یک کارگردان تئاتر مطرح کرد:
عدهای بر «موج» سوار شدهاند و به «اوج» رسیدهاند/ هر تئاتری که موسیقی دارد؛ «موزیکال» نیست/ «جنگ و صلح» را اثری با قابلیتهای جهانی میدانم
میثم یوسفی که این روزها نمایش «جنگ و صلح» را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه دارد، ضمن ابراز رضایت از استقبال مخاطبان از اثرش، نسبت به عملکرد وزارت ارشاد و اداره کل هنرهای نمایشی در حمایت از هنرمندان انتقاد کرد. او میگوید حتی در بخش تبلیغات هم حمایتی نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، درست است که وجه اصلی هنر ایجاد سرگرمی است اما این را نباید همه ماجرا تلقی کنیم. «سینما»، «تئاتر»، «موسیقی» و برخی هنرهای تجسمی از این روند مستثنی نیستند؛ اما در میان آنها تئاتر ارتباط عمیقتر و مستقیمتری با جامعه دارد؛ چراکه اعتقاد پیشینیان بر این است که این هنر عصار زندگی روی صحنه است. برخی هم میگویند تئاتر نمونهای کوچک شده از زندگی نیست بلکه خود زندگی است. اما تئاتر نیز صرفا یک سبک واحد نیست و گونههای مختلفی دارد. «رئالیست»، «اکسپرسیونیسم»، «امپرسیونیسم»، «ـسورئالیست، پانتومیم» و «ابزود» یا همان تئاتر معناباختگی برخی از سبکهای مورد توجه این هنر باقدمت هستند. اما این گستره گونههای دیگری را هم در بر میگیرد به طور مثال تئاتر موزیکال هم یکی دیگر از ژانرهایی است که تقریبا در همه کشورهایی که تئاتر را جدی میگیرند؛ اهمیت دارد. اما در این میان ردههای سنی و درجه بندیمخاطبان هم موضوعاتی هستند که مسئولان و هنرمندان باید به آن توجه داشته باشند. مثلا اینکه تئاتر نوجوان (و نه رده سنی کودکان و خردسالان) همواره مورد بیتوجهی قرارگرفته است.
نمایش «جنگ و صلح» به نویسندگی و کارگردانی میثم یوسفی یکی از آثاری است که در سبک تئاتر موزیکال از چهاردهم اردیبهشتماه امسال در سالن خلیج فارس فرهنگسرای نیاوران در حال اجراست و تا دوازدهم خردادماه امسال روی صحنه خواهد بود. ناصر آویژه، بهنام متعارفی، الهام زارعی، قاسم انصاری شاد، مهدی رحمتی، حسن تدینی و سعیده ترکاشوند بازیگرانی هستند که در آن ایفای نقش میکنند.
یوسفی که آثار کودک و نوجوان متعددی در کارنامه دارد، درباره این اثر به ایلنا گفت: نمایش «جنگ و صلح» برای رده سنی کودک و نوجوان تولید و ارائه نشده؛ بلکه مخاطبانی از سن هفت سال تا کهنسالی را دربرمیگیرد.
میثم یوسفی (نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر) علاوه بر ایفای نقش در چند اثر تصویری، صحنهای و تلهتئاتر، نمایشهایی چون «هفتخوان»، «هدیه اسرارآمیز»، «اولین بازی» و «نازگل» را در مقام نویسنده و کارگردان روی صحنه برده است.
او درباره جزییات نمایش «جنگ و صلح» و موزیکال بودن یا نبودن آن با ایلنا صحبت کرد.
کلیت نمایش «جنگ و صلح» درباره چیست؟
برعکس آنچه دوستان در ایران تئاتر خبر رفتهاند، نمایش «جنگ و صلح» اثری برای رده سنی کودک و نوجوان نیست. از دوستان هم خواستهام خبرها را اصلاح کنند، چون «جنگ و صلح» واقعا برای رده سنی کودک و نوجوان نیست.
با این حساب «جنگ و صلح» اثری برای مخاطبان بزرگسال است؟
من در واقع این اثر را برای خانواده معرفی کردهام. به طور واضحتر «جنگ و صلح» مخاطبان از هفت سال به بالا را دربرمیگیرد. بگذارید در اینباره مثالی بزنم. شما تعدادی از انیمیشنهای شرکت والت دیزنی را میبینید که صرفا مختص رده سنی کودکان و نوجوانان نیستند و قشر بزرگسال را هم دربرمیگیرند، مانند «بینوایان» یا آثار دیگری که دهه شصتیها نسبت به نسلهای جدید، بیشتر با آنها آشنا هستند. یادم هست آن زمان که ما دهه شصتیها کودک بودیم و چنین آثاری را از تلویزیون میدیدیم، پدرها، مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها هم ما را همراهی میکردند و به دیدن آن آثار مینشستند. بر همین اساس است که میگویم نمایش «جنگ و صلح» برای خانوادههاست.
مضمون اصلی نمایشتان چیست که گستره وسیعی از مخاطبان را دربرمیگیرد؟
تلاشم این بوده در اثرم به مفهوم والای عشق بپردازم.
دلیل اینکه برخی تصور میکنند کار شما در ژانر کودک و نوجوان میگنجد، شاید فعالیت جدی شما در این عرصه طی سالیان قبل است.
این نظر لطف دوستان است، اما در کارنامهام آثار بزرگسال هم هست و برخی دیگر هم برای رده سنی کودک و نوجوان تولید و اجرا شدهاند. این را هم بگویم از اینکه برخی «جنگ و صلح» برای رده سنی کودک و نوجوان میدانند، اصلا ناراحت نیستم و واقعا این نگرش را حسن میدانم. به نظرم این یکی از مزایای کار من است که مخاطبان هفت ساله تا هفتصد ساله میتوانند آن را ببینند. منظورم از این توضیحات این است که «جنگ و صلح» را به عنوان نمایشی برای رده سنی کودک و نوجوان معرفی نکنیم.
مطمئنا به ردهبندی سنی آثار نمایشی و حتی سینمایی معتقد هستید.
بله همینطور است. کلا اگر این دستهبندی را در نظر نگیریم روندی غلط را پیش گرفتهایم. از منظر کارشناسی و به لحاظ روانشناسی هم این غلط است که آثار کودک و نوجوان و بزرگسال را یکی بدانیم. به هرحال ادبیات کودک با ادبیات بزرگسال کاملا متفاوت است و من به این قضیه معتقدم.
بر چه اساس نمایش «جنگ و صلح» را برای کودکان هم مناسب میدانید. به گفته خودتان ادبیات کودکان با ادبیات بزرگسالان تفاوت دارد.
درست است. اما خب اثر من به لحاظ بصری و شکل اجرایی عناصری دارد که این اتفاق را میسر میکند و بر همین اساس میتوانم بگویم نمایش «جنگ و صلح» برای کودکان هم قابل فهم است. البته منظورم کودکان، خردسالان نیستند. منظورم بچههای چهارم، پنجم ابتدایی و محصلان مقطع راهنمایی هستند که نوجوان محسوب میشوند.
در تئاتر قشر پرجمعیت نوجوانان همواره نادیده انگاشته شدهاند و اغلب آثار برای رده سنی کودک تولید و اجرا میشوند.
بله درست است.
قصه نمایش چه کلیتی دارد؟
قصه را بر اساس نمایشنامه «رومئو ژولیت» اثر ویلیام شکسپیر نوشتم و برداشتی آزاد از این اثر داشتهام که در پوستر هم قید شده است. در ادامه نمایشنامه را با عنوان «جنگ و صلح» نوشتم که برخی هم در اینباره سوال میکنند که این کار به اثر معروف تولستوی ربط دارد؟ در پاسخ به این دوستان باید بگویم صرفا از اسم اثر تولستوی استفاده کردهام، چون مفهوم کارم هم همین است.
آیا مضمون اصلی اثرتان را «جنگ» و نقطه مقابل آن «صلح» میدانید؟
خیر همانطور که گفتم مضمون اصلی اثر عشق است. اتفاقا میخواهم به واسطه اثر و قصهای که دارد بگویم عشق تا چه حد مقدس است. این عشق میتواند عشق یک انسان به انسانی دیگر باشد. مثلا عشق مادر به فرزند یا عشق پدر به فرزند. این عشق میتواند بین یک زن و مرد هم ایجاد شود. عشق در دنیای امروز، بین انسانها و روی کره زمین به فراموشی سپرده شده است.
چه شد که اثر را در قالب «موزیکال» تولید و ارائه کردید؟ موسیقی در این میان چه جایگاهی دارد؟
اعتقاد دارم که موسیقی تنها زبان بینامللی در دنیاست. الفبای موسیقی نیز مثلا مانند قواعد و تعرفههای راهنمایی و رانندگی مقولهای بینالمللی است و در همه زبانها و کشورها یک معنی دارد. بنا به همین دلایل ما با زبان موسیقی به یک فهم مشترک میرسیم و در همین راستاست که دیالوگهای مشترکی شکل میگیرد. بنابراین «جنگ و صلح» را اثری با قابلیتهای جهانی میدانم.
تعاریف و مضامین اثر و وجود مولفه مهمی مانند موسیقی، به اثر شما ابعادی جهانی میبخشد.
و اینکه نمایش دیالوگ ندارد و این قضیه هم یکی از موضوعاتی است که آن را از حصار جغرافیا و زبان خارج میکند.
با این حساب شخصیتهای اثر چگونه با یکدیگر ارتباط میگیرند؟ آیا بار این بخش را هم موسیقی به دوش میکشد؟
کاراکترهای من ساز هستند و آوای موسیقی و صدای سازها دیالوگهای آنها هستند. به نظرم این ساز بودن کاراکترها یکی از موضوعات جذاب برای مخاطبان است. علی پاکدست و مریم اقبالی هم به لحاظ طراحی و اجرای ماسکها بسیار خوب و به زیبایی عمل کردند. کلا من با بهرهگیری از فضای تئاتر فیزیکال، بازیگری با ماسک و بهره گرفتن بسیار از موسیقی «جنگ و صلح» را به سرانجام رساندهام.
تعریفتان از تئاتر موزیکال چیست؟ در طول سال شاهدیم که برخی آثار با عنوان موزیکال روی صحنه میروند اما در واقع در این چهارچوب نمیگنجند.
موضوع این است هر اثری که در آن موسیقی وجود دارد تئاتر موزیکال نیست. هر گونه و سبکی تعریفی دارد.
مثلا تعریف «اپرا» با تئاتر موزیکال متفاوت است. «کنسرت نمایش» نیز نامی است که توسط هنرمندان ایرانی ابداع شده، اما به لحاظ تخصصی تعریف مشخصی ندارد.
همینطور است. من در یکی آثارم آن را «نمایش موسیقایی» عنوان کرده بودم و ننوشته بودم این اثر موزیکال است. اما نمایش «جنگ صلح» را به تئاتر موزیکال نزدیک میدانم؛ چون کاراکترهای من همگی ساز هستند و به شدت از موسیقی، ریتم و ملودی و اتفاقات شنیداری در نمایشم استفاده کردهام؛ لذا «جنگ و صلح» میتواند تئاتری موزیکال محسوب شود.
درباره نحوه ساخت یا انتخاب قطعات موسیقیایی نیز توضیح دهید.
من تفکر و ایدههایم را به آهنگساز کار فرید نوایی عزیز انتقال دادم و حالا میتوان بگویم او در «جنگ و صلح» بهترین آثارش را ساخته است.
از آنجا که در تئاتر موزیکال موسیقی یکی از مهمترین عناصر است، از نحوه تعاملتان با آهنگسازتان بگویید.
ارتباط من و فرید نوایی به عنوان آهنگساز بسیار تنگاتنگ بود انگار دو نفری کار را کارگردانی کردهایم. قطعا من که موسیقی نداشتم و به فرید میگفتم اینجا میخواهم تنبک با فلان ساز دعوا کنند یا مثلا در صحنهای دیگر میخواهم کمانچه و چنگ باهم عاشقانه صحبت کنند. با این حساب باید بگویم در اصل کارگردان دوم نمایش من فرید نوایی بوده است. به هر حال «جنگ و صلح» نمایشی است که همه آن موسیقی است.
شاید درست باشد اگر بگوییم موسیقی در نمایش «جنگ و صلح» برای خود کاراکتری مستقل است.
بله همینطور است و موسیقی عنصر بسیار مهمی است که در اثر موج میزند. «جنگ و صلح» خروجی تلفیق موسیقی با هنر نمایش است.
درباره نحوه انتخاب بازیگران و همکاری با آنها بگویید.
بله ترکیبی از بازیگران جدید را در «جنگ و صلح» داریم. ناصر آویژه عزیز در دراماتورژی دور جدید اثر هم به من کمک کرد که همینجا از او تشکر میکنم. باقی دوستان هم که به عنوان بازیگر در این دوره با من هستند، کاربلد هستند و بازیگری و کارگردانی تئاتر را تجربه کردهاند.
بازخورد مخاطبان و هنرمندان را تا به امروز چگونه دیدید؟
نمایش بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفت و ازهمه اقشار جامعه به تماشای آن آمدهاند. استادان برجسته تئاتر هم به دیدن اثر نشستند. کلا کامنتها و بازخوردها را مثبت دیدم.
فرهنگسرای نیاوران از مرکز شهر دور است و شاید این موضوع از تعداد مخاطبان شما بکاهد. موافقید؟
بله اتفاقا یکی از مشکلات فعلی من همین مکان اجراست. به هر حال فرهنگسرای نیاوران برای همه اهالی تهران در دسترس نیست. فرهنگسرای نیاوران در شمالیترین نقطه تهران است و رفت و آمدها و ترافیک شهری را داریم که کار را دشوار میکند. مسلما عزیزانی که در منطقه یک ساکن هستند، راحت به سالن میآیند اما قاعدتا طی کردن این مسیر برای دیگران مانند تئاتر شهر یا سالنهایی که در مرکز شهر هستند، راحت نیست.
البته شما میتوانید بعدا یعنی در چند ماه آینده «جنگ و صلح» را در سالنی بهتر و مناسبتتر هم روی صحنه ببرید.
بله این کار ناشدنی نیست؛ همانطور که دو سال پیش این کار را در سالن چارسوی تئاتر روی صحنه بردم. در آن مقطع با بحران کرونا مواجه شدیم و اثر آنطور که میخواستیم دیده نشد، به همین دلیل میخواستم نمایش را در سالنی دیگر روی صحنه ببرم تا به این ترتیب آن را احیا کرده باشم. اتفاقا قصد دارم این روند اجراها را ادامه دهم، اما خودتان میدانید که تئاتر کار کردن در ممکلت ما شرایطی دارد و به امری دشوار تبدیل شده است. من تصور میکردم در حال حاضر شرایط برای اجرا خوب است؛ اما متاسفانه اینطور نیست.
چرا شرایط و فضا را برای اجرا مناسب نمیبینید؟
منظورم نمایش خودمان است. ما با فصل امتحانات بچهها برخورد کردهایم که این روند به هر حال از تعداد مخاطبان ما میکاهد. تصور ما این بود که اردیبهشتماه زمان مناسبی برای اجراست؛ زیرا پس از تعطیلات نوروز است و ماه رمضان هم به پایان رسیده و فصل اردوی دانشآموزان است. ما جلوتر که رفتیم، میخواستیم دبیرستانها و هنرستانها را برای دیدن نمایش دعوت کنیم که آموزش و پرورش زمان امتحانات را اعلام کرد.
پیش از سال جدید هجمههای بسیاری وجود داشت و برخی، هنرمندان را به تحریم اجراها و جشنوارهها دعوت میکردند.
بله درست است. این مواردی که میگویید تفکرات شخصی است. من با این رویه و چنین کارهایی موافق نیستم. معتقدم اگر از آسمان بمب هم ببارد، حرفه من بازیگری و کارگردانی است. یعنی اگر مرا بکشند، باز هم کار خودم را میکنم و به فعالیت در عرصه بازیگری و کارگردانی ادامه خواهم داد. آنچه اهمیت دارد خوشوقتی است؛ یعنی اینکه بدانیم چه وقت کدام اثر را در چه سالنی اجرا ببریم. من تفکرم این است باید در این مورد درست عمل کنیم، همین کجا اجرا رفتن و چه کاری را روی صحنه بردن است که اهمیت دارد؛ وگرنه اینکه عدهای بگویند کار نکنید، ما هم بپذیریم و تئاتر کار نکنیم را درست نمیدانم. من به تمام نظرات و تفکرات احترام میگذارم، اما اینکه بگوییم فعالیتهای هنری را تعطیل کنیم نظر شخصی است و با آن موافق نیستم.
اینکه تئاتر روی صحنه ببرید برایتان کافی است؟
بله باید در هر شرایطی تئاتر کار کرد؛ اما تاکید میکنم که این کار باید برای مردم باشد. تئاتری که من تئاتری بتوانم به واسطه آن حرفم را بزنم. به هرحال متن اثر باید حرفی برای گفتن داشته باشد. همه اینها به این معناست که تعدادی با عدهای دیگر جنگ دارند و نام نمایش من هم «جنگ و صلح» است. در این میان که جنگ وجود دارد من پیامآور صلح هستم.
شما به طور کم و بیش در آثار قبلیتان هم به موضوعات اجتماعی توجه داشتهاید.
نمیتواند غیر از این باشد، چون ما در همین اجتماع زندگی میکنیم. خودم را موظف میدانم به واسطه اثر معضلی اجتماعی را هم مطرح کنم. به طور مثال در نمایش «نازگل» که در تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفت، به شخصیت و جایگاه والای زنان توجه داشتم و معضلات و مشکلات این قشر از جامعه را بیان میکردم. اثری هم برای رده سنی کودک داشتم که پیش از عید آن را کار کردم و به مواردی مشابه توجه داشت. مثلا اینکه در اثر مذکور به آیینهای فولکور نوروزی و کودکانی پرداختم که به فراموشی سپرده شدهاند. میخواهم بگویم همه اینها دغدغههایی است که ما به عنوان هنرمند باید به آنها توجه داشته باشیم و به آنها بپردازیم.
اداره کل هنرهای نمایشی در بخش تبلیغات چقدر با شما همکاری داشت؟
باید بگویم ما الان نه بر موجیم نه در اوجیم. متاسفانه شاهد هستیم که خیلیها بر موج سوار شدهاند به «اوج» رسیدهاند. این دسته از افراد برای آثارشان صدها بیلبورد تبلیغاتی در شهر نصب میکنند و ما اینطور نیستیم. مثلا من اگر بخواهم اثرم را به مخاطبان معرفی کنم آنها شبهای آخر متوجه اجرا میشوند و به سالن میآیند، که دلیلش عدم امکانات و تبلیغات معدود است. همانطور که گفتم آنهایی که بر موج سوار هستند، طی این روند به «اوج» میرسند و ما چنین نیستیم چون متولیان و مسئولان فرهنگی از ما حمایت نمیکنند. اگر توجه کنید نهادی با صرف بودجه بسیار سالانه چندین اثر را تولید و ارائه میکند و گواه آن بیلبوردهای مختلف و متعددی است که تقریبا در تمام خیابانها، اتوبانها و فضاهای عمومی شهری دیده میشود. من به این قضیه و چند و چون کاری ندارم و آنها هم کار خودشان را میکنند. انتقاد من نسبت به وزارت ارشاد و اداره کل هنرهای نمایشی است. مبالغ و حمایتهای مادی این دو نهاد آنقدر ناچیز است و در شآن هنرمندان نیست که هیچ! حتی کفاف هزینههای پذیرایی و رفت و آمد گروههای هنری هم نمیشود. به نظرم نبودشان مفیدتر از بودنشان است. گویا در این ایام از وزارت بزرگ و مهم «فرهنگ و ارشاد» بخش «فرهنگ و هنر» حذف و گویا فقط با وزارت ارشاد اسلامی مواجه هستیم.
از فعالیتهای آینده و آثار جدیدتان بگویید.
من فعلا مشغول اجرای «جنگ و صلح» هستم و تا آخرین روز با این اثر زندگی میکنم و بر صحنه هستم. این که قرار است فردا چه اتفاقی بیفتد، مربوط به فردا روز است و من فعلا در زمان حال زندگی میکنم. قطعا به آینده امیدوارم. این احتمال وجود دارد که اثر بعدیام برای رده سنی بزرگسال باشد. شاید اثر نویسندهای توجهم را جلب کند و شاید در اثری به ایفای نقش بپردازم.
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
از شما بابت توجهتان به تئاتر ممنونم. از اهالی رسانه دعوت میکنم به فرهنگسرای نیاوران بیایند و نمایش «جنگ و صلح» را تماشا کنند.