نویسنده و کارگردان تئاتر «یادگار» مطرح کرد؛
نگاهِ یک زن به جنگ/ درام اینبار در بسترِ مونولوگی ایستا و بدون میزانسن روایت میشود
چاپ و تولید آثار سطحی مردم را از «هنرِ جنگ» گریزان کرده/ نگاه سیاسی به موضوعات روزمره گذرا و موقت است
مهرداد کوروشنیا با اشاره به اینکه «یادگار» نمایشی جنگی، ذهنی و انتزاعی است، میگوید: بررسی حماسهها و مصایب جنگ موضوعات مهمی هستند که نباید از آنها غافل باشیم. اینکه انسانها چگونه برای حفظ ارزشهای خودشان و حفظ کیان کشورشان حماسه تولید میکنند؛ موضوع با اهمیتی است. ما با مجموع همه اینها؛ بررسی پدیدهای «مذموم» به نام جنگ، و پدیدهای «ممدوح» به نام دفاع از ارزشها و دفاع از کیان کشور را داریم که در طول تاریخ مطرح بوده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این مضامین مختلف هستند که به هنرها جلوهای جهانشمول میبخشند، اما برخی هنرها مواجهی مستقیمتری با مخاطب دارند و قاعدتا باید بار مضامین مهمتر و قابل فهمتری را به دوش کشند. تئاتر را باید چنین هنری دانست. تئاتر به نوعی زندگی دراماتیک و دراماتیزه روی صحنه است. در واقع میتوان گفت آنچه مخاطب را روی صندلی سالنهای تئاتر مینشاند درام و قصه است. و قصهای مورد توجه قرار میگیرد و قابل شنیدن و دیدن خواهد بود که محتوایی قابل اهمیت داشته باشد؛ اینجاست که مضامین نمایشی اهمیت مییابند. به طور کلی «دروغ»، «خیانت»، «ریا»، «قضاوت»، «بلایای طبیعی»، «غیبت»، «دزدی»، «بی عدالتی»، «ظلم» و «قتل» تنها برخی از مضامینی هستند که میتوان آنها را جهانشمول تلقی کرد؛ چراکه در تمام کشورها و در میان تمام نژادها و اقوام، مفهومی واحد دارند. حال در میان تمام مضامین و وضعیتهای نمایشی آنهایی اهمیت دارند که اجتماع معاصر را درگیر کردهاند یا به نوعی تبعات یا مزایاییشان هویدا شده است. جنگ یکی از همین مضامین مهم است که هموار اغلب جوامع را به خود درگیر کرده است.
جنگ در هنرهای نمایشی کشور ما نیز مقولهای مهم است که تقریبا در تمام مقاطع تاریخی با آن مواجه بودهایم. طی سالهای گذشته، نویسندگان و کارگردانهای متعددی آثاری را با محتوای جنگ به رشته تحریر درآوردهاند و روی صحنه بردهاند. حمیدرضا نعیمی، علیرضا نادری نجفآبادی و محمد یعقوبی تنها برخی از تئاتریهایی هستند که از دهه هشتاد تاکنون آثاری را با مضمون جنگ نوشته و روی صحنه بردهاند.
مهرداد کوروشنیا (نویسنده و کارگردان تئاتر) نیز که همواره دغدغده نوشتن دارد و تا به امروز چندین اثر را روی صحنه برده از این دسته درام نویسان است. او در دانشگاههای سوره و هنر و معماری در رشته تئاتر و مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تحصیل کرده است.
کوروش نیا که در زمینه فیلمنامهنویسی و فیلمسازی نیز فعایت دارد، این روزها نمایش «یادگار» با بازی نسیم ادبی را در سالن چهارسوی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه دارد.
از دیگر عوامل این اثر نمایشی میتوان به شبنم روزبهانه طراح و مجری گریم، فائزه بختی طراح لباس، رضا خضرایی (طراح نور) و شایان صفوی (طراح صدا و ترکیب صدا) اشاره کرد. در خلاصه نمایش «یادگار» آمده است: یادگار، روایت عاشقی و دلدادگی، دلبستگی و فراق بانگاهی متفاوت و غافلگیر کننده است.
مهرداد کوروشنیا طی گفتگو با ایلنا ضمن توضیح درباره فعالیتهای نگارشی و اجرایی خود، از جزییات اجرای نمایش «یادگار» گفت.
به نظر میرسد که نوشتن «درام» و «شعر» جزو اولویتهای شماست. آیا همینطور است؟ کلا خودتان را نویسنده میدانید یا کارگردان؟
من در سالهای اخیر به طور منظم در زمینه نوشتن فعال بودهام. طی یک سال و نیم و دو سال گذشته یک نمایشنامه نوشتهام و در کنار این کار به نگارش فیلمنامه و سریالهایی هم مشغول بودهام. اصولا خودم را به عنوان نویسنده میشناسم و از نوشتن بیشتر لذت میبرم. به همین دلیل مرتب در حال خواندن و پژوهش کردن و نوشتن مطالب هستم. برای من روال مشخصی وجود دارد. به طور مثال طرحی را آماده میکنم و کنار میگذارم تا سر وقت کاملش کنم. این رویه برای من تقریبا مستمر و روزانه است؛ ولی درکنار آن تدریس همین مباحث را در دانشگاه دارم.
چند نمایشنامه نوشتهاید؟
در حال حاضر که با شما صحبت میکنم، ده نمایشنامه منتشر شده دارم. این آثار را خیلی با وسواس و با بازنویسیهای مکرر به نتیجه رساندهام. همه آنها چندین بار رتوش شدهاند و در نهایت به عنوان آثاری تمام شده و کامل در اختیار علاقمندان قرار داده شدهاند. من نمایشنامههایام را در سایت خودم بارگزاری کردهام تا علاقمندان در اقصی نقاط کشور بتوانند از آنها استفاده کنند.
مجموعه شعر هم منتشر کردهاید؟ آیا اثر یا آثار آموزشی و پژوهشی هم در کارنامه دارید؟
بله یک مجموعه دارم که حدودا شامل پنجاه قطعه شعر است. این آثار در قالب کتاب منتشر شدهاند و در اختیار علاقمندان قرار گرفتهاند. در کنار این اثر یک کتاب پژوهشی و آموزشی در حوزه شخصیتشناسی دارم که توسط نشر نیماژ منتشر شده. به جز این موارد کارهای دیگری هم هست که به صورت روزمره مشغول انجامشان هستم.
در نمایش «یادگار» به سراغ مقوله جنگ رفتهاید از اهمیت مضمون جنگ بگویید.
نمایش «یادگار» اولین اثر من درباره جنگ نیست. جز آثار منتشر شده، دو نمایشنامه درباره جنگ دارم که آنها را منتشر نکردهام و آثار اولیه من در زمینه درامنویسی محسوب میشوند. اما از میان ده نمایشنامهای که منتشر کردهام، پنج اثر در رابطه با جنگ است. یعنی موضوع آنها درباره جنگ است.
جنگ مهمترین بستر برای خلق درام است به این دلیل است که در بسیاری از متون قدیمی همیشه به آن توجه شده است. «گیلگمش»، «بهاگاواد گیتا» و «اودیسه» تنها برخی از متونی هستند که در آنها به جنگها پرداخته شده است. شاهنامه خودمان هم چنین اثری است. در کل همیشه به جنگها پرداخته شده است به این دلیل که جنگ بستر مهمی برای بررسی موقعیتهای انسانی و بروز رفتار شخصیتها است. در جنگ انسانها آگاهانه به سوی مرگ حرکت میکنند. در جنگ نوعی مرگآگاهی وجود دارد که در رفتارها، هیبت و حیرتی به وجود میآورد؛ از همین رو است که جنگ بستر مهمی است و اهمیت دارد.
جنگ تحملیی ایران و عراق بارزترین حادثه معاصر ماست.
همینطور است و ما میدانیم که طولانیترین جنگ قرن بیستم را داشتهایم. شما حساب کنید که جنگ جهانی اول و دوم هرکدام پنج سال طول کشیدهاند و با این حساب درگیری بین ایران و عراق، طولانیترین جنگ است که هشت سال به طول انجامیده. به هر روی؛ بررسی جنگ و صدمات، مشکلات و مسائلی که در حوزه جنگ اتفاق افتاده، همچنین بررسی حماسهها موضوعات مهمی هستند که نباید از آنها غافل باشیم. اینکه انسانها چگونه برای حفظ ارزشهای خودشان و حفظ کیان کشورشان حماسه تولید میکنند؛ موضوع با اهمیتی است. ما با مجموع همه اینها؛ بررسی پدیدهای «مذموم» به نام جنگ، و پدیدهای «ممدوح» به نام دفاع از ارزشها و دفاع از کیان کشور را داریم که در طول تاریخ مطرح بوده است. اینها موضوعات مهمی هستند که نباید از آنها غافل باشیم و نباید از کنار آنها به راحتی عبور کنیم.
واقعیت این است که با وجود تعدد جنگها و جنایتها در جهان، مخاطبان ایرانی هم از شنیدن درباره این پدیده غیر انسانی و دیدن آثاری درباره آن، خسته شدهاند.
اینکه گاه جنگ با موضوعات و جهتگیریهای ایدئولوژیک و گاه شعاری مورد توجه قرار میگیرد، شاید سطحی به نظر برسد. همین مسئله است که باعث شده مخاطبان به محض شنیدن عنوان جنگ واکنشهایی از خود بروز دهند. اما جنگ فیالنفسه موضوعی بسیار مهم برای بررسی موقعیتهای انسانی است. بنا به همین دلایل است که از ده نمایشنامه منتشر شدهام، موضوع پنج اثر جنگ است. من جزو نمایشنامهنویسان حوزه جنگ محسوب میشوم.
نمایشنامه نویسان ایرانی از دهه هفتاد تاکنون چقدر به جنگ پرداختهاند؟
جنگ موضوعی است که خیلی از نمایشنامهنویسان معاصر در دهههای هفتاد، هشتاد و نود به آن پرداختهاند. تعداد این دسته از دوستان کم نیست. حمیدرضا آذرنگ و علیرضا نادری را میتوان مهمترین آنها دانست. شهرام کرمی و دوستان دیگری هم در این حوزه فعالیتهای جدی داشتهاند.
اما تعداد کمی از نمایشنامههای جنگی ایرانی را میتوان شاخص دانست.
اگر کوتاهیهایی رخ داده یا مثلا همه نمایشنامهنویسان آثاری درباره جنگ ندارند، دلیلش وجود نگاههایی جهتگیرانه است. متاسفانه در ایران یا از سوی حاکمیت و یا مسئولان ذیربط، در این زمینه فشارهایی وجود دارد. اینگونه توصیهها و فشارها برای این است که حتما به قداست دفاع از میهن پرداخته شود؛ آن هم با رویکردهایی خاص و مشخص. موضوع این است که ما در پرداختن به این موضوع که جنگ بد و عنصری ویرانگر محسوب میشود، دچار فشار و سانسور هستیم. طی این رویه نمایشنامهنویسان با وجود چنین مواردی به خودشان زحمت نمیدهند.
باید میان این دو نگاه یعنی «اهمیت جنگ برای دفاع از میهن» و «نکوهیده بودن جنگ» از سوی نویسندگان، حدفاصلی ایجاد شود و هر دو به طور توامان مورد توجه قرار گیرند.
چه توصیهای برای این دسته از درام نویسان دارید و در نهایت نمایشنامههای جنگی را چطوری دستهبندی میکنید؟
آنها نباید موضوعات انسانی را رها کنند. در این میان میتوان حدفاصلی ایجاد کرد و طی آن گفت؛ دفاع از کشور و میهن جزو مهمترین مسائل در کل تاریخ و کل ملل و اقوام است، اما در عین حال هم کسی نمیگوید جنگ اتفاق خوبی است. جنگ ویرانکننده است و دوری و فراق و مصیبت به بار میآورد. مسلما جنگ اصلا اتفاق خوبی نیست. تاکید میکنم که باید میان این دو نگاه یعنی «اهمیت جنگ برای دفاع از میهن» و «نکوهیده بودن جنگ» از سوی نویسندگان، حدفاصلی ایجاد شود و هر دو به طور توامان مورد توجه قرار گیرند. به هرحال حرکت در بین دو نگرش کار سختی است و خیلی از نمایشنامهنویسان ترجیح میدهند وارد این عرصه نشوند. اینعدم تمایل دلایلی دارد. جنگ اصطلاحا مقولهای دو لبه و در عین حال مورد ممیزی است. دیگر اینکه در زمینه چاپ و نشر هم سلایق سختیگرانهای وجود دارد. این موارد نویسندگان را بر آن میدارد تا خودشان را درگیر نگارش، چاپ یا حتی اجرای آثاری با موضوع جنگ نکنند. موضوع دیگر نگارش و انتشار آثار سطحی است. آثار متعددی در زمینه جنگ منتشر و تولید شده که اغلب سطحی و شعاری هستند. چنین تالیفها و تولیداتی باعث شده مردم تا حدودی از عنوان درامهای جنگی یا آثار دفاع مقدسی گریزان شوند. با وجود توضیحات ارائه شده باید گویم خیلی از نمایشنامهنویسان مهم ما به حوزه جنگ پرداختهاند.
از چالشهای نگارش نمایش «یادگار» بگویید و اینکه آیا از همان ابتدا چهارچوب کار را بسته بودید؟ یا طی تمرینات و اتودها به متن و قصهای مشخص رسیدید؟
«یادگار» نمایشنامهای است که آن را ابتدا در سال نود و شش نوشتم. موضوع این اثر درباره یکی از عملیاتهای مهم و رویدادهای تاریخی ما در جنگ است و تلاشم این بوده نگاهی خاص به آن داشته باشم. من طی بیست سالی که به طور منظم مشغول نوشتن نمایشنامه بودهام، هرگز «مونولوگ» یا «تکگویی» ننوشته بودم، یعنی تمرین و تجربه این کار را نداشتم لذا خیلی علاقمند بودم که در بین کارهایم چنین اثری وجود داشته باشد. با توجه به اینکه در زمینه طراحی و نگارش نمایشنامه، خیلی به جنگ فکر میکنم؛ ترجیحم این بود که مونولوگم نیز راجع به جنگ باشد.
قصه شما در نمایش «یادگار» از زبان یک شی روایت میشود. در اینباره هم توضیح دهید.
من میخواستم در مونولوگم نگاهی متفاوت داشته باشم، به همین دلیل در نمایش «یادگار» از منظر یک شی به موضوعی تاریخ مینگرم و بر همین اساس به مقوله جنگ، نگاهی غیر متعارف دارم. تلاشم این بوده که این نگاه غیر متعارف به لحاظ فرمی هم در اثر لحاظ شود. کلا روی این غیر متعارف بودن اثر تاکید داشتهام و میخواستم نمایشنامهام بر اساس تئوریهای جدیدی که امروزه وجود دارد، اصطلاحا تکستمحور باشد.
این تئوریهای جدید کدامها هستند؟
در سی، چهل سال اخیر تئوریهایی جدید در درامنویسی مطرح شده که به آن عنوان درامهای «ایستا» یا تئاترهای «بی میزانسن» دادهاند. اینگونه آثار تکست محور یا متن محور هستند. در این نگرش مانند سنت «نقالی» خودمان داستان صرفا توسط بازیگران روایت میشود. با چنین رویکردی نمایشنامه «یادگار» را نوشتهام. حتی این موضوع توضیح داده میشود که این اثر یک نمایش «ایستا» است که قصه آن را یک بازیگر زن صرفا روایت میکند و روی صحنه حرکتی ندارد. باقی فضاسازیها توسط آمیبانسِ نور و صدا و ویدئو پروجکشن انجام شده است. در واقع تلاشم این بوده به واسطه این موارد نوعی فضاسازی میزانسنی ایجاد کنم.
پس اثرتان یک کار تجربه گرایانه است.
بله رویکرد من به کار تجربی بوده است؛ یعنی نمیخواستم صرفا یک نمایشنامه نوشته باشم. همانطور که گفتم نوشتن مونولوگ اتفاقی است که تا قبل از نمایش «یادگار» آن را تجربه نکرده بودم. هدف دیگرم این بود در مضمون اثر نیز به موضوع جنگ نگاهی متفاوت داشته باشم. و دیگر اینکه میخواستم در فرم هم روایتی ایستا داشته باشم؛ چیزی شبیه فرمت «نقالی»، که روایی باشد.
خودتان از حاصل این روند رضایت دارید؟
بله راضی هستم و به نظرم تجربه خوبی بود. من نمایشنامه «یادگار» را طی حدود پنج سال، چندینبار بازنویسی کردهام. آنچه امروز شاهدش هستیم نمایشنامهای سر راست و پخته که به جنگ نگاهی انسانی دارد.
با توجه به اینکه یک شی بازمانده، روای قصه است، آیا میتوان گفت کاری «سورئال» را روی صحنه برده اید؟ و اینکه کلا اثر را در چهارچوب چه سبک یا سبکهایی میدانید.
نمیتوانیم بگوییم سبک نمایش «یادگار» در نگارش و حتی در اجرا سورئالیستی است؛ بلکه فضا و فضاسازیها کاملا رئالیستی است. اما باید بگویم فضا مقداری انتزاعی و ذهنی است. اینکه یک شی قصه روایت میکند، در داستانهای کوتاه، رمانها و خیلی از آثار دراماتیک قبلا اتفاق افتاده است. ما در حوزه ادبیات رسمی جنگ و در ادبیات رسمی بزرگسال شاید چنین مواردی کمتر، داشتهایم. و شاید حالا به همین دلیل است که کار ما به چشم میآید و کمی نامتعارف به نظر میرسد. به هر حال از این زاویه دید هم میتوان به جنگ نگاه کرد. ما در دیالوگنویسی در روایت داستان و حتی در شیوه اجرا فضایی کاملا رئالیستی داریم. اما موضوع و روایت سوژه کمی ذهنی و انتزاعی است؛ گویا چیزی فراواقعی را بیان میکنیم.
باید در درام به موضوعات عمیق، انسانی و جهانشمول بپردازیم. اینکه مثلا امروز چه حادثه و چه رویدادی رخ داده! مسائلی هستند که میتوانیم از آنها بهره بگیریم، اما نه بهره زمانی!
اتفاقات پیرامون اجتماعی و وقایع معاصر جامعه را چقدر در آثارتان نمود میدهید؟
اینکه ما به موضوعات روزمره اجتماعی بپردازیم، نگاهی سیاسی است. اینگونه نگاهها اصولا گذرا و موقت است. ما باید در درام به موضوعات عمیق، انسانی و جهانشمول بپردازیم. اینکه مثلا امروز چه حادثه و چه رویدادی رخ داده! مسائلی هستند که میتوانیم از آنها بهره بگیریم، اما نه بهره زمانی! اتفاقی رخ میدهند و شوکی ایجاد میکنند و تاثیر هم میگذارند، اینها صرفا نمایشنامه مرا اهمیت و جایگاه نمیبخشند. چنین مواردی نمایشنامهها را ماندگار نمیکند.
پس رمز ماندگاری درامهای مطرح و مهم چیست؟
آنچه به درام اهمیت میبخشد و آن را ماندگار میکند رویکردهای انسانی؛ فرا زمانی و فرا مکانی است؛ یعنی موضوعیت باید به گونهای باشد که به لحاظ مفهومی و معنایی سالهای سال تعمیمپذیر باشد. اگر به نمایشنامههای ماندگار تاریخ بنگرید، متوجه میشوید که مثلا ادیپ موضوعی را مطرح میکند که همین امروز دغدغه اول جوامع جهانی و جامعه خود ماست. «آنتیگونه» اثر سوفوکل و نمایشنامه «باغ آلبالو» نوشته آنتوان چخوف هم چنین مواردی هستند. آثار ویلیلام شکسپیر نیز چنین حالتی دارند و بنا به مضمون و دغدغهای که داشته تا به امروز ماندگار شده است. بنابراین اگر قرار است که ما نسبت به موضوعات روزمره اجتماعی واکنشی داشته باشیم، باید آنها را در یک ظرفی قرار دهیم که فرا زمانی و فرا مکانی باشد. صرفا نباید درگیر یک دعوای سیاسی روزمره یا مثلا درگیریهای جناحها و جناحبندی ها، باشیم و باید موضوعی فراگیر را مد نطر قرار دهیم. باید مسئلهای را مدنظر قرار دهیم که انسانی باشد و باید بدانیم که آن مسئله دویست سال بعد هم دغدغه جوامع است. مسئله و موضوع ما باید مثلا در آفریقای جنوبی یا مثلا آمریکای لاتین هم دغدغه محسوب شود. اینگونه است که نمایشنامهها به آثاری ماندگار و موثر تبدیل میشوند. مهمترین نکته اینگونه آثار ارائه موضوعاتی انسانی است که هزاران سال است با آنها درگیر هستیم.
از چالشها و ویژگیهای آثار تک پرسوناژ بگویید.
اصولا یکی از سختترین نوع درامها، آثار تک پرسوناژ هستند؛ به این دلیل که کشمکش بیرونی ندارند و هر آنچه هست باید توسط یک بازیگر نقل شود. در این مدل از کارها، یعنی درامهای تک نفره یا مونولوگ داستانگویی درست خیلی اهمیت دارد. یعنی آن چیزی که غالبا مخاطب را نگه دارد، یک داستان جذاب و پرکشش است. در آثار تک بازیگر، پرداختن به موضوع و نحوه روایتی که مخاطب را جذب کند، بسیار مهم است. در نمایش «یادگار» تلاشم این بود که یک داستان جذاب، انسانی، عاشقانه را با محوریت مفاهیم انسانی تولید کنم، تا به این ترتیب مخاطب علاوه بر همذات پنداری، آن را درک کند و هم اینکه به لحاظ احساسی و فکری با آن درگیر شود.
از نتیجه کار تا به امروز راضی هستید؟
فکر میکنم ماحصل کار نهایی که نمایشنامهای هجده صفحهای است، داستانی انسانی را روایت میکند. در عین حال یک واقعیت و یک موقعیت تاریخی معاصر را هم در دل خودش ثبت کرده است. زمانی که ما نمایشنامه «یادگار» را میخوانیم به جز داستانی که روایت میشود، متوجه موقعیتی تاریخی در جنگ ایران و عراق خواهیم شد که در اثر به آن اشاره شده است.
چرا تکنولوژی نباید مانند زندگی روزمره خودمان، وارد فضای اجرایی تئاتر شود و زیباشناسی این هنر را هم تحت تاثیر قرار ندهد؟
یکی از موضوعات مهم در کارهای تک بازیگر مقوله ریتم اثر است که به نوعی با تمپوی اثر ارتباط دارد. چقدر روی این موضوع تمرکز و توجه داشتید؟
من این مونولوگ را در همان ابتدا و آغاز نگارش با این رویکرد نوشتم که نمایشی بدون میزانسن باشد؛ اثری که بازیگر در آن میزانسن تولید نمیکند؛ بلکه مدیا است که این کار را انجام میدهد. در این راستا، همانطور که اول گفتگو هم گفتم، مدیا از طریق نور، صدا، آمبیانس و تصاویر ویدئو پروجکشن میزانسنها را تولید میکند. این برای من یک نوع تجربه است که البته نمیگویم بسیار کامل است. به هرحال من کارگردان این را تجربه کردم که تولید و ارائه این مدل از کارها که به سمت فضای مولتی مدیا میروند، لازمه زندگی امروز ماست. منظور از مولتی مدیا استفاده از فرمتهای مختلف در دل کار تئاتر است. این تکنولوژی به زندگی ما هم وارد شده است. اگر توجه کنیم درخواهیم یافت که تمام زندگی ما از بیست، سی سال اخیر تا امروز درگیر تکنولوژی بوده. با آمدن اینترنت، موبایلهای هوشمند، تجهیزات و امکانات و غیره، زندگیها به صورت اتوماتیک تغییر کرده است. ما کلاسهای آموزشی آنلاین برگزار میکنیم. حال حتی ماشینها هم بدون راننده قابل استفادهاند. تکنولوژیهای مختلف شروع به تغییر و تحول کردهاند. قاعدتا این تحولات سبک زندگی ما را هم تحت تاثیر قرار دادهاند. با وجود همه اینها چرا تکنولوژی نباید مانند زندگی روزمره خودمان، وارد فضای اجرایی تئاتر شود و زیباشناسی این هنر را هم تحت تاثیر قرار ندهد! نمایش «یادگار» برای من تجربهای با حضور مدیاهای مختلف است و پرداختن به چرایی اینکه چگونه میتوان بر همین اساس تئاتری را روی صحنه برد. اجرای من در واقع یک پیشنهاد برای تئاتر است که به واسطه آن میگویم تئاتر را این مدلی هم میتوان اجرا کرد.
این تجربه هزینههایی هم داشته؟
به هرحال ریسکها و خطراتی وجود داشته است. با اجرای چنین اثری ممکن است عدهای نسبت به آن گارد بگیرند که در رابطه با نمایش «یادگار» این اتفاق افتاده است. این اتفاقات البته برای من هیچ اهمیتی ندارد. آنچه برای من مهم بوده تجربه تولید و اجرای چنین اثری است و آن را پییشنهاد تلقی میکنم. به نظرم من و دوستانی چون من که دو، سه دهه است به فعالیتهای تئاتری مشغول هستنیم، باید چنین ریسکی را انجام دهیم. این ما هستیم که باید پیشنهادهای اجرایی جدید را با تمام ریسکهایی که دارند، محقق کنیم. به هرحال ما باید تجربهها و پیشنهادهای جدیدمان را به جامعه تئاتری معرفی کنیم یا ارائه دهیم.
آیا از ابتدا نسیم ادبی را برای نقش در ذهن داشتید؟
در ابتدا که نمایشنامه «یادگار» نوشته شد من به هیچ بازیگری فکر نمیکردم. در آن مقطع صرفا میخواستم یک نمایشنامه صحیح و درست بنویسم. پس از آنکه نمایشنامه نوشته و آماده شد با چند نفر از دوستان مشورت کردم؛ به این دلیل که اجرای چنین آثاری کار دشواری است؛ چون قرار بود بازیگر بدون حرکت و بدون میزانسن، صرفا روایت کننده یک داستان باشد. همانطور که گفتم بقیه تغییرات در صحنه توسط مدیاهای مختلف صورت گیرد. خب این قضیه کار را سخت میکند. به هرحال بازیگر باید بدون میزانسن و بدون اینکه حرکت کند، پنجاه دقیقه ثابت روی صحنه بایستد و فقط با لحن، مکث، سکوت و ریتم بتواند داستان را تمیز برای مخاطبان روایت کند. بازیگر باید در عین حال به نمایشهای روایتی رادیویی هم نزدیک نشود؛ بلکه شمهای از تئاتر را هم داشته باشد. امسال سی امین سالی است که خانم نسیم ادبی روی صحنه حضور مییابند. ایشان به عنوان بازیگری که سه دهه کامل در تئاتر بازی کردهاند، دارای تجربه هستند و خب خصایصی هم دارند که هم به لحاظ تجربه و تخصص و هم به عنوان ویژگی فردی، دارای اهمیت هستند. ایشان به هرحال صدای مناسبی دارند و در بخشهای آوازی و آوایی هم فعالیت داشتهاند و کار کردهاند. خانم ادبی موسیقی و ریتم را خوب میشناسد. همسر خدابیامرز خانم ادبی آهنگساز و نوازنده بوده است و ایشان هم به همین واسطه به فضاهای این چنینی واقف هستند. به جز همه اینها دوستی و آشنایی از قبل میان ما وجود دارد. من در فیلم سینماییام «بیابان» با ایشان به عنوان بازیگر همکاری داشتم و باید بگویم بسیار با اخلاق، متعهد و مسئولیتپذیر هستند. خانم ادبی از آن دسته هنرمندنی است که آدم دوست دارد همیشه با او همکاری کند.
از زمان و مکان اجرای نمایش «یادگار» در سالن چهارسوی تئاتر شهر رضایت دارید؟
تئاتر شهر امروز همانی نیست که ما سی، چهل سال قبل یا حتی بیست سال پیش شاهدش بودیم و اجرا در سالنهای آن را تجربه میکردیم. تاسیس و راه اندازی سالنهای دیگر (چه خصوصی و چه نیمه دولتی و دولتی) طی این سالها پراکندگی اجراها را در پی داشته و باعث شده مخاطبان برای تماشای تئاترها به سالنهای دیگر هم بروند. به همین دلیل آن ویژگی منحصر بفرد گذشته تئاتر شهر دیگر وجود ندارد. تئاتر شهر در گذشته مرکزیت خاصی داشت و امروزه اینطور نیست. اما این مجموعه فرهنگی هنری، نزدیک به نیم قرن است در حال فعالیت بوده و دومین سالن قدیمی ما در شهر تهران محسوب میشود و اصالت بسیار و اهمیت ویژهای دارد. مورد دیگر اینکه پرسنل و مسئولان تئاتر شهر رفتاری بسیار حرفهای دارند و اصطلاحا کننده کار هستند، به این دلیل که سالهاست در این مجموعه کار میکنند. پرسنل فنی تئاتر شهر نزدیک به بیست سال سابقه کار دارند. در کل امنیت برای گروههایی که در تئاتر شهر اجرا میروند، بسیار تامین است. در مجموع تمام تئاتریها این مکان را دوست داشته و با آن خاطره دارند. برای من هم همینطور است. من در گذشته اجراهای خوبی در تئاتر شهر داشتهام و حال به واسطه اجرای نمایش «یادگار» خاطرات خوب مجددا برایم زنده شد. بخش مدیریت تئاتر شهرهم بسیار باهنرمندان همدل هستند و با آنها برخورد خوب و سیستماتیکی دارند.
با توجه به اجرای اثرتان در معتبرترین مجموعه تئاتری کشور از میزبان استقبال مخاطبان تا امروز راضی هستید؟
ما در دورهای نمایش «یادگار» را اجرا کردیم که همزمان چند کار بزرگ در سالنهایی چون تالار وحدت، سالن اصلی تئاتر شهر و اماکن دیگر روی صحنه هستند. این قضیه باعث شد ما ریزش مخاطب داشته باشیم. به هرحال کار ما تک پرسوناژ است و خب مخاطبان عادی یا عمومی تئاتر ترجیح میدهند به جای آثار تجربیِ اینچنینی؛ به دیدن آثار بنشینند که سرگرم کننده اند. از این جهت استقبال آنطور که باید ویژه نبوده، اما در عین حال هم بد نیست. آنچه که برای خود ما و مدیریت تئاتر شهر و دوستان دیگر اهمیت داشت، ارائه این تجربه مینی مالیستی و مولتی مدیایی در قالب یک اثر نمایشی بود. موضوع حائز اهمیت برای ما همین بود که خداراشکر از پس آن برآمدیم.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
ما در تئاتر با دو دسته از آثار مواجهیم. یکی نمایشهایی که صرفا برای سرگرمیسازی تولید و اجرا میشوند (مانند فیلمهایی که آنها را به عنوان سینمای بدنه میشناسیم) که یا کمدی هستند، یا اینکه تولیدات قوی و پروداکشنهای قوی دارند و ایجاد سرگرمی میکنند. دسته دیگر آثار مینیمال، جمع و جورتر و البته تجربه گرا با رویکردهای هنری، شکلی، فرمی یا مضمونی هستند که هدفشان ارائه آوردههای فرهنگی است. این آوردههای فرهنگی بیشتر به درد بخش متخصصتر میخورد که دانشجویان، هنرجویان، هنرمندان عرصه تئاتر و علاقمندان هستند. از همین رو فکر میکنم رسانهها باید به این گونه از کارها توجه بیشتری نشان دهند و به آنها بهای بیشتری بدهند. کمک اهالی رسانه و حمایت رسانهها به پویایی این دسته از تئاترها کمک میکند. به همین واسطه است که تئاترهای تجربی و دارای تفکر میتوانند به بقای خودشان ادامه دهند. این مدل از اجراها بر اساس تجربی بودنشان، پیشنهادهایی هستند که ارائه میشوند و از این جهت اهمیت دارند. من از شما و دیگر همکارانتان ممنونم که نه فقط به نمایش ما، بلکه به تمام آثار تخصصی، تجربی و مینی مالیستی اهتمام دارید. در پایان باید بگویم اجرای نمایش «یادگار» که این روزها روی صحنه سالن چهارسو است برایم اتفاقی دلپذیر بوده است.
گفتگو: وحید خانهساز