گنجیابان حتما این مستند را ببینند/ دوستیِ یک فیلمساز هم با گنجیابان و هم قاضی: تناقض بین شرع و قانون سوژه گنجیابی را برایم جذاب کرد
حسام اسلامی معتقد است که در سالهای اخیر حفاریهای غیرمجاز به منظور دستیابی به گنج در جامعه ما افزایش داشته و لازم است که درباره این موضوع فیلمهای بیشتری ساخته و درباره آن بیشتر صحبت شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند سینمایی «رویاباف و قاضی» به کارگردانی حسام اسلامی امسال یکی از مستندهای حاضر در هجدهمین جشنواره سینماحقیقت بود.
این مستند که پیشتر موفق به حضور در جشنوارههای معتبری در دنیا شده بود، روایتگر قصه تلاش افرادی از اهالی سوادکوه برای به دست آوردن گنج است که به حفاریهای غیرمجاز مشغول هستند و دوربین اسلامی با همراهی این افراد وارد ماجراهای پیچیدهای میشود.
به بهانه حضور «رویاباف و قاضی» در جشنواره سینماحقیقت با حسام اسلامی گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
رفتن به سراغ افرادی که مشغول یک فعالیت غیرمجاز هستند مسئلهای است که ممکن است فیلمسازان برای پیگیری سوژههایشان از آن پرهیز کنند. چطور به پذیرش خطرات ساخت این مستند رسیدید و «رویاباف و قاضی» را ساختید؟
مدتی طولانی بود که به موضوع گنجیابی برای ساخت یک مستند فکر میکردم اما به دلیل همین مسئله که ساخت آن خطراتی داشت و من باید یک جرم در حال انجام را دنبال میکردم، دقیقاً نمیدانستم که چطور باید به این موضوع نزدیک شوم تا اینکه در یکی از کلاسهای آنلاینی که در فضای مجازی برگزار میشد، شرکت کردم تا اطلاعات بیشتری از این ماجرا کسب کنم.
در این کلاسها که بسیار فراگیر و زیاد هم هستند با کاراکترهای فیلم آشنا شدم و احساس کردم که آدمهای جالبی پیدا کردهام، افرادی که رویایشان را خیلی جدی دنبال میکنند. از طرفی در شهرستان سوادکوه از طریق ارتباطی که با دادگستری آن منطقه داشتم با خانم قاضی طلایی آشنا شدم که شخصیت بسیار ویژهای داشتند و بسیار باهوش و باتبحر بودند و همه پروندههای مربوط به حفاری آن منطقه به دست ایشان میرسید و قضاوت میکردند. به همین دلیل احساس کردم به دو طرف ماجرا دسترسی دارم و حالا میتوانم آنچه که در ذهن دارم را روایت کنم.
شخصیتهای داخل فیلم افراد جالبی هستند که گویا این شخصیتها از دل فیلمهای داستانی به یک مستند آمدهاند. آیا خودتان هم بر کاراکترها شخصیتپردازی داشتید؟
من زمان خیلی زیادی را برای انتخاب کاراکترها صرف میکنم. شاید حتی سه سال برای یک پروژه وقت بگذارم و تا زمانی که به شخصیتهای جالب از جهات مختلف سینمایی و انسانی نرسم ساخت فیلم را شروع نمیکنم.
برای این پروژه هم همین رویه را طی کردم. من خانم قاضی را زودتر پیدا کردم، شاید نزدیک به سه سال بود که به ساخت این فیلم فکر میکردم و میخواستم این فیلم را بسازم ولی آدمهای فیلم هنوز کامل نشده بودند و خیلی دیر توانستم آدمهای فیلم را پیدا کنم اما در نهایت واقعاً به شخصیتهای جالبی رسیدم که گویا یک نفر این شخصیتها را نوشته و کنار هم قرار داده اما باید بگویم این افراد خودِ واقعیشان بودند و وقتی اولین نمایش فیلم در جشنواره سینماحقیقت را هم داشتیم مخاطبان متوجه شدند که این شخصیتهای جالب فیلم دقیقاً بیرون از پرده سینما هم همان ویژگیها را دارند و به همان اندازه آدمهای جالبی هستند.
در مستند «فرار از قصر» که تهیهکننده بودید هم این ویژگی وجود دارد.
