نگاهی به زندگی «کورین دوفکا» زنی در بطن وحشیانهترین درگیریها؛
وقتی دوربین به اسلحه بدیل میشود/ عکاسی جنگ بهای سنگینی دارد
کورین دوفکا عکاس مستندگار جنگ و فعال جدی حقوق بشر، برای حضورش در خطوط مقدم جبهههای مختلف از بنیاد بیناللمللی رسانه زنان نشان شجاعت دریافت کرده است. او که بارها مجروح شده، آخرین کتاب خود درباره جنگ را به مرحله نشر رسانده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از گاردین، اگر قرار باشد یکی از شاخههای عکاسی را با اهمیت و دشوار بدانیم، آن شاخه عکاسی «مستند» یا «خبری» است. از آن زمان که عکاسی ابداع شد و پس از آنکه به عنوان یکی از هنرها شناخته شد، در کمترین زمان ممکن جایگاه رسانهای خود را در میان مخاطبان پیدا کرد. از آن زمان تاکنون سالها و دههها گذشته، اما با این وجود عکاسی «مستند» و «خبری» همچنان به عنوان هنرهایی بسیار مهم و با اهمیت شناخته میشوند.
باید یادآور شد وجههی هنری اثر (اعم از موضوع، ماهیت و فرم و موارد دیگر) در عکاسی خبری اولویت نیست؛ اگرچه بعد زیباشناسانه اثر و رعایت قواعد هم مهم است. در عکاسی «مستند» و «خبری» (که هر دو به لحاظ ابعاد رسانهای ماهیتی خبری دارند) تعریف و قواعدی نسبتا مشترک وجود دارد. آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد بار خبری اثر است. مورد دیگری که در عکاسی «مستند» اهمیت دارد، انتخاب سوژه است که در دل وقایع طبیعی و انسانی اعم از سیل، زلزله، جنگ و موارد معنا پیدا میکند. اما آنچه عکاسی «مستند» را اهمیت دو چندان میبخشد و آن را دشوار میسازد، ثبت اثر در بهترین زمان ممکن است.
در تاریخ عکاسی، از گذشته تاکنون عکاسان زیادی داشتهایم که عمر هنری خود را صرف عکاسی «مستند» و «خبری» کردهاند و حتی برخی از آنها در شرایط دشوار ایجاد شده، زخمی یا کشته شدهاند. نمونه این اتفاق هرازگاهی در گوشه گوشه دنیا و در کشورهایی که درگیر جنگ هستند؛ تکرار میشود.
اما زمانی که در عکاسی مستند مقوله جنگ مطرح میشود با عکاسان معدودی مواجه خواهیم بود که اغلب آنها مرد هستند. معمولا اینگونه بوده که مردان وظیفه حضور در مواضع پرخطری چون جبهههای نبرد را به عهده داشتهاند. کمتر رخ داده که بشنویم فلان زن عکاس سالهای عمر خود را در جبهههای جنگ در فلان کشورها گذرانده است.
یک اثر کورین دوفکا/ جنگهای داخلی آفریقا
«Corinne Dufka» نمونه بارز شجاعت در عکاسی مستند
اما «Corinne Dufka»/ «کورین دوفکا»، پژوهشگر، مولف و عکاس مستند این قاعده را شکسته است. او بیش از سه دهه از عمر کاری خود را به طور کامل و نه مقطعی، در مناطقی مانند بوسنی و لیبریا و کشورهای آفریقایی گذرانده است و حال در کتاب جدید خود از این مقطع به طورکامل یاد میکند.
حضور کورین دوفکا که حال میانسال است، به عنوان یک زن در جبهه و خط مقدم تا به آنجا اهمیت دارد که بنیاد بیناللمللی رسانه زنان در سال 1997 به او نشان شجاعت در روزنامهنگاری میدهد. دوفکا در آن مقطع به عنوان یکی از شجاعترین زنانی شناخته میشده که در بطن درگیریهای وحشیانه حضور داشته است.
کتابی از عکسهای منتشر نشده از جنگهای بوسنی و ...
آخرین کتاب این عکاس جنگ به تصاویر و نگاتیوهایی اختصاص دارد که طی ده سال حضور در خط مقدم جبهههای جنگ ثبت شدهاند، از السالوادور گرفته تا لیبریا و بوسنی. دوفکا به این واسطه دوباره موضوع جنگ را مطرح کرده و به سراغ چهرههایی رفته که عکسشان چند سال پیش ثبت شده است. تمرکز کتاب (مانند اغلب آثار عکاس) نیز صرفا روی کشته شدگان نیست بلکه به کسانی میپردازد که مسئول قتلها بودهاند یا مجبورند با عواقبی که در انتظارشان بوده به زندگی ادامه دهند.
انبوهی از جمجمه که در مرز رواندا که هنگام فرار هوتوها از کشور به دنبال نسل کشی ۸۰۰۰۰۰ توتسی در سال ۱۹۹۴ دفن شده است/ این اثر عکس روی جلد کتاب جدید دافکا نیز هست
دافکا کتاب خود را سفرنامه شخصی میداند که خونینترین و وحشتناکترین درگیری اواخر قرن گذشته را به زبان تصویر توصیف میکند. او میگوید: طی مدتی که در جبههها حضور داشتم دهها هزار نفر را دیدهام که در طغیان خشونتهای غیرقابل توصیف کشته شدند. اما این تمام ماجرا نیست و اغراق نیست اگر بگویم دهها نفر از دوستان و روزنامهنگارانم نیز طی آن مدت کشته شدهاند.
او درباره حضورش در جبههها و دشواریهای حاصل از این حضور میگوید: با پرداختن به تالیف اثر جدیدم انگار وارد منطقهای از حافظهان شدهام و باید برای درک آنچه شاهد بودهام دوباره تلاش کنم. این روند تا به آنجا تلخ است که پس از مدتها مرا دوباره به گریه وا میدارد. گاه تعجب میکنم از اینکه برخی از غمانگترین عکسها مربوطه به دورانی هستند که امید وجود داشته است.
غمانگیزترین عکسها از نگاه عکاس
دوفکا در پاسخ به این سوال که غمانگیز عکسش را کدام میداند، میگوید: یکی از غم انگیزترین عکسها بین دو جنگهای اول و دوم جهانی در لیبریا به ثبت رسیده است. در این اثر مردم خیلی جدی و با شور و شوق و خوشبینی در صف رای دادن منتظر ماندهاند بیآنکه بدانند کشورشان ظرف دو سال درگیری مشکلات وحشتناک دیگری خواهد شد. عکسها همیشه یادآور اتفاقات مهمی هستند که شاید کلیت آنها را فراموش کردهایم.
او میگوید: اینطور نیست که همیشه برای درگذشتهها و اتفاقات و رنجهای عمیق گریه کنیم. گاه برای حتی یک لبخند افراد نااگاه و غیر مطلع هم باید اشک ریخت.
یکی از غمانگیزترین عکسهای کورین دوفکا از نگاه خودش/ السالوادور
او در ادامه میگوید: تصویری دیگرم یک کودک جنگجو را نشان میدهد؛ در حالی که از یک ایست بازرسی در وسط پایتخت لیبریا، مونروویا، در سال 1996 محافظت میکند. یک زن روستایی السالوادوری در کنار پنجره خود ایستاده است و عکسی از شوهرش کشته شدهاش به دست دارد. همسر او به اتفاق دو مرد دیگر توسط ارتش ربوده شده و به قتل رسیده بودند. من دوربینم را با عذاب وجدان میچرخاندم بدون اینکه مطمئن باشم زنان و کودکانی که از اتوبوس تخلیه دست تکان میدهند، دوباره خانوادههایشان را ببینند یا نه. در موستار میدیدم یک سرباز کروات بوسنیایی، با بیحوصلگی اسلحه خود را در کنار خود گذشته و صدها مرد مسلمان از یک مسیر کوهستانی به سمت اردوگاه زندان در یک کارخانه متروکه رژه میروند.
یکی از عکسهای غمانگیز کورین دوفکا/ بوسنی
دوفکا علاوه بر عکاسی جنگ آثار دیگری هم در کارنامه دارد. یکی از آثار او که در نیویورک تایمز به چاپ رسید، عکس هربرت آنایا مدیر کمیسیون حقوق بشر السالوادرو است که توسط جوخه مرگ این کشور به قتل رسید. آنایا دو هفته پیش از مرگش از دوفکا میخواهد تا یک برنامه مستند درباره عکاسی مستند بسازد که این اتفاق به دلیل مرگش به نتیجه نمیرسد.
چرا «Corinne Dufka» در عکاسی معاصر اهمیت دارد؟
کورین دوفکا میگوید که به طور تصادفی پا به عرصه عکاسی جنگ گذاشته است. او به سال 1980 به السالوادور رفت و پیش از ورود به عرصه خبر و عکاسی حدود ده سال در سانفرانسیسکو مددکار اجتماعی و روانپزشکی بوده است. او پس از همکاری با کلیسای لوتری به عنوان مددکار اجتماعی به عنوان بازپرس حقوق بشر پرونده قتلعامهای حاصل از جنگ را بررسی میکرده و زندگی پر ماجرای او از همین نقطه آغاز میشود.
کورین در سال 1992 وارد بوسنی شد. او میگوید: در آن مقطع رقابتهای قدیمی جنگ سرد جای خود را به درگیریهای قومی و ملیگرایانه داده بود، که بسیاری از جنگهای اروپا و آفریقا را در آن دهه تعریف کرد. با اینکه مقیاس وحشیگری انسان به وحشتم انداخته بود، اما مرا به سمت خود میکشاند.
زندگی سخت یک عکاس
کورین دوفکا تجارب سخت زندگی شخصی را در نوع کارش و نحوه انتخاب آن موثر میداند. وی در اینباره میگوید: مشاهده خلق و خوهای غیرانسانی از خانوداهام آغاز شد. من در خانوادهام شاهد بیماری روانی، سوءمصرف مواد و مشکلات دیگر بودهام؛ بنابراین یاد گرفتم که چگونه به زندگی ادامه دهم و سپس آن مهارتها را به عنوان عکاس خبری در کارم لحاظ کنم.
وقتی دوربین به ترکش تبدیل میشود
دوفکا در سال ۱۹۹۳ بر اثر انفجار یک مین ضد تانک در زیر خودروی زرهی خبرگزاری «رویترز» در بوسنی به شدت مجروح شد. طی این حادثه دوربین دوفکا پس از انفجار به ترکشی تبدیل شد و به صورتش اصابت کرد. شدت انفجار تا به آنجا بود که رباطهای هر دو زانوی عکاس را پاره کرد و او را دچار خونریزی داخلی نمود.
طی این اتفاق دافکا و همکاران مجروحش از ماشین در حال سوختن بیرون میآیند و تا قبل از نجات توسط سربازان بریتانیایی زیر آتش تکتیراندازان کرواسی قرار میگیرند و به این واسطه در شرایط بغرنجی قرار میگیرند. پس از این حادثه کورین را سه هفته بعد به سومالی میبرند و پس از آن مدتها با عصا راه میرفت.
کورین دوفکا در سال 1994 هم مورد حمله قرار میگیرد. در سال 1994 که اولین انتخابات آفریقای جنوبی شکل میگیرد، مردی پس از بمبگذاری به صورت کورین دوفکا لگد میزند و صورت او را یک سال پس از حادثه جنگ بوسنی دچار جراحت و تورم میکند. باید گفت که این عکاس سالها به عنوان دیدهبان حقوق بشر در غرب آفریقا حضور موثر داشته است.
دوفکا با زشت و دردناک خواندن جنگ میگوید: همیشه اینطور نبوده که مورد مخالفت یا حمله قرار گیرم. گاه هم پیش آمده که مردم چه در خانههایشان و چه در میدان نبرد یا دربیمارستان و حتی گورستانها از من استقبال کنند و مرا مورد حمایت و محبت خود قرار دهند.
لیبریا/ دوفکا این عکس را هم غمانگیز خوانده است/ کودکی جنگجو در حالی که از یک ایست بازرسی در وسط پایتخت لیبریا، مونروویا محافظت میکند
کنارهگیری از عکاسی جنگ
اما در تمام سالهای فعالیت کورین دوفکا، تنها یک اتفاق باعث میشود که او از عکاسی جنگ کناره بگیرد؛ آنهم در حالی که او در محل واقعه حضور نداشته است. القاعده در سال 1998 سفارتخانههای آمریکا را در کنیا و تانزانیا را منفجر کرد و با این کار 224 نفر را به کشتن داد که اغلب آنها آفریقایی بودند. زمانی که این اتفاق رخ میدهد کورین در هواپیما و در حال رفتن به سوی نایروبی است و به همین دلیل این امکان وجود نداشته تا خودش را به کنیا یا تانزانیا برساند.
او میگوید: با وجود آنکه حادثه تلخی در آفریقا رخ داده بود اما از دست دادن فرصت عکاسی بیش ازقتل عام انجام شده مرا ناراحت میکرد.
این عکاس در ادامه میگوید: خیلی از خودم خجالت میکشیدم چون با این نگرش بیرحمانه دچار رفتاری غیرانسانی شده بودم. من شش سال در کنیا زندگی کرده بودم؛ و بی آنکه به اهالی آنجا و مرگشان فکر کنم بیش از هر چیز از دست دادن فرصت عکاسی ناراحتم کرده بود. پس تصمیم گرفتم از عکاسی دست بکشم.
جنگ در جبههای دیگر
اما اینطور نبوده که کورین دوفکا از جنگ و درگیری دست بکشد، بلکه فقط روند و نحوه کارش را تغییر داده است. کولین دوفکا در سال 1399 به سیرالئون یا سالون واقع در غرب آقریقا نقل مکان کرد. او در این منطقه برای دیدهبان حقوق بشر دفتری صحرایی دایر کرد. او با این کار جنگهای داخلی و جنایات وحشتناک رخ داده در این منطقه را پوشش میداد. شاید اگر این عکاس و فعال مدنی از آفریقا و تنشهای آن بیخبر میماند، اخبار زیادی به رسانههای دنیا مخابره نمیشد. دوفکا حتی در بطن بدترین وقایع هم حضور داشته است. مثلا بریدن دست و پای قربانیان یکی از موضوعات دلخراشی است که دوفکا آن را مستند کرده است. در ادامه زمانی که کورین صاحب دختر میشود به آمریکا بازمیگردد.
کورین دوفکا درباره این اتفاق گفت: در آن سالها هرگز به خودم استراحت ندادم. من از یک جنگ و درگیری به جنگ و درگیری پا گذاشته بودم. برخی از افراد هستند که دچار استرس پس از سانحه میشوند، اما شخصیت من اینگونه نیست و به همین دلیل دوباره پس از تجربه سانحهای چون جنگ، دوباره به جنگ دیگری وارد شدم. من فقط یکبار دچار استرس پس از حادثه شدم؛ آن هم زمانی بود که دخترم به دنیا آمد. حال احساس میکنم در زندگی به تعادل بیشتری رسیدهام.
امیدوارم کتابم مخاطب در رابطه با جنگ به تعامل وا دارد
دوفکا میگوید وقتی داشته عکسهای کتاب جدیدش را برای چاپ مرتب میکرده از اینکه همچنان دراتیوپس و سودان جنگ وجود دارد، شگقتزده شده است. او در اینباره میگوید: سیرالئون، بوسنی و لیبریا هنوز با میراث جنگ دست و پنجه نرم میکنند. فساد بومی و برخی از بدترین شاخصهای اجتماعی اقتصادی جهان هم، همچنان وجود دارد. آنچه دوست دارم این است که کتاب من در رابطه با خطرات جنگ و تبعات درگیریها مخاطبان را به تامل وادارد.
کورین دوفکا در پایان اینگونه نتیجهگیری میکند: در مورد رفتار انسان تنها یک نتیجه مشترک وجود دارد؛ اینکه هیچ کاری نیست که مردم نتوانند با یکدیگر آن را انجام دهند و کاری هم وجود ندارد که آنها نتوانند برای یکدیگر انجام ندهند. البته که من اولین نفر نیستم که این را میگویم.
جنگ در آفریقا/ یک اثر دیگر از کورین دوفکا
عکاسی میتواند بر سیاست تاثیر بگذارد!
کورین دوفکا وجود خودش و دیگر عکاسان را درنوع سیاست کشورها موثر میبیند. او میگوید: عکاسی میتواند بر سیاستهای واقعی پایتخت کشورها موثر باشد. عکاسی حتی اگر به پایان درگیری منجر نشود میتواند رنجهای موجود را کمی کاهش دهد. من از رویهای که در این زمینه طی کردهام رضایت دارم. این کار باعث شد به تماشای جنگ از طریق لنز پی ببرم. شما به عنوان عکاس نمیتواند هربار که رنج انسانها را میبینید، شکست بخورید. شما باید به هر ترتیب که هست کارتان را انجام دهید اما باید بدانید که این کار بهای زیادی دارد.
کورین دوفکا در پایان میگوید: من همچنین آموختم که ترس قویتر از عشق و نوعی همبستگی است که جوامع را به هم پیوند میدهد. شما میدیدید که در رواندا، در بوسنی و جایی که شما جوامعی دارید، به یکدیگر حمله میکنند و در این میان ترس یک محرک بزرگ است.