خبرگزاری کار ایران

نویسنده و تحلیلگر انگلیسی در گفت‌وگو با ایلنا مطرح کرد؛

رمزگشایی از هزارتویِ روایت‌های انحرافی در مورد جنگ غزه

رمزگشایی از هزارتویِ روایت‌های انحرافی در مورد جنگ غزه
کد خبر : ۱۴۱۱۳۰۸

رسانه‌های غربی به نوعی به پوشش جنگ غزه و عملیات طوفان الاقصی پرداخته و می‌پردازند که گویی عملیات طوفان الاقصی و آنچه در روز هفتم اکتبر روی داده، نقطه آغاز درگیری‌های جاری میان اسرائیل و مقاومت فلسطین بوده است. این روایت نگاهی سطحی به ماجرا دارد و درست نیست، و جهت درک بهتر حقایق بایستی نگاهی تاریخی و جامعه شناسانه را مد نظر داشت.

به گزارش خبرنگار ایلنا، همزمان با اوج‌گیری جنگ غزه و حملات گسترده رژیم صهیونیستی به بخش‌های مختلف نوار غزه پس از عملیات موفقیت‌آمیز «طوفان الاقصی»، ناظران و تحلیلگران منطقه‌ای و بین‌المللی، تحلیل و تفسیرهای مختلفی را در مورد ابعاد مختلف آغاز دور تازه درگیری‌ها میان رژیم اشغالگر قدس و جنبش مقاومت اسلامی فلسطین مطرح می‌سازند و سعی در خوانش دقیق تحولات جاری و در عین حال ترسیم چشم اندازهای آینده دارند.

با این حال، یکی از نکات مهم در مورد جنگ غزه و البته عملیات طوفان الاقصی این است که چه رسانه‌های غربی و چه شمار قابل توجهی از رهبران سیاسی جهان، زاویه نگاهی را در تحلیل تحولات مذکور در پیش گرفته‌اند که از واقعیت‌های عینی فاصله زیادی دارد و البته که این دستورکار سعی در تولید واقعیت‌های مطلوبِ آن‌ها از روند تحولات جاری را دارد. واقعیت‌هایی برساخته که اگر تاملی دقیق در رابطه با آن‌ها صورت نگیرد، می‌توانند خود مقدمه‌ای جهت مشروعیت‌بخشی به تفاسیر نامشروع اسرائیل در رابطه با ملت و مقاومت فلسطین، به ویژه از منظر افکار عمومی بین‌المللی باشند.

رمزگشایی از هزارتویِ روایت‌های انحرافی در مورد جنگ غزه

در گفتگو با «یوون ریدلی» نویسنده و تحلیلگر انگلیسی به واکاوی ابعاد مختلف روایت‌هایی از این دست پرداختیم. مشروح گفتگو با یوون ریدلی را در ادامه می‌خوانید.

به نظر شما دلیل و محرک اصلی طراحی عملیات طوفان الاقصی از سوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین چه بود؟

جهت پاسخ به این پرسش بایستی نوعی نگاه جامعه شناسانه و تاریخی را مدنظر داشته باشیم. اسرائیل از همان نخستین روزهای تاسیس تا امروز، بر اصولی نظیر تبعیض، نژادپرستی، کشتار و آپارتاید استوار بوده که آن‌ها در کنار اقدامِ این رژیم در اشغال سرزمین یک ملت، محرک‌ها و انگیزه‌های جدی را به مردم فلسطین جهت تقابل با این رژیم داده اند. به نظر من؛ آنچه اکنون می‌بینیم، جنگ اسرائیل با خودش است.

در واقع اکنون اسرائیلی‌ها به وضوح نتیجه اقدامات و رویه‌های غلط و نادرست خود را مشاهده می‌کنند. جدای از واکنش‌های مردم و مقاومت فلسطین به اقدامات و سیاست‌های نادرست اسرائیل، به طور خاص در سال‌های گذشته شاهد آن بوده‌ایم که اسرائیل از درون نیز با شکاف‌های سیاسی و اجتماعی قابل توجهی رو به رو شده است. این موضوع نشان می‌دهد که پروژه اشغالگری و صهیونیسمِ اسرائیل، جدای از متغیر فلسطینی‌ها، در چهارچوب معادلات مطرح در درون جامعه اسرائیلی نیز به بن بست خورده است.

حال در این فضا، وقوع عملیات طوفان الاقصی و وارد آمدن ضربات سنگین و چند وجهی به اسرائیل، بن بست‌ها را برای اسرائیل تشدید و تعمیق کرده و عملا آن را در یک بحران جدی قرار داده است. اکنون اگر به نحوی ساده به معادله اسرائیل بنگریم این نکته آشکار می‌شود که هر اقدامی هم که اسرائیلی‌ها انجام دهند، منفذی جهت فرار از بحران‌های جاری را در اختیار آن‌ها قرار نمی‌دهد. این خود تحولی معنادار است که باید به آن توجه شود.

از این رو، در جواب سوال شما باید تصریح کنم که اسرائیل قبل از اینکه در وضعیت فعلی، در جنگ با حماس باشد، عملا در جنگ با خود است. به بیان دیگر، این رژیم در حال جنگ با بحران‌هایی است که خود آن‌ها را تولید و انباشته کرده است.

یکی از مولفه‌هایی که در مدت اخیر به کرات در توجیه جنایت‌های اسرائیل علیه مردم نوار غزه از سوی رسانه‌ها و رهبران غربی ذکر شده، حق اسرائیل جهت دفاع از خودش است. نظر شما در این رابطه چیست؟

این استدلال سال‌هاست که هم از سوی جریان‌های رسانه‌ای غربی و هم رهبران سیاسی آن‌ها مورد اشاره قرار می‌گیرد و پدیده جدیدی نیست. با این حال نکته مهم این است که بایستی در رابطه با گزاره مذکور کمی تامل کرد. حق دفاع از خود برای اسرائیل معنا ندارد زیرا این رژیم اشغالگر است و مقاومت و ایستادگی و نبرد علیه آن از سوی ملت که سرزمین‌شان اشغال شده (یعنی فلسطینی‌ها)، از نظر حقوق بین‌الملل کاملا درست و پذیرفته شده است.

از این رو، اینکه بگوییم اسرائیل حق دفاع از خود دارد درست نیست زیرا این رژیم، اشغالگر و متجاوز است و سرزمین یک ملت دیگر ار اشغال کرده و چنین رژیم سیاسی از نظر حقوقی نیز نامشروع است، چه برسد به اینکه بخواهیم برای آن حق دفاع از خود قائل باشیم. از این منظر، به نظر من؛ در گزاره‌ای که در سوال خود به آن اشاره کردید، مغلطه بزرگی نهفته است.

در کنار این موضوع، نکته دیگری نیز وجود دارد و آن هم این است که جریان‌های رسانه‌ای غربی بر پایه همین مغلطه نادرست و غلط، مانور رسانه‌ای گسترده‌ای را راه انداخته و می‌اندازند و استدلال‌های نادرست و رویه‌های نامشروع اسرائیل را مشروعیت بخشی می‌کنند. به بیان ساده‌تر، اکنون این رسانه‌ها به توجیه کننده جنایات اسرائیل تبدیل شده‌اند و البته که روایت‌سازی‌های آن‌ها در مورد جنگ غزه نیز بسیار مهم است. مثلا آن‌ها می‌گویند که فلسطینی‌ها در نتیجه حملات اسرائیل به نوار غزه «می‌میرند». این در حالی است که وقتی از اسرائیلی‌ها صحبت می‌شود، از واژه «کشته شدن» آن‌ها سخن گفته می‌شود. توجه داشته باشیم که استفاده از واژگان در رسانه بسیار مهم است. استفاده مغرضانه از واژه‌ها در رسانه‌های غربی جهت پوشش تحولات مرتبط با جنگ غزه، مساله‌ای است از همان نخستین روزهای آغاز جنگ مذکور قابل مشاهده بوده و البته که پدیده چندان جدیدی هم نیست و پیشتر هم مشاهده شده است. اساسا بر پایه همین رویه‌ها است که سیاستمداران غربی نیز در مورد درگیریهای اسرائیل با فلسطینی‌ها دست به موضع گیری می‌زنند.

مهمترین نکته‌ای که در پوشش رسانه‌های غربی از عملیات طوفان الاقصی و درگیری‌های جاری میان اسرائیل و حماس به صورت ضمنی و نه لزوما صریح سعی شده روی آن مانور داده شود را چه می‌دانید؟

به نظر من؛ اصلی‌ترین نکته‌ای که در این میان مطرح بوده این مساله بوده است که این جریان‌ها به نوعی به پوشش مساله پرداخته و می‌پردازند که گویی عملیات طوفان الاقصی و آنچه در روز هفتم اکتبر روی داده، نقطه آغازِ درگیری‌های جاری میان اسرائیل و مقاومت فلسطین بوده است. این روایت نگاهی سطحی به ماجرا دارد و درست نیست. همانطور که پیشتر نیز اشاره کردم، درگیریهای جاری میان مقاومت فلسطین و رژیم اسرائیل، ریشه‌های تاریخی و جامعه شناسانه قوی دارد که قدمتی چند دهه‌ای دارد و نباید آن را به یک دوره زمانی مشخص محدود کرد. این همان مساله‌ای است که در پوشش رسانه‌های غربی مورد توجه قرار نمی‌گیرد و آن‌ها سعی دارند با بی‌توجهی به بافت و چهارچوبی که عملیات طوفان الاقصی در قالب آن رخ داده، صرفا برشی کوتاه از تاریخ را ملاک قرار داده و بر اساس آن احکام کلی صادر کنند. موضوعی که به هیچ عنوان با واقعیت‌های میدانی همخوانی ندارد و با آن‌ها همسو نیست.

این در حالی است که همین جریان‌های رسانه‌ای هیچ توجهی به رویکرد رژیم اسرائیل که به صورت سیستماتیک به دنبال تحمیل رنج به مردم فلسطین است، ندارند. اسرائیل اکنون آب و برق و جریان واردات دارو و مواد غذایی به نوار غزه را قطع کرده است و در مسیر اعطای کمک‌های بشردوستانه به مردم فلسطین اختلالات جدی ایجاد می‌کند. رویه‌ای که البته سال‌هاست برای این رژیم در تقابل با مردم فلسطین عادی شده است. انگار اسرائیل از اساس فرقی میان غیرنظامیان و نظامیان فلسطینی قائل نیست. معادله‌ای که خود بحران‌زا است و البته که با فشارهای بین المللی باید مانع از تداوم این رویه‌ها از سوی اسرائیل شد.

مهمترین تراژدی رخ داده در جریان حملات جاری اسرائیل به نوار غزه را چه می‌دانید؟

به نظر من؛ اصلی‌ترین تراژدی در این زمینه، هدف قرار گرفتن شمار قابل توجهی کودک و زن بوده است. تاکنون بیش از ۵ هزار فلسطینی در حملات اسرائیل به نوار غزه به شهادت رسیده‌اند که ۶۰ درصد از این میزان مربوط به زنان و کودکان بوده است. متاسفانه شواهد حاکی از این هستند که از ۲.۳ میلیون نفر جمعیت نوار غزه، چیزی قریب به یک میلیون فلسطینی از خانه و کاشانه خود آواره شده‌اند. در عین حال، شمار زیادی از واحد‌های مسکونی در نوار غزه نیز آسیب دیده‌اند. بدتر از همه اینکه شاهدیم شمار قابل توجهی از رهبران سیاسی در جهان سکوتی کَر کننده را در رابطه با جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین در پیش گرفته‌اند. موضوعی که حقیقتا می‌توان از آن به عنوان یک رسوایی بزرگ یاد کرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز