خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با کارگردان مجموعه «این یک اعتراض است» مطرح شد؛

از خروج عبدالکریم سروش از کشور تا اقدامات نادرست انصار حزب‌الله/ «این یک اعتراض است» اعتراضی است به بی‌تفاوتی‌ها!

از خروج عبدالکریم سروش از کشور تا اقدامات نادرست انصار حزب‌الله/ «این یک اعتراض است» اعتراضی است به بی‌تفاوتی‌ها!
کد خبر : ۱۳۶۰۳۸۶

مهدی محمودی با تأکید بر اینکه دانشجو نباید نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی بی‌تفاوت باشد؛ مجموعه مستند «این یک اعتراض است» را مستندی دانست که به هر گونه بی‌تفاوتی معترض است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، این روزها در شبکه مستند مجموعه مستند «این یک اعتراض است» با نگاهی تاریخی به جنبش‌های دانشجویی و نقش دانشجویان در اعتراضات سیاسی، مسائل و مباحث مختلفی را مطرح می‌کند که می‌تواند موجب شکل‌گیری بحث‌های مختلفی شود.

به بهانه پخش این مجموعه مستند که تا امروز سه قسمت از آن روی آنتن شبکه مستند رفته، با مهدی محمودی (کارگردان و تهیه‌کننده) گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید:

با چه دغدغه‌ای سراغ ساخت مستند «این یک اعتراض است» رفتید؟

موضوع دانشجویی، موضوعی است که همیشه در صدر مسائل اثرگذار کشور است. وقتی شما از دانشجو صحبت می‌کنید از عنصر جوان، آرمانگرا و مطالبه‌گری صحبت می‌کنید که می‌تواند در آینده کشور نقش‌آفرینی کند یا اگر این وظیفه خود را به درستی انجام ندهد، می‌تواند اتفاق معکوس آن رخ دهد و این مربوط به امروز و دیروز هم نمی‌شود و دانشجو همواره چنین ویژگی مهمی داشته است.

ما با بررسی تاریخ معاصر دیدیم که در دهه ۷۰ و ۸۰ که مربوط به قبل و بعد از ماجرای دوم خرداد می‌شود اتفاقاتی با محوریت دانشجو رخ داده که در کشور اثرات زیادی داشته و ما تا امروز هیچ روایت جدی از این اتفاقات نداشته‌ایم. به همین دلیل ما جمعی را تشکیل دادیم و مجموعه «این یک اعتراض است» را با این دغدغه ساختیم.

چرا جریان دوم خرداد را در این مجموعه مستند نقطه عطف موضوع اثرگذاری دانشجویان در سیاست می‌دانید؟

دوم خرداد سال ۷۶ تغییراتی که در سطح دولت انجام شد، زمینه‌ساز تغییراتی مهم در ساختار اجتماعی و سیاسی کشور بود. با وجود اینکه اتفاقاتی که در این زمان رخ داد زمینه‌های جدی برای تحولات جدی در تمام سطوح کشور ایجاد کرده بود هیچ‌وقت به صورت جدی به خصوص با رویکرد دانشجویی به آن پرداخته نشده و اصلاً مستندی هم درباره اتفاقات این زمان ساخته نشده است.

دوستان اصلاح‌طلب همیشه برای حرکت جنبش خود دو بال دانشجویان و رسانه را نام می‌بردند و مهم بود که نقش یکی از این بال‌ها که دانشجویان هستند را بررسی کنیم. در کاندیدا شدن آقای خاتمی تا تبلیغاتی که برای ایشان رخ داد و در نهایت بعد از انتخاب ایشان، دانشجویان نقش بسیار مهمی داشتند.

با توجه به اینکه مجموعه «این یک اعتراض است» با شکل‌گیری دفتر تحکیم وحدت آغاز می‌شود و بعد مجمع روحانیون مبارز و ارتباط آن‌ها با طیف اصلاح‌طلب می‌پردازد و اتفاقات این دوران را به نوعی بررسی و نقد می‌کند، فکر نمی‌کنید این مجموعه علیه طیف اصلاح‌طلب سوگیری دارد؟

من با نظر شما مخالف هستم. به هر مستندی می‌توان گفت که سوگیری دارد و من به این نظرات احترام می‌گذارم. من در این مستند فقط تاریخ را روایت کردم و اتفاقاتی که رخ داده را نشان دادم و چیزی غیر از این نبوده که بخواهم بگویم با سوگیری به سراغ آن رفته‌ام.

اما در این مستند بارها جملاتی از مصاحبه‌شوندگان با این مضمون شنیده می‌شود که "کسانی که امروز مدعیان تضارب آرا هستند، گذشته‌ای خلاف ادعای امروزشان دارند و باید درباره این گذشته پاسخگو باشند".

من وقتی این جمله را از مصاحبه‌شونده‌های مستند می‌پذیرم که برایم با سند و مدرک ادعایش را ثابت کند و می‌بینید که در این مستند هم وقتی مصاحبه‌شونده‌ها چنین ادعایی می‌کنند نمونه‌ای از صدق ادعایشان مطرح می‌کنند و اتفاقاً آن نمونه هم درست است.

وقتی مصاحبه‌شونده می‌گوید دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه‌ها سلطه‌ای ایجاد کرده بود برایش اسناد تاریخی مطرح می‌کند و اتفاقاً دو تن از اعضای شورای مرکز دفتر تحکیم وحدت در آن زمان هم در این مستند این ادعا را می‌پذیرند و خودشان چنین جمله‌ای می‌گویند.

برای این ادعا که دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه‌ها سلطه‌گر بوده علت‌ها، پارامترها و دلایل بسیاری مطرح می‌شود. افراد در مقابل دوربین جملات دیگری هم گفته‌اند که کلی بوده و سند و مدرکی هم برای اثباتش وجود ندارد و ما به همین دلیل از این حرف‌ها استفاده نکرده‌ایم. من بدون جانبداری و سعی کردم با رعایت انصاف حرفم را بزنم اما برخی اتفاقات بسیار تلخ است و برای من هم بیانشان سخت است اما چاره‌ای نیست. ما اگر بخواهیم تاریخ را آنگونه که دلمان می‌خواهد بنویسیم ممکن است بسیار دلچسب باشد اما آنچه که اتفاق رخ داده را اگر بخواهیم روایت کنیم چاره‌ای جز پرداختن به تلخی‌ها نداریم.

منظورتان از اتفاقات تلخ، چه اتفاقاتی است؟

مثلاً سلطه‌گر بودن اعضای تحکیم وحدت؛ آن‌ها مدت‌ها در دانشگاه فعالیت کردند، سابقه پر رنگی در فعالیت‌های دانشجویی داشتند، در تمام دانشگاه‌ها حضور داشتند و باز هم به دنبال سلطه بودند و این واقعاً اتفاق تلخی است.

تشکل‌های دانشجویی باید اجازه بدهند که نظرات مختلف و حتی نظرات مخالف بیان شوند و اتفاقاً دانشگاه جایی برای تضارب آرا و افکار است. باید افکار مختلف بیان شوند، افراد یا به نتیجه می‌رسند یا نتیجه‌گیری مشترکی صورت نمی‌گیرد اما در نهایت بیان شدن آرا و نظرات مختلف در هر شرایطی به سود همه و کل جامعه است.

علاوه بر مصاحبه‌شوندگان حتی راوی هم موضع دارد. جملاتی چون «اصلاح‌طلب‌ها تعریف دیگری از اصلاحات دارند» یا «دولت درگیر مسائل حاشیه‌ای است» و... حتی اگر درست هم باشند نشان از موضع راوی علیه اصلاح‌طلب‌ها است.

زمان هر قسمت از این مجموعه مستند که قرار است به وقایع مهمی بپردازد بسیار کوتاه است. به عنوان مثال زمانی که راوی می‌گوید؛ «اصلاح‌طلب‌ها تعریف دیگری از اصلاحات داشتند» آقای آقاجری یک سخنرانی در دانشگاه دارند که من می‌توانستم به جای این جمله از کل سخنرانی استفاده کنم اما مستند طولانی و خسته‌کننده میشد.

من مجبور بودم در جملاتی کوتاه کلیت آنچه که در سخنرانی مطرح شده را بیان کنم تا دیگر نیازی به پخش سخنرانی کامل نباشد.

آیا با تجربه‌ای که در تحقیق و پژوهش مربوط به تشکلات دانشجویی در سال‌های گذشته داشتید،‌ امروز می‌توان وجود تشکلات دانشجویی را در دانشگاه‌ها جدی دانست؟

تشکل دانشجویی تا حدی وجود دارد اما دانشجو باید جوش و خروشی داشته باشد و در او آرمان‌خواهی، تلاطم و مطالبه‌گری داشته باشد اما امروز چنین اتفاقی را نمی‌بینیم. مهم‌ترین مسئله این است که نظرات و عقاید مختلف باید در دانشگاه امکان مطرح شدن داشته باشند و این اتفاق نه تنها به ضرر ما نیست بلکه اتفاقاً به سود همه آحاد جامعه است.

شاهد هستیم که همچنان در دانشگاه‌های ما اتفاقاتی رخ می‌دهد؛ طبیعی است که دانشجو می‌خواهد ابراز وجود کند و مطالبه‌گر باشد اما در همین اتفاقات ما جای خالی تشکلات دانشجویی را به شدت احساس می‌کنیم. وقتی جای تشکل‌های دانشجویی خالی می‌شود امکان نامعقول کردن یا منحرف کردن مطالبات دانشجویان به وجود می‌آید و دانشجو را از آرمان‌خواهی و عدالت‌خواهی جدا می‌کند.

ما پیش از انقلاب دستاوردهای علمی چندانی از دانشگاه‌ها نداشتیم که بخواهیم نام ببریم اما پس از انقلاب شاهد یک جهش بزرگ در دانشگاه‌ها بودیم. جای دانشجویان آرمان‌خواهی که داد آزادی را انقلاب در سینه‌اش قرار داد خالی است. اگر از گفت‌وشنودها، اعتراض‌ها و مطالبات فضای متشنجی در دانشگاه ایجاد می‌شود، نیروی انتظامی نمی‌تواند آن را کنترل کند و باید دانشجوی انقلابی در این عرصه با نقش‌آفرینی عاقلانه‌اش فضا را کنترل کند کمااینکه در همین مستند هم به نمونه‌هایی اشاره می‌کنیم که دانشجویان باانگیزه، مخلص و فداکار وارد عرصه می‌شوند و بدون اینکه به مطالبه‌گری دانشجو آسیبی وارد شود از متشنج شدن جو جلوگیری می‌کنند.

در این مجموعه مستند نوعی سوگیری علیه سیدمحمد خاتمی احساس می‌شود. در بخشی که به زمان ریاست‌جمهوری او پرداخته‌اید تنها به دو شخصیت علی افشاری و عبدالکریم سروش به عنوان اطرافیان خاتمی اشاره می‌شود که امروز انتقادات بسیاری درباره عملکرد این افراد وجود دارد و این می‌تواند نوعی موضع‌گیری علیه خاتمی باشد.

من فکر می‌کنم برای اولین بار بود که در تلویزیونی جمهوری اسلامی برخی مسائل از طریق این مستند مطرح شد. به عنوان مثال ما عملکرد اشتباه انصار حزب‌الله در برخورد با سخنرانی عبدالکریم سروش را هم مورد انتقاد قرار دادیم و می‌دانیم که این طیف هیچ ارتباطی با آقای خاتمی و جناح اصلاح‌طلب ندارد. ما به مسائل دیگری هم پرداخته‌ایم، مثلاً زمانی که جامعه اسلامی آقای ناطق‌نوری را به دانشگاه تهران دعوت می‌کند و درب مسجد را می‌بندند تا ایشان نتوانند وارد مسجد شوند ماجرایی است که برای اولین بار است که در تلویزیون مطرح می‌شود.

شما با این روایت نشان دادید که در ابتدا اعضای دفتر تحکیم وحدت یا اصلاح‌طلبان روال جلوگیری از گفتگو و سخنرانی مخالفان را آغاز کردند و بعد این اقدام رواج پیدا کرد.

ما فقط واقعیت را مطرح کردیم و باور کنید که واقعیت همین است و من نمی‌خواستم موضعی علیه جناح اصلاح‌طلب داشته باشم. اتفاقاً همین اتفاق که ماجرایی علیه جریان اصلاحات است را خیلی گذرا و کوتاه به آن اشاره کرده‌ایم اما در قسمت بعد با جزئیات وارد اشتباهی که انصار حزب‌الله مرتکب شده‌اند، می‌شویم و زمان بیشتری از مستند را به این ماجرا اختصاص می‌دهیم.

اتفاقاً در قسمت سوم آقای طاهری که خود از بسیج دانشجویی معرفی شده این اتفاق را صادقانه تعریف می‌کند و اقدام انصار حزب‌الله را اقدامی اشتباه می‌داند. وقتی من خودم ایراد خودم را می‌دانم و به آن اعتراف می‌کنم بسیار با ارزش‌تر از این است که فرد دیگری اشتباه شما را کشف و آن را بیان کند.

ما در روایت ماجراهایی که مربوط به تحکیم وحدت می‌شود کاملاً دقیق با تأکید بر جزئیات مسائل را مطرح می‌کنیم و همین رویکرد را در پرداختن به اقدامات دیگر جناح‌ها داریم. همانطور که ماجرای علی افشاری را گفتم، اقدامات غلط انصار حزب‌الله را هم مطرح کردم، من مجبور بودم وارد ماجرای آقای سروش شوم چراکه می‌خواستم همین ماجرای انصار حزب‌الله را روایت کنم. آقای افشاری رئیس ستاد دانشجویی آقای خاتمی بود و من که مستندم درباره فعالیت‌های دانشجویی است، نمی‌توانم از روایت ماجرای این فرد و اقداماتی که داشته چشم‌پوشی کنم. به نظر من ما باید در این موارد با جزئیات و دقیق حرف‌ها را مطرح کنیم تا به کشف اشکالات برسیم. در این مجموعه مستند ماجراهایی مطرح می‌شود که برای اولین بار در تلویزیون شاهد هستیم.

برای بیان مسائلی که برای اولین بار در تلویزیون مطرح می‌شوند با مخالفتی روبرو نشدید؟

باید از رئیس شبکه مستند آقای یزدی تشکر کنم،‌ کاری که آقای یزدی برای پخش این مجموعه انجام داد بسیار باارزش‌تر از کاری که ما برای ساخت این مجموعه انجام دادیم، بود. به نظر من ایشان با این کار خدمت بزرگی به انقلاب کرد؛ حرف‌هایی در این مستند مطرح می‌شود که احتمال پخش این حرف‌ها در تلویزیون یک رویا بود.

ما حتی چند نریشن در این مجموعه داشتیم که می‌توانست جانبدارانه باشد و آقای یزدی به ما پیشنهاد دادند که این نریشن‌ها را تغییر دهیم یا حذف کنیم و ما پذیرفتیم. در واقع نه تنها سانسوری صورت نگرفت بلکه با ما درباره بهتر شدن محتوا کمک شد.

در بخشی از این مجموعه که درباره سخنرانی انجام نشده عبدالکریم سروش در دانشگاه امیرکبیر است، با استناد به یک خبر در یک روزنامه اینگونه مطرح می‌شود که آقای سروش از کشور خارج شده‌اند و بعد برای جنجال‌آفرینی و حاشیه‌سازی برای سخنرانی در دانشگاه امیرکبیر تبلیغ می‌کنند تا انصار حزب‌الله در آن مکان تشنج ایجاد کنند و ایشان بگویند که به دلیل اقدامات انصار حزب‌الله سنخرانی لغو شده است. به نظر شما استناد به یک ماجرا از زبان یک فعال بسیج دانشجویی برای چنین اتفاق مهمی کافی است؟ بهتر نبود برای این فریب‌کاری به استدلال‌های قوی‌تری رجوع کنید؟

به نظرم همین ماجرا کافی است و کسانی که به دنبال حقیقت باشند می‌توانند به روزنامه مورد اشاره رجوع کنند و تاریخ درج خبر خروج آقای سروش از ایران را بخوانند و تاریخ سخنرانی‌ای که قرار بود ایشان در دانشگاه امیرکبیر داشته باشند را هم نگاه کنند. ایشان زمانی که قرار بوده در دانشگاه امیرکبیر سخنرانی کنند اصلاً در ایران نبودند و اقدام غلط انصار حزب‌الله را بهانه‌ای برای لغو سخنرانی مطرح می‌کنند. اگر کسی فکر می‌کند این روایت اشتباه است بهتر است به مدارکی که در مستند معرفی کرده‌ایم رجوع کند.

یعنی در بین آن جمعیت عظیم دانشجویانی که در مقابل دانشگاه امیرکبیر برای سخنرانی آقای سروش حاضر شده بودند، کسی خبر خروج ایشان از ایران را نخوانده بود؟

کمی عجیب است ولی به نظر می‌رسد که دانشجویان و انصار حزب‌الله از خروج ایشان از کشور خبر نداشتند و همه آن ماجرای سخنرانی از اساس کذب بوده است.

چرا زمان پرداختن به کنفرانس برلین برای روشنگری بهتر به سراغ کسانی که در آن کنفرانس حضور داشتند، نرفتید؟

قصد ما این بود که فقط اشاره‌ای به کنفرانس برلین داشته باشیم و بعد اتفاقاتی که پس از این کنفرانس در جامعه و دانشگاه‌ها رخ داده را دنبال کنیم. اگر قرار بود به کنفرانس برلین بیشتر از این بپردازیم از موضوع اصلی مستند که فعالیت دانشجویان است فاصله می‌گرفتیم. همین الان هم خیلی‌ها به ما انتقاد می‌کنند که مستند بارها از موضوع اصلی خود فاصله می‌گیرد.

اما موضوعات مهمی هم هستند که از آن‌ها به راحتی می‌گذرید، به عنوان مثال چرا از واقعه کوی دانشگاه به راحتی گذشتید در حالیکه واقعه کوی دانشگاه قطعا یکی از مهم‌ترین اتفاقات در فعالیت‌ها و جنبش‌های دانشجویی است؟

ما قصد داشتیم یک قسمت را به طور کامل به کوی دانشگاه اختصاص دهیم اما حقیقت این است که هنوز ابهامات بسیاری درباره واقعه کوی دانشگاه وجود دارد و با وجود اینکه ما ماه‌ها درباره آن تحقیق و پژوهش کردیم نتوانستیم به اطلاعاتی برسیم که بتوان با استناد به آنها واقعه کوی دانشگاه را به طور کامل روایت کرد.

قطعا لازم است درباره این اتفاق هم یک مستند ساخته شود و یک بار برای همیشه واقعیت‌ها درباره این اتفاق مطرح شود. به نظر من می‌توان مستندی درباره کوی دانشگاه ساخت و من امیدوارم بتوانم این کار را انجام دهم اما در مجموعه «این یک اعتراض است» ترجیح دادیم با توجه به ابهامات فراوان از این واقعه مهم گذر کنیم.

در تیتراژ انتهای مستند از عدم همکاری چند نفر از جمله محمود احمدی‌نژاد، عباس عبدی و... گلایه می‌کنید اما با وجود اهمیت محمد خاتمی در ماجراهایی که روایت می‌شود،‌ آیا محدودیت‌های تلویزیون باعث شد که اصلاً‌ سراغ ایشان نروید؟

سراغ هر فردی که رفتیم نامش در تیتراژ عنوان شده است. ما در بخش‌هایی نیاز به حضور برخی افراد داشتیم که متأسفانه این افراد با ما همکاری نکردند. به عنوان مثال اگر کسی تیتراژ را نبیند از من گلایه می‌کند که چرا به سراغ آقای حریرچی نرفتید و من به همین دلیل نام ایشان را در تیتراژ به عنوان افرادی که با ما همکاری نکردند آوردم تا بگویم من برای سندیت بخشیدن به ماجراهایی که روایت کردم سراغ ایشان رفتم اما آقای حریرچی ترجیح داد با ما همکاری نکند. نام دیگر افرادی که با ما همکاری نداشتند هم به همین دلیل مطرح شده است.

درباره آقای خاتمی باید بگویم که ما احساس کردیم باید در بین افرادی که مقابل دوربین قرار می‌گیرند و صحبت می‌کنند توازنی برقرار باشد. البته ما سراغ آقای احمدی‌نژاد هم رفتیم و نتیجه مثبتی برای همکاری دستگیرمان نشد اما شاید بهتر بود سراغ آقای احمدی‌نژاد هم نمی‌رفتیم و تا این توازن بیشتر برقرار باشد. به هر حال آقای احمدی‌نژاد و آقای خاتمی هر کدام هشت سال رئیس جمهور کشور بوده‌اند و مسئولیت‌هایی که آن‌ها بر عهده داشتند بسیار سنگین و است و با دیگر افراد قابل قیاس نیست.

به طور کل کسانی مدنظرمان بودند که در زمان دانشجویی از فعالان دانشجویی بودند و حادثه آفریدند و به همین دلیل لزومی نداشت که سراغ آقای خاتمی بروم اما از جهاتی هم با خود می‌گویم کاش به سراغ ایشان رفته بودم چراکه اگر آقای خاتمی برای حضور در این مستند موافقت می‌کرد برای ما منعی وجود نداشت و احتمالاً تلویزیون هم صحبت‌های ایشان را پخش می‌کرد چرا که این روزها در مجموعه «این یک اعتراض است» شاهد هستیم که چهره آقای خاتمی از تلویزیون پخش می‌شود و طبیعتاً برای پخش صحبت‌های ایشان در مقابل دوربین این مستند منعی وجود ندارد. اما علت اصلی نرفتن به سراغ آقای خاتمی این بود که ما می‌خواستیم روایت‌ها را از زبان فعالان دانشجویی بشنویم.

روایت تاریخ همیشه اتفاق مبارکی است اما می‌دانیم بسیاری از افراد و ماجراهایی که در این مجموعه مستند روایت می‌شود، اتفاقاتی است که شاید دانشجویان امروز از آن تا حدی گذر کرده‌اند و از طرفی دیگر دفتر تحکیم وحدت و انصار حزب‌الله به آن شکل وجود ندارد. روایت این اتفاقات چه کارکرد اجتماعی می‌تواند داشته باشد؟

«این یک اعتراض است» را هر جا که پخش می‌کنیم اولین پرسشی که برای مخاطب ایجاد می‌شود این است که این افراد واقعاً دانشجو بودند و این کارهای مهم را انجام داده‌اند؟

مخاطب با دیدن این مجموعه به فعال بودن و انگیزه داشتن دانشجویان سال‌های گذشته پی می‌برد و برایش واقعاً جالب توجه و عجیب است. این مستند بخش کوچکی از اقدامات دانشجویان و فعالیت‌هایشان را در سال‌های گذشته روایت می‌کند و اتفاقاً به نظر من باید دستگاه‌های مختلف همکاری کنند تا به دانشجویان بگوییم که یک زمانی دانشجو تا این حد در عرصه سیاست فعال بوده و نقش‌آفرینی کرده است. آقای خامنه‌ای جمله‌ای دارند که می‌گویند؛ "برخی تصور می‌کنند فعالیت دانشجویان برای کشور مضر است در حالیکه به هیچ‌وجه اینگونه نیست"، ایشان تأکید دارند که فعالیت دانشجویی حتی اگر اشتباه باشد از منفعل بودنش بهتر است و نتایج مثبت‌تری برای کشور به همراه دارد. ما حتی در ابتدای هر قسمت از این مجموعه هم جمله‌ای از ایشان مطرح می‌کنیم که می‌گویند؛ خدا لعنت کند کسانی را می‌خواهند دانشگاه را غیر سیاسی کنند. فکر می‌کنم در همین سخنرانی است که رهبری تأکید دارند دانشجو باید تجزیه و تحلیل کند ولو غلط!

در واقع دانشجو باید چیزی برای ارائه دادن داشته باشد، بی‌تفاوت نباشد و در عرصه اجتماع و سیاست نقش‌آفرینی کند.

قطعاً «این یک اعتراض است» اثری است که معایب و مشکلاتی دارد و من نمی‌خواهم آن را مجموعه مستند بی‌نقصی بدانم اما اینکه بسیاری از مسائل توسط این مستند برای اولین بار مطرح می‌شود، نکته بسیار ارزشمندی است. روایت‌های دسته اول ویژگی مهم «این یک اعتراض است» و می‌توان با آن یک جریان‌سازی سازنده را رقم زد. مستند «این یک اعتراض است» اعتراضی است به بی‌تفاوتی‌ها.

دبیر: زهرا حاج محمدی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز