خبرگزاری کار ایران

غزه به روایتِ عکاسِ سازمان بهداشت جهانی؛

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند
کد خبر : ۱۴۶۹۴۵۷

جنگ غزه با هیچ جنگی قابل مقایسه نیست

کریس بلک، که بیش از یک ماه در مناطق جنگی فلسطین و غزه حضور داشته و زمانش را صرف مستندسازی کرده، پس از پایان ماموریتش تجارب تلخ خود در مواجهه با آسیب‌دیدگان و اوضاع موجود را با مخاطبان به اشتراک گذاشته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کریس بلک (عکاس سازمان بهداشت جهانی) طی گفتگو با «گاردین» درباره حضورش در خاک فلسطین توضیحاتی داده است. او به عنوان شاهد عینی و یک مستندنگار رسانه‌ای به ذکر روایت‌هایی از اوضاع جنگ در غزه و توابع آن پرداخته است. 

ماجرا این است که کریس بلک برای تهیه گزارش از سوی آژانس سازمان ملل به مدت پنج هفته در خاک فلسطین زندگی کرده است. او طی دوران اقامتش به طور کامل در مناطق پرخطر  و تحت حمله اسرائیل حضور داشته است. تمام عکس‌های این گزارش سیاه و سفید بوده و توسط بلک به ثبت رسیده است.

کریس بلک در ابتدای صحبت‌هایش، درباره حضورش در مناطق جنگی فلسطین و خاک غزه اینگونه گفته است: مقیاس تروما، رنج و ویرانی در غزه به سطحی رسیده که به سختی قابل تصور است؛ یعنی باید بی‌واسطه در منطقه حضور داشته باشید تا متوجه اوضاع بغرنجی شوید که ماه‌هاست وجود دارد. 

کریس بلک که پس از پنج هفته و نیم از خاک فلسطین خارج شده، در ادامه گفته است: با وجود اینکه همه لحظات تلخ بودند؛ اما تکان‌دهنده‌ترین لحظه حین ماموریتم را حضور در بیمارستان «ناصر» واقع در خان یونس می‌دانم؛ من اولین بار بود که به این مکان می‌رفتم و هرآنچه دیدم تکان‌دهنده بود.

بلک در ادامه بیان کرد: من به اتفاق چند نفر دیگر منتظر آرام شدن اوضاع بودم تا به رفح بازگردم. یادم هست که زنی هم آنجا در بیمارستان حضور داشت و با حالی ناراحت، بچه‌ای را در آغوش داشت که گویا فرزندش بود. به نظر می‌رسید ترسیده است چون مدام می‌پرسید: آیا اینجا امن است و آیا خطری ما را تهدید نمی‌کند؟ او مدام و بارها و بارها این سوال را پرسید.

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

رویا فرح (سمت چپ) و یک افسر امنیتی صحرایی در صندوق جمعیت سازمان ملل متحد (UNFPA)، با خانواده‌های آواره ساکن در بیمارستان «ناصر» و اطراف آن در خان یونس صحبت می‌کند. زن سوال می‌کند؛ آیا ما اینجا امن هستیم؟ این در حالی است که به تاریخ ۲۹ ژانویه یک کاروان شامل تجهیزات پزشکی و جراحی اورژانسی در بیمارستان «ناصر» تخلیه شده است. کمی بعد هم فعالان سازمان جهانی بهداشت و دیگر افراد معدود به سختی توانستند از عملیات سنگین نظامی مجاور بیمارستان گذر کنند و ملزومات پزشکی ضروری را به پرستاران و کارکنان تحویل بدهند. این امکانات برای ۱۰۰۰ بیمار تخمین زده شده بود

بلک در ادامه توضیحاتش گفت: آن زن در بیمارستانی بود که تحت قوانین بشردوستانه بین‌المللی یک مکان محافظت شده محسوب می‌شود و سوالش باید یک پاسخ داشته باشد. و آن اینکه؛ بله اینجا امن است. من می‌خواستم در پاسخ به آن زن بگویم بله تو در یک مکان امن هستی و قاعدتا با فرزندت در امان خواهی بود.؛اما نتوانستم این پاسخ را به او بدهم چون در واقع امنیتی وجود نداشت. هرگز فراموش نمی‌کنم در مکانی که جان پناه انسان‌هاست پاسخی برای آن زن نداشتم؛ یا لااقل نمی‌توانستم یا نمی‌خواستم نا امیدنش کنم. 

ماموریت غزه تاثیر عمیق و تاریکی بر من داشت

بلک در ادامه صحبت‌هاتیش ادامه داده است: این مأموریت تأثیر عمیق و تاریکی بر من داشت. واقعیت این است که من سی سال است در زمینه کارهای بشر دوستانه فعالیت می‌کنم و درگیری‌ها و بلاها و اتفاقات زیادی را به چشم دیده‌ام؛ اما باید اعتراف کنم حضور در غزه تجربه‌ای است که زندگی شاهدان و حاضران در آنجا را تغییر می‌دهد. مطمئنم اگر در حال حاضر با هرکدام از فعالان کارهای بشر دوستانه که در غزه حضور داشته‌اند صحبت کنید؛ همین پاسخ را می‌شنوید. کافی است امتحان کنید. 

کریس بلک با تاکید بر اینکه حضور مستقیم در غزه آدم را با واقعیت‌های عریان مواجه می‌کند، بیان کرد: شما به هیچ وجه نمی‌توانید دورادور شرایط اضطراری و وقایع مختلف را ارزیابی کرده و آن‌ها را با هم مقایسه کنید چون با عمق فاجعه بدون واسطه مواجه نیستید. باید بگویم حال با وجود جنگ غزه از  این سطح عبور کرده‌ایم؛ چراکه این واقعه با درگیری‌ها و جنگ‌های دیگر قابل مقایسه نیست. 

در ماموریت غزه به شدت گریستم

بلک بیان کرد: من از آن دسته افرادی هستم که معمولا گریه نمی‌کنم؛ با این حال در ماموریت غزه به شدت گریه می‌کردم. 

او ادامه داد: من و دیگر همکاران حین ماموریت در رفح اقامت داشتیم و باید بگویم با تعداد بسیار زیادی از مردم در این شهر مواجه شدیم. این جمعیت کثیر در رفح با آن شرایطی که وجود داشت، واقعا به لحاظ کثرت باور کردنی نبود. و اینکه بدون استثنا همه آن آدم‌ها درگیر مشکلاتی بزرگ بودند. یا زخمی بودند یا نزدیکانشان را از دست داده بودند یا از محل زندگی‌شان آواره شده بودند. رفح را تا زمانی عجیب و ویران دیدم که به مناطق و محله‌های دیگر سفر نکرده بودم. در آن شرایط غیر عادی، تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم سوار کردن افراد به آمبولانس‌ها یا کمک کردن به آن‌ها برای پیاده شدن بود.

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

یک بیمار مقابل بیمارستان «العمال» ایستاده است. این عکس زمانی توسط کریس بلک ثبت شده که بیماران و کارکنان بهداشت و امداد بیش از یک ماه در بیمارستان مذکور حبس بوده‌اند و به دلیل حملات همه جانبه، قادر به ترک مکان نبوده‌اند

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

دکتر سارا السقا، از دفتر سازمان ملل متحد برای هماهنگی امور بشردوستانه (OCHA)، در ایست بازرسی ایستاده است. او برای انتقال بیماران از بیمارستان «العمال» به خان یونس تلاش می‌کند

کریس بلک، درباره حضورش در غزه طی توضیحات بیشتر گفت: شرایطی که من و همکارانم در بیمارستان‌های غزه دیدیم، واقعا وحشتناک بود. در بیمارستان محاصره شده «العمال» در خان یونس هم شرایط بسیار بدی را تجربه کردیم. اوضاعی که تا بیش از آن شاهدش نبودم.

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

 کودکی مقداری غذا را از ساختمانی در کنار بیمارستان «العمال» جابجا می‌کند

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

 پارکینگ بیمارستان «العمال»، مملو از آمبولانس‌های خراب و  تخریب شده و خودروهای غیرنظامی است. تخریب و آسیب‌های گسترده در دیوارها و سطوح شیشه‌ای مرکز بهداشتی دیده می‌شود و  زباله‌ها همه جا وجود دارند. پیش از این «العمال» یک بیمارستان ۱۰۰ تختخوابی با تمرکز بر سلامت مادر و کودک و ظرفیت رسیدگی به نیازهای اولیه جراحی و پزشکی داخلی بود. خدمات توانبخشی تخصصی نیز در این بیمارستان مجهز وجود داشت که همه از بین رفته‌اند. زمانی  که کریس بلک از این بیمارستان بازدید می‌کند، فقط ۶۰ تخت داشته و ۵۷ بیمار در آن بستری بوده‌اند

ماموریت خطرناک در بیمارستان «العمال»

این عکاس سازمان بهداشت جهانی در بخش دیگری از صحبت‌هایش به جزییات بیشتر ماموریت‌هایی که داشته، پرداخته است. 

بلک در اینباره می‌گوید: من زمانی که پا به خاک فلسطین گذاشتم، در واقع برای یک ماموریت به بیمارستان «العمال» رفتم. ماموریت این بود که برویم و با مدیر بیمارستان ملاقاتی داشته باشیم تا متوجه نیازهای‌شان شویم؛ بلکه بهتر بتوانیم کمکشان کنیم. زمانی که به بیمارستان رسیدیم فقط ویرانه دیدیم و ماشین‌هایی که منهدم شده بودند. آنچه که بیش از همه توجهم را جلب کرده بود تخریب بخش تاسیسات بیمارستان بود و خب می‌دانیم که آسیب دیدن این بخش در یک بیمارستان تا چه حد می‌تواند مشکل ایجاد کند.

او ادامه می‌دهد: ما واقعا افراد زیادی را نمی‌دیدیم و آن فضا مملو از جسدهای  بسیار بود. چند دکتر و پرستار و کارمند هم در بیمارستان حضور داشتند. از خان یونس که گذر کردیم دیگر ویرانی‌ها کامل شده بود و کم پیش می‌آمد که طی مسیر با مردم مواجه شوید؛ واقعا هیچکس نبود. 

زندگی با آدم‌هایی که یک ماه است خورشید را ندیده‌اند

بلک گفت: اینکه می‌گویم با افراد کمی مواجه شدیم اصلا اغراق نیست. در بیمارستان «العمال» فقط تعداد کمی از کارکنان بهداشت جمعیت هلال احمر فلسطین حضور داشتند. آن‌ها بیش از یک ماه بود که ساختمان را ترک نکرده بودند. وقتی صحبت کردیم به من گفتند یک ماه است حتی به پارکینگ هم نرفته‌اند و هفته‌هاست خورشید را ندیده‌اند! شدت گلوله‌باران و تیراندازی تا حدی شدید بود که آن‌ها حتی نتوانسته بودند به طبقات بالای بیمارستان بروند.

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

 یک امدادگر در حال حمل یک کودک. مادر این کودک برای درمان بیشتر از بیمارستان ناصر به بیمارستان صحرایی در رفح منتقل می‌شود

کریس بلک تاکید می‌کند: واقعا و بدون هیچ اغراقی ماندن در آن فضای مخوف و مرگباری که تجربه کردم، شجاعت بسیار می‌خواهد! این را افرادی درک می‌کنند که در چنین فضاهایی حضور داشته‌اند. کارکنان بیمارستان یک ماه بود غذا نخورده بودند. بالاخره این انسان‌های شجاع و خسته پس از حضور من و چند نفر دیگر، توانستند به خانه همسایه بروند تا غذایی تهیه کنند. 

ویرانی‌هایی که شبیه هم بودند

کریس بلک با اشاره به اینکه غزه در مدت زمان کوتاهی ویران شده، گفت: من از ابتدای ماموریتم به خاک فلسطین شاهد صحنه‌های بسیاری از تخریب بودم که به دلیل ویرانی، بسیار به هم شبیه شده بودند. من برای اولین بار دو هفته پیش از محاصره غزه، از این منطقه دیدن کرده بودم. آن زمان محله‌های غزه مملو از جمعیت بودند و این در حالی بود که فقط یک نانوایی کوچک وجود داشت. حال شما حساب کنید آن همه آدم که در شرایط عادی تنها یک نانوایی کوچک داشتند، پس از حملات اسرائیل چه اوضاعی پیدا کردند. من در این اوضاع بغرنج زندگی کرده‌ام.

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

 یک امدادگر جمعیت هلال احمر فلسطین (PRCS)، کودکی را برای معاینه و مداوا به بیمارستان «ناصر» می‌برد. این مرد طی روزهای ۱۸ و ۲۰ فوریه، پنجاه و یک بیمار را به خارج از بیمارستان و سایر مراکز بهداشتی منتقل کرده است

«غزه»؛ شهری غرق در فاضلاب و زباله

او ادامه می‌دهد: بار بعدی یعنی دو هفته پس از محاصره که به غزه رفتم با کابوسی مواجه شدم که برایم قابل تصور نبود. منطقه پر از فاضلاب و زباله بود و انگار نه انگار که تنها چند روز قبل زندگی آنجا جریان داشته است! برق قطع بود و مردم آذوقه نداشتند و آبی وجود نداشت. مردم واقعا به سختی از آن اوضاع تلخ و تاریک جان به در بردند. واقعا قطره‌ای آب وجود نداشت و خبری از غذا و خوراکی نبود؛ یک قحطی تمام عیار! کمی بعد از وقایع بود که مدیر بیمارستان را دیدم و با او همراه شدم تا آخرین بیماران بستری شده در آی سی یو را ببینیم. موضوع تعجب‌برانگیز این بود که مدیر بیمارستان به مدت دو هفته نتوانسته بود به بیمارستان برود، بس که شدت حملات زیاد بود. او در نهایت توانست پس از چهارده روز با کارکنان محبوس در بیمارستان دیدار کند. او و دیگر افرادی محبوس در بیمارستان با دیدن یکدیگر بسیار خوشحال شدند. 

حتی یک خانه هم در رفح وجود ندارد

او گفت: واقعا در رفح هیچ جا احساس امنیت وجود نداشت حتی در بیمارستان که در قوانین جنگی مکانی امن محسوب می‌شود. اگر در آن مقطع به رفح می‌آمدید احساس می‌کردید به یکی از پرجمعیت‌ترین مکان‌های دنیا رفته‌اید. همین الان هم اگر به خاک فلسطین پا بگذارید متوجه می‌شوید که مردم همه جا زندگی می‌کنند. خانه‌ای وجود ندارد. خیابان‌ها، ماشین‌ها، چادرها، پشت بام‌های ویران شده، مکان‌هایی هستند که هر کدام سی‌چهل نفر را در خود جای داده‌اند؛ آن هم در حالی که شهر بوی تعفن و فاضلاب می‌دهد! اغراق نیست اگر بگویم اینچ به اینچ منطقه مملو از جمعیتی است که همه آن‌ها تک به تک از وضعیت موجود خسته‌اند و حال بدی دارند.

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

یک بیمار پس از تصمیم پزشک برای بستری شدندش در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان صحرایی سپاه بین‌المللی را ترک می‌کند تا به بیمارستانی در رفح اعزام شود؛‌ او به جایی می‌رود که امنیت در آن بی‌معناست

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

 یک آمبولانس جمعیت هلال احمر فلسطین پر از بیماران در حال انتقال به سایر مراکز درمانی

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

غذا  بین بچه‌ها توزیع می‌شود تا به خانواده‌های آنها برسد

این عکاس و مستندنگار می‌گوید: موضوعی که همچنان برایم عجیب و غم‌انگیز می‌نماید این است که در فلسطین و مناطق و توابع آن هیچ کجا امن نیست؛ هیچ‌کجا! و این وحشتناک است. با وجود اینکه تعداد کثیری از ساکنان مهاجرت کرده‌اند، اگر همین الان هم به غزه و رفح بروید با این سوال مواجه می‌شوید که نقطه امن کجاست؟ همه همین سوال را می‌پرسند و می‌گویند کجا برویم؟ آیا همین‌جا بمانیم یا برای رفتن به مکانی امن تلاش کنیم. واقعیت این است که نقطه امنی وجود ندارد و این در حالی است که اغلب ساکنان جایی برای رفتن ندارند. روی این عدم وجود نقطه و مکانی امن تاکید می‌کنم چون اهمیت دارد.

اهالی غزه گرسنه‌اند

بلک در ادامه به بیان مصائب دیگر مردم غزه پرداخته است. او می‌گوید: موضوع مهم دیگری که همچنان وجود دارد ناامیدی بسیار شدیدی است که از افزایش گرسنگی نشأت گرفته است. درست است که نیروی هوایی اردن به واسطه خطوط هوایی، کمک‌هایی را به غزه می‌فرستد و مردم هم استقبال می‌کنند؛ اما در نهایت مسیر درست و نزدیک تردد در جاده‌هاست. باید گفت مسیر هوایی باعث تاخیر در رسیدن کمک‌ها می‌شود؛ زیرا به هرحال آسمان منطقه امن نیست. 

کریس بلک در بخش دیگری از صحبت‌هایش به بیان خاطره تلخ دیگری پرداخته است. او می‌گوید: اولین ماموریتم و اوضاعی که وجود داشت را هرگز فراموش نمی‌کنم. در اولین ماموریت قرار بود به بیمارستان «نصر» غذا برسانیم که نزدیک یک ایست بازرسی گیر افتادیم. ما در منطقه‌ای قبل از ایست بازرسی منتظر بودیم که چراغ سبز شود. آنجایی که ایستاده بودیم جاده‌ای ساحلی بود. در ایست بازرسی افرادی مشغول غارت کاروان دیگری بودند که حامل آذوقه بود. آن آدم‌ها مقابل ایست بازرسی به به طرز بی‌رحمانه‌ای آذوقه و غذاها را می‌دزدیدند. رهبر تیم ما دکتر احمد به آن‌ها نزدیک شد و توضیح داد که این غذاها برای بیمارستان است و باید هرچه سریع‌تر به مقصد برسد. این گفتگو برای مجاب کردن غارت‌گران نود دقیقه طول کشید! اما نتیجه‌ای نداشت. تنها چند دقیقه گذشته بود که تمام بار هر دو کامیون را غارت کردند. درک آن فضا برای شنوندگانی که آنجا حضور نداشتند واقعا سخت است. من مدام به بیماران و کارکنانی فکر می‌کردم که روزهابود آب و غذا نخورده‌ بودند. بعد از چند دقیقه آذوقه‌های هر دو کامیون خالی شده بود!

ویرانکده‌ای که کودکان در آن بادبادک‌بازی می‌کنند

 دکتر سارا السقا، از دفتر سازمان ملل متحد برای هماهنگی امور بشردوستانه، با یک خانواده آواره در نزدیکی اردوگاه «المواسی» گفتگو می‌کند

کودکانی که در ویرانه‌ها بادبادک‌بازی می‌کردند

این عکاس در ادامه به تشریح وضعیت کودکان غزه پرداخته است. کریس در اینباره گفت: تنها با دیدن کودکان می‌توان به شرایط بد و غیر عادی غزه پی برد. وقتی آنجا بودم بچه‌ها را در آن شرایط نابسامان مشغول دنیای کودکانه‌شان دیدم! اغلب آن‌ها بادباک بازی می‌کردند. اینکه می‌بینید مدرسه‌ها ویران و خالی هستند، بسیار غم‌انگیز است و زمانی که خورشید غروب می‌کند فضا دلگیرتر می‌شود.

او ادامه می‌دهد: تنها چیزی که می‌بینید بادبادک‌هایی هستند که بالای کمپ‌ها و سقف‌های ویران خانه‌های شهر به پرواز درآمده‌اند. با همه دشواری‌ها و مصائبی که در فلسطین اشغالی وجود دارد اما در میان آن ویرانی‌ها همین بادباک‌ها هستند که پروازشان در آسمان به شهروندان عزادار و آواره و زخمی اندکی آرامش می‌دهد. بچه‌های غزه هیچ چیز نمی‌خواهند جز بازی و زندگی کودکانه‌ای که از آن‌ها دریغ شده است. 

کریس بلک در پایان صحبت‌هایش گفته است: تنها نیاز شدیدی که وجود دارد، صلح است. همه این را می‌خواهند. واقعا مردم غزه به یک یا چند روز آرامش نیاز ندارند و خواسته آن‌ها فراتر از اینهاست. ما یعنی من و مردم غزه که خودم را از آن‌ها می‌دانم دسترسی به کالاهای اساس مانند غذا و بهداشت را آرامش نسبی می‌دانیم به همین سادگی. فراهم کردن نیازهای اولیه بشری خواسته زیادی نیست که همچنان پس از ماه‌ها از اهالی غزه دریغ شده است. به همین سادگی. به سادگی صلح.

عکس اصلی گزارش نیز مردم جنگ‌زده‌ای را نشان می‌دهد که صبح زود از یک کاروان که به سمت بیمارستان «ناصر» در خان یونس می‌رود، غذا می‌گیرند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز