عضو هیئت انتخاب نماینده ایران به آکادمی اسکار:
تحریم اسکار، از دست دادن فرصت برای محک زدن سینمای ایران است/ سازمان سینمایی خود را موظف به ارتقای سینما نمیداند/ بهجای حسابرسی درباره هزینههای جشنواره جهانی فیلم فجر آن را تعطیل کردند
شادمهر راستین با اشاره به اینکه فیلمهای معرفی شده به اسکار باید در کشور خود اکران شده باشند، تأکید کرد: همین نکته نشان میدهد که اسکار رویکرد سیاسی ندارد و استانداردهای صنعتی سینما برای آن اهمیتی بیشتری دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، درحالیکه کمتر از دو ماه برای معرفی نماینده ایران در آکادمی اسکار فرصت باقیمانده همچنان اقدامی برای برگزاری جلسات هیئت انتخاب نماینده ایران در این رویداد و معرفی فیلم صورت نگرفته و این درحالی است که در برخی رسانهها گمانهزنیهایی درباره تحریم آکادمی اسکار توسط ایران یا عدم پیروی از روند گذشته در انتخاب فیلم، شنیده میشود.
حضور در عرصههای جهانی برای فیلمهای ایرانی همواره با حواشی بسیاری همراه بوده و در این بین برخی بر این عقیدهاند که حضور سینمای ایران در جشنوارههای معتبر میتواند اتفاقات مثبتی برای ما به همراه داشته باشد درمقابل برخی آن را فرصتی برای اعمال نگاههای سیاسی جشنوارهها میدانند. به همین دلیل همیشه حضور سینمای ایران در رویدادهایی چون آکادمی اسکار با نظرات ضد و نقیض بسیاری موجه شده است.
با شادمهر راستین (نویسنده سینما و عضو هیئت انتخاب نماینده ایران به آکادمی اسکار ۲۰۲۲) گفتگویی درباره این موضوع داشتیم که در ادامه میخوانید:
حضور در آکادمی اسکار برای سینمای ایران چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
تنها جایی که استاندارد سینمای ایران در سطح جهانی میتواند خود را محک بزند آکادمی اسکار است که اگر بخواهیم از حضور در این رویداد انصراف دهیم، این فرصت را هم به راحتی از دست دادهایم. اما به نظر میرسد سازمان سینمایی وظیفهی ارتقای سینمای ایران را برعهده ندارد بلکه آنچه که عهدهدار آن است، مقابله و جلوگیری از رشد و گسترش سینما است درحالیکه سینما، بزرگترین دستاورد کشور در ۵۰ سال گذشته بوده است اما این دستاورد بزرگ به نظر میرسد که اهمیتی برای مسئولان ندارد.
حضور در آکادمی اسکار چگونه میتواند به رشد و اعتلای سینمای ایران منجر شود؟
ایران تنها کشور غرب آسیا است که توانسته دو جایزه اسکار کسب کند. اسکار اصلاً فضای هنری را دنبال نمیکند و فضای صنعتی سینما در آن بیش از هر چیز اهمیت دارد و ملاکهای آن برای انتخاب اثر تا حد زیادی صنعتی است. اگر سازمان سینمایی حضور سینمای ایران در این رویداد رقابتی را کنار بگذارد، عملاً همان آیندهای را برای سینما رقم میزند که برای صنعت خودروسازی ما رخ داد که باعث شد ماشینهایی چون پراید تولید کنیم که استانداردهای جهانی در آنها لحاظ نشده و فقط برای مصرف داخلی تولید شدهاند. در واقع آکادمی اسکار فرصتی برای محک و بررسی این موضوع است که بفهمیم سینمای ایران تا چه اندازه حاوی استانداردهای صنعتی است. لذا از دست دادن این فرصت را نمیتوان اقدامی عاقلانه دانست.
