خبرگزاری کار ایران

بک عکاس و نقاش مطرح کرد؛

هنرمندان محافظه‌کار شده‌اند اما من حین کار به مخاطب فکر نمی‌کنم

هنرمندان محافظه‌کار شده‌اند اما من حین کار به مخاطب فکر نمی‌کنم
کد خبر : ۱۴۷۹۰۴۰

بهنام کامرانی که اخیرا نمایشگاه انفرادی «امروزِ دیروز» ‌را برگزار کرده، می‌گوید: ممکن است فردی با یک مداد و کاغذ کاری کند که یک هنرمند نتواند آن را حتی با هوش مصنوعی انجام دهد. این خصلت نوآورانه به هنرمند برمی‌گردد اما خب فکر می‌کنم بازار هنر هم مقداری افراد را محافظه‌کار می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بهنام کامرانی یکی از هنرمندان نوگرای امروزی است. او سال‌ها در زمینه نقاشی، عکاسی و مجسمه‌سازی فعالیت داشته. وی دکترای پژوهش هنر دارد و عضو پیوسته انجمن نقاشان و یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هنر است. 

کامرانی بیش از ۱۳ نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در بیش از ۱۰۰ نمایشگاه گروهی در ایران، فرانسه، ایتالیا، آلمان، اسپانیا، ژاپن، چین، ارمنستان، ترکیه، سوریه، اردن، آمریکا، سوئیس و یونان حضور یافته است.

«امروزِ دیروز» آخرین نمایشگاه انفرادی بهنام کامرانی محسوب می‌شود که از هفتم تا هجدهم اردیبهشت‌ماه، با نگاه به بازنمایی و عدم بازنمایی در هنر معاصر در گالری آرتیبیشن برگزار شده است. کامرانی در این رویداد به دو هنر عکاسی و نقاشی در آثاری مشترک پرداخته است.

آثار او در این مجموعه بر پایه‌ی عکس‌های قدیمی اما در مسیر و با نتیجه‌ای معاصر خلق شده و در کنار چیدمان و ویدئو به نمایش درمی‌آید. 

کامرانی در بخشی از بیانیه‌ نمایشگاه اخیرش نوشته بود: پرسش از نقاشی یا عکاسی؟ پرسش از بازنمایی، از تاریخ، از چهارچوب‌های حاشیه و حاشیه‌بندی. مجموعه‌ی ((امروزِ  دیروز )) برای من فراتر از نقاشی یا از آن خودسازی عکس‌های خانوادگی است. 

بهنام کامرانی به بهانه برگزاری نمایشگاه انفرادی «امروزِ دیروز» و سبک و سیاق و نحوه فعالیت‌هایش با ایلنا گفتگو کرد.

هنرمندان محافظه‌کار شده‌اند اما من حین کار به مخاطب فکر نمی‌کنم

از فعالیت‌های‌تان در زمینه پژوهش و تالیف کتاب بگویید. 

من بیشتر در زمینه نگارش و انتشار مقالات مشترک فعال هستم. طی چند سال اخیر بیشتر برای نمایشگاه‌ها هم مقدمه می‌نویسم و کیوریتوری  نمایشگاه‌های هنرمندان جوان‌تر را به عهده می‌گیرم. یکی دو کتاب هم دارم که طرح‌شان در دست تدوین است و هنوز به جایی نرسیده‌اند.

در نمایشگاه‌ «امروزِ دیروز» شما میان مدیوم عکس و نقاشی فاصله‌گذاری کرده‌اید. این به چه معناست؟

نمی‌توان گفت میان نقاشی و عکاسی فاصله‌گذاری کرده‌ام؛ کاری که انجام داده‌ام نوعی ادغام است. در آخرین مجموعه‌ای که کار کرده بودم از یکسری آیکون‌های فرهنگی و برخی از عکس‌های حاشیه‌ای دوران قاجار مانند کوتوله‌ها و نوازندگان کار کرده بودم. مجموعه «امروزِ دیروز» در ادامه همین مجموعه است؛‌ منتهی با توجه و پرداختن به مدیوم خود نقاشی و عکاسی.

ایده کلی برگزاری نمایشگاه اخیرتان چه بود؟

کلید این اتفاق فوت پدرم بود. پس از فوت پدر بود که به آلبوم‌های قبلی بازگشتم ولی خب در ادامه فقط به عکس‌های پدر اکتفا نکردم و اصطلاحا دایره را نبستم. بیشتر اتمسفر عکس برای من جذاب بود و اگر توجه کنید آثار خیلی پرسنلی نیستند و در اغلب موارد وضعیتی را نشان می‌دهند. 

در ادامه همین روند بوده که المان‌ها و نشانه‌ها و مولفه‌هایی مشخص را به آثار افزوده‌اید. 

در این میان و در میان وضعیت ایجاد شده بوده که به بارقه‌هایی از مدرنیست ایران رسیدم. در بخش‌هایی بارقه‌هایی از سنت‌ها را می‌بینیم. همچنین در بخش دیگر شاهد روزمرگی‌ها و زیباشناسی زندگی روزمره هستیم. همه این موارد در آثار وجود دارد مضاف بر اینکه عکس‌هایی که خانوادگی بودند، عمومی‌تر شدند. در عین حال آثار خودشان به عنوان یک آبجکت مطرح هستند  که من آنها را تغییر شکل داده و بزرگشان کرده‌ام.

هنرمندان محافظه‌کار شده‌اند اما من حین کار به مخاطب فکر نمی‌کنم

برای این تلفیق و آمیختگی یا به قول خودتان ادغام عکس‌ها با نقاشی چه موارد و ویژگی‌هایی را لحاظ کرده‌اید؟

همانطور که گفتم من در عکس‌ها تغییر اشل ایجاد کرده‌ام و آنها را بزرگ نموده‌ام. در چنین حالتی قاعدتا مقداری روی لبه‌ عکس‌ها تاکید کرده‌ام. سعی‌ام این بوده با کمترین نشانه‌گذاری‌های نقاشی، سراغ عکس بروم. 

دلیل این توجه به استفاده از نشانه‌گذاری‌های کمتر نقاشی‌گونه در آثارتان چه بوده است؟

چون نمی‌خواستم عکس‌ها را تخریب کنم. 

بله. این توجه به عکس‌ها و حفظ ماهیت آنها هم در نمایشگاه «امروزِ دیروز» و نمایشگاه قبلی‌تان به چشم می‌خورد.

درست است و خب این موضوع کمی پیش‌برد کار را دشوار می‌کرد. پی بردن به اینکه در عکس چه چیزی از منظر نقاشی لازم است، موضوع دشوار دیگری است. بنا به همین دلایل، برای انجام بهتر کار در تهیه وسائلم کمی متفاوت عمل کردم. به طور مثال در خلق آثارم از اسپری استفاده کردم و کمی از نقاشی‌های‌های خیابانی الهام گرفتم. حتی از برخی جوهرها استفاده کرده‌ام که خیلی معمول نیستند. کلا از وسایل و موادی استفاده کرده‌ام که خیلی معمول نیستند. 

با این حساب «امروزِ دیروز» در میان مجموعه‌های دیگرتان چه جایگاهی دارد؟

با توجه به توضیحاتی که دادم باید بگویم «امروزِ دیروز» در میان آثارم مجموعه‌ای نامتعارف‌ است. با وجودی که این آثار را نامتعارف می‌دانم اما ارتباط مخاطبان با آنها خوب بوده و خب این ارتباط خوب و عمیق مخاطب برایم جالب و البته خوشحال کننده است.

هنرمندان محافظه‌کار شده‌اند اما من حین کار به مخاطب فکر نمی‌کنم

با این قضیه موافق هستید که خاطره‌انگیز بودن فضای آثارتان ارتباط بهتر مخاطبان با آنها را رقم زده است؟ شاید هم برگ برنده مجموعه‌تان همین ایجاد حس و حال نوستالژیک باشد.

راستش را بخواهید خیلی نمی‌خواستم روی مسئله نوستالژی تاکید کنم؛‌ هرچند که کتمانش هم نمی‌کنم. نمی‌خواستم آن نوستالژی که می‌گویید خیلی جلو بیاید و نسبت به موارد دیگر بیشتر جلب توجه کند. به همین دلیل نمایشگاهم را در فضایی برگزار کردم که وجه قدیمی آن از موارد دیگر خیلی جلوتر نباشد.

یعنی اینکه خیلی به چشم نیاید. به جز فضای نمایشگاه  آیا برای جلوگیری از ایجاد نوستالژی بیشتر در آثارتان هم تمهیداتی را لحاظ کردید؟

بله یکی از دلایل استفاده از اسپری و وسائل دیگر در خلق آثارم همین موضوع بوده که به این واسطه مخاطب را به زمان حاضر بکشانم. انتخاب عنوان «امروزِ دیروز» هم به نوعی و تاحدودی دلیلش همین است. به هرحال هنرمند باید مراقب باشد جنبه‌های نوآورانه کارش فدای مفاهیمی نشود که به صورت ترس و محافظه‌کاری در اثرش بروز کند. 

لذا تلاش کردید مخاطب را در زمان حال نگه دارید؟

بله. و در یک مجموعه دیگرم منظره‌های پشت اسکناس را برداشتم و روی آنها کار کردم. رویه مجموعه «امروزِ دیروز»، به نوعی در این مجموعه هم وجود داشت؛ منتهی وجه انتزاعی آن کمتر بود. یعنی مجموعه فعلی نسبت به قبلی انتزاعی‌تر است. در آثار مجموعه «امروزِ دیروز» انتزاعی‌تر عمل کرده‌ام و آنها به نوعی بازخوانی تاریخ هم محسوب می‌شوند. 

بازخوانی تاریخی از چه لحاظ؟ 

اگر به آلبوم‌های خانوادگی توجه کنید،‌ درمی‌یابید که پس از گذشت یک نسل، بچه‌ها دیگر آنها را دور می‌اندازند؛ چون خیلی از چهره‌ها را در عکس‌ها نمی‌شناسند. به این ترتیب به جز تاریخ شفاهی شنیداری، نوعی تاریخ دیداری نانوشته هم وجود دارد. لذا از این بابت می‌توان آثار مجموعه فعلی را سند تاریخی هم به حساب آورد. 

سوال دیگر درباره تلفیق‌های نوآورانه و خلاقانه در میان هنرمندان نسل‌های جدید است که کمتر شاهدش هستیم. منظور خلق آثار نو بر اساس شناخت قبلی از هنرهای دیگر و کسب دانش وتجربه در آن عرصه‌هاست.

این مواردی که گفتید به هنرمند مربوط می‌شود. به عنوان مثال من در نمایشگاه اخیرم، ویدئو و چیدمان هم دارم. به نظرم از آن عصر که می‌گفتیم کدام مدیوم از دیگری جلوتر است،‌ گذشته‌ایم. ممکن است فردی با یک مداد و کاغذ کاری کند که یک هنرمند نتواند آن را حتی با هوش مصنوعی انجام دهد. این خصلت نوآورانه به هنرمند بر می‌گردد اما خب فکر می‌کنم بازار هنر هم مقداری افراد را محافظه‌کار می‌کند.

این مورد را زیاد می‌بینیم. با این تفاسیر مرز بین مخاطب عام و مخاطب خاص باید برایتان مهم باشد. چون چندین آثار از شما در نمایشگاه مجازی آرتیبیشن فروخته شده است. 

راستش واقعا حین کار کردن به مخاطب فکر نمی‌کنم، چون مشخص نیست مخاطب کیست؟ ممکن است یکی از مخاطبانم فردی از سیستان و بلوچستان باشد. یا از جنوب،‌ شمال یا یک بخش دیگر آمده باشد یا اهل تهران باشد. ممکن است برخی با سواد باشند و برخی بی سواد باشند. همه این موارد وجود دارد لذا خیلی نمی‌شود مخاطبان را دسته‌بندی کرد. هرچند باید بگویم مخاطبان خاص گالری‌ها در حوزه هنرهای تجسمی معمولا افرادی احصیل کرده‌اند. اما درعین حال فکر می‌کنم آثار مجموعه «امروزِ دیروز» آثاری هستند که مردم عادی هم با آنها ارتباط می‌گیرند که دلیلش همان خاطراتی است که با عکس و جنس آن دارند. اما در قدم بعدی باید برای فهم روند نقاشانه کار سعی دوباره‌ای بکنند. من در استیتمنت نمایشگاه نوشته بودم؛ رابطه عکاسی و نقاشی همیشه حاد بوده است. در یک دوره‌ای که عکاسی ظهور پیدا کرد همه فکر می‌کردند نقاشی کنار خواهد رفت. نقاشی و عکاسی در سال‌های اخیر با هم به داد و ستدی رسیده‌اند. در این میان ممکن است برخی از هنرمندان این داد و ستد را با نقاشی نشان دهند و برخی دیگر آن را با عکاسی و نقاشی نشان دهند.

شما کدام را مبنا قرار دادید؟

من سعی‌ام بر این بوده که یک مقدار روی موقعیت متفاوت و دوگانگی عکس و نقاشی کار کنم. چون قاعدتا عکس یک اثر بازنمایانه به شکل سند مربوط به زمان است. در حالی که نقاشی به نوعی جنبه‌ای بیانگرایانه دارد. این دو هنر متضاد در اثر نمود پیدا کنند و روی بیننده تاثیر بگذارند.

اتفاقا جالب اینجاست که نه عکس و نه نقاشی هیچکدام از آثار بیرون نزده‌اند. کاری کرده‌اید که مخاطب در نگاه اول نمی‌تواند روی یک المان یا نشانه یا عنصری در اثر متمرکز شد و اصطلاحا روی آن فوکوس کند. 

بله و دلیلش این است که آنچه خیلی اهمیت داشته اتمسفر بوده است. حتی می‌بینیم برخی از عکس‌ها تار هستند یا خط خورده‌اند. اصلا سعی‌ام براین نبوده که کیفیت کارها را بالا ببرم. به این دلیل که همان تار بودن و حتی کج بودن عکس، نشان از این دارد که عکس را یک فرد غیر حرفه‌ای گرفته است. یعنی آن لحظه، لحظه شخصی فردی بوده که عکس را ثبت کرده است. بنابراین تصورم این است که همین موضوع کمک می‌کند موضوع خاصی جلوتر از عناصر دیگر ننشیند و آن حال و هوا توسط مخاطبان درک شود.

هنرمندان محافظه‌کار شده‌اند اما من حین کار به مخاطب فکر نمی‌کنم

حال که نمایشگاه «امروزِ دیروز» پایان یافته می‌توان درباره بازخورد مخاطبان صحبت کرد. 

بله. برخلاف آنچه که خودم انتظار داشتم بازخوردها را بسیار خوب دیدم و مخاطبان با آثار ارتباط برقرار کردند. حتی برخی می‌گفتم دیدن آثارتان ما را به خواب می‌برد یا به نوعی آینده یا گذشته ماست. یا مثلا احساس می‌کنیم فلان فرد در فلان اثر پدر فامیل ماست. در عین حال جنبه‌های تازه نمایشگاه هم روی آثار و نگرش و ارتباط مخاطبان تاثیر گذاشته بود. مثلا دوستی که اشراف زیادی روی هنر معاصر ندارد می‌گفت نوع چیدمان‌های شما آنقدر ایرانی و شخصی است که من خیلی راحت آن را می‌فهمم. ایشان می‌گفت در مورد چیدمان می‌خواندم اما آن را نمی‌فهمیدم. این دوست عزیز در ادامه می‌گفت این چیدمان با عناصری انجام شده که در زندگی‌ام وجود دارد، و همین‌ها باعث شده آن را درک کنم. 

چیدمان را باید یکی از ویژگی‌های نمایشگاه اخیرتان دانست.

کلا اساس نمایشگاه همان موقعیتی بوده که درباره‌‌اش توضیح دادم. حتی آثار در یک خط چیده نشده‌ بودند، آنها حالت قرینه داشتند که همان انعکاس هم، جنبه‌ای ازموقعیت است. جذابیت موضوع این است که آثار از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی‌اند، هم از جنبه فلسفی و هم از منظر جامعه‌شناسی؛ چون عکس هستند؛. موضوع دیگری که آن را جایی نگفته‌ام این است که از در برخی بخش‌ها از سرامیک‌های باستانی خودمان الهام گرفته‌ام. مثلا لبه سرامیک‌های سلجوقی و صفوی ما به گونه‌ای است که آنها را دندان موشی می‌گویند. من گاهی در نشانه‌گذاری عکس‌ها از این مولفه یا شیوه استفاده کرده‌ام.

اگر ناگفته‌ای وجود دارد درباره‌اش توضیح دهید. 

در پایان باید بگویم از فضای گالری جدید آرتیبیشن که تازه باز شده، راضی بودم و آن را بسیار خوب دیدم. این گالری تیم جوانی دارد که بسیار کارآ هستند و خوشبختانه با من خیلی همراهی کردند. خیلی از گالری‌ها اجازه کارهایی را نمی‌دهند که با آنها مواجه نبودم. مثلا کمتر گالری اجازه می‌دهد که روی دیوارش با اسپری نقاشی کشیده شود. دوستان در گالری به من خیلی لطف کردند و من هم از برگزاری نمایشگاه «امروزِ دیروز» بسیار راضی هستم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز