خبرگزاری کار ایران

یک مستندساز مطرح کرد؛

باید مستندسازی در ایران فرهنگ شود/ روح پرسشگر ناآرام تنها دلیل ماندن یک فیلمساز در سینمای مستند است

باید مستندسازی در ایران فرهنگ شود/ روح پرسشگر ناآرام تنها دلیل ماندن یک فیلمساز در سینمای مستند است
کد خبر : ۱۳۱۸۷۶۸

حسن نقاشی می‌گوید: مشکل رایج سینمای مستند در این چند سال مشکل ساختاری بوده است و توجه نداشتن به پژوهش، عجله و شتاب در تدوین و صداگذاری و حتی غفلت در نگارش دقیق و موجز گفتار متن بر کیفیت فیلم‌ها تاثیر جبران ناپذیری داشته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، حسن نقاشی (پژوهشگر، کارگردان و مستندساز) درباره مستند «دبستان پارسی» که در پانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» حضور داشت و مورد توجه قرار گرفت، گفت: مستند «دبستان پارسی» حاصل هشت سال گردآوری و پژوهش و ضبط پراکنده بود. شیوه‌ای که حاصل آن چند مستند تاریخ‌نگار از جمله «شاه جهان»، «آثار عجم» و «دبستان پارسی» بود. در اصل استقبال مخاطب و علاقه‎ روزافزون جامعه‎ ایرانی به مباحث تاریخی باعث شد تا بعد از مستند «شاه جهان» دو تجربه تاریخی اما با فرم متفاوت را ارایه کنم.

وی درباره نمایش این مستند بیان کرد: هر چند «دبستان پارسی» در قیاس نسبت به دو مستند قبلی کمتر دیده شد، بی‌شک نمایش در شبکه‌های اینترنتی یا اکران در گروه هنروتجربه فرصت دیده شدن این مستند که نسبت به سایر آثارم زمان بیشتری صرف کرده را فراهم می‎کند. امیدوارم که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی نیز شرایط مطلوبی برای دیده شدن تولیدات خود فراهم کند.

کارگردان «دبستان پارسی» در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث موردتوجه قرار گرفتن این مستند یا مستندها می‌شود، توضیح داد: عامل موفقیت یک اثر هنری توجه به اصل صورت و معناست و اینکه محتوا با چه فرمی ارایه شود. در اصل پیوند زیباشناختی این دو به کشف «واقعیت» که محک فیلم مستند است، منتج می‌شود. طبق یک تعریف سنتی می‌توان گفت فیلم مستند خوب و بد ندارد، میزان درک واقعیت و باورپنداری یک اثر مستند نسبت به سایر آثار است که تمایز ایجاد می‌کند. مستندهای برگزیده‎ این سال‌ها زبان مستقلی داشتند که برای مخاطب تازگی داشت. تجربه‌گرایی و ایجاز اثر مستند را در چشم مخاطب جام جهان‌نمایی می‌کند که هویت خود را در آن می‌جوید. شخصا در آثارم به این مسائل توجه می‎کنم و برایم ضروری‎ست.

این مستندساز درباره آثار خود و توجه به فرهنگ، اسطوره و تاریخ و لزوم پرداختن به مسایل و موضوعات این چنینی مطرح کرد: فیلم‌هایم دو دوره دارد؛ دوره‌ای که تلاش داشتم تجربه‌های آکادمیک خود را در زمینه‎ فرهنگ و آیین‌های ملی به تصویر درآورم که حاصلش تعدادی اثر است درخصوص باور‎های اساطیری و تداوم آن در حیات امروز اقلیم‌ها از جمله زادگاهم یزد و کویر مرکزی ایران که آیین‌های امروزی ریشه در باور‌های ملی و مذهبی کهن دارد و تلاش کردم تا پیش از مهاجرت‌های گروهی ساکنین آبادی‌های دور نزدیک یزد، این خرده فرهنگ‌ها ثبت شود. در دوره بعد با علاقه‌ای که به حوزه تاریخ معاصر داشتم، کار را بر روی موارد از قلم افتاده‌ای گذاشتم که ارزش هویتی داشتند. به نظرم تنها دلیلی که یک فیلمساز در سینمای مستند می‎ماند و با وجود مصائب و مشکلات موجود فیلم می‌سازد یک چیز است: روح پرسشگر ناآرام.  

نقاشی درباره اوضاع سینمای مستند نیز بیان کرد: باور سینمای مستند مصداق این گفته‎ بیهقی‎ است که می‌گوید: «می‎خواهم که داد این تاریخ به تمامی بدهم تا هیچ چیز از احوال پوشیده نماند.» سینمای مستند حرکت دارد، پویاست، همپای جامعه‎ خود پیش می‎رود اما این‌ها کافی نیست و نباید هم کافی باشد. اساسا سینمای مستند ناآرام است. قطره‎ای نیست که به دریا برسد، دریایی است که قطره را می‎پذیرد و این در ذاتش نهادینه شده است. در هر شرایطی پیشرو بوده و به‎ نظرم سینمایی که با حداقلِ بودجه و حداقلِ سهم نمایش باز روی پا ایستاده و شرافت خود را حفظ کرده، هرچند امروز شبکه‎ مستقل تلویزیونی دارد، جشنواره‎ مستقل دارد (سینما حقیقت)، فعالیت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در تولید و پخش آثار مستند جدی‎ست و مهم‌تر آن که هر سال بر مخاطب این سینما افزوده می‎شود اما این‌ها کافی نیست زیرا سینمای مستند پیمانه‌ای ندارد. باید در ایران مستندسازی فرهنگ شود، جنبشی فرهنگی که سایه بر سر جامعه دارد. سینمای مستند میراث دهه‌ها و نسل‌هاست و اگر نسل فعلی با دقت کمتری به این سینما نظر دارد به دلیل نداشتن آموزش جدی ا‎ست.

این پژوهشگر و نویسنده درباره پیشرو بودن سینمای مستند و مشکلات و موانع این حوزه توضیح داد: سطح توقع مخاطب از مستند فراتر رفته است. در مواقعی شاهد بودم که میزان رضایت مخاطب از آثار مستند راضی کننده نبود و وجود برخی قوانین دست و پا گیر را هم باید در نظر داشت یا همچنین نمایش نداشتن به موقع هم می‌تواند یک مستند را از ارزیابی مخاطب محروم کند. هاوارد سوبر تئوریسین سینما وجه تمایز فیلم مستند از فیلم دراماتیک را در انعطاف‌پذیری با عصر خود می‌داند اما در ایران مستند به دلایل اداری همپای ذائقه مخاطب نیست. مورد دیگر کیفیت مستندهای تولیدی است؛ امسال در هیات‎های انتخاب و داوری چند جشنواره حدود دویست و پنجاه مستند دیدم؛ دویست و پنجاه نگاه متفاوت در تاریخ، اجتماع، سیاست و فرهنگ. بیشتر این آثار با سرمایه‌های دولتی ساخته شده‌اند ولی همانطور که قبلا اشاره شد ناپختگی در بیان و نبود فرم ساختاری همخوان با محتوا و نداشتن خلاقیت در پردازش سوژه از قدرت اثر برای جذب مخاطب کاسته بود.

وی افزود: در مقام سرمایه‌گذار یا کارگردان باید از خود بپرسیم که ضرورت تولید این اثر چیست؟ مخاطب ما کیست؟ چه نیتی داریم؟ آثار سوء دخل و تصرف در واقعه و پیامدهای پژوهش اشتباه تا کجاست؟ به نظرم مشکل رایج سینمای مستند در این چند سال مشکل ساختاری بوده است و توجه نداشتن به پژوهش، عجله و شتاب در تدوین و صداگذاری و حتی غفلت در نگارش دقیق و موجز گفتار متن بر کیفیت فیلم‌ها تاثیر جبران ناپذیری داشته است.

حسن نقاشی در پایان درباره وجود جشنواره‌های تخصصی مستند و اینکه تا چه اندازه می‌توانند در بهتر دیده شدن مستندها و تعالی این حوزه تاثیرگذار باشند، گفت: جشنواره‌ها بستر مناسبی هستند برای آشنایی نسل‌ها، رقابت افکار و معرفی بهترین‌ها و حیات این سینما در کشف و معرفی آثار برجسته است. فعالیت در سینمای مستند سخت است و مستندسازی یعنی پایبندی به اخلاق و احترام به حقیقت و تاریخ. این وادی رهرو خود را طلب می‌کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز