در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
تجربیات سازندگان مستند «گود» از زبالهگردی در تهران/ حل مشکلات از عهده فیلمساز خارج است
کارگردانان مستند «گود» که به تهیهکنندگی بهمن کیارستمی درباره زندگی زبالهگردها تولید شده است، معتقدند که مسئولان آنطور که باید به معظلات اجتماعی مانند زباله گردی اهمیت کافی و لازم را نمیدهند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «گود» به کارگردانی سپیده سالاروند و آیدین حلالزاده و تهیهکنندگی بهمن کیارستمی و آیدین حلالزاده، به موضوع کودکان و نوجوانانی که شغلی به نام زبالهگردی دارند، پرداخته است. سازندگان این مستند تلاش کردهاند با نگاهی جامعهشناختی به موضوع نگاه کرده و تصاویری از زندگی و سبک شغل غیرقانونی آنها را برای مخاطب به نمایش بگذارند. درباره روند ساخت مستند و معضلات کودکان زبالهگرد با سازندگان «گود» گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
ایده ساخت مستند «گود» را چه کسی مطرح کرد؟
سپیده سالاروند: همانطور که در مستند هم میبینید، چند سال پیش، زمانی که دانشجوی ارشد علوم اجتماعی بودم، مستندی درباره زبالهها دیدم. از آن زمان بود که شرایط زندگی بچههای زبالهگرد برایم دغدغه شد. تا اینکه یک روز به طور اتفاقی متوجه مکان زندگی آنها در تهران شدم. همراه آیدین حلالزاده چندباری به آنجا رفتیم تا ببینیم امکان پژوهش وجود دارد یا خیر. در واقع ایده اصلی مستند از اینجا شکل گرفت که ما تصمیم گرفتیم یک کار پژوهشی راه بیندازیم. پس از مدتی به این نتیجه رسیدیم که این پژوهش نیاز به آورده تصویری هم دارد. یعنی جدای از بخش مکتوب، تصاویر متناسب با آن را هم ثبت کنیم. آیدین حلالزاده عکاس بود و از این جهت که من تجربهای در زمینه فیلمبرداری و تصویر نداشتم، بسیار در پیشبرد مسیر کمک کرد.
چه سالی ساخت مستند «گود» را آغاز کردید؟
سپیده سالاروند: از سال ۱۳۹۵ پژوهش را شروع کردیم. سال بعد از آن، پایاننامهام را ارائه کردم و پژوهشم را به صورت کتاب در منتشر کردم. البته فیلمبرداری و تولید را به صورت حرفهای از سال ۱۳۹۷ آغاز کردیم.
آیدین حلالزاده: درباره زبالهگردها و ماجرای مستند «گود»، سپیده سالاروند کتابی به نام «انگار لال شده بودم» را چند سال پیش منتشر کرد. روز ابتدایی ساخت مستند فکر میکردیم که در اثر نریشن نخواهیم داشت اما کم کم احساس کردیم که میتوانیم از متن کتاب برای نریشن استفاده کنیم. هرچه در تولید پیش میرفتیم، منطق تصویری، منطق متن را هم میساخت و به نوعی همدیگر را کامل میکردند.
بهمن کیارستمی (تهیهکننده اثر) فعالیتهای متعددی در حوزه مستند دارد. او را از قبل میشناختید؟ همکاریتان با این مستندساز چطور شکل گرفت؟
آیدین حلالزاده: فیلمهای بهمن کیارستمی را قبلا دیده بودیم؛ اما یادم است چند سال پیش در جشنواره بینالمللی سینماحقیقت مستندی به نام «اعتراض وارد نیست» را دیدم که ایشان تدوینگر کار بود. این مستند را فرناز و محمدرضا جورابچیان ساخته بودند و زمانی که آن را تماشا کردیم، از قصه و محتوای فیلم بسیار خوشمان آمد. پس از آن، مستند «اکسدوس» ساخته بهمن کیارستمی را دیدیم و با هم به این نتیجه رسیدیم فردی که چندین بار درباره افغانستانیها مستند ساخته و فعالیت کرده، میتواند دغدغه ما را درک کند. درنتیجه آشنایی تهیهکننده با فضای کاری ما، بسیار اهمیت داشت و مسئله دیگر نوع تفکر او بود. بهمن کیارستمی بسیار در تصویربرداری و گرفتن مجوز کمکمان کرد. با گفتگوهایی که انجام دادیم، با هم به خروجی «گود» رسیدیم.
پس میتوان گفت بهمن کیارستمی مشاور پروژه هم بوده است؟
سپیده سالاروند: بله، به هر حال ساخت مستند به ما ثابت کرد که کارگردانی و تدوین در کنار هم پیش میرود و به همین دلیل بسیاری از مستندسازان، تدوینگر هم هستند. ما شانس این را داشتیم که با تدوینگر مستند، ارتباط خوبی داشته باشیم.
مستند «گود» با بودجه شخصی ساخته شده است؟ برای ساخت چنین مستندی که به معضلات شهری و بچههای زبالهگرد میپردازد، از سمت سازمان یا ارگانی حمایت نشدید؟
آیدین حلالزاده: تولید مستند «گود» کاملا با بودجه شخصی بود و تنها اتفاق مثبتی که از سمت سازمانی برای ما پیش آمد، صدور مجوز بود.
باتوجه به موضوع حساسبرانگیز مستند، برای گرفتن مجوز دچار مشکل نشدید؟
سپیده سالاروند: خیر، در زمان تولید، تنها مجوز فیلمبرداری در شهر را گرفتیم که البته هیچگاه لازم نشد از آن استفاده کنیم.
مستند «گود» در جشنواره بینالمللی سینماحقیقت نیز حضور داشت؛ برای پخش و اکران در پلتفرمها، دچار مشکل نشدید؟
سپیده سالاروند: در مستند چند ممیزی جزیی اتفاق افتاد و زمانی هم به ما گفتند، پذیرفتیم. زمان اکران در جشنواره بینالمللی سینماحقیقت به مستند «گود» اکران مردمی و آنلاین محدودی دادند. در واقع ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) به مستند «گود» و چند مستند دیگر، اجازه نداده بود که در پلتفرمهای آنلاین منتشر شوند. این مسائل با تلاشهای سازنده همخوانی ندارد؛ ما مستند را میسازیم که مردم ببیند.
یکی از ویژگیهای بارز مستند «گود» تحقیقات میدانی بود. تحقیقهای میدانی آن هم در فضایی که به نوعی غیرقانونی است، چه خطر و دشواریهایی برای شما در پی داشت؟
آیدین حلالزاده: ساخت این مستند بخشی از زندگی ما شده بود و خانواده و اطرافیان ما هم این مشغله را پذیرفته بودند.«گود» سختیهایی از این قبیل برای ما داشت. جدا از این مسئله، در مستند دیدهاید که در سکانسی از آن، اعضای شورای شهر به بازدید منطقه «گود» میآیند و از ما پرسیدند که نمیترسید در این مکان رفتوآمد میکنید؟ جواب دادم که «این افراد رفیقهای من هستند. با آنها شهربازی رفتم، چای خوردیم و از آنها نمیترسم». تصور عموم این است که چون زبالهگردها به نوعی غیرقانونی هستند، ما باید از آنها بترسیم.
سپیده سالاروند: به عنوان یک زن همیشه به من میگفتند که چطور در این مکانها حاضر میشوم؟ البته احساس امنیت در هر آدمی متفاوت است. در تمام مدت فیلمبرداری و پژوهش، همواره با آیدین حلالزاده به این مکان میرفتیم و تلاش میکردیم که تنهایی نرویم. به شخصه در خیابانهای سطح شهر بیشتر احساس نگرانی دارم تا در مکان زندگی زبالهگردها. گاهی با کودکان افغانستانی ساکن منطقه «گود» درس کار میکردیم. آنها به شدت برای ما احترام قائل بودند و ما را معلمان ایرانی میدیدند که برای فرزندانشان وقت میگذاریم و گاهی میگفتند کاش آدمهای شبیه شما بیشتر بود. در واقع، ما خودمان را شبیه آنها میکردیم و رابطهای به طور کامل دو طرفه داشتیم و تفاوتی در هم نمیدیدیم. فکر میکنم رویکرد ما تفاوت داشت. همانطور که آیدین حلالزاده گفت، روزی که ماشینهای گشت شورای شهر تهران برای بازدید از مکان «گود» آمده بودند، ما آنجا بودیم و زمانی که ماشینها را دیدیم، احساس ترس هم به ما سرایت کرده بود. مدام به این فکر میکردم که من هم مانند اهالی آن منطقه فرار کنم. چراکه احساس خطرشان را کاملا حس میکردم. در آن لحظه، ما خودمان را شبیه آدمهایی میدیدیم که کارشان زبالهگردی در سطح شهر است. به عقیده من، مهمترین مسئله در مردمنگاری این است که به قدری عاشق آدمهای مورد مطالعهات شده باشی تا بتوانی شبیهشان فکر کنی.
چه تعاملی بین شما و سوژههای مستند «گود» به وجود آمد که توانستند حرفهایشان را جلوی دوربین با صراحت بیان کنند؟
سپیده سالاروند: تا یک سال ابتدایی کارهای پژوهشمان، اصلا دوربینی با خودمان نبردیم و پس از آن هم اگر قرار بود عکسی بگیریم، حتما اجازه میگرفتیم. ما نرفته بودیم که صرفا گزارشی تهیه کنیم و برگردیم؛ ما رفته بودیم که بمانیم. بالاخره طبیعی است که آدمها بعد از مدتی به هم اعتماد کنند و همانطور که در ابتدا ما به آنها اعتمادی نداشتیم، آنها هم همین حس را داشتند. به نوعی میتوان گفت بعد از گذشت یک سال و نیم رفت و آمد، اعتماد بینمان شکل گرفت. یادم است که در برخوردهای ابتدایی، ماشینمان را از آن منطقه دورتر پارک میکردیم و آدرس محل زندگیمان را اشتباه میدادیم؛ اما به مرور زمان با هم صادق شدیم. درباره فیلمبرداری از چهرهها هم باید بگویم که تمام تصویرها با اجازه و تایید خودشان پخش شده است. کمااینکه تصویرهای هم بوده که بعد از مدتی افراد گفتند در مستند نباشد و ما هم آنها را پاک کردیم. طی مدتی که مستند «گود» را میساختیم، یاد گرفتیم که دوربین به عنوان چشم سومی همراه ماست و ما را میبیند.
آیدین حلالزاده: روند فیلمبرداری دوساله «گود» از آدمها به گونهای شد که خودمان هم یاد گرفتیم چطور با دوربین دوست شویم. در منطقه «گود» بچهها درخواست میکردند که ازشان عکس بگیرم و آنها را چاپ میکردم. در مستند هم مشاهده میکنید که عکسها را روی دیوار چسبانده بودند. این شکلگیری رابطه بین ما و اهالی منطقه گود منجر شد تا با دوربین دوست شوند.
فیلمبرداری مستند «گود» تا چه زمانی ادامه داشت؟
سپیده سالاروند: آخرین روز فیلمبرداری رسمی ما دقیقا زمانی بود که اعلام شد ویروس کرونا در تهران شیوع پیدا کرده و پس از آن مراحل پستولید را آغاز کردیم.
تصمیمی برای اکرانهای خارج از کشور ندارید؟
آیدین حلالزاده: اساسا فکر میکنم کار مستندساز این است که نتیجه ۵ سال زندگی و تلاشش را در مکانها و کشورهای مختلف ببرد تا گفتمان صورت گیرد. ما از اکران در کشورهای دیگر استقبال میکنیم و فکر میکنم بزودی بتوانیم این مستند را در چند کشور به نمایش بگذاریم.
در آخر اگر نکتهای باقی مانده است، بفرمایید.
سپیده سالاروند: از نظر من، مستند «گود» چند دسته مخاطب خاص دارد. افرادی که در حوزه مرتبط با زبالهگردها و شهرداری کار میکنند و افرادی که در انجمنها و سازمانها فعالیت دارند. طبیعتا تلاش کردیم که افراد مربوطه، به دغدغه مستند «گود» اهمیت دهند اما تجربه موفقی در گفتگو با آنها نداشتیم. بارها در جلسات رسمی شرکت کردیم و زمانی که آقای حناچی شهردار تهران بود، کتابم را شخصا به ایشان دادم. منتها میدانستیم که حتی با صحبت در جلسههای شهرداری، اهمیتی به مسئله زبالهگردها داده نمیشود و این سیستم و رشوههای پنهان، پیوسته در حال چرخش است. از زمان ساخت مستند ما تا به امروز مسئله زباله گردها روز به روز درحال افزایش است و سنین این کار متاسفانه به کودکان رسیده است. هدف و رسالت فیلمساز این است که موضوع را بررسی و به نوعی آشکار کند اما حل موضوع طبیعتا از عهده فیلمساز خارج است. امیدوارم هرچه زودتر تدابیر و تصمیمهای درست برای حل این معضل اجتماعی خصوصا در تهران گرفته شود.
گفتگو: امید پویانفر