خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با فائضه غفارحدادی مطرح شد؛

«الی…»؛ روایت یک غربت ناتمام در فلسطین اشغالی است

«الی…»؛ روایت یک غربت ناتمام در فلسطین اشغالی است
کد خبر : ۱۴۱۹۸۶۳

فائضه غفارحدادی، نویسنده با حضور در برنامه «تجربه زیسته یک نویسنده» از چند و چون نگارش آخرین کتاب خود «إلی…» سخن گفت که روایتی از غربت ناتمام اهالی فلسطین است.

به گزارش ایلنا به نقل از ستاد خبری سی‌ویکمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، فائضه غفارحدادی با اشاره به موضوع اصلی این روزهای جوامع اسلامی و محکوم کردن حمله بی‌رحمانه اسرائیل به مردم غزه، گفت: کتاب «الی…» درباره سفر من به لبنان و سوریه است. این سفر به منظور آشنایی بیشتر با یک خانواده فلسطینی صورت گرفت. در این سفر، مکان‌های مختلف لبنان را از دریچه نگاه میزبان فلسطینی دیدم و به تصویر کشیدم و همین مسئله باعث شده تا سراسر این سفرنامه، بوی غربت فلسطین را داشته باشد.

نویسنده کتاب «إلی…» با اشاره به تجربه هم‌زیستی‌اش با این خانواده فلسطینی عنوان کرد: معمولاً در کارهای پژوهشی، مقداری از اطلاعاتی که نویسنده جمع‌آوری می‌کند مشاهدات اوست، نه شنیده‌ها. برای نگارش درباره آن خانواده به این نیاز داشتم که روابطشان را از نزدیک ببینم و حداقل چند روزی را با آن‌ها بگذرانم. به‌خاطر اینکه اکثر اعضای خانواده در کشورهای مختلف بودند و فقط سالی یک‌بار در تابستان دور هم جمع می‌شدند، تصمیم گرفتم در این فرصت آن‌ها را از نزدیک ببینم. قرار بود تابستان سال گذشته در لبنان دور هم جمع شوند و وقتی به من خبر دادند با زحمت زیاد به همراه پدر و یکی از دوستانم خودم را به لبنان رساندم. بلیط به صورت عادی گیر نمی‌آمد و مجبور شدیم با خلبان پرواز برای این سفر هماهنگ شویم.

این پژوهشگر تاریخ شفاهی درباره پیشینه و آغاز نویسندگی‌اش گفت: من تحصیلات مرتبط با نویسندگی ندارم و برای اینکه پس از دفاع مقطع کارشناسی ارشد یک استراحتی داشته باشم، سعی کردم کلاس‌هایی که دوست داشتم را شرکت کنم و سپس برای ادامه تحصیل اقدام کنم. اما پس از شرکت در کلاس نویسندگی در این وادی ماندگار شدم. در این کلاس داستان‌نویسی استادی که تدریس می‌کردند یکی از پروژه‌ها را به من سپردند و نویسندگی من از اینجا آغاز شد. البته من در تمام طول تحصیلم استعداد نوشتن را داشتم. همیشه خاطرات روزنوشت داشتم و حتی روایت جابجایی و اسباب‌کشی خودمان را می‌نوشتم؛ اما این نوشته‌ها داخل خانواده بود و مخاطب خاصی نداشت. از نظر نگارش، همیشه فعال بودم؛ اما برنامه و آرزویی برای نویسندگی نداشتم. نوشتن را دوست دارم و حین نوشتن حس خستگی را احساس نمی‌کنم.

غفارحدادی درباره وجه تسمیه کتابش مطرح کرد: «إلی…» را از اسم عملیات «الی بیت‌المقدس» که به آزادی خرمشهر انجامید، گرفتم. در طول زمان، «الی» از اول اسم عملیات حذف شد، اما در ذهن من مانده بود. با الهام از امام (ره) همه رزمندگان به یک باوری رسیده بودند که ما در مقابل باطل می‌ایستیم و هدف فقط آزادی خرمشهر نیست، بلکه بعد از آن به سمت آزادی بیت‌المقدس خواهیم رفت.

این نویسنده ادامه داد: در سفری که به جنوب لبنان داشتم، مجسمه‌ای از شهید جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان نصب شده بود که با دستش بیت‌المقدس را نشان می‌داد. در کنار ایشان ماکتی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هم بود که با انگشت به همان سمت اشاره می‌کرد. من در ذهن خودم این تصویر را درست کردم که این دو بزرگوار نقشه عملیات الی بیت‌المقدس ۲ را برای آزادی بیت‌المقدس طراحی می‌کنند. این تصویر ذهنی باعث شد اسم کتاب را «الی…» انتخاب کنم.

او درباره حال و هوای خانواده فلسطینی که مهمانشان بود، گفت: یکی از تصاویری که همیشه جلوی چشمم است برقی بود که در چشمان اعضای این خانواده تشخیص می‌دادم وقتی که داشتند درباره کشورشان و قدس صحبت می‌کردند و ما می‌گفتیم ان‌شاءالله به خانه خودتان در غزه بیاییم، با صدای رسا ان‌شاءالله می‌گفتند. ان‌شاءاللهی که آن‌ها می‌گفتند همراه با شعف، شادی و برق در چشم‌هایشان بود که به انسان احساس امید تزریق می‌کرد. به طوری که آدم می‌توانست نزدیک بودن آن اتفاق و ماجرا را حس کند.

غفارحدادی ادامه داد: زمانی که با آن‌ها به مرز رفتیم، در خلسه خاصی فرو می‌رفتند و نگاهشان به سرزمینشان پر از غربت بود. آن‌ها چرخیدن در مرز را به یک آیین تبدیل کرده بودند. البته درک این حس شاید برای ما سخت باشد. این انسان‌ها وطن نداشتند و سالی یک‌بار از نقاط مختلف دنیا دور هم جمع می‌شدند.

او با اشاره به نحوه نگارش سفرنامه بیان کرد: مقصود اصلی من از این سفر، نگارش سفرنامه نبود، اما هر روز مطالبی را می‌نوشتم. هدف اصلی من مصاحبه با آن خانواده بود که این موضوع زیاد ربطی به سفرنامه ندارد. پس از اینکه نوشته‌های سفر را جمع و ویرایش کردم، فهمیدم قابلیت چاپ به صورت مجزا را دارد؛ به همین دلیل به ناشر سپردم و کتاب در نمایشگاه کتاب امسال منتشر و عرضه شد؛ خیلی زود یک چاپ از آن به فروش رفت و چاپ دوم آن به دست علاقه‌مندان رسید.

این نویسنده اضافه کرد: بسیار علاقه دارم که از روی کتاب و داستان‌هایی که در این سفر داشتم روایت داستانی هم شکل بگیرد، اما خودم توان و زمان این کار را ندارم و آن را به دوست دیگری سپردم که کار آن به زودی آغاز می‌شود.

فائضه غفارحدادی در پایان با اشاره به روحیه خاص فلسطینیان و انتقال این تجربه از نسل‌های قبل به نسل بعدی گفت: این خانم که ما میهمانشان بودیم طوری از روستای پدری که هرگز آن را ندیده بود حرف می‌زد که انگار سال‌ها آن‌جا زندگی کرده‌است. این حس و حال از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شود و این روحیه و آموزش است که امروز بچه‌های کوچک غزه در بحبوحه جنگ حاضر نیستند شهر و خانه خود را رها کنند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز