آرمان فیاض مطرح کرد؛
هیچ دخالتی در داوری آثار جشنواره فیلم کوتاه صورت نگرفت/ سینمای کوتاه از دوران طلایی خود فاصله گرفته است
آرمان فیاض با اشاره به حواشی و اظهارات مطرح شده درباره داوری چهلویکمین جشنواره فیلم کوتاه تهران تأکید کرد که هیچ دخالتی در داوری این رویداد صورت نگرفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، آثار راه یافته به جشنواره فیلم کوتاه تهران که یکی از معتبرترین رویدادهای سینمایی کشور به حساب میآید را میتوان عصارهای از جریان سینمای کوتاه ایران دانست. دوم آبان ماه امسال چهلویکمین دوره این جشنواره به پایان رسید و در مراسم اختتامیه برگزیدگان این رویداد معرفی شدند ولی شاید بتوان مورد توجهترین اتفاق مراسم اختتامیه این رویداد را انتقادات و اظهاراتی دانست که از سوی دو تن از اعضای هیئت داوران این رویداد مطرح شد.
همواره برگزاری این رویداد از زمان اعلام آثار راهیافته به جشنواره تا زمان اهدای جوایز با انتقادات، اعتراضات و حاشیههایی همراه است که شاید بتوان آن را برای یک رویداد رقابتی طبیعی دانست اما فارغ هر حاشیهای میتواند برآمده از متنی باشد که نظرات مختلفی درباره آن وجود دارد.
برای بررسی وضعیت سینمای کوتاه ایران و آسیبشناسی آن با آرمان فیاض (کارگردان فیلم کوتاه و فیلمبردار) که امسال عضو هیئت داوران بخش ملی سینمای داستانی جشنواره فیلم کوتاه بود، گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
با توجه به فیلمهایی که در چهلویکمین جشنواره فیلم کوتاه حضور داشتند، وضعیت سینمای کوتاه را چطور ارزیابی میکنید؟
به طور کل فکر میکنم سینمای کوتاه نسبت به گذشته و اگر بخواهیم دقیق بگوییم نسبت به دوره پرفروغی که مربوط به سالهای ۹۲-۹۳ تا سال ۹۸ بود و آن را میتوان دوره باشکوهی دانست، سینمای کوتاه به طور کلی دچار افت شد. دلایل این اتفاق هم میتواند به مسائل مختلفی مربوط شود ولی من فکر میکنم اصلیترین دلیل افت سینمای کوتاه در سالهای اخیر اصرار بیش از اندازه فیلمسازها برای رسیدن به سینمای حرفهای است.
فیلمسازان در سینمای کوتاه معمولاً قصد دارند به سینمای حرفهای یا سریالهایی که در پلتفرمها میبینند (که این آثار میتوانند مربوط به ایران یا کشورهای دیگر شوند) نزدیک شوند و همین مسئله باعث شده که ذات فیلم کوتاه را فراموش کنند چراکه از نظر من فیلم کوتاه یک مدیوم کاملاً مستقل است و اصولاً برای حیات خود به سینمای خودش احتیاج دارد. به نظر من فیلمسازان فیلم کوتاه ما بیشتر از اینکه سینمای بلند جهان و ایران مورد توجهشان باشد بهتر است به فیلمهای کوتاه را دنبال کنند. در این سینما خلاقیت مهمترین عنصر است و الزاماً دسترسی داشتن به ابزار سینمای حرفهای و همچنین عوامل و بازیگران حرفهای سینمای بلند به ما کمک نمیکند. من فکر میکنم سینمای کوتاه افراد و ابزارهای مختص خود را میخواهد که همه آنها در یک چیز باید مشترک باشند که به نظر من آن شور و هیجانی است که به یک خلاقیت ختم میشود.
در سالهای اواسط دهه ۹۰ سینمای کوتاه ما خیلی پرشور و پرنشاط بود و به تدریج این ویژگی کنار رفت که من فکر میکنم دلیلش علاقه فیلمسازان جوان به حرفهای شدن بود و این حرفهای بودن منجر به کمرنگ شدن خلاقیت شد.
حرفهای شدنی که فیلمسازان فیلم کوتاه در نظر دارند صرفاً ورود افراد و ابزارهای حرفهای در این سینما است؟
حرفهای بودن از نظر فیلمسازان فیلم کوتاه به نظر میرسد که شبیه شدن به فیلمسازان مهم سینمای بلند است. کسانی که فیلم کوتاه میسازند امروز بیش از هر چیز به نظر میرسد که تلاششان شبیه شدن به فیلمسازان مورد علاقهشان است و قصد دارند در آثارشان از فیلمبردار، صدابردار، بازیگر و دیگر عواملی استفاده کنند که در فیلمهای حرفهای بلند کار میکنند.
بدیهی است که ورود فیلمبردار، بازیگر و طراح صحنه حرفهای در فیلمهای کوتاه معمولاً ابزارهای حرفهای نیز با خود میآورد و این ابزارهای حرفهای فیلم را گرانقیمت میکنند و از همه مهمتر اینکه آدم حرفهای با خودش تفکر حرفهای میآورد که در این تفکر نگرشها و توجهاتی مثل بازگشت سرمایه، کلیشههای سینمای بلند و… وجود دارد و وارد سینمای کوتاه میشود. همه این مسائل باعث میشود خلاقیت فیلمساز به طور کلی کمرنگ و کمرنگتر شود و فیلم کوتاه به سمت تجربههای پیشتر انجام شده برود.
چه عواملی در شکلگیری دوره طلایی که معتقد هستید در دهه ۱۳۹۰ ایجاد شد، تأثیرگذار بود؟
به نظر من دوره طلایی اواسط دهه ۱۳۹۰ فیلمسازانی را در خود پرورش داد که امروز هم در سینمای بلند از بهترین سینماگران ما هستند. این جریان کاملاً خودجوش شکل گرفت و به هیچوجه نمیتوان آن را پدید آمده از نگرش و عملکرد یک مدیر دولتی دانست.
شاید یکی از دلایل شکلگیری این دوره طلایی دسترسی کمتر فیلمسازان به پلتفرمها باشد. در آن زمان فیلمسازان ما به دوربینهای حرفهای سینمای بلند کمتر دسترسی داشتند و احتمالاً این تصور در آنها وجود داشت که قرار نیست برای فیلم کوتاهشان به سراغ فیلمبردارهای مطرح فیلمهای بلند بروند. بسیاری از فیلمسازان این دوره همانطور که اشاره کردم امروز به بدنه سینمای حرفهای ما تزریق شدهاند و این اتفاقی طبیعی است اما نکته جالب توجه این است که افراد خلاقی جای این سینماگران را نگرفتهاند و همچنان برای ساخت فیلم کوتاه به این افراد رجوع میشود. من فکر میکنم یکی از دلایل ضعیفتر شدن سینمای کوتاه ما هم همین مسئله باشد که سینماگرانی که امروز در سینمای بلند و حرفهای کار میکنند شاید به اندازه لازم برای خرج کردن خلاقیت در فیلم کوتاه دیگر انگیزه ندارند.
پیشنهاد من به سینمای کوتاه این است که این سینما کاملاً جنس و شکل خود را عوض کند و من حداقل به عنوان داور در جشنواره امسال این مسئله را در نظر داشتم و سعی کردم فیلمبرداری مورد تشویق قرار بگیرد که از سینمای کوتاه میآید و با خودش خلاقیت دارد. در سینمای کوتاه برای من این مسئله نسبت به فیلمبرداری که از سینمای بلند میآید و کارش را بسیار خوب و بدون ضعف انجام میدهد اما خلاقیتی از خودش به روح سینمای کوتاه اضافه نمیکند. به شخصه سالهاست که فیلمبرداری فیلم کوتاه را به همین دلایلی که مطرح کردم انجام نمیدهم.
آیا این معضل مختص سینمای کوتاه ایران است یا آن را به طور کل در سینمای کوتاه دنیا میتوان دید؟
نمیدانم کشورهای صاحب سینما چگونه توانستهاند سینمای کوتاه و بلند خود را تفکیک کنند اما این معضل در دیگر کشورها دیده نمیشود. شاید دسترسی به ابزار حرفهای در سینمای کوتاه جهان امر متداولی نیست و اصولاً بودجههای کمتری به فیلم کوتاه اختصاص داده میشود و به همین علت فیلمسازان شاید مجبور هستند که به خلاقیتشان رجوع کنند. شاید این تفاوت را در کلاسهای درسشان میآموزند یا حتی ممکن است مسئله فرهنگی باشد و دقیقاً نمیتوانم دلیل مشخصی برای آن مطرح کنم اما با تجربهای که در داوری جشنواره خارجی کسب کردهام و فیلمهای کوتاهی که از دیگر کشورها دیدهام و همواره سینمای کوتاه را با جدیت دنبال میکنم و سینمای کوتاه برای من نسبت به هر چیز دیگری اولویت دارد باید بگویم که تفکیک بین سینمای کوتاه و بلند در دیگر کشورهای دنیا کاملاً مشخص است و نمیدانم این تفکیک را چگونه رقم زدهاند.
البته که فیلمهای زیادی وجود دارد که با همان فرمولی که در سینمای ما ساخته میشود این آثار تولید میشوند و معمولاً این فیلمسازان میخواهند نمونهای از سینمای بلند خودشان نشان دهند تا بعدها از استودیوها پیشنهاد بگیرند اما فیلمهای کوتاهی که با رویکرد جدیتری نسبت به همین سینما ساخته میشوند معمولاً دچار مشکلی که در سینمای کوتاه ما وجود دارد، نمیشوند.
واقعاً نمیدانم چرا فیلمسازان فیلم کوتاه ما اینقدر علاقه دارند به سینمای بلند نزدیک شوند. در بین فیلمهای امسال چند فیلم بودند که به نظر میرسید کارگردان این آثار توانایی ساخت سریال دارند و موضوع فیلمشان اصلاً مناسب فیلم کوتاه نبود و میتوانند همان فیلمنامه را به سریال تبدیل کنند. برای من این مسئله عجیب است چرا که فیلم کوتاه هیچگاه دچار این مشکل نشده بود و اصلاً جالب نیست که فیلم کوتاه را هزینه امکان فیلمسازی در عرصههای حرفهای کنیم؛ فیلم کوتاه برای خود شخصیتی دارد که فقط و فقط خلاقیت در همه سطوحش حائز اهمیت است و فیلم کوتاه باید در کارگردانی، فیلمنامه، فیلمبردار، موضوع، بازیگری و… حاوی خلاقیت باشد.
در کشف موضوعات مختلف فیلمسازان را چقدر موفق میدانید؟ آیا میتوان تکراری بودن موضوع فیلمها را هم یکی از معضلات سینمای کوتاه دانست؟
بله این هم یکی از معضلات موجود است. خلاقیتی که به آن اشاره میکنم اولین قدمش به ایده مربوط میشود، فیلم هر چقدر کوتاهتر باشد اهمیت ایدهاش بیشتر میشود و در واقع هرچقدر که فیلم کوتاهتر باشد ایدهمحورتر است و به طور کلی خلاقیت است که در این موقعیت اهمیت دارد.
نحوه چگونه رسیدن به سوژه اهمیتش به حداقل میرسد، در یک فیلم سهساعته فیلمساز میتواند موقعیتهای مختلفی برای کاراکترش تعریف کند تا بالاخره آنچه که مدنظر دارد به ثمر بنشیند اما در فیلم کوتاه کمتر از ۱۵ دقیقه این فرصت وجود ندارد و بنابراین ایده و خلاقیت بسیار مهم است. فیلمسازان فیلم کوتاه ما هنوز از دوران پرفروغ فیلم کوتاه وام میگیرند و همچنان سعی میکنند که دست به شبیهسازی بزنند و این هم یک معضل تازه است. در واقع اکثریت فیلمسازان فیلم کوتاه ما یا آثاری خلق میکنند که مناسب سریال و فیلم سینمایی است یا دست به شبیهسازی میزنند و میخواهند آثاری خلق کنند که شبیه به فیلمهای موفق سالهای گذشته است. البته باید به این نکته هم تأکید کنم که قطعاً فیلمهای خوب و دوستداشتنی هم در بین آثار کوتاه جشنواره امسال وجود داشت و نباید این مسئله و مشکل را به همه آثار عمومیت داد.
چند درصد آثار جشنواره امسال را میتوان فیلمهای کوتاه با کیفیت دانست؟
نمیتوانم درصد مشخصی بگویم ولی چند فیلم خوب کوتاه در جشنواره وجود داشت که من به شخصه یکی از این آثار را خیلی دوست داشتم و به خود فیلمساز هم پیغام دادم که امیدوارم بتواند این راه را ادامه دهد چون در جشنواره امسال تشویق نشد چون دیگر اعضای هیئت داوران با من همنظر نبودند اما این فیلم واقعاً اثر خلاقانهای بود که با نگاه خلاقانه مختص سینمای کوتاه فیلمش را ساخته بود و علاوه بر قصه و کارگردانی در انتخاب عوامل فیلم هم خلاقیت را در این اثر میتوانستیم مشاهده کنیم و واقعاً برای فیلمسازی که اولین اثرش را خلق کرده، واقعاً فوقالعاده بود.
در این سالها درباره افزایش بودجه فیلم کوتاه صحبتهای زیادی شده است و در این بین همچنان فیلمهایی با بودجههای اندک هم ساخته میشوند. نقش بودجه را در کیفیت آثار کوتاه جشنواره امسال چقدر میتوان جدی دانست؟
نظر شخصی من این است که بودجه زیاد قطعاً تضمینی بر کیفیت بالای اثر نیست. شاید نسبت به من این انتقاد مطرح شود که در نتیجه داوری جشنواره امسال این رویکرد دیده نمیشود و باید بگویم که من یک نفر از اعضای هیئت داوران بودم و دموکراسی داوری شرایط خاص خودش را دارد و همه ما میدانیم نتیجه به سمتی میرود که مجموع آرا در نظر دارد.
به شخصه فیلمهای کوتاهی که گرانقیمت میشوند را دوست ندارم و موافق گرانقیمت شدن فیلمهای کوتاه نیستم مگر اینکه اثری واقعاً خارقالعاده ساخته شود که معمولاً اینگونه نیست؛ فیلمهایی که محتاج VFX میشوند را دوست ندارم چرا که نشان میدهد فیلمساز از همین ابتدا به سمت صنعت پیش رفته و فکر میکنم هر چقدر پول بیشتری از این نظر به فیلم کوتاه تزریق میشود، خلاقیت را کمتر میکند. اتفاقاً فیلمسازی که با ابزار کمتر کار میکند، خلاقتر میشود و به خلاقیت روی میآورد و برای من به شخصه این مسئله ارزشمندتر است.
آیا در داوری فیلمهای جشنواره دخالتی وجود داشت یا خیر؟
این روزها شاهد هستم که درباره داوری صحبت میشود و سوالی مطرح است که آیا در داوریها دخالتی وجود داشت یا خیر. باید بگویم که به هیچوجه هیچ دخالتی در داوری صورت نگرفت و آقای آذرپندار حتی کوچکترین توصیهای در داوری فیلمها نداشت.
این روزها حرفهایی درباره این موضوع که ایشان توصیه و دخالت داشتند مطرح میشود که واقعاً اینگونه نبوده و اعتراضی که آقای شهاب حسینی هم مطرح کردند به این موضوع ارتباط ندارد و دلیل دیگری داشت. جمع آرای ما بر اساس استدلالی بود که گروه داوران به آن رسیده بود و خودِ من هم بارها در چنین وضعیتی قرار گرفته بودم که فیلمم در دنیا تحسین شده بود اما در جشنواره فیلم کوتاه اصلاً دیده نشد ولی چون به دموکراسی داوری احترام گذاشتم اعتراض نکردم و حتی میدانم داورانی فیلم من را دوست داشتند اما در جمع داوری نتوانسته بودند که دیگران را قانع کنند. ما باید به نظر هیئت داوران احترام بگذاریم و باز هم تأکید میکنم که هیچ دخالتی در داوری وجود نداشت و آقای آذرپندار ما را آزاد گذاشتند و اعتراض آقای حسینی به دبیر جشنواره ارتباطی نداشت؛ بلکه اعتراض ایشان به رفتاری بود که من هم معتقدم که نباید این رفتار صورت میگرفت.