یادداشتی از محمدرحیم عیوضی؛
نقش علوم انسانی در اجرای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
محمدرحیم عیوضی در راستای سلسله یادداشتهای تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت میگوید: علوم انسانی به دلیل تأثیر گسترده در پیدایش دانشهای بشری، نقش بیبدیلی در جهتگیریهای توسعهای در جهان دارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدرحیم عیوضی (استاد دانشگاه شاهد و عضو اندیشکده علم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) طی یادداشتی اجرای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را از منظر علوم انسانی بررسی کرده و از نقش این مقوله در پیشبرد اهداف گفته که در پی میآید.
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت همچنان که از مرحله تدوین و طراحی به مرحله اجرایی شدن گام بر میدارد، نیازمند پاسخ دادن به مسئلهها و نیازهای کلان کشور و نیازمند به تعیین جایگاه مؤثر علوم انسانی و حوزه معرفتشناسی اسلامی است.
بنابراین هر گونه بالندگی تولید علم اصیل، بومی و سودمند در شاخههای علوم انسانی، با بهرهگیری از مبانی و منابع اسلامی و دانش بشری و ایجاد فرآیندها و سازوکارهای کاربست روزافزون این دانشها، امکان پیادهسازی برنامهها و اقبال مردمی و جامعه نخبگانی به الگو را بیشتر فراهم میکند. علوم انسانی به دلیل تأثیر گسترده در پیدایش دانشهای بشری، نقش بیبدیلی در جهتگیریهای توسعهای در جهان دارد.
این علوم که حوزهای از معرفتشناسی هستند، در جهت تعالی و رشد زیستبوم ارزشی و اخلاقی انسانها میباشند و پیامدهای اثرگذاری در روابط اجتماعی و تحولات فرهنگی دارند.
بر این اساس میتوان گفت نظریات جدید پیشرفت در علوم انسانی کاملاً مؤید الگوهای بومی از توسعه در جوامع متفاوت است و تأکید دارد که موفقیت الگوهای توسعه در جوامع مختلف درگرو پیوند آنها با بومزیست و زمینههای تاریخی و بسترهای فرهنگی اجتماعی آنها است.
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بر اساس نظریه پل متحرک اعتقادات و باورهای اسلامی ایرانی باید با پشتوانه علوم انسانی از جنس اسلامی و بومی به نظام معرفتی کشور در چارچوب ارزشهای جامعه مشروعیت ببخشد.
اسلامی بودن الگو، به معنای استخراج مبانی، چارچوبها و الگوی پیشرفت از منابع و مبانی اسلامی میباشد که مبتنی بر مبانی نظری و فلسفی اسلام است.
تمامی مراحل و فرآیند طراحی و اجرای الگو باید برخاسته از اسلام باشد. تقلید از اندیشههای غیراسلامی و چارچوبهای غربی و غیربومی در این زمینه زیانبار است، اگرچه استفاده از نقاط مثبت دستاوردهای فرهنگ و تمدن بشری، بلامانع باشد.
از این حیث علوم انسانی زیربنای توسعه در جوامع اسلامی است و بایستی با یک نگاه کلان و عمقی، تغییراتی مثمر ثمر در راستای رسیدن به الگوی مطلوب علوم انسانی در چارچوب اسلامی ایجاد شود.
در منطق الگو منظور از علم اصیل، علمی است که تولیدات آن از استانداردهای معتبر عقلی و مبانی قرآنی و حدیثی، جهانبینی و معرفتشناسی توحیدی بهره جسته و به تولید علم، پرداختن به مسائل جامعه و آرمانها توجه داشته باشد.
ساخت کلی الگو باید متناسب با اهداف و جهتگیریها و ارزشهای جامعه باشد. تولید علم، تبدیل پیشرفت و عدالت به گفتمان مأنوس با جامعه و شاخصگذاری عدالت اجتماعی باید به عنوان محور پیشرفت دیده شود. همچنین صیانت از اصل عدالت اجتماعی و پاسداری از آن و پایداری در راستای تحقق آن در میان قوای سهگانه و تدوین اصول راهبردی رفتار اجتماعی بر پایه عدالت اجتماعی از مهمترین عناصر اجرای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است.
اجرای الگوی اسلامی نیاز به درک مشترک از الگو و حمایت و بردباری متولیان اجرایی کشور دارد که در رأس آنها قوای سهگانه است. الگو تنها بر اساس ظرفیتها و قابلیتهای بالای خود قادر نخواهد بود به شکل مطلوب به فعلیت در آید؛ اجرای الگو نیاز به استفاده از ظرفیتهای بیرونی نیز دارد. باید تأکید نمود حمایت معنوی و مادی نهادهای بالادستی نظام جمهوری اسلامی نقش اساسی در سرنوشت الگو ایفا میکند.
در نهایت باید گفت که کارآمدی و ناکارآمدی الگو تحت تأثیر ایفای نقش بهینه و مدیریت شده مجموعه مواردی است که در ذیل اشاره میشود:
- آیندهنگری و آیندهاندیشی در خصوص بافتار جامعه ایران در دهههای آینده و احصای اقتضائات سیاستی به منظور لحاظ نمودن در اجرای الگو.
- توجه همزمان به بافتارها، فضاها و محیطهای محلی، ملی و بینالمللی شکل دهنده به الگو.
- برنامهریزی برای جلب مشارکت حداکثری ذینفعان.
- شناسایی چالشها و موانع اجرا، قبل و حین اجرای الگو.
- لزوم مشارکت تمام عیار متولیان اجرا (قوای سهگانه یا دیگر نهادها و سازمانهای بالادستی، …).
- لزوم شناسایی و آیندهنگری خلأهای قانونی.
- اهمیت توجه به ذینفعان تدبیر در زمان حال و آینده.
- منابع تأمین اعتبارات مورد نیاز.
- آیندهنگری فناوریهای مورد نیاز نرمافزاری و سختافزاری.
- لزوم تامین نیروی انسانی مورد نیاز برای تحقق تدبیر مذکور.
- نهادسازی و ساختارسازی.