یک هنرمند نقاش مطرح کرد؛
روش من در خلق آثار جراحی موشکافانه موضوع است/ «نقاشیخط» به پایان راه رسیده است
علیرضا جوادی در راستای پروژهای طولانی مدت بر اساس الگوریتمها و پلانهایی که به نقشههای ساختمانی شبیه هستند، در حال خلق آثاری است که بخشی از آن در نمایشگاه انفرادی «خوابگاه» نمایش داده شدهاند. او نقاشی است که پیشتر خوشنویسی، نقاشیخط و هنر چاپ را فرا گرفته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، با گذشت زمان و طی شدن مقاطع مهم تاریخی است که هنرها رشد میکنند و ارتقا مییابند. قواعد و چهارچوبهای کلاسیک که منجر به ایجاد سبکها میشوند نیز در نهایت باید با دوران معاصر هنرمندان رشتههای مختلف همسو شوند تا در ادامه «هنر مدرن» معنا یابد. در دنیای امروز مرزهای میان هنرهای مختلف برداشته شده است. دیگر نمیتوان گفت یک نقاش صرفا باید در این رشته تخصص داشته باشد تا به خلق آثار نو و بدیع بپردازد. یا اینکه چگونه میتوان گفت مجسمهسازی که طراحی نمیداند یا از نقاشی و آناتومی هیچ سر رشتهای ندارد، فردی موفق است؟ در همین راستاست که تلفیق یا حتی بهرهگیری ناچیز از هر هنر و بکارگیری آن در رشتههای دیگر، معنا پیدا میکند. همچنین طی همین مسیر است که هنرمندان رشتههای مختلف سبک و سیاق خود را پیدا میکنند و اینگونه است که میگوییم فلان هنرمند مولف محسوب میشود یا اصطلاحا امضای خاص خود را دارد.
علیرضا جوادی از این دسته هنرمندان است. او سالهاست در زمینه هنر چاپ فعالیت جدی دارد و نقاش است. او میگوید سالهاست تدریس را کنار گذاشته تا روی فعالیتهای هنریاش متمرکز باشد.
علیرضا جوادی که تا امروز بیش از پنجاه نمایشگاه گروهی و انفرادی در ایران، کانادا و انگلستان برگزار کرده و با گالریهایی چون ساربان، سیحون، آرتیبیشن و ثالث همکاری داشته، چندی پیش (مهر و آبان امسال) نمایشگاه خوابگاه را در گالری «آرتیبیشن» برپا کرده بود. در آثار او محتوای ظاهری سوژه نسبت به معنای ضمنی از اهمیت کمتری برخوردار است.
علیرضا جوادی درباره اهمیت هنرهایی که فرا گرفته، سبک و سیاقی که طی این سالها به آن رسیده و دیگر موارد مهمی که آثارش را دیگر هنرمندان هم نسلش متمایز کرده با ایلنا گفتگو کرد.
در خلال مطلب آثاری از علیرضا جوادی ضمیمه شده است.
«خوابگاه» آخرین نمایشگاه انفرادی شماست، از بازخورد مخاطبان نسبت به این رویداد بگویید. به هرحال یک بخش مهم هنر مخاطبان هستند و این در حالی است که آثار شما رئالیستی نیستند و در یک سبک واحد نمیگنجند. مخاطبان عام چقدر با آثارتان ارتباط گرفتند و اهالی هنر و مخاطبان خاص درباره این مجموعه چه نظری داشتند؟
کلا در این رویداد مخاطبان من دو دسته بودند: یک بخش از مخاطبان صاحب نظران بودند و آثارم برایشان جالب بود و مسیری که من رفتهام برای آنها جدید محسوب میشد. باید بگویم به طور کلی اغلب بازخوردها مثبت بوده است. در نهایت اینکه برخی سوال میکردند که مثلا چرا آثارت را رنگی کار نکردهای و همه سیاه و سفید هستند. برای مخاطبانی هم که آشنایی کمتری با این نوع از آثار دارند، فضای بصری آثار جالب بود. معمولا برای این دسته از افراد مسیری که هنرمند رفته و روشی که به کار گرفته شاید بیشتر حس کنجکاوی دارد و آنچه برای آنها اهمیت دارد، زیبایی آثار است و در نهایت میگویند این اثر از نظر بصری زیباست یا زیبا نیست.
آیا پروژههای آیندهتان را در همین اسلوب مجموعه «خوابگاه» پیش خواهید برد؟ چون این شیوه کار کردن بر اساس پلانهای و الگوریتمهایی که طراحی کردهاید به خودتان تعلق دارد؟
بله این مسیر و این مدل کار کردن برای من پروژهای تقریبا دهساله خواهد بود. البته قرار بود نمایشگاه «خوابگاه» را سال پیش برگزار کنم، اما اوضاع مناسبی نبود و این امکان میسر نشد. کار پروژه در سال ۱۴۰۱ پایان یافته بود. خروجیها را گرفته بودم و حتی قاب آثار ساخته شده بود اما خب مجبور شدم نمایشگاه را یک سال بعد یعنی مهر و آبان امسال برگزار کنم.
جایگاه «خوشنویسی» و «نقاشیخط» در آثارتان کجاست؟
من نزدیک پانزده سال خوشنویسی و نقاشیخط کار کردهام. در خوشنویسی بحث تکنیکها را داریم و خیلیها فارغ از بحث هنری، آن را مقولهای فنی میدانند. به هرحال این رویه، مسیری بوده که من آن را طی کردهام. من در آن مقطع تجربههای ویژهای داشتم. در این راستا شناخت فضا و موارد دیگری بوده که به هرحال تاثیر خودش را بر کارم داشته است. ولی خیلی نمیتوانم بگویم این تاثیرها مرتبط بوده است.
اما در آثارتان (لااقل در آثار فعلیتان و آنهایی که در نمایشگاهها خوابگاه دیدهایم) خوشنویسی جایگاهی جدی و موثری ندارد و اثری از «خوشنویسی» یا حتی «نقاشیخط» در آثارتان دیده نمیشود.
البته خیلی از مخاطبان میگویند این تاثیر در کارهایم دیده میشود. نظر شما هم به این دلیل است که نسبت به من شناختی ندارید. اما آنهایی که مرا میشناسند، فکر میکنند خوشنویسی روی کار من تاثیر داشته که البته بیتاثیر هم نبوده و در ناخودآگاه من وجود دارد؛ اما آنقدر هم مشهود نیست.
با وجود اینکه چندین سال روی خوشنویسی و «نقاشیخط» تمرکز داشتهاید، چرا این هنرها را به طور جدی و مستمر ادامه ندادید؟
باید بگویم در رشتهای مانند «نقاشیخط» که اصطلاحا به انتها رسیده، اگر کسی کاری جدید کند باید برای او دست هم بزنیم. اصلا اینطور نیست که بگویم در این زمینه هنرمندی حائز اهمیت نیست. نقاشی خط از دهه چهل و به طور متمرکزتر از دهه پنجاه مورد توجه قرار گرفته؛ یعنی زمانی که خوشنویسها وارد عرصه شدند. در دهه چهل هنرمندانی چون زندهرودی و گلپایگانی را داشتهایم. در دهه پنجاه به بعد هم هنرمندان دیگری چون افجهای، احصایی و امثال اینها به این عرصه پیوستند و کارهایی انجام دادند که تا امروز ادامه یافته است. باقی هنرمندان نیز ادامه دهنده راه همین استادان بودهاند.
خوشنویسی هم چنین وضعیتی دارد.
بله همینطور است که خیلی هم عجیب و غریب نیست. در خوشنوسی نهایتا ممکن است به یک رواننویسی و ترکیببندی متنوعتری از قطعات برسیم.
و از جایی به بعد تکرار مقولات قبلی است.
همینطور است و البته خیلی هم بد نیست. اینها دیگر به هنرمند بستگی دارد که آیا میخواهد تا این مقطع پیش برود یا خیر!
درباره تاثیر هنر «چاپ دستی» بر آثارتان بگویید. اینگونه به نظر میرسد که در میان هنرهایی که فراگرفتهاید چاپ بیش از بقیه روی کارتان تاثیر داشته. گویی بر همین اساس دو هنر «چاپ» و «نقاشی» را در هم محو کردهاید.
در اینباره باید بگویم چاپ اینجا برای من نوعی ابزار است. لزوما اینگونه نبوده که تکنیک چاپ همان فضای تکثیر باشد. یعنی نیازی به تکثیر نبوده است.
در گذشته «چاپ» و «نقاشی» چه نسبتی با هم داشتهاند و هنرمندان تا چه حد از هنر چاپ در نقاشی بهره بردهاند؟
در گذشته و تا مقطعی چاپ در کنار نقاشی بوده است. یعنی آنهایی که نقاشی میکردهاند گاه میآمدهاند و برای اینکه افراد بیشتری آثارشان را داشته باشند، نسخههایی از آنها را چاپ میکردند. آنها کم کم آمدند بر تعداد تیراژ چاپها افزودند تا عددی که هزینه میکردهاند، پایینتر بیاید. اما برای من اهمیت ابزار بودن چاپ موضوعی مهم بوده است.
هنر «چاپ» از چه سالی برای شما عرصهای جدی بوده است؟
من سالهاست در زمینه چاپ مشغول فعالیت هستم. به طور دقیقتر از سال هشتاد و هشت یا هشتاد ونه تا به امروز خیلی حرفهای و تخصصی، چاپ کار کردهام. تمرکز روی مقوله «سیلک» سبب شده بود که این فضا را در کارم بیاورم. قصدم این بود انتقالی که میخواستم، از طریق تکنیک سیلک صورت گیرد. این انتقال هم باید با تمام جزییاتی که نیاز داشتم، انجام میشد.
اینکه میگویید چاپ برای شما نوعی ابزار است چه معنایی دارد؟
مثلا به جای اینکه از قلم مو یا ابزار نقاشی استفاده کنم، چاپ را برگزیدهام.
اما اتفاق مهمتری که در کار شما رخ داده این است که به واسطه هنر «چاپ» و دیگر مقولاتی که آموختهاید به سبک و سیاقی مشخص دست یافتهاید. یک هنرمند برای رسیدن به این جایگاه باید چه مقولاتی را در نظر گیرد و چه مراتبی را در یک یا دو دهه طی کند، تا در نهایت بگوییم فلان هنرمند امضای خود را پای آثارش دارد؟
در این راستا یک دوره شاگردی وجود دارد. آنهایی که به دانشگاه میروند این فضا را در محیط دانشگاه میگذرانند. برخی هم به لحاظ آکادمیک چیزی در دانشگاه یاد نمیگیرند و زمانی که بیرون میآیند سالها با یک استاد کار میکنند. اما آنچه اهمیت دارد مطالعه کردن است. یعنی اگر فرد بخواهد به امضای شخصی برسد به مطالعه نیاز دارند. مطالعه هم لزوما کتاب خواندن نیست. زمانی که مطالعه شما زیاد شود طبیعتا میروید و تکنیکهای مختلف را کار میکنید. این رویه بازهای چندساله است. این مطالعه باید تا حدی باشد که فرد مذکور متوجه شود، ایدهای که دارد قبلا توسط دیگران کار شده یا نه! مقوله تکنیک هم خیلی مهم است و بخش با اهمیتی است. علاوه بر تکنیک، انتخاب سوژه، انتخاب موضوع و رسیدن به آن نیز؛ موضوعاتی بسیار مهم تلقی میشوند. هنرمندان زیادی را دیدهایم که موضوعی واحد را مدنظر قرار دادهاند و سالها روی آن کار کردهاند. قاعدتا هر هنرمند با نگاه خودش به موضوع مورد نظرش مینگرد. پاسخ سوال شما گسترده است و من به اندازه سوادم به آن پاسخ دادم.
سراغ آثار خودتان برویم. اگر درباره شما چیزی ندانیم، با دیدن آثارتان به این موضوع میرسیم که شما از سوژه گذر کردهاید و به معنا توجه بیشتری داشتهاید. آیا سوژه هم برای شما نوعی ابزار است؟ البته نه به آن معنا که چاپ را ابزار کارتان دانستید.
بگذارید نمایشگاه آخرم «خوابگاه» را برای درک بهتر موضوع مثال بزنم. من در این رویداد «زیستن» و «زیستگاه» را به عنوان یک موضوع انتخاب کردم و آن را بازتر کردم. روشی که من معمولا سمتش میروم این است که موضوع مورد نظرم را خیلی جراحی میکنم. وقتی این اتفاق میافتد، به مطالب دیگر میرسم و روی آنها مطالعاتی انجام میدهم. در رابطه با نمایشگاه «خوابگاه» هم کلی نظریه و مقاله را مورد مطالعه و بررسی قرار دادم که این رویه سه سال طول کشیده؛ یعنی سه سال روی مجموعه «خوابگاه» کار کردهام. طی این سه سال هم از افراد مختلفی تاثیر گرفتهام. حتی به خاطر این مجموعه رفتم یک دوره هنر دیجیتال و هنر رسانه، خواندم. میخواهم بگویم مطالعه تا چه حد اهمیت دارد. تستهای زیادی انجام دادم و مدلهای مختلفی را هم کار کردم. در ابتدا طرح آنطور که باید پیچیده نبود ولی در مسیر با توجه به پروسه، پیچیدگیهای اثر بیشتر شد.
و طی چه روندی تکنیک را مد نظر قرار دادید؟
من به مرور زمان به مفاهیم گسترده زیستن رسیدم و هم زمان و در موازات این روند به تکنیک هم فکر کردم. به این فکر کردم که اگر بخواهم به نتیجه برسم به سراغ چه تکنیکی بروم. در ادامه به این فکر کردم برای رسیدن به تکنیک مورد نظرم چه ابزاری نیاز دارم. بعد به این فکر کردم که برای درست کردن ابزار به چه متریالی نیاز است؟ در ادامه بود که روی نرم افزارهای مختلف و فضای دیجیتال کار کردم. در نهایت خروجی همان آثاری است که در نمایشگاه «خوابگاه» شاهدشان بودهایم.
بستر شما برای اجرای ایدهتان شبیه نقشههای نقشه کشی است.
فرم اولیه من طرحهایی ساده از پلانهای نقشه کشی بود و از این بستر وارد شدم. این پلانهای ساده از اشکال هندسی تشکیل شده بودند. در نهایت این پلانها وارد سیستم شدند و با نرم افزارهای مختلف روی آنها کار کردم و بعد شروع کردم به ساخت دستورالعملهای مختلف.
این دستورالعملها همان الگوریتمهایی هستند که در استیتمنت درباره آنها توضیح دادهاید؟
بله. اما منظورم آن الگوریتمی نیست که در ریاضی کاربرد دارد. من الگوریتم را به دستورالعمل ترجمه میکنم. فکر میکنم، حدود دویست و چهل، پنجاه الگوریتم ساختم و این روند یک سالی طول کشید. بر اساس آزمون و خطاهای بسیار به سه الگوریتم رسیدم. در وهله اول پلان اولیه نقشهکشی را وارد سیستم میکردم و فرمی به من میداد. من دوباره آن فرم را روی الگوریتم دوم پیاده میکردم و خروجی را به الگوریتم سوم میدادم. گاهی الگوریتم اول و دوم را با هم ترکیب میکردم و طرح به دست آمده را به الگوریتم سوم میدادم که یک خروجی دیگر به من میداد. خروجی الگوریتمها کدی به من میداد که حدودا چهارده رقمی بود. این کد چهارده رقمی دو نقطه جغرافیایی را شامل میشد و اگر این دونقطه رادر گوگل مپ وارد میکردیم، نقطهای در دنیا را به ما نشان میداد. به طور مثال یکی از آثار که اولش پلانی ساده بوده، زمان خروجی دادن روسیه یا مثلا کشور غنا یا نقطهای در اروپا را به ما نشان داده است. حتی دوتا از کارها، شهر قزوین یا زنجان را به ما داده است. با توجه به همه اینها میتوان گفت، از زیستی اولیه (که همان پلان ساختمان است) به زیستی جهانی وصل میشویم. این بستر جهانی خارج از محدودهای است که در آن زندگی میکنیم. در نهایت به بیست و پنج اثر رسیدم که آنها را در نمایشگاه «خوابگاه» پیش روی مخاطبان قرار دادم. در واقع بیست و هفت اثر داشتم که بیست و پنجاه تای آنها سیلک بود. آن بیست و پنج اثر در واقع از میان هفتاد، هشتاد خروجی به دست آمدند. این هفتاد تا هشتاد اثر به جز کارهایی بوده که باطله شدهاند و به نوعی آثار فینال یا نهایی محسوب میشوند. البته همین الان هم میتوانم همه این آثار را به عنوان «یک اثر نهایی» پیش روی مخاطبان قرار دهم، اما از آنجایی که نزدیک به هم بودند ترجیح دادم بیست و پنج اثر را نمایش دهم.
کمی درباره زیست انسانی توضیح دهید. شاید اینکه میگویند هنرمند فرزند زمانه خویش است در رابطه با شما و کارتان اتفاق افتاده؟ به هر حال هنرمند باید بر اساس محیط پیرامون و اتفاقات معاصر به مخاطبان امروز کار ارائه کند.
من اصلا آدم شعاری نیستم. ما اگر خیلی عادی به یک سال گذشته خودمان نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که دچار تغییراتی شدهایم. و این تغییرات نشات گرفته از چه مواردی است و تا چه حد بر زیست ما تاثیر گذاشته است. مثال خیلی سادهای که در این رابطه مطرح میکنم درباره رانندگان کامیونهای ترانزیت است. این سوال مطرح است که محل زیست این دسته از افراد کجاست؟ آیا آنها در ماشین زندگی میکنند؟ اتفاقا مسئله همین است که زیست رانندگان ترانزیت در ماشین نیست، بلکه محل زندگی آنها جاده است. در واقع ماشین اقامتگاه آنهاست. حال چنین فردی یک جای مسیر در ماشین میخوابد و گاه در خوابگاه یا هر مکانی غیر از ماشین به استراحت میپردازد. یکی از دلایل انتخاب نام «خوابگاه» برای آخرین نمایشگاهم همین است. خوابگاه نه به معنای دانشجویی و کارمندی؛ بلکه به معنای محلی موقت برای خوابیدن است. اتفاقا یکی از کارهای بزرگ من خوابگاه دانشگاه تهران بود. اما در خوابگاه چه اتفاقی میافتد؟ آدمهایی که در خوابگاه زندگی میکنند افرادی موقت هستند، آنها میآیند و مدتی در خوابگاه میمانند و بعد از مدتی میروند. اما در این خوابگاه اتفاقاتی هم رخ میدهد و ممکن است زیست افراد ساکن در آن، دچار تحولاتی شود. فرد ممکن است از لحاظ سیاسی و اجتماعی گرایشهای مختلفی پیدا کند. به هرحال در زیستگاه یا محل اقامت یا همان خوابگاه فرد دچار تغییراتی خواهد شد. او با یک اندیشه به خوابگاه وارد میشود و با اندیشهای دیگر آنجا را ترک میکند. به طور خلاصه اگر بخواهم زیستن انسان از همان بدو تولد را کنار تکنیک قرار دهم، خروجی همان پلان نقشهکشی ساده است. در همین راستا، تولد آغاز احداث یک مکان است که به مرور زمان دچار تغییراتی خواهد شد. طی همین روند و به مرور زمان آن اندیشهای که ما در جوانی داریم در دوران میانسالی تغییر میکند. این رویه و تغییر در دوره پیری و دم مرگ هم وجود خواهد داشت. این روند برای من خیلی حائز اهمیت بوده است.
آیا قرار نیست به زودی نمایشگاهی بر اساس آثار و پروژههای دیگر برپا کنید؟
همانطورکه گفتم مجموعه «خوابگاه» بخشی از یک پروژه ده ساله است. در همین راستا، رویداد بعدی من که تقریبا در همان مسیر قبلی است شروع شده و بازهای سهساله خواهد داشت؛ اما موارد دیگری هم به آن اضافه خواهد شد.
چرا در زمینه برگزاری نمایشگاه انفرادی خیلی پرکار نیستید؟
من بیست سال است در عرصه هنر مشغول به فعالیتم. فکر میکنم طی این دو دهه با احتساب «خوابگاه»، چهار نمایشگاه انفرادی برگزار کردهام. به هرحال در این زمینه حساسیتهایی دارم و کیفیت برایم مهم است. همین الان که با شما صحبت میکنم سه مجموعه دارم که روی آنها کار میکنم. اما این مجموعهها موضوع اصلی من نیستند. آثاری از این دست معمولا از مجموعههای قبلی من هستند که روی آنها کار میکنم. یک مجموعه هم دارم که در ترکیب با مجموعه آخر یا پروژه اصلی شکل گرفته است. حدودا پارسال بود که کار روی این مجموعه را شروع کردم. طی یک سال یا یک سال و نیم گذشته هم کارهای دیگری را به جز این مجموعه شروع کردم که انجام امور آنها برایم تجربه بوده است. در نهایت اینکه پروژه اصلیام که نمایشگاه «خوابگاه» بخشی از آن بود، متوقف نخواهد شد اما در کنار آن کارهای دیگری هم انجام خواهد داد.
گفتگو: وحید خانهساز