علاقه رماننویس بلغارستانی به حضور در نمایشگاه کتاب تهران
ایرینا پاپانچهوا گفت: خیلی دوست دارم که هم برای نمایشگاه کتاب و هم برای گشت وگذار به تهران بیایم و بسیار علاقهمندم که با نویسندگان و مولفان و همچنین با کتابخوانهای ایران ملاقات کنم. امیدوارم این امکان در آینده نزدیک فراهم شود.
به گزارش ایلنا به نقل از ستاد خبری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، ایرینا پاپانچهوا (متولد بورگاس، بلغارستان، ۱۹۷۵) از نویسندگان بلغارستان است که در بروکسل (پایتخت بلژیک) زندگی میکند. او در دانشگاه صوفیه در رشته مطالعات اسلاو، با تمرکز بر زبان و ادبیات چک و همچنین در دانشگاه بروکسل در مطالعات سیاسی اروپا تحصیل کرده است. از او تا به امروز چندین رمان و مجموعه داستان منتشر شده است که از آن میان میتوان به رمانهای «تقریباً نزدیک» (۲۰۰۷)، «زن، جزیره» (۲۰۱۷) و «پر پلیکان» (۲۰۱۳) اشاره کرد. رمان «پر پلیکان» او تا امروز به زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی نیز ترجمه شده است. با او درباره کتابهایش و همچنین سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفتوگویی کوتاه داشتهایم.
داستانی از شما در کتاب «پس از کمونیسم» در ایران منتشر شده است. همچنین میدانیم که ترجمه رمان «بروکسل: برهنه» نیز بهزودی به زبان فارسی منتشر میشود. شما چقدر با ایران و ادبیات فارسی آشنایی دارید؟
واقعاً باید بسیار سپاسگزار فرید قدمی باشم به خاطر ترجمههایش از ادبیات معاصر بلغارستان به فارسی. در واقع، داستانی که از من در این مجموعه آمده ترجمه فصلی از رمان «بروکسل: برهنه» است. من در دوران کودکی مجموعههایی از افسانههای سراسر دنیا را میخواندم، از جمله قصههای پریان ایرانی را. پدربزرگ مادریام، که خودش هم قصهگوی قهاری بود، در دوران کودکیام داستانهای «هزارویکشب» را برایم میخواند. پنج سال پیش دوباره آن داستانها را بازخوانی کردم که تجربهای مسحورکننده بود برایم و خاطرات آن دوران دور را نیز برایم زنده کرد. در مورد ادبیات معاصر ایران، من تنها گزیدههایی از آثار فرید قدمی را به زبانهای انگلیسی و فرانسه خواندهام. اما غیر از این، باید اعتراف کنم که با ادبیات فارسی آشنایی بیشتری ندارم که مایه شرمساری است. اما پس از فکر کردن به سؤال شما، همین تازگی «زنان بدون مردان» را سفارش دادهام که مشتاقانه منتظر خواندنش هستم. راستش من با سینمای ایران، از جمله سینمای مستند ایران که بسیار هم دوستش دارم و گرامیاش میدارم، آشنایی بیشتری دارم.
هر ساله در اردیبهشت ماه، نمایشگاه بینالمللی کتاب در تهران برگزار میشود. آیا دوست دارید روزی به این رویداد بیایید و کتابهای خود را برای مخاطبان ایرانی امضا کنید؟
خیلی دوست دارم که هم برای نمایشگاه کتاب و هم برای گشتوگذار به تهران بیایم و بسیار علاقهمندم که با نویسندگان و مولفان و همچنین با کتابخوانهای ایران ملاقات کنم. امیدوارم این امکان در آینده نزدیک فراهم شود.
شما رمانی درباره شهر بروکسل نوشتهاید که تازهترین اثر منتشر شده شماست. آیا میتوانید درباره این کتاب بیشتر برای خوانندگان ایرانی بگویید؟
مکانها تاکنون در بیشتر رمانهای من الهام بخش بودهاند و نقش برجستهای داشتهاند. من مجذوب مکانها میشوم و شروع به دیدن صحنههایی میکنم که به داستان تبدیل میشوند. اما در مورد بروکسل اوضاع متفاوت بوده است. بروکسل فقط یک مکان برایم نیست، جایی است که من آن را برای زندگی انتخاب کردهام. این رمان یک داستان عاشقانه است که به یک داستان ازدواج تبدیل میشود. شاید به همین دلیل است که نوشتن آن آنقدر طول کشید. ماجرای این رمان آنقدر شخصی است که مطمئن نبودم چگونه به آن بپردازم: آیا میخواستم داستان خودم را با بروکسل تعریف کنم یا داستان بروکسل را با خودم؟ من شیوه دوم را انتخاب کردم. و اگرچه تجربه شخصی من در طول رمان منعکس شده است، اما رمان بسیار فراتر از آن است. ده فصل از دوازده فصل این رمان، که هریک به نام مناطق یا محلههای مختلف بروکسل است، توسط یک راوی متفاوت (دو فصل به صورت سوم شخص) با ملیت، نژاد، مذهب، و موقعیت متفاوت روایت میشوند. راویان مختلف هریک جنبهای از رمان را روایت میکنند که برای آنها حائز اهمیت است، باتوجه به بستر زندگی گذشته و پیش از بروکسلشان (به عنوان مهاجر). هر یک از فصلها را میتوان بهعنوان یک داستان خودبسنده خواند، اما همهشان هم مرتبط هستند، شخصیتها و ماجراها از فصلی به فصل دیگر میروند، بدنه کل رمان را میسازند و در نهایت داستان را توسعه میدهند و به پایان میرسانند. شخصیت اصلی من آیریس (که همنام گلی است که نماد بروکسل است) فقط در فصل اول و آخر رمان سخن میگوید. او نقش مهمی در زندگی برخی از راویان دیگر ایفا میکند، اما برای برخی دیگر نقشی ضعیف دارد یا اصلاً هیچ است. از خلال حضورهای کوتاه او در رمان، چگونگی تکامل زندگی او، در طول پانزده سالی که در قالب رمان شکل میگیرد، آشکار میشود.
اگر داستان بروکسل با شما تعریف میشود، آیا به نقشی که بروکسل به عنوان یک مکان در تاریخ معاصر هم ایفا میکند، پرداخته شده است؟ فیالمثل میدانیم که مقر برخی از نهادهای اتحادیه اروپا در بروکسل است، بنابراین به عنوان یک پدیدار مکانی نقش مهمی را ایفا میکند.
من نمیتوانستم تصویری معتبر از بروکسل خلق کنم بدون اینکه اتحادیه اروپا را با آرمانها، نهادها و هزاران کارمندش به صحنه نیاورم. تصادفی نیست که زمان وقوع این رمان در سال ۲۰۰۳ با امضای قانون اساسی اروپا شروع میشود و اندکی پس از برگزیت پایان مییابد. لحظات کلیدی سفر تاریخی اتحادیه اروپا در این مدت و تاریخ اروپای اخیر، مانند جنگ یوگسلاوی، به همراه تأثیر این رویدادها بر مردم عادی نیز در رمان به تصویر کشیده شده است. در فصل اول رمان، آیریس از خودش میپرسد که آیا ما با وجود تنوعمان متحدیم؟ که این «اتحاد در تنوع» شعار اتحادیه اروپاست، و در ادامه رمان به طور غیرمستقیم به این پرسش پاسخ میدهد. شاید آن طور که من این رمان را توصیف میکنم، ممکن است پیچیده به نظر برسد، اما با توجه به بازخوردهایی که از خوانندگان مختلف دریافت کردهام به گمانم کتابی است که خواندناش روان و آسان است، رمانی که در آن مفاهیم وجودی در اپیزودهایی از زندگی روزمره نهان شده است. کتابی که همچنین از ارتباط و انزوا میگوید.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.