نویسنده و کارگردان نمایش «بیپایانی» مطرح کرد؛
شروع و پایان هر اتفاقی یک زن است
صحرا فتحی میگوید: در آثارم، اصلا نمیتوانم به زن فکر نکنم. هر کاری میکنم به زن فکر نکنم، شدنی نیست. هرجا میروم و میچرخم، دوباره سریع به مقوله زن باز میگردم. اینگونه احساس میشود که شروع و پایان هر اتفاقی یک زن است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سوالی که این روزها بسیار از سوی هنرمندان و مخاطبان مطرح میشود پایین آمدن کیفیت آثار اجرایی است. آنهایی که اواخر دهه هفتاد و دهه هشتاد و اوائل دهه نود را به یاد دارند، به این تنزل واقفند. در دهه هشتاد بود که کارگردانهای نسلهای مختلف آثار متنوع و با کیفیتی را در سالنهای تهران، بخصوص مجموعه تئاتر شهر روی صحنه میبردند. طی این روند اما تئاتر بانوان هم مسیر مشخص و مستمر را طی میکرد. پری صابری، منیژه محامدی، هما روستا، چیستا یثربی و تعدادی دیگر، بانوانی بودند که در عرصه تئاتر و البته اجرای آثار بیشترین فعالیت را داشتند. به طور ضمنی میتوان گفت هرچه گذشته از تعداد کارگردانهای زن کاسته شده است. این رویه قبلا با توجه به دغدغههای زنان تا آن حد جدی بود که برخی از هنرمندان و منتقدان از عبارت تئاتر بانوان و یا تئاتر زنانه یاد میکردند.
صحرا فتحی که این روزها نمایش «بیپایانی» را با نویسندگی خودش در سالن سایه روی صحنه دارد، درباره این اثر با ایلنا گفتگو کرد. او همچنین درباره زنانه بودن نمایشش توضیحاتی داد.
نمایش «بیپایانی» درباره سه دوست قدیمی است که بعد از مدتها دور هم جمع میشوند و دست تقدیر سرنوشتشان را زیر و رو میکند. الهام شعبانی، حدیث میرامینی، مهسا طهماسبی بازیگران نمایش «بی پایانی» هستند. از دیگر عوامل این اثر با صدای محمد چناری میتوان به علی مردای (مدیر صحنه)، نادره نادری (منشس صحنه)، بابک کیوانی (آهنگسازی و مهندسی صدا) و محمدصادق زرجویان اشاره کرد. رها جهانشاهی هم تهیهکنندگی اثر را به عهده داشته است. گفتنی است نمایش «بی پایانی» تا بیست و سوم شهریورماه روی صحنه خواهد بود.
در ادامه گفتگوی صحرا فتحی با ایلنا را میخوانید.
شما سه عرصه بازیگری، نویسندگی و کارگردانی را تجربه کردهاید، کدامیک برایتان ارجح است؟
اگر اشتباه نکنم آخرین اثر با نویسندگی و کارگردانی خودم، سال ۱۳۹۸ روی صحنه رفت که «پونز» نام داشت. این اثر در مجموعه ایرانشهر روی صحنه رفت و تینو صاحلی، نجلا نظریان، هامون سیدی، دلارام ترکی، سعید دشتی و خودم در آن ایفای نقش میکردیم. اجرای ما در آن مقطع با سقوط هواپیمای اوکراینی و آن اتفاقاتی که رخ داد، مصادف شد. در ادامه هم درگیر پاندمی کرونا شدیم. همه ما در اجرای نمایش «پونز» کرونا گرفتیم و جالب این بود که نمیدانستیم به این بیماری مبتلا شدهایم. در نهایت هم اجراها کنسل شد. در ادامه همگی دو سالی خانهنشین شدیم و پس از آن هم به ساخت فیلم کوتاهم؛ «زنی که شاعر بود» پرداختم. این اثر دومین فیلم کوتاه من محسوب میشود و با آن به جشنواره کن رفتیم. این فیلم در اولین روزهای کرونا ساخته شد و پس از آن بود که اوضاع خیلی حاد شد و همه امور تعطیل شد. در ادامه هم دو فیلم کوتاه دیگر ساختم اما درباره آنها اطلاعرسانی نکردم. یکی از این آثار «به دریا خوش آمدید» نام دارد و تا به امروز از آن چیزی نگفتهام. فیلم جدیدترم نیز «بلعیده شده» نام دارد. به هرحال پس از اجرای نمایش «پونز» و مواجه شدن با کرونا و دیگر اتفاقات، ترجیحم این بود بیشتر کار تصویر انجام دهم. طی این مدت هم میخواستم اثر دیگری را روی صحنه ببرم که درگیر اتفاقات دیگری شدیم. این نمایش کاملا مردانه است و «خلیج» نام دارد.
