقررات کرد. ایشان در یک حرکت درست، تعدادی از مدیران سالمند سازمان را که سن بازنشستگی آنها گذشته بود، تسویه کرد اما در برابر فشارها نتوانست مقاومت کند و باز بخشی از آنها دوباره در قالب دیگری، دعوت به کار شدند. بخشی از ایستایی و کُند بودن تحولات در صداوسیما، مربوط به پرهیز سازمان از جوانگرایی و تخصصگرایی بوده است. پنجاه هزار نفر کارمند حقوق بگیر، بخش بزرگی از توان مدیریتی سازمان را متوجه خود میکند و از چابکی و بروز خلاقیت و ابتکار عمل در مقابله با رسانههای مهاجم جلوگیری میکند. اصلاح تشکیلات، به نحوی که این نیروی انسانی عظیم، در گروههای حرفهای متعدد طرف قرارداد با سازمان سازماندهی شوند، پویایی رسانه ملی را بیشتر خواهد کرد.
باستانی استفاده از توانمندی بخش غیردولتی و ظرفیتهای جامعه ایرانی را یک راهبرد مهم در نیل به موفقیت خواند و تصریح کرد: در کشور تواناییهای خوبی وجود دارد که نیاز به سازماندهی دارد. فراهم شدن بستر این نوع همکاریها، نکته کلیدی در مدیریت کلان فرهنگی کشور است که ظرفیت بزرگی از توان رسانهای کشور را با ایجاد رقابت رسانهای مطلوب به کار میگیرد و به این ترتیب، فضا به نفع رسانههای داخلی و به ضرر شبکههای فزاینده فارسی زبان ماهوارهای تغییر میکند.
این مدرس ارتباطات تأکید کرد: جبران عقبماندگیهای فناورانه، همت زیادی میطلبد. آقای سرافراز، گرچه بخش فناوری سازمان را ارتقا داد و تجهیز کرد، اما هنوز خبری از اقدامات این بخش دیده نمیشود و راهاندازی رسانه تعاملی، در حد حرف و یک کار تبلیغاتی باقی مانده است. به نظر من، برنامهریزی برای حضور موثر در محیط وب و شبکههای اجتماعی موبایلی و همچنین افزایش کیفیت تولیدات رسانه ملی، باید نمود عینی و عملی داشته باشد.
وی افزود: پیشنیاز عملی کردنِ راهبردهایی مانند گفتمان انقلاب اسلامی، اقتصاد مقاومتی، سبک زندگی ایرانی - اسلامی و رشد علمی، آن است که رسانه ملی با مخاطب روراست باشد. مخاطب احساس نکند که با یک دستگاه پروپاگاندا طرف است، والا آن راهبردها از حد شعارهای تبلیغاتی بالاتر نخواهد رفت. مخاطب وقتی مشاهده میکند که صداوسیما به ابزاری حقیر در دست محافل تندروی سیاسی درآمده و بیانیههای محفلی برخی سیاسیون مطرود مردم را بهطور جانبدارانه پوشش میدهد، دیگر اعتمادی باقی نمیماند که به آن راهبردهای اصلی، جنبه عملی و اثربخش بدهد.
باستانی اظهار داشت: برای صداوسیما یک نکته قوت است که مستقل باشد و به انتقاد از عملکرد دولت بپردازد. اما اگر این انتقاد، حالت تخریب سفارشی به خود بگیرد و آلت دست مخالفان دولت شدن را در اذهان مخاطب متبادر کند، اعتماد از رسانه زایل میشود و بیاعتمادی فزاینده، مجال طلایی برای عرضاندام رسانههای بیگانه که مترصد چنین فرصتهایی هستند، فراهم میکند.
وی تصریح کرد: به نظر من، آقای سرافراز باید مرتب به معاون سیاسی خود آقای جبلی، یادآوری کند که دکتر جلیلی با 11 درصد آرا در انتخابات شکست خورده و فرد دیگری با 50 درصد آرا رییسجمهور شده است و اینکه ایشان دیگر معاون خبری آقای جلیلی نیست. احتمال دارد، این یادآوری مستمر، رویکرد سیاسی سازمان را قدری به راه صواب نزدیکتر کند.
این استاد دانشگاه گفت: برای ارزیابی عملکرد آقای سرافراز، باید یک سال دیگر صبر کرد. من معتقدم راهبردهای ایشان درست تنظیم شده اما در مرحله عمل، باید با سرعت بیشتری کار را پیش ببرند. پاشنه آشیل سازمان صداوسیما، تأمین مالی است. ایشان در این زمینه با مشکلات جدی مواجه است. ایجاد درآمدهای پایدار برای صداوسیما، نیازمند مخاطبگرایی، در عین وفادار ماندن به راهبردهاست.
وی در پایان راهکارهایی را برشمرد و گفت: تلطیف ارتباط با دولت، تلاش برای کاستن از فشار مضاعف به سازمان از طریق توجیه فنی و تخصصی، زدودن برخی خط قرمزهای بیهوده که از گذشته به ارث رسیده، تحسین روابط با هنرمندان و سوپراستارهای مطلوب مخاطب، تحکیم روابط با مراکز خبری کشور و پرهیز از انحصارگرایی، علاج قهر نخبگان و فرهیختگان جامعه، آزردهخاطری سیاستمداران دلسوز نظام و بیتفاوتی مردم و تلاش برای جذب نخبگان فکری، تحلیلگران برجسته سیاسی و اجتماعی و نویسندگان و دادن فرصت حضور به آنها، قطعاً در اعتلای اهداف سازمان صداوسیما اثرگذار خواهد بود.