صداوسیما نباید نقش ستون پنجم دشمن را ایفا کند
رسانهملی در روزهای اخیر و در ساعات پربیننده خود، مستندهای سیاسی خاصی با هدف زیرسئوال بردن مذاکرات هستهای نظام با کشورهای 1+5 پخش میکند. در این برنامهها که تاکنون با عناوین «از هیروشیما تا لوزان»، «شطرنج با گرگها» و «نظارت فقط متعارف»، به تهیهکنندگی گروه تلویزیون ثریا در شبکههای یک و سه سیما پخش شده، هدف اصلی القای بینتیجه بودن مذاکرات به مخاطبان است.
قادر باستانی درباره محتوای این برنامه به خبرنگار ایلنا گفت: سازمان صداوسیما متعلق به نظام است و انتظار میرود در مذاکرات هستهای، این سازمان نقش درست خود را ایفا کند، نه آنکه با تهیه و پخش برنامههای جانبدارانه، به دور از انصاف و بیطرفی، مانند ستون پنجم دشمن بذر ناامیدی و یأس و شکست مذاکرات را بر دل مخاطب بکارد.
این نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی افزود: سطح کیفی این برنامههای مستند بسیار پایین است و مشخص است که سازندگان آن بهصورت سفارشی، برنامههایی را با نازلترین شاخصهای کیفی تهیه کردهاند و روی آنتن بردهاند. نگاه معیوب و یکجانبه به موضوع مذاکرات و غفلت تعمدی از دیدگاه دولت و سانسور نظرات تیم هستهای در این برنامهها، نشان میدهد سازمان صداوسیما ظاهراً تحت فشار برخی مراکز و برای رفع تکلیف، حاضر به تهیه و پخش چنین مستندهای سیاسی ضعیف، بیمنطق و کممایه با نگاه کاملاً جناحی و محفلی و برخلاف برنامه مذاکرات هستهای نظام شده است.
این کارشناس رسانه گفت: بازی با اعصاب مخاطب عام در شأن رسانه ملی نیست. اگر واقعاً نظام چنین دیدگاهی درباره مذاکرات هستهای دارد، چه دلیلی دارد که دولت در پی به نتیجه رساندن آن باشد. اما اگر تیم مذاکرهکننده هستهای توسط کلیت نظام کار خود را پیش میبرد که قطعاً چنین است، معنی ندارد رسانه ملی عملکرد این تیم را ناجوانمردانه زیرسئوال ببرد. اگر روزنامه یا سایتی که به جناح خاصی وابسته است و موضع انتقادی نسبت به دولت دارد، چنین کاری انجام دهد، قابل توجیه است، اما برای صداوسیما زیبنده نیست که تسلیم فشار زیادهخواهان شود و رسالت رسانه ملی بودن را زیر پا بگذارد.
باستانی تصریح کرد: آبشخور اصلی مستندهای پخش شده، بهطور مشخص محافلی است که موفقیت مذاکرات هستهای و برچیده شدن تحریمها برای آنها حکم نابودی دارد و این دلالان تحریم، کانالهای مختلفی را برای اثرگذاری و فشار بر صداوسیما فعال میکنند. من خواهش میکنم آقای سرافراز یک بار خودشان این مستندها را با دقت تحلیل محتوا کنند و ببینند آیا تهیه و پخش این مستندها که ابتدا و انتهای آن قابل پیشبینی است و از زاویه خاص قصد دارد به ببیننده القا کند که قرار نیست مذاکرات هستهای با نتیجه بُرد- بُرد خاتمه یابد، همانطور که در توافق قبلی ژنو۳ و لوزان، چنین اتفاقی افتاد و بُرد طرف مقابل با باخت تیم مذاکرهکننده هستهای ایران همراه شد، آیا این مصداق یک طرفه به قاضی رفتن نیست؟ و آیا زیرسئوال بردن عملکرد دولت مستقر، با کدام اصول و سیاستهای راهبردی رسانه ملی هماهنگی دارد؟
وی با بیان اینکه مخاطب امروز مبسوطالید است و به رسانههای دیگر هم دسترسی دارد، اظهار داشت: مخاطبی که پای این برنامه مستند مینشیند، انتظار دارد موضع رسمی نظام را شاهد باشد و موضع رسمی نظام، یقیناً تضعیف تیم مذاکره کننده هستهای نیست. پخش چنین برنامههایی باعث ایجاد ناهماهنگی شناختی در مخاطب میشود، یعنی از یک طرف تیم مذاکره کننده در حال فعالیت است و از طرف دیگر عملکرد این تیم در رسانهملی تخطئه میشود. پیامد این ناهماهنگی شناختی، تعمیق بیاعتمادی به رسانهملی نزد مخاطب است که در واقع یک شکست برای صداوسیما میتواند باشد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: ساخت مستند تلویزیونی اصولی دارد و طبق این اصول علمی، افراد حرفهای به دور از سوگیری و قضاوت، موضوعی را با درنظر گرفتن همه جوانب امر به تصویر میکشند و اجازه میدهند، خود مخاطب درباره آن قضاوت کند، نه آنکه بیانیههای سیاسی ورشکستگان سیاسی را به صورت تصویری تهیه کنند و تحویل خلقالله بدهند.
وی تأکید کرد: اگر آقای سرافراز توان ایستادگی در مقابل زیادهخواهی برخی و فشارهای وارده به رسانه ملی را ندارد، آن را صادقانه با مخاطبان خود در میان بگذارد، کمااینکه کیفیت نازل مستندهای پخش شده مؤید آن است که تلویزیون از سر ناچاری تن به ساخت و پخش چنین برنامههایی داده است.
باستانی در پایان گفت: رسالت هر رسانهای در نظام جمهوری اسلامی، صداقت، راستگویی و تعهد واقعی به مردم است. رسانه ملی بیش از دیگر رسانهها باید متصف به این صفات باشد و امیدوارم مسئولان رسانه ملی در مقام جبران این خطا باشند و با تهیه و پخش برنامههای مستند واقعی، به رشد آگاهی های عمومی مردم کمک کنند.