نمایش «خلیج» برایتان جدی است یا اجرای آن منتفی شده؟
بله جدی است و انشالله پس از «بیپایانی»، این نمایش را حتما روی صحنه خواهم برد. اتفاقا در رابطه با این اثر که بازیگرانش همگی مرد هستند، کارها انجام شده و مجوز هم دریافت کردهام. تاکید داشتم «خلیج» را روی صحنه ببرم اما نتوانستم آن تیمی که میخواهم را جمع کنم؛ چون هماهنگیها دشوار و عجیب غریب بود. در نهایت این اثر را به مرحله اجرا میرسانم.
پس کم کار نبودهاید؟
نه کم کار نبوده ام؛ منتهی طی این مدت تئاتر کار نکردهام. بیشتر در حوزه سینما و تولید فیلم کوتاه فعالیت داشتهام. در رابطه با تئاتر احساس میکردم آن اتفاق باید دوباره در وجودم رخ دهد. میدانید فیلم کوتاه زمان زیادی نمیگیرد و تئاتر اینطور نیست. به طور مثال ضبط فیلم کوتاهم که پروداکشن زیادی داشت، پنج روز طول کشید. آخرین فیلم کوتاهم نیز یک روز یا یک روز و نیم بیشتر زمان نبرد. میخواهم بگویم در تولید فیلم کوتاه شما گروه را یک روز، پنج روز یا چند روز میبینید. یا با پیش تولید به مدت ده روز با بازیگران و عوامل در تماس و تعامل هستید؛ اما تئاتر اینطور نیست.
بله درست است و شما با تئاتر زندگی میکنید. سینما و تصویر اینطور نیست.
دقیقا.
و اینگونه شد که تصمیم گرفتید تئاتر کار کنید و در ادامه متن «بی پایانی» را نوشتید؟
من متن این اثر را سالها پیش نوشته بودم. چندی پیش آن را داخل کشو بیرون آوردم و تصمیم گرفتم آن را روی صحنه ببرم که در ادامه هم کارها انجام شد و این اتفاق افتاد و حال نمایش «بی پایانی» روی صحنه است.
پیش از آنکه به سراغ متن اثر برویم. درباره مقوله مهم زنانه بودم صحبت کنیم. بسیار میشنویم که مثلا این تئاتر یا فیلم یا حتی داستان یا شعر و فلان نقاشی زنانه است. این تقسیمبندی از کجا میآید و چقدر در تولیدات و اجراهایتان با آن مواجهید و چقدر روی کارتان تاثیر دارد؟
من کلا نمیتوانم خودم را در دسته زنان فیمینست قرار دهم. اما خودم زنی هستم که برای زندگیام به شدت تلاش کردهام. طی همه این سالها، در خیلی از موارد کارها را خودم مدیریت کرده ام. من طی این روند آسیبهای زیادی دیدهام و به همین دلیل هم هست که موضوع اصلی سه فیلم کوتاهم زن بوده. اینطور بگویم که اصلا نمیتوانم به زن فکر نکنم. هر کاری میکنم به زن فکر نکنم، شدنی نیست. هرجا میروم و میچرخم، دوباره سریع به مقوله زن بازمیگردم. اینگونه احساس میشود که شروع و پایان هر اتفاقی یک زن است.
با این تفاسیر «بی پایانی» یک متن زنانه است؟
بله به شدت زنانه است. جالب اینکه دریافت مجوز این نمایشنامه هم کار سختی بود. به هرحال چالشهایی داشتیم و برای اینکه مجوز بگیریم، زمانمان دچار مشکل شد؛ اجرا نزدیک یه هفته تا ده روز عقب افتاد.