دقیقاً آنجا هم شخصیتهای جالب برای ما مهم بود و من و احسان عبادی که دوست و همکار چندین ساله من است این مسئله را در نظر داشتیم و من در هر پروژهای که به عنوان تهیهکننده یا کارگردان حضور داشته باشم شخصیتهای منحصر به فرد و جالب برای من یک اصل است و تا زمانی که به آدمهای جالب با قصههای جذاب نرسم پروژه را شروع نمیکنم.
کسانی مقابل دوربین شما قرار گرفتهاند که مشغول یک اقدام مجرمانه هستند. چطور توانستید اعتماد این افراد را برای تصویربرداری جلب کنید؟
بخشی از این ماجرا به زمان مربوط میشود و به نظر من فرمول یا میانبری وجود ندارد که بخواهم درباره آن صحبت کنم. طبیعتاً امکان ندارد من در چنین شرایطی با این افراد در زمانی کوتاه صحبت کنم، اعتمادشان را به دست بیاورم و در فضایی صمیمانه از آنها فیلمبرداری کنم. بخشی از این ماجرا به صبوری من مربوط میشود که سعی کردم با صبر به این افراد نزدیک شوم و اعتمادشان را جلب کنم.
بخش دیگر ماجرا این است که من به عنوان یک مستندساز سالهاست که به چنین سوژههایی علاقهمند هستم و در چنین حوزههایی کار کردم. در نتیجه این فضا برای من ناآشنا نیست و از تجربه فیلمهای قبلیام برای جلب اعتماد استفاده میکنم و به افراد خیلی روشن و واضح توضیح میدهم که قصد من از فیلمبرداری چیست. در «رویاباف و قاضی» هم از همان ابتدا خیلی روشن و واضح به افراد توضیح دادم که هدفم از فیلمبرداری چیست و میخواهم چه فیلمی بسازم؛ اینکه به افراد صادقانه درباره کارتان توضیح دهید به نظرم برای شکلگیری اعتماد بسیار کمککننده است.
اگر این افراد به گنج میرسیدند به عنوان فیلمساز چه اقدامی داشتید؟
با تحقیقاتی که داشتم و پروندههایی که خوانده بودم از همان ابتدا تقریباً مطمئن بودم که به گنج نمیرسند و حتی اگرمن به سراغ افراد دیگری رفته بودم هم همین فکر را میکردم چرا که امکان رسیدن به آثار باستانی در حفاریهای غیرمجاز بسیار بسیار ضعیف است. شاید افراد در این حفاریها به اشیائی مثل کوزه دست پیدا کنند اما پیدا شدن اشیاء ارزشمندی چون طلا بسیار به ندرت اتفاق میافتد و به همین دلیل تقریباً برای من مسجل بود که گنجی پیدا نمیشود.
«رویاباف و قاضی» مخاطب خود را با یک سری مجرم همراه میکند که در ادامه مخاطب به سمپاتی یا همزادپنداری با این شخصیتها میرسد. اینکه گنجیابی در بین عموم مردم معمولاً جرم محسوب نمیشود به شما کمک کرد تا مخاطب را در ایهامی قرار دهید که بین قانون، جرم و مجرم به تناقضات اخلاقی برسد و بیشتر از قانون با آدمها همراه شود؟
مسئله گنجیابی یا حفاری غیرقانونی برای پیدا کردن اشیاء عطیقه به نظر من بسیار پیچیده است. قوانین ما عمدتاً بر اساس قوانین اسلام و شرع وضع شده ولی درباره گنج تفاوت بسیار زیادی بین قوانین شرع و قوانین کشور ما وجود دارد.
از نظر شرع دستیابی به گنج به شرط پرداخت خمس و وجوهات شرع هیچ منعی ندارد و پول بدست آمده از آن حلال است. در فرهنگ ما دستیابی به جنگ نشانه خوششانسی و سعادت است و ما در کتابهای دوران دبستانمان هم حکایتهای اینچنین زیاد داشتیم که افرادی به گنج دست پیدا کرده و به خوشبختی رسیدهاند.
در برابر این نگرش مثبت نسبت به گنج در قوانین ما گنجیابی صد در صد جرم است و قوانین وضع شده نسبت به این موضوع بسیار سختگیرانه هستند به طوریکه در دیگر کشورهای دنیا هم سختگیری نسبت به این موضوع تا این حد زیاد نیست و معمولاً هر کسی میتواند شخصاً اقدام به گنجیابی کند و فقط ممکن است برخی جاها منعی وجود داشته باشد یا نیاز به کسب مجوز باشد و آنچه که معمولاً در همه جای دنیا قانون است اعلام پیدا کردن گنج است به این معنا که شما وقتی به یک وسیله تاریخی، عطیقه یا گنج رسیدید موظف هستید که آن را اعلام کنید.
در کشور ما تمام ادوات مربوط به حفاری غیر قانونی است اما در همه کشورهای دنیا به راحتی میتوانید به یک مغازه رجوع کنید و دستگاه فلزیاب بخرید. اگر شما با ماشین به جنگل بروید در ماشینتان بیل و کلنگ داشته باشید یگان حفاظت نیروی انتظامی میتواند شما را به اتهام اینکه قصد حفاری داشتید، دستگیر کند و اگر مشغول کندن زمین باشید که دیگر قطعاً مرتکب جرم شدهاید. آنچه که در شرع و فرهنگ ما وجود دارد و آنچه که قانون است تناقضاتی ایجاد کرده که برای یک فیلمساز میتواند جذاب باشد چراکه فیلم از دل همین تناقضات به وجود میآید و من هم قطعاً به اینکه مخاطب را با این تناقضات مواجه کنم، فکر کردم.
به نظر میرسد که در سالهای اخیر اقدامات اینچنین بسیار زیاد شده و افراد زیادی با سودای گنج دست به حفاری میزنند. آیا نگاهی جامعهشناختی را هم در مستندتان دنبال کردید؟
این اتفاق در سالهای اخیر بسیار فراگیر شده و من آن را یک معضل میدانم و معتقدم که باید درباره آن حرف زده شود. شاید «رویاباف و قاضی» بهانهای برای صحبت کردن درباره این موضوع باشد.
من سعی کردم اشاراتی به این موضوع داشته باشم که تمایل به گنجیابی در جامعه ما زیاده شده است. در فیلم طبیعتاً مخاطب با ابزارهای روایی، ساختار و فرم وشخصیتها روبرو است و پیش از هر چیز سعی من بر این بود که یک هارمونی و انسجام در فیلم ایجاد شود اما قطعاً نگاه اجتماعی من هم در فیلم وجود دارد.
من سعی کردم تا حد امکان به مسائل اجتماعی هم بپردازم. در دادگاه صحنههای مختلفی به تصویر کشیده شده، متهمهای مختلفی را میبینید و من استدلالهایی هم در فیلم دارم که میتوان از دل آن به نتایج اجتماعی رسید. من فکر میکنم درباره این موضوع میتوان فیلمهای بسیاری ساخت و مقالههای بسیاری نوشت چون موضوع به خودی خود جذاب است و اصطلاحاً جای کار زیادی دارد.
ما فقط درباره پروندههای حفاری حرف نمیزنیم، شما وقتی به سراغ این پروندهها میروید از دل آن هزاران اتفاق دیگر رخ میدهد؛ دستگاه قضایی ما مملو از پروندههایی است که جرم اولیهشان حفاری بوده اما در مراحل بعد منجر به قتل، کلاهبرداری، جعل اسناد و اشیاء، مرگ افراد در حین حفاری و... شده که در فیلم هم اشارهای به این موضوع میشود که در یک حفاری پدر و پسری در حین حفاری به دلیل یک حادثه جان خود را از دست دادهاند. بنابراین رفتن به سراغ گنج میتواند یکسری عوامل اجتماعی و اقتصادی داشته باشد و در ادامه میتواند به ماجراها و اتفاقات دیگری هم منجر شود که همه این مسائل به نظر من امروز باید مورد توجه و پرداخت قرار بگیرند و دربارهشان بیش از این صحبت شود.
ساخت این مستند پای شما را به دادگاه کشاند و پروندهای هم برای شما ایجاد شد. نتیجه این پرونده چه شد؟
خوشبختانه من از اتهامات تبرئه شدم و این پرونده و این فیلم مثل دیگر فیلمهایی که ساختم منجر به آشنایی و دوستی من با قضات آن منطقه شد که در فیلم هم حضور دارند.