اینکه ایران در کسب دو جایزه اسکار موفق بوده، چه تأثیراتی در صنعت سینمای ما داشته است؟
برخی افراد که حتی در انتخاب فیلم برای اسکار نقش دارند، تصور میکنند که فیلم ارسال شده به این آکادمی تنها متعلق به فیلمساز است و اگر موفقیتی کسب کند، فیلمساز را به موفقیت رسانده است درحالیکه اسکار تنها رویداد سینمایی معتبر جهان است که فیلمها را در همه رشتههای تکنیکی و فنی مورد بررسی قرار میدهد. اگر فیلمی به حد استاندارد نرسد اصلاً مورد قضاوت قرار نمیگیرد، در واقع پیش از هر چیز باید کیفیت تصویر، کیفیت صدا و... به حد استاندارد برسد. وقتی فیلمی از طرف کشور به اسکار معرفی میشود، تکتک افراد خود را برای ارائه یک کار استاندارد موظف میدانند، چراکه قطعاً کارشان دیده میشود و این نگاه میتواند کیفیت تولیدات را تا حد زیادی افزایش دهد و در نتیجه موفقیتهایی چون موفقیت صنعتی برای آثار به همراه داشته باشد. اما متأسفانه در کشور ما همه این موارد کنار گذاشته شده و نگاهی کاملاً مضمونی به اثر میشود و در واقع با این نگاه برای سرنوشت جامعه ۴هزار نفری سینما تصمیم گرفته میشود. اگر چنین برخوردی منطقی بود قطعاً کره جنوبی هم میتوانست در برخورد با فیلم «انگل» چنین رویکردی داشته باشد و بگوید این فیلم به شدت سیاهنما است و کاش آن را به اسکار معرفی نمیکردیم درحالیکه قطعاً سالهای بعد هم کره جنوبی سعی دارد در رقابت اسکار شرکت کند.
آیا با این نظر که آکادمی اسکار برخوردی کاملاً سیاسی با فیلمها دارد، موافق هستید؟
اولین شرط اسکار این است که فیلم یک هفته در کشور خودش اکران شده باشد، در واقع فیلم باید مجوز نمایش در کشور خودش را داشته باشد و این نشان میدهد که اسکار اتفاقاً یک رویداد محافظهکار و دولتی است و نمیتواند علیه سیاستهای ایران باشد.
اسکار اصلاً رویکرد دیگر جشنوارهها را ندارد که سعی دارند فیلمهای رادیکال را انتخاب کند و اصلاً به مجوز داشتن این فیلمها توجهی ندارند. فیلمهایی که نتوانستهاند مجوز اکران در کشور خود را کسب کنند، نمیتوانند در آکادمی اسکار نیز حضور داشته باشند و این نشان میدهد که این آکادمی اصلاً رویکرد سیاسی ندارد. اسکار جایزهای برای تهیهکنندگان است و اتفاقاً اولین آسیبی که سینمای ما از قرار نگرفتن در این رقابت متحمل میشود، متوجه تهیهکنندگان است. حضور در این رویداد میتواند درخواست تهیهکنندگان سینما باشد تا فیلمهای ما به نوعی از این طریق در زمینه حرفهای و صنعتی بودن محک بخورند چراکه در آکادمی اسکار نگاه تکنیکی و فنی بر نگاه مضمونی غالب است.
از نظر شما تحریم اسکار، مسئولان سینمای ما را به هدفی که مدنظر دارند؛ نمیرساند؟
تحریم از موضع قدرت انجام میشود و ما در این موضع نیستیم که بخواهیم بگوییم سینمای ایران آکادمی اسکار را تحریم کرد، این اقدام اتفاقاً قرار گرفتن در موضع ضعف است و جمله درست این است که سینمای ایران در این رقابت شرکت نمیکند. شرکت نکردن در این رقابت هیچ پیامدی مثبتی ندارد و تنها یک کوتاهی از سوی مسئولان به حساب میآید. وقتی ما به جای اینکه در یک رقابت جهانی شرکت کنیم، ترجیح دهیم که در این رقابت حضور نداشته باشیم نشانه ضعف ما برای قرار گرفتن در عرصههای جهانی است.
با توجه به اینکه امسال فیلمهای ایرانی در جشنوارههای معتبر، حضور موفقی داشتهاند. ما میتوانیم به موفقیت در اسکار امیدوار باشیم؟
اعضای تیم مدیریت سینما برای اینکه میزهای خود را از دست ندهند، در اولین اقدام جشنواره جهانی فجر را از دست دادند و پس از این جشنواره اگر لازم باشد اسکار را هم از دست خواهند داد و اصلاً عجیب نیست که در سالهای آینده جشنواره فیلم عمار با جشنواره فیلم فجر ادغام شود.
ایران همیشه در پانزده سال اخیر جزو کشورهای مدعی برای کسب جایزه اسکار خارجیزبان بوده و امسال هم قطعاً این امکان برای سینمای ما وجود دارد اما در حال حاضر در سینمای ما نگاهی حاکم است که توجهی به این پتانسیلها ندارد. سینمای ایران در این سالها بارها توانسته در انتخابهای اولیه اسکار موفق باشد اما این دستاورد به قدری برای مدیران ما دور از ذهن است که نمیتوانند باور کنند چه گنج گرانبهایی با نام سینمای ایران را مدیریت میکنند؛ وقتی این همه منابع طبیعی رو به نابودی است، سینمای ایران جایگاهی برای محافظت ندارد و به راحتی از بین میرود.
آیا موفقیتهای جهانی سینمای ایران در سالهای اخیر را میتوان حاصل مدیریت، مدیران سابق سینما دانست؟
موفقیت سینمای ایران در عرصه بینالمللی طی سالهای اخیر دستاورد تمام جامعه سینمایی ایران است و ارتباطی با مدیریت سینمای سالهای قبل ندارد. از قدیم یک جریان بهم پیوسته حدوداً ۵۵ساله امروز سینمای ایران را به این مرحله رسانده و اعتباری که ما در جهان داریم به هیچوجه ساده به دست نیامده اما متأسفانه خیلی ساده در حال از دست رفتن است.
حذف جشنواره جهانی فیلم فجر و مقابله با حضور سینمای ایران در عرصههای جهانی چه ارتباطی با حفظ میز مدیریت مدیران سینمایی دارد؟
آنها تنها خود را موظف به حفظ و انجام سیاستهای از پیش طراحی شده میدانند و تلاشی نمیکنند که به مدیران بالادستی لزوم حضور جهانی سینمای ایران را تأکید کنند، مسئولان سینمای ما ترجیح میدهند به خواسته مدیران بالادستیشان عمل کنند و اگر آنها بر این عقیدهاند که سینمای ما یک پدیده منفی و زائد است، مسئولان سینما هم بر این نظر مهر تأیید زده و دست به تخریب سینما میزنند.
مشخص است که سیاستهای از پیش طراحی شده با حضور جهانی سینمای ایران مخالف است ولی من نمیدانم این سیاستها از کجا اعمال شده و مدیران سینمایی باید درباره آن جوابگو باشند. برای نمونه میتوانم به حذف جشنواره جهانی فجر اشاره کنم. محمدمهدی عسگرپور درباره اهمیت این جشنواره بارها تأکید کرد و خطر از دست دادن یک فرصت جهانی را به مسئولان هشدار داد اما آنها ذرهای به این هشدارها توجه نکردند و به شکلی که گویا مسئولیتی برای حذف این رویداد دارند، جشنواره جهانی فیلم فجر را حذف کردند.
اما حتی بسیاری از سینماگران به برگزاری این جشنواره انتقاد داشتند و یکی از انتقادات جدی هزینه بالای این جشنواره بود که هیچ دستاوردی برای سینمای ایران نداشت.
پاسخ این پرسشها بارها داده شده اما به نظر میرسد که هدف فقط مطرح شدن پرسشها است و کسی به پاسخها توجهی ندارد. همیشه این انتقاد که جشنواره جهانی هزینههای بالا و بیهودهای دارد به جشنواره مطرح بوده اما کسی به پاسخها توجهی نکرده است. اگر نگاهی به چند دورهای که این جشنواره برگزار شد، داشته باشیم و دستاوردهای آن را در این مدت کوتاه بررسی کنیم، متوجه میشویم که در قیاس با بودجه مصرف شده، این جشنواره توانسته دستاوردهای زیادی داشته باشد.
درباره این دستاوردها میتوانیم بعدها صحبت کنیم اما همه میدانیم که این کشور نهادهای زیادی برای بازرسی و حسابرسی دارد و مطمئن باشید اگر جشنواره جهانی فجر در این حوزه مثبت عمل نکرده بود خیلی زودتر جلوی برگزاری آن گرفته میشد. ما همواره شاهد صرف هزینههای بالا برای رویدادهای بیفایده در کشور هستیم و همچنان این رویدادها در حال برگزاری هستند ولی جشنواره جهانی که میتوانست آثار مثبت بسیاری برای سینمای کشورمان داشته باشد را به همین راحتی تعطیل کردیم.
اگر این جشنواره دستاوردی برای سینمای ایران نداشته، چرا یک بررسی دقیق درباره آن صورت نمیگیرد که همه از این اتفاق باخبر باشند. من با نقد و بررسی بودجه این جشنواره مشکلی ندارم، اگر هزینه زیادی برای آن در نظر گرفته شده بود، باید با بررسی دقیق جلوی این اتفاق گرفته میشد اما حذف و تعطیلی آن به این معنی است که هر چیز که در مدیریت آن ناتوان هستیم را حذف کنیم. بر فرض محال مدیری برای برگزاری یک رویداد هزینههای بسیاری صرف میکند، چرا باید به جای جایگزین کردن یک مدیر بهتر به طور کل این رویداد را حذف کنیم؟ وقتی بدون دلیل موجه اصرار به انجام یک کار داریم، مشخص است که انجام این کار از جای دیگری برعهده ما گذاشته شده است.