چرا نقاشان مطرح ایرانی به نوروز توجه نداشتهاند؟
هنر همواره در طول تاریخ به موارد مهمی پرداخته که گاه برخی از آنها از بقیه با اهمیتتر بودهاند. این رسم مهم در تاریخ کشور ما نوروز و جشن و شادی به مناسبت آغاز بهار است. این سوال مطرح است که آیا نقاشان مطرح کشور از گذشته تاکنون آنطور که باید به مقوله نوروز و آیینهای آن پرداختهاند؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، عید باستانی «نوروز» را نمیتوان از فرهنگ و آیین ایرانی حذف کرد و دلیل این مانایی، قدمت و پیشینه تاریخی آن است. با اینکه اطلاعات دقیقی از بدو شکلگیری و اجرای آیین نوروز در دست نیست؛ اما بر اساس تحقیقات انجام شده روی آثار باستانی میتوان گفت به احتمال زیاد نوروز در دوران سلطنت هخامنشیان هم وجود داشته و مردم با آن آشنا بودهاند. روی سنگنوشتههای به جا مانده از تاریخ آثاری مبنی بر آشنایی هخامنشیان با «نوروز» وجود داشته، اما اشاره مستقیمی به برگزاری آن نشده است.
به هرحال آنچه اهمیت دارد این است که عید باستانی «نوروز» پس از هزاران سال، هنوز آیینی زنده و مورد توجه است. اتفاقا این اهمیت را میتوان در آثار هنری و ادبی گذشتگان کشورمان مشاهده کرد. نویسندگان و ادبا به طرق مختلف از نوروز و مراسم مربوط به آن در مقاطع مختلف گفتهاند. در این زمینه اغلب مخاطبان حافظ را به یاد میآورند و مولانا و دیگر شعرای کلاسیک نیز در آثارشان به عید «نوروز» توجه داشتهاند. هنرمندان ایرانی نیز همواره در آثارشان به نوروز و آیینهای باستانی این رویداد اشاره داشتهاند. نقاشان، طراحان، خطاطان و مجسمهسازانی را میتوان سراغ داشت که از گذشته تا امروز آثاری را با موضوع بهار و نوروز خلق کردهاند.
نوروز موضوع مغفول نقاشان ایرانی
در کمال تعجب با وجود توجه ویژه ایرانیان به «نوروز» و آیینهای آن، نقاشان در طول تاریخ و دوران معاصر، توجه کمتری به آن نشان دادهاند. البته اینطور نیست که بگوییم نوروز در میان نقاشان کلاسیک و امروزی مقولهای کاملا مغفول بوده؛ اما تعداد آثاری که مستقیما «نوروز» را مدنظر قرار دادهاند، معدود است. باید تاکید کرد که این کاستی در آثار نقاشان مطرح بیشتر به چشم میخورد.
با همه اینها نگاهی به آثار نوروزی هنرمندان گذشته و معاصر ایران با توجه به فرا رسیدن این آیین ایرانی خالی از لطف نیست. این گزارش قصد دارد با پرداختن به هنر عامهپسندتری چون «نقاشی» مقوله نوروز را در آثار هنرمندان گذشته و امروز مورد معرفی و بررسی قرار دهد.
تابلوی «هفتسین»
اثری که متعلق به کمالالمللک نیست
در میان معدود آثار موجود در رابطه با نوروز، تابلوی «هفتسین» بیش از دیگر نقاشیها دیده شده و مطرح است. شاید دلیل این دیده شدن چاپ آن در کتابهای درسی دانشآموزان نسلهای قبل بوده است. بسیاری از مخاطبان و حتی هنردوستان و هنرمندان تصور میکنند این اثر توسط کمالالملک خلق شده؛ در صورتی که اینطور نیست. نقاشی «هفتسین» در واقع اثری از حسین شیخ یکی از شاگردان کمالالملک است.
حسین شیخ که بود؟/ عکاسباشی هنرمندان
حسین شیخ را خیلی از مردم نمیشناسند، اما روز نوزدهم مهرماه هرسال، سالروز درگذشت اوست. باید گفت ارزش و جایگاه حسین شیخ تا به آنجاست که استادش کمالالمک او را مستعدترین شاگرد خود میدانسته؛ هرچند صراحتا به این موضوع اشارهای نداشته است.
تابلوی «هفتسین» اثر حسین شیخ که به اشتباه آن را کاری از کمالالملک میدانند
حسین شیخ، زاده سال ۱۲۸۹ بوده و از کودکی به هنر علاقه و اشتیاق داشته است. او در ادامه به مدرسه «صنایع مستظرفه» رفته و نزد کمالالملک شاگردی کرده است. حسین شیخ علاوه بر اینکه جوانترین شاگرد کمالالملک بوده یکی از آخرین شاگردهای او نیز بوده است. حسین شیخ در مهرماه سال ۱۳۰۶ شمسی با حکمی از سوی وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به عنوان معلم در مدرسه کار تدریس را آغاز کرد.
در آن زمان که کمتر کسی قادر بود دوربین عکاسی داشته باشد، حسین شیخ هم دوربین داشت و هم فن عکاسی را بلد بود. میتوان گفت تقریبا تمام عکسهای استادان و شاگردان مدرسه «صنایع مستظرفه» توسط حسینخان شیخ ثبت و ضبط شده است. او در نهایت روز نوزدهم مهرماه سال ۱۳۷۰ بر اثر تصادف درگذشت.
به جز «هفتسین»، «سقاباشی» و «بیمار و طبیب» مهمترین آثار حسین شیخ به حساب میآیند.
«نوروز»
اثر ایران درودی
ایران درودی نقاش صاحب سبک ایرانی یکی دیگر از هنرمندانی است که درباره نوروز و بهار به خلق اثر پرداخته است. البته باید گفت این نقاش در همه آثارش نور را به عنوان مولفهای مهم مدنظر داشته است. او در سال ۱۴۰۰، کمی پیش از مرگ خود اثری را با موضوع «نوروز» را به مخاطبان و علاقمندانش تقدیم کرده است.
درودی در زمان حیات درباره این اثر نوشته بود:
«نوروز ۱۴۰۰ بر یکایک هموطنانم فرخنده باد
ما ایرانیان بنیانگذاران حقوق بشر با فرهنگ و تمدن نه هزار ساله، هر کجای دنیا که باشیم با هر مذهب و هر مسلکی، ثانیه حلول سال نو را با تمامی آیین و مراسمش، جشن می گیرم و بدین گونه، قلبهایمان به هم میپیوندد و ایران یکپارچه میشود.
ایران را دوست بداریم و سپاسمند هویتمان باشیم.»
نقاشی «نوروز» اثر ایران درودی که در سالهای آخر حیاتش به صورت کارتپستال کار شده است
درباره ایران درودی و فعالیتهایش
ایرانی درودی جزو آخرین نقاشان صاحب سبک نسلهای گذشته است. او به جز نقاشی نویسنده و منتقد هم بود و در دانشگاه تدریس میکرد و در زمینه کارگردانی هم تجاربی داشت. درودی در سال ۱۳۱۵ در مشهد زاده شد و پس از پایان تحصیلات متوسطه، راهی فرانسه شد و تحصیلات خود را در دانشکده عالی هنرهای زیبای پاریس بوزار به پایان رساند. او در بروکسل برای شفاف کردن رنگهای نقاشی دورهی ویترای را درآکادمی سلطنتی بروکسل گذراند و تاریخ هنر را در مدرسه لوور پاریس فراگرفت. کار جدی ایران درودی در دهه چهل، خلق تابلوی نفت ایران به سفارش شرکتی بود که لولهکشی نفت آبادان به ماهشهر را به عهده داشت.
دررودی در دهه ۴۰ پس از نمایش آثارش در گالریهای مختلف و فراگیری کارگردانی سینما در نیویورک به ایران بازگشت. او طی ادامه حیاتش در ایران همچنان به کار نقاشی و حضور در رویدادها و برگزاری نمایشگاههای داخلی و خارجی پرداخت. درودی علاوه بر تدریس، طی دوران حیاتش بیش از شصت نمایشگاه انفرادی برگزار کرد و در بیش از دویست و پنجاه نمایشگاه گروهی داخلی و بینالمللی، حضور یافت.
نام اثر «اشراق»/ یکی از نقاشیهای ایران درودی با موضوع مورد توجه او؛ «نور»
این هنرمند نقاش در آخرین فعالیتش (بعد از تاسیس بنیادی در سال نود)، صد و نود پنج اثر برگزیده خود طی ۴۷ سال را با هدف ارائه در موزه شخصی خود حفظ کرده بود، به صورت محضری به این بنیاد و مردم ایران بخشید درودی هزینه ساخت موزه را از محل فروش منزلش در پاریس تامین کرد.
موزه هنرهای معاصر تهران، موزه هنرهای زیبای کرمان، کاخ موزه سعد آباد، کاخ صاحبقرانیه، موزه ایکسل بلژیک و موزه هنرهای معاصر نیویورک از جمله مکانهایی هستند که آثار ایران درّودی را در گنجینه خود دارند.
علی اکبر صادقی
چهره ماندگار سال ۱۳۸۷
علیاکبر صادقی یکی دیگر از هنرمندانی است که در آثارش به نوروز و آیینهای آن توجه داشته است.
این هنرمند متولد ۱۳۱۶ و اهل تهران است. صادقی در دوران دبیرستان زیر نظر آواک هایراپتیان نقاشی آبرنگ را آموخت و در سال۱۳۳۷ به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت. او در ادامه (حدود سال ۱۳۳۸) پس از مدتی فعالیت، سبک ویژهای را در هنر ویترای و نقاشی روی شیشه ایجاد کرد.
یک اثر پارسی و نوروزی از علیاکبر صادقی
درباره علیاکبر صادقی و هنرش
تجارب علیاکبر صادقی به نقاشی محدود نبوده و او طی سالهای حیات خود به ساخت تیزر فیلم و گرافیکهای تبلیغاتی و طراحی جلد و کارهایی از این دست پرداخته است.
صادقی پس از پایان تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا به پیشنهاد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چنداثر متحرک ساخت که اساس آنها نقاشیهایی بود که خودش خلق کرده بود. او در ادامه برای چند کتاب تصویرسازی کرد و همزمان در زمینه تصویرگری، رنگ روغن و تکنیک آبرنگ هم فعال بوده است. صادقی همچنین چند کتاب برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تالیف کرده است.
اثری دیگر از علیاکبر صادقی که نوید بهار میدهد
صادقی در نهایت به سال ۱۳۵۶ فیلمسازی را به طور کلی کنار گذاشت و به سراغ سبک سورئال رفت. او در ادامه پس از یک دهه دوباره به سراغ نقاشی آبرنگ رفت.
او طی ۲۰ سال گذشته در زمینههای هنری فعال بودهاست. صادقی همچنین در ۲۵ نمایشگاه انفرادی و گروهی در داخل و خارج از کشور شرکت داشته و ۷ کتاب از مجموعه نوشتههای او به چاپ رسیدهاست. شیوه کار او یک نوع سوررئالیسم ایرانی است که بر پایه شیوه نقاشی سنتی و قهوهخانهای بنا شدهاست. او در نقاشیهایش از اساطیر و فرهنگ ایرانی بهره میگیرد. در بسیاری از کارهای اولیه صادقی حضور یک یا چندین سلحشور با پوششهای جنگاوران ایران باستان چشمگیر است. برخی از این جنگاوران چهره خود صادقی را دارند.
علی اکبر صادقی همچنین در سال ۱۳۸۷ به عنوان چهره ماندگار کشور معرفی شد.
اثری دیگر از علیاکبر صادقی با موضوع «بهار و نوروز»
احمد اسفندیاری
هنرمندی که نامش در فرهنگ لاروس آمده است
احمد اسفندیاری نقاش مدرن ایرانی، یکی دیگر از هنرمندانی است که به عید نوروز توجه داشته است. احمد اسفندیاری سال ۱۳۰۱ زاده شد و در دیماه ۱۳۹۹ دارفانی را وداع گفت.
اثری که توسط این هنرمند خلق شده تصویری از فصل بهار را نشان میدهد و بدون عنوان است. این اثر با امضای «احمد اسفندیاری۸۸» در حراج مدرن و معاصر ایران (برگزار شده در دیماه سال نود و نه) در معرض فروش گذاشته شد و به مبلغ ۱.۳۰۰، ۰۰۰.۰۰۰ ریال به فروش رسید.
تکنیک به کار رفته در این اثر رنگ روغن روی بوم است و ابعاد آن ۶۰ در ۸۰ سانتیمتر است. زمان خلق آن نیز سال هشتاد و هشت است و از یک مجموعه معتبر استخراج شده است.
اسفندیاری از معدود هنرمندان ایرانی است که نامش در فرهنگ لاروس آمده است. این هنرمند بیست و نهم اسفندماه سال نود و یک چهره در نقاب خاک کشید.
اثر زیبای احمد اسفندیاری
درباره سبک هنرمند
سبک خاص احمد اسفندیاری در استفاده از رنگهای خالص درخشان و متنوع است. او را باید وامدار استادان مدرن فرانسوی در دانشکده هنرهای زیبای تهران دانست. به اضافه اینکه در آثارش او رد پای تاثیرات امپرسیونیست و پست امپرسیونیستها و تاثیر از نقاشانی چون پل سزان به چشم میخورد.
کاروانسراها، میادین و بازارهای کهنه، طبیعت بکر ایران در کنار فیگورهایی با لباسهای محلی و گاه روستایی موضوعاتی هستند که اسفندیاری در آثارش به آنها توجه داشته است. در ادامه باید گفت فعالیت او به این الهام گرفتنها محدود نشده و بشقابهای میناکاری، ظروف سفالی، پارچههای سوزندوزی و آثار گلابتون کاری نیز مولفههای از هنر ایرانی هستند که در آثار اسفندیاری نمود دارند.
به طور خلاسه نقاشیهای اسفندیاری را باید مواردی آشنا، اما فراموش شده دانست. با آنکه غالباً تابلوهای هنرمند از تنوع رنگی کاملی برخوردار هستند، اما در یک نگاه کلی، رنگ آبی و سبز در تمامی ادوار کاری اسفندیاری بر دیگر رنگها غلبه داشته است.
اسفندیاری خود دراینباره گفته است: اولین نقاشی که در تونالیتههای آبی و سبز در ایران کار کرده، من هستم. رنگ آبی را دوست داشتم و به من آرامش میداد. رنگ آسمان وطن است.
درباره اثر بدون عنوان اما نوروزی احمد اسفندیاری
این تابلو که مربوط به واپسین سالهای زندگی اسفندیاری است، صحنهای از طبیعت ایران را نشان میدهد. در این اثر دو درخت تنومند را میبینیم که فضای اصلی تصویر را پر کرده است. سه فیگور انسانی در میان نقاشی کشیده شدهاند، گویی خانوادهای کوچک، در خنکای صبح که تازه خورشید طلوع کرده و رنگ طلایی و زرد درخشان خود را بر همه چیز گسترانده در گوشهای دنج و در میان درختان اطراق کردهاند. نوع پوشش مرد، کودک و زن کاملاً روستایی و ایرانی است. این حس روستایی به واسطه گوسفندی سیاه که در میانه سمت چپ اثر دیده میشود و به چرا مشغول است، تقویت میشود. از سویی، کوچک بودن پیکرههای انسانی و غلبه طبیعت بر حضور آدمی، یادآور آموزههای عرفانی شرقی چون نقاشیهای چینی است که در آن انسان نه حاکم بر طبیعت بلکه بخشی کوچک و همسو با هستیِ جریانیافته در طبیعت است.
هرچند اسفندیاری در طول دوران پر کار هنری خود انواع سبکها و دفرماسیونهای فرمی را تجربه کرد؛ اما در سالهای پایانی عمر، به نوعی مردمنگاری در نقاشی روی آورد. آثار این دوره به شدت به زبان انسانهای کوچه و بازار نزدیک هستند. با این حال به لحاظ کیفیت رنگگذاری و برخورد با سوژه نقاشی، نگاه مدرنیستی و دانش آکادمیک نقاش بر آثار غلبه دارد. برای اسفندیاری سنگ و درخت و انسان و گل ارزشی یکسان دارند و تنها با یک ضربه و تاش رنگی از هم جدا میشوند. آنچه تصویر میشود، هستی است، چنان زنده، شاداب و خوشایند که بیننده را به زندگی فرامیخواند.
فریده لاشایی
پای ثابت حراج تهران
فریده لاشایی را باید یکی از بانوان هنرمند معاصر دانست. او یکی از نقاشانی است که آثارش را تجربهگرایانه و شاعرانه میدانند. این هنرمند در سال ۱۳۲۳ به دنیا آمد و در ششم اسفندماه سال ۱۳۹۱ چهره در نقاب خاک کشید.
لاشایی را بیش از همه با آثار انتزاعیاش به یاد میآورند. آنچه که باعث شناخت بیشتر این هنرمند شده، فروش آثارش در حراج تهران و دیگر رویدادهای اینچنینی است. طی برگزاری حراج تهران کمتر دورهای را میتوان سراغ داشت که اثری از فریده لاشایی در آن شرکت نکرده باشد.
اثر نوروزی فریده لاشایی
سبک و سیاق هنرمند
لاشایی نقاشی کردن را فرایندی غریزی میدانسته است و بر همین اساس بوده که آثارش را به صورت بداهه خلق میکرده. این شیوه کار باعث شد آثار او فضایی تغزلی داشته باشند و باید گفت به همین دلیل است که نقاشیهای او را آثاری نمادین اما بیزمان و بیمکان میدانند.
یکی دیگر از خصوصیات آثار لاشایی خطوط پرهیجان و پرتحرکی است که به طبیعت اشارههای آشکار دارند. نقاشیهای این هنرمند با توجه به شدت و ضرباهنگهای قلم و نحوه استفاده از رنگها، شیوهی کار او را با جریان اکسپرسیونیسم انتزاعی مرتبط میکند.
لاشایی در میان آثار متعددش برخی را با محوریت نوروز خلق کرده که یکی از آنها در سال هشتاد و شش خلق شده و بدون عنوان است. این اثر با تکنیک ترکیب مواد روی بوم ۱۰۰ در صد و بیست سانتیمتر است.
محسن وزیری مقدم
بنیانگذار نقاشی مدرن ایران و نقاشی شنی در دنیا
محسن وزیری مقدم، مجسمهساز و از نقاشان نوگرای ایرانی است که ۱۶ شهریورماه سال ۱۳۹۷ پس از یک دوره بیماری طولانی و به علت کهولت سن در ۹۴ سالگی، در رم درگذشت.
وزیری مقدم را یکی از تاثیرگذارترین و برجستهترین هنرمندان نوگرای ایرانی میدانند. کارشناسان و هنرمندان بر این اعتقادند او تاثیر زیادی بر هنر مدرنیست ایران داشته است. و اینکه او را یکی از بنیانگذاران نقاشی مدرن در ایران و بنیانگذار نقاشی شنی در دنیا میدانند.
محسن وزیری مقدم در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۵ ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را برعهده داشت. وی در مرداد سال ۱۳۳۴ برای تحصیل راهی ایتالیا شد و تا سال ۱۳۴۲ در این کشور به فعالیت هنری خود ادامه داد. او در سال ۱۳۳۷ از آکادمی هنرهای زیبای رم فارغ التحصیل شد.
یکی از ویژگیهای مهم محسن وزیری مقدم فعالیت در دورههای مختلف تاریخی است. مخاطب به دلیل سبک و سیاق هنرمند با آثار او ارتباط برقرار میکند و در درک آن سهمیم میشود. از مهمترین آثار محسن وزیری مقدم میتوان به خلق مجسمههای چوبی مفصلی و متحرک او اشاره کرد که مخاطب میتوانست در حرکت دادان آن دخالت داشته باشد.
وزیریمقدم که سال گذشته چهره سال اروپا شده بود، طی دوران حیات، در بیش از ۵۰ نمایشگاه انفرادی، گروهی و سه دوره بیینال ونیز شرکت داشته است. او نمایشگاه «شهود رنگ» راسال نود و سه در گالری خاک تهران برگزار کرد.
همچنین نهم اسفند سال گذشته بود که جدیدترین آثار محسن وزیری مقدم در گالری دی تهران نمایش داده شد. در این نمایشگاه سی اثر انتزاعی این هنرمند و کارهای مدادی و قدیمی او به نمایش گذاشته شد. یکی از این آثار درباره عید نوروز است.
بابک رشوند
هنرمند عرصع گرافیک و نقاشیخط
بابک رشوند یکی از هنرمندان معاصر و زاده سال ۱۳۵۸ و اهل زنجان است. او از مرکز آموزش عالی انقلاب اسلامی تهران مدرک کارشناسی ارتباط تصویری دریافت کرده و در مقطع ارشد رشته ارتباط تصویری از دانشگاه هنرهای زیبای تهران فارغالتحصیل شده است.
بابک رشوند به طور مشخص در رشته گرافیک و هنر نقاشیخط فعالیت دارد و آنطور که میگویند سبک و سیاق مختص به خود را پیدا کرده است. او تا به امروز ضمن حضور در نمایشگاههای گروهی داخلی و خارجی، در رویدادهای مختلف برگزیده و موفق به کسب عناوین مختلفی شده است.
نام اثر «نوروز»/ خالق اثر بابک رشوند
یکی از آثار او «نوروز» نام دارد و درباره همین آیین تاریخی و فرهنگی است. این اثر با تکنیک ترکیب موارد روی بوم کار شده و قطع آن ۱۸۰ در ۱۴۰ سانتیمتر است. بابک رشوند این اثر را در سال نود و پنج خلق کرده است.
علیرضا درویش
تصویرگری که کاغذ را دوست دارد
علیرضا درویش نقاش ایرانی، سالهاست در آلمان ساکن است و در شهر کلن به فعالیتهای آموزشی و هنری مشغول است. او تصویرگر کتاب کودکان است و با دستاندرکاران فیلمها و انیمیشنها هم همکاری دارد. آنچه سبک و سیاق درویش را در مقابسه با دیگران تحت تاثیر قرار داده، این است که او ایدههای خود را از تجربیات زندگی واقعیاش برداشت میکند.
اثری از علیرضا درویش که در قالب تصویرگری خلق شده و درباره «نوروز» است
این هنرمند در مجموعهای با نام «کاغذ و حافظه» ترکیبی از نقاشی و کار با تکنیک کلاژ را مدنظر داشته؛ نگاهی انتقادی به دور شدن و فاصله گرفتن انسان از متریال کاغذ و مجازی شدن همه چیز.
علیرضا درویش در سال ۱۳۴۶ در رشت به دنیا آمده و فارغالتحصیل رشته نقاشی از هنرستان هنرهای تجسمی تهران است. این هنرمند پس از مهاجرت به آلمان، در دهه ۹۰ میلادی در مدرسه مدیا کلن در رشته گرافیک تحصیل کرد. او همچنان در کلن به کار و تدریس مشغول است. علیرضا درویش اثری درباره نوروز دارد که بر اساس هنر تصویرگری خلق شده است.