حرف کلی و بازخوردهایی که دریافت کردید، در رابطه با متن و موضوع «بی پایانی» چه بود؟
به من میگفتند تو خیلی زن را آسیب دیده و بدبخت نشان داده ای. یا میگفتند زن را یک جاهایی پررو و دریده نشان داده ای. یا اینکه روابط آنها را پیچیده کردهای و آنها به هم آسیب میزنند. یا مثلا در میان بازخوردها شنیده شد که گفته بودند دوستی زنان نمایش دچار خدشه است؟ اتفاقا الان همین است و این موارد وجود دارد. ما در دوستان و اطرافیانمان چنین مشکلاتی را بسیار تجربه میکنیم و واقعا نمیتوانیم آنها را نبینیم. مگر میتوانیم نبینیم که دوستان، اطرافیان و همکاران چقدر به هم آسیب میزنند و باید بگویم متاسفانه اینگونه رفتارها در فضاهای زنانه خیلی زیاد شده! کمااینکه در این رابطه نقد میشوم اما دوست دارم به تمام مشکلات مذکور که در جامعه و در فضاهای زنانه شاهدشان هستیم، نگاه کنم. اینطور نبوده که به دنبال یک قصه عجیب باشم و خب از دل یک طرح و اتفاق عجیب، قطعا اثری عجیب به وجود خواهد آمد. اما زمانی که از سادگی اتفاقی عجیب را رقم بزنیم، کار درستتری انجام داده ایم، دقیقا شبیه زندگی.
با توجه به رئال بودن «بی پایانی»، این نمایش را چگونه بستید؟ آیا تمرینات بر اساس اتود یا به شیوه کارگاهی برایتان مهم بوده است؟
بله این رویه که میگویید خیلی برای من مهم بود. من یک متن کامل داشتم که مجوز نگرفته بود و ما برای اجرا کردن آن تلاش کردیم. اصلا دوست نداشتم بگویم بعد از مدتها که تئاتر کار میکنم به من مجوز ندادند و این را در بوق و کرنا کنم. دوست داشتم با همین شرایط فعلی و هر طوری که هست، «بی پایانی» را روی صحنه ببرم. تلاش کردم اثر موفقی را روی صحنه ببرم.
با توجه به رئال بودن «بیپایانی» آیا با نمایشنامهای بداهه مواجه نیستیم؟
اصلا اینطور نیست. اساس کار بداهه نیست و ما کار را در تمرینات بستیم. همه اتفاقات و بازیها فیکس شده است. شاید زمانی که مخاطب نمایش را میبیند بگوید ممکن است فلان صحنه و بازیها بداهه بوده باشد؟ اما اصلا اینطور نیست. از طرفی بازیگرانم همگی خوب هستند و ایدههایی داشتند و در ادامه هم تمرینات همینطور پیش رفت. به شدت موافقم که بازیگر چیزی همراه خودش بیاورد و باید همینطور باشد. الان دیگر جای این نیست که بخواهیم کار دیگری بکنیم. و من به شما قول میدهم اجرای فردای ما نیز همین بازیها و دیالوگها و اتفاقات خواهد بود. جالب این که نمایش از همان شب اول آماده بود.
در دهه هشتاد، بخصوص اواخر هشتاد و اوائل دهه نود آثاری از این دست نمایشها با دغدغه معضلات زنان زیاد اجرا میشد. سینما تیرانداز، چیستا یثربی بودند چند بانوی دیگر. و خب رئالیسم محض هم همین است؛ همین پرداختن به مشکلات کف جامعه.
همینطور است و نمایش «بی پایانی» به شدت رئالیستی است. اتفاقا روز اول که با بچهها صحبت میکردم، گفتم هر عملی روی صحنه انجام میدهند، باید واقعی باشد. و گفتم اگر تنش بدنی دارند، باید واقعی باشد. اگر گریه میکنند یا زمین میخورند باید واقعی باشد.
درام شما اینگونه میطلبد و در نهایت همه چیز باید در خدمت درام و مضمون اثر باشد.
بله. در این مدل کارها باید همه چیز واقعی باشد. اینگونه نمایشها مانند سریالها یا فیلمها نیستند. اینطور نیست که من فیلم کوتاه بسازم و شما زیر گوش بازیگر مقابلتان بزنید و بروم بعدا آن را صداگذاری کنم. زمانی که تا این حد به سمت رئال برویم از آن سو دچار یک ناتورالیست عجیب خواهیم شد. این اتفاق در «بی پایانی» افتاده است؛ فضایی عین زندگی. جالب اینکه چینش تماشاگران سالن دوسویه است و ما به عنوان مخاطب، با همان ایده قضاوت به جمع آدمهای اثر نگاه میکنیم.
این دو سویه بودن که گفتید به چه معناست؟
تماشاگران سالن حین دیدن نمایش، به صورت دو سویه روبروی هم قرار دارند. بازیگران به صورت دوسویه مخالف آنها قرار دارند و همدیگر را واکاوی و قضاوت میکنند.
این مدل کار و اجرای برایتان چه چالشهایی داشت؟
این شیوه اجرا برای من، هم در بازیها و هم میزانسنها بسیار سخت بود؛ کما اینکه در نحوه چیدمان هم از فلان تا فلان صندلی لحظاتی بازیگران را نمیبینند که من آن را اشکال نمیدانم؛ چون عین زندگی است. در زندگی هم همینطور است. مثلا اگر شما به یک مهمانی بروید و بحث یا دعوایی در گرفته باشد، به فرد دیگر میگویید فلان لحظه را دیدی؟ و او میگوید ندیدم؛ چون ستون مقابلم قرار داشت. میدانید در نمایش من قضیه فرم مطرح نیست که مثلا به بازیگر بگویم تو چند قدم جلو برو و حتما به تماشاگر سمت راست رخ بده و بعد به نقطه فلان برو و به تماشاگر سمت چپ رخ بده. بچهها روی صحنه زندگی میکنند و همه چیز باید واقعی باشد.
قصه روایتی سر راست دارد یا پیچیده؟
قصه «بی پایانی» ساده و درباره سه دوست است و به همین دلیل برای من چیزی مثل زندگیست. دوست داشتم هم در فیلم و هم در تئاتر مجددا این را تجربه کنم که از همین روزمرگیهای ساده است که فاجعه اتفاق میافتد.
خودتان که بازیگر هستید وسوسه نشدید در نمایش «بیپایانی» ایفای نقش کنید؟ و الهام شعبانی که خود طراح صحنه و لباس است وسوسه نمیشد به این مقولات بپردازد؟
خیر من اصلا وسوسه نشدم در نمایش بازی کنم، به این دلیل که بچهها بسیار خوب و عالی هستند. به آنها میگویم شما بیش از انتظار من به نمایش ادای دین کردهاید؛ بس که عالی هستند. الهام شعبانی نیز روی نقشش تمرکز داشت و البته درباره لباس از او نظر میخواستم و او هم نظرش را میداد؛ اما میگفت وقتی خود طراح اثر هستی، من چه بگویم. حتی لباسش را با هم رفتیم و خریدیم. درباره جزییات با هم به نتیجه رسیدیم، که کاراکتر مورد نظر ما باید این رنگ را بپوشد. کلا در «بیپایانی» همه اتفاقات و کارها در یک راستا انجام شده است.
از زمان اجرای نمایش رضایت دارید؟
خدا را شکر ما هر شب بلیتهایمان به طور کامل فروش میرود. به هرحال سالن سایه خیلی برای من محترم است. خیلی این سالن را دوست دارم و افتخار میکنم که در این مکان اثرم را اجرا میکنم. دوست داشتم بتوانم ساعت اجرا را حداقل برای یک هفته یا چند روز از ۱۸:۰۰ به ۲۰:۰۰ تغییر دهم؛ تا به این واسطه، مخاطبانی که سرکار هستند و نمیتوانند زود از محیط کار خارج شوند، بتوانند بتوانند به تئاتر شهر بیایند و «بیپایانی» را ببیند.
خودتان بهتر میدانید که پس از محمدجواد طاهری و رفتن آقای کاظم نظری مدیر اسبق اداره کل هنرهای نمایشی، مجموعه تئاتر شهر هنوز مدیری ثابت ندارد و مدیر جدید اداره کل آقای حمید نیلی سرپرستی آن را به عهده دارد. از مدیر جدید تئاتر شهر چه توقعاتی دارید؟
واقعا چرا تئاتر شهر نباید یک مدیر کارآمد داشته باشد. الان خودتان به وضعیت فعلی نگاه کنید. واقعا و لزوما در هر جشنوارهای که بابتش قول دادهایم برگزیدگانش در تئاتر شهر اجرا بروند، نباید اصرار و تاکید کنیم.
منظورتان جشنواره «همآغاز» است که سال گذشته اولین دوره و شاید آخرین دوره آن برگزار شد؟
بله. به نظرم نباید جایگاه و شأن تئاتر شهر را فراموش کنیم. یک زمانی تئاتریها آرزو داشتند در تئاتر شهر روی صحنه بروند. اصلا به این موضوع کاری ندارم که دولت برای تئاتر چه کاری انجام داده و الان چه میکند! اما این سخت بودن اجرای اثر در تئاتر شهر خودش یک دریچه قشنگ و رویه درست است. میخواهم بگویم تئاتر شهر مکانی تاریخی و با قدمت، مملو از احترام و حسهای خوب است.
اما خب متاسفانه برخی کارگردانها چند سالیست در تئاتر شهر کار روی صحنه نمیبرند.
بله و دلیلش این است که ناراحت هستند. برخی دنبال سالن خوب هستند و برخی دیگر زمان مناسب برای اجرا نمییابند. تماشاگر هم معضل دیگری است که وجود دارد. این مورد نیز یکی از دغدغههاست. زمانی که تماشاگر به طور متعدد نمایشهای بد ببیند، خواهناخواه زده خواهد شد. دوباره باید آن قلاب را بیندازیم و به تماشاگر بگوییم به من اعتماد کن. این رویه خودش زمانبر است. شرایط به گونهای است که باید به مخاطب بگوییم بیا تئاتر ما را ببین و به تو قول میدهیم از این به بعد آثار خوبی در سالنها روی صحنه بروند.
بله درست است مخاطب پس از پروسهای که به اجرای آثار ضعیف منتج شده، با تئاتر قهر میکند. در همه هنرها چنین است.
الان در همان مقطعی هستیم که مخاطبان با تئاتر قهر کردهاند.
اگر تمایل دارید درباره حمایتهای مالی که تا به امروز از نمایش «بیپایانی» صورت گرفته یا نگرفته توضیح دهید. تهیهکننده اثر خودتان بودهاید؟
خودتان میدانید که مرکز هنرهای نمایشی دیگر از آثار اجرایی حمایت مالی نمیکند. در رابطه با نمایش «بیپایانی» هم همینطور بوده و خودمان تمام مخارج و هزینهها را به عهده گرفتهایم. مجری طرح و تهیهکننده خودمان بودهایم و هیچ فردی با این عناوین از بیرون نیامده تا از ما و اثر حمایت کند. بازیگران اثر حرفهای هستند و دوستان با اینکه در همکاری با پروژهها مدل خودشان را دارند، همه مانند روالی که در سالهای قبل وجود داشت، با نمایش «بیپایانی» برخورد کردهاند. بازیگران اثر قبلیام را به خاطرهمین موضوع نتوانستم کامل کنم. بازیگرانی که با آنها صحبت میکردم، میگفتند من از فلان نمایش فلان مبلغ را گرفتهام و الان هم برای کار شما اینقدر دستمزد میگیرم. بازیگران فعلی اصلا چنین کاری نکردند و همه چیز تا به امروز دلی پیش رفته است. آنها گفتند هر اتفاقی که افتاد مال همه ماست. در میان همه این اتفاقات، موضوع جالب این است که این دوستان که چنین نگاهی دارند، خانم هستند. آنها در شرایطی که خانواده و بچه دارند و درگیر هزاران مشکلند، چنین کاری را پذیرفتهاند. این که همسر یک بازیگرِ خانم به او بگوید تو برو تئاترت را کار کن و اگر هم نمایش نفروخت من پای تو ایستادهام، اتفاقی در خور توجه و حیرتانگیز است. الان مدتهاست که چنین نگاهی وجود ندارد و خودم هم با آن مواجه نشده بودم.
در نهایت از آنچه روی صحنه بردهاید رضایت دارید؟
من به نگاه مرکز هنرهای نمایشی هم احترام گذاشتم و مواردی را تلطیف کردم و در نهایت از خروجی رضایت دارم.