رضا کوچکزاده از انتشار پژوهش خود در TDR گفت؛
فرصتی جهانی برای معرفی هنر شبیهخوانی ایران/ احیای ۴۴۴ سند از ایران، تاریخ کارگردانی تئاتر جهان را بازنگری میکند/ نخستین اسناد به دست آمده از تکیه دولت در جعبههای پفک نگهداری میشد/ اساتید شبیهخوانی نخستین دراماتورژهای مدرن تئاتر بودند
«رضا کوچکزاده» از روند نگارش مقاله پژوهشی «بررسی دراماتورژی و کارگردانی آغازین در شبیهخوانی دورهی قاجار» و اهمیت چاپ آن در مجله جهانی و تخصصی تی.دی.آر (TDR) گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، به تازگی مقاله پژوهشی «بررسی دراماتورژی و کارگردانی آغازین در شبیهخوانی دورهی قاجار» با پژوهش «رضا کوچکزاده» و یاری «میلاد آذرم» پس از سه سال در فصلنامه جهانی TDR بهعنوان یکی از تخصصیترین مجلات پژوهشی تئاتر دنیا منتشر شده است؛ مقالهای که در چکیده آن چنین آمده است: «بررسیهای گوناگون شبیهخوانی، همواره ما را به هنری همگانی و سنتی رهنمون شده است. در این رویکرد، پدیدآورندگان بیشتر مردمانی کمابیش ناآگاه و عامیانه فرض شدهاند که تنها به دلیل اعتقادات دینی خویش به برپایی مجلسهای شبیهخوانی پرداختهاند. ولی اندک سندهای بر جای مانده نشان میدهد که برخی از ایشان، آگاهی فنی و نمایشی دقیقی از ساختهی خود داشتهاند. این نوشته، سندهایی نویافته از شبیهخوانی دورهی قاجار را با تمرکز بر آثار میرزا محمدتقی تعزیهگردان و میرزامحمدباقر معینالبکا، دو شبیه گردان و شبیهنویس بزرگ دورهی ناصری، بررسی میکند و بیشتر به دانش فنی و تخصصی آنها و چهگونگی تأثیرشان بر رشد شبیهخوانی میپردازد. از نشانههای برجای مانده در برخی شبیهنامهها پیداست که پیشنهادهای فنی این دو برای بازنویسی متنها، بیشتر با کارویژههای دراماتورژی کنونی همآهنگ است. همچنان که برخی نشانههای فنی کارگردانی تئاتر را میتوان در دستنوشتههایی از ایشان دید. گردآوری دادههای این نوشته به روش کتابخانهای و با بررسی سندهای کهن نویافته انجام شده و با بهرهگیری از روش توصیفی و استنتاج دادهها در مطالعهی موردی، نگارش یافته است. بررسی این یافتهها سبب میشوند که نگرش ما به شبیهخوانی دیگر شود و آگاهی ما از کارویژههای تازه، شبیهگردان را به آگاهی کاردان و هوشمند در بررسیهای پسین بدل میکند.»
رضا کوچکزاده درباره روند نگارش این مقاله و اهمیت چاپ آن در مجله تی.دی.آر (TDR) به ایلنا گفت: مجله تخصصی TDR که بهصورت فصلنامه منتشر میشود، یکی از کهنترین مجلات تخصصی و پژوهشی تئاتر دنیاست و انتشار آن از سال ۱۹۵۵ تاکنون ادامه داشته است و رابرت دبلیو کورگان نخستین سردبیر این مجله بود. از سال ۱۹۶۲ ریچارد شکنر، کارگردان و پژوهشگر شناخته شده تئاتر جهان و ارائه کننده نظریه اجرا، سردبیری TDR را برعهده گرفت و پس از هفت سال که جایگاهش را به اریکا مونک داده بود، بار دیگر از حدود سال ۱۹۷۹ سردبیر این مجله شد که تاکنون هم ادامه دارد.
کوچکزاده ادامه داد: حدود سی سال گذشته این مجله را دانشگاه نیویورک منتشر کرده و از سال ۲۰۲۱ انتشار نسخهی کاغذی و الکترونیک این مجله به دانشگاه کمبریج بریتانیا واگذار شده است؛ در واقع مدیریت مجله کماکان با دانشگاه نیویورک است ولی انتشار آن را دانشگاه کمبریج انجام میدهد.
این پژوهشگر و کارگردان تئاتر درباره جایگاه علمی این مجله یادآور شد: مجله TDR در میان مجلات تخصصی و پژوهشی هنر و بهویژه تئاتر جایگاهی مهم دارد زیرا همواره با نگاهی نوجویانه به دنبال آخرین و بهترین بررسیهای پژوهشی در حوزه تئاتر بوده است. یکی دیگر از ویژگیهای این مجله که باید به آن اشاره کنم، این است که تنها به پژوهشهای بومی بها نمیدهد و به آثار پژوهشی دانشگاه نیویورک یا کمبریج محدود نیست. بهعبارتی هر مقالهای را از هر کشوری میپذیرند؛ چنانچه چشمگیر باشد و چارچوب پژوهشی درستی داشته باشد و دارای رویکردی نوجویانه باشد.
او در این باره اضافه کرد: روال انتشار پژوهشها دراین مجله به این صورت است که نخست سردبیر (ریچارد شکنر) مقالهها را میخواند و اگر در چارچوب مجله بگنجد و فرم پژوهشی مناسب هم داشته باشد، آن را برای بررسی بیشتر و دقیقتر و داوری برای دیگر پژوهشگران و هنرمندان بزرگ دنیا میفرستد که به آن موضوع نزدیکاند یا تخصصی در آن زمینه دارند. و اگر امتیاز لازم را بهدست آورد، منتشر میشود. استناد به مقالههای این مجله بسیار پرشمار است و از منابع مهم و نوین پژوهشگران و اجراگران تئاتر شمرده میشود.
تصویری از مجله تیدیآر که مقاله رضا کوچکزاده در آن منتشر شده است
کوچکزاده همچنین درباره چگونگی آشنایی خود با این مجله نیز اظهار کرد: زمانی که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحصیل میکردم، چند شماره از این مجله را در کتابخانه هنرهای زیبا دیدم و از همان شمارهها بهرهها بردیم و کمک کرد تا مجله دانشجویی ما (تجربه) کارآمدتر شود. وقتی از مدیر کتابخانه سراغ شمارههای جدیدتر را گرفتم، متوجه شدم که آبونمان مجلهها پس از انقلاب قطع شده و به همین دلیل شمارههای بعدی به ایران نیامده بود. گرچه چند سال بعد از آن، شمارههای دیگری از این مجله را در کتابخانه دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر دیدم که شاید به توصیه آقای براهیمی کمابیش با یکسال فاصله، شمارههای جدید مجله را برای استفاده دانشجویان خریداری میکردند.
کارگردان نمایشهای «راشومون»، «میخواستم اسب باشم» و «جهان انزوا» با بیان این که TDR کوتاه شده The Drama Rewive است، نکتهای مهم را بازگو کرد: ویرایشهای علمی و ادبی فراوانی که روی مقالههای پذیرفته انجام میشود، یکی از مهمترین دلایلی است که اعتبار این مجله را در دنیا تا این حد بالا برده و ارجاعات به آن بسیار است. و سپس یادآور شد؛ مقاله «بررسی دراماتورژی و کارگردانی آغازین در شبیهخوانی دورهی قاجار» که در شماره بهار ۲۰۲۲ مجله چاپ شده است را شش بار با دقت زیاد مرور و ویراش کردیم و به پرسشهای ویراستاران پاسخ دادیم با این حال پیش از چاپ نهایی، دو بار دیگر نسخه پایانی را برای ما فرستادند؛ زیرا تاکید دارند که اسامی خاص به زبان اصلی پژوهش در مقاله آورده شود و میخواستند از درستی نگارش آنها هم مطمئن شوند.
او در ادامه افزود: از سال گذشته که دانشگاه کمبریج مدیریت انتشار مجله را برعهده گرفته است، از میان مقالاتی که در هر شماره منتشر میشود برای یک نوشتار مهم آن شماره، وبیناری هم با حضور پژوهشگران و سردبیر مجله برگزار میکنند که در شماره اخیر، جناب شکنر مقاله ما را برای وبینار انتخاب کرد و دو هفته پیش از انتشار مجله، این وبینار برگزار شد که فرصتی بیشتر برای معرفی هنر شبیهخوانی ایران به هنرمندان و پژوهشگران جهانی یافتیم و کمی هم از مسیر پژوهشی خویش برای آنها گفتیم. فیلم این وبینار یک ساعته نیز اکنون در کانال یوتیوب و وبگاه TDR برای همگان دسترس است.
سپس کوچکزاده در ادامه، درباره اهمیت چاپ این مقاله و موضوع آن گفت: نسخه نخست این مقاله را به سال ۱۳۹۴ به زبان فارسی ارائه کردم در پنجمین همایش نمایشهای آیینی و سنتی که در تئاترشهر برگزار شد. اما نمیدانم به چه دلیل (آگاهانه یا ناآگاهانه) در کتابی که معمولا دو سال پس از همایش منتشر میشود به چاپ نرسید. به همین دلیل و با توجه به اینکه اسناد بیشتر و همچنین فکرهایی تازهتر و منسجمتر برای موضوع مقاله در ذهنم پدیدار شده بود و همچنین دیگر نسبت به آن همایش هم تعهدی نداشتم، پس از یک بازنگری و بازنگاری بخشهایی از مقاله، حدود سه سال پیش به همراه دوستم میلاد آذرم که ترجمه این کار را برعهده گرفت، تصمیم گرفتیم که آن را برای ریچارد شکنر بفرستیم.
این پژوهشگر و نویسنده تئاتر درباره واکنش ریچارد شکنر پس از مطالعه مقاله، یادآور شد؛ برخورد نخستشان بسیار جالب و صمیمانه بود و در بخشی از نخستین نامهای که از شکنر دریافت کردم، نوشته بود «شما نوری تازه بر پژوهشهای تاریخ تئاتر افکندهاید. این یافتهها بهقدری مهماند که پس از انتشار آن باید تاریخ تئاتر و بهویژه تاریخ کارگردانی تئاتر بازنگری شود تا تجربههای کشورهای شرقی هم در آن دیده شود».
کوچکزاده در ادامه با اشاره به اینکه حدود دوسال پیش چاپ مقاله قطعی شد ولی برنامه سردبیر چاپ آن را برای شماره بهار ۲۰۲۲ پیشبینی کرد، درباره چگونگی آغاز این پژوهش که خروجیاش این مقاله بود، توضیح داد: من از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷چند سالی در بخش خطی کتابخانه مجلس روی نسخههای دستنوشت مجموعهای تدوین نشده از شبیهنامههای قدیمی کار پژوهشی کردم برای یافتن نیاکان نمایشگرم در شبیهخوانی ایران. پس از اینکه آقای رسول جعفریان مدیر کتابخانه شد از من خواست تا فهرست علمی این اسناد را برای انتشار بهصورت کتاب تدوین کنم تا ایشان آن را منتشر کند. از حدود سال ۱۳۸۹ بهشکل شبانهروزی بهمدت ۸ ماه به کتابخانه برگشتم و شروع به دقیق کردن فهرستهای آغازینم و سپس نظم دادن و احیای این شبیهنامهها کردم که تا پیش از آن بهشکلی نامنظم در چهار جعبهی بزرگ پفک نگهداری میشد.
او در ادامه افزود: در آن مجموعه حدود ۱۱۶ نسخه از مجلسهای شبیهخوانی بود که پیش از من دکتر عنایتالله شهیدی (پژوهشگر نامی و شناختهشده شبیهخوانی) آنها را برای پژوهشهای شخصیاش بررسی کرده بود و اندکی هم به جداسازی آنها پرداخته بود. در این حد که مثلا برگههایی راکه به شبیهخوانی شهادت قاسم مربوط بود در یک پاکت نامه بزرگ قرار داده بود، اما بسیاری دیگر از این اسناد را فرصت نکرده بود که تکمیل کند. وقتی شروع به کار کردم، شش ماهی از درگذشت ایشان میگذشت و نشد که با ایشان گفتوگو کنم و از تجربههای ایشان یاری بگیرم. مجبور شدم تمام اسناد را از نو بررسی کنم که در نهایت همه اسناد به شکل منظم و دقیق نظمدهی شد و در نهایت توانستم ۴۴۴ مجلس شبیهخوانی را احیا کنم که سپس مرمت شد و با اسکن حرفهای نسخهی دیجیتال هم برایشان فراهم آمد. البته این ۴۴۴ مجلس شبیهخوانی، همگی نسخههای کامل نیستند؛ برخی از آنها ناقصاند. بعضی بهصورت جُنگ هستند و مانند نمایشنامههای کنونی پشت هم نوشته شدهاند و برخی هم نسخههای فرد هستند (نسخههای فرد در شبیهخوانی نسخههایی هستند که مربوط به یک شخصیت از یک مجلس شبیهخوانیست و تنها گفتار او را دارد.) و سرانجام یک ماه پس از آن که فهرست کامل و جزئینگر این اسناد را به کتابخانه مجلس تحویل دادم با پیگیریها و توجه ویژه آقای جعفریان، کتاب «فهرست توصیفی شبیهنامههای دوره قاجار» به شکلی درخور و مناسب منتشر شد.
این پژوهشگر و نویسنده ادامه داد: در زمانی که مشغول فهرستبندی این اسناد بودم از روی نشانههایی گوناگون مثل اثر مُهر محمدباقر معینالبکا بهعنوان مهمترین شبیهگردان دوره ناصری بر بخشی از نسخهها و همچنین سنجش امضاها و تاریخهای نوشته شده پای نسخ و دیگر نشانهها متوجه شدم که بسیاری از این اسناد مربوط به دوره ناصری و تکیه دولت هستند. این در حالی است که ما پیش از آن (به جز چند قطعه عکس و چند گزارش گردشگران و سفیران خارجی) هیچ سند دیگری از تکیه دولت نداشتیم. و هیچ یک از پژوهندگان بهدرستی نمیدانستند متن مجلسهایی که در این تکیه اجرا شده چیست و چه کیفیتی دارد. سرانجام و پس از آنکه در ادامه «فهرست توصیفی شبیهنامههای پراکنده» را از دیگر اسناد کتابخانه مجلس و همچنین «فهرست شبیهنامههای ملک» را از کتابخانه ملی ملک در دو سال پیوسته پس از آن منتشر کردم، میشد از مجموع این نویافتهها استنتاجهایی نوین بهدست آورد که دستآورد آن به چند مقاله پژوهشی از جمله مقالهی کنونی با عنوان آغازین «نشانههایی از کارگردانی و دراماتورژی در شبیهخوانی دوره ناصری» انجامید.
نویسنده مقالههای «خیالانگیزی و دگرگونی شبیهخوانی»، «۱۵۰ کروموزوم ارزشمند»، «خوانش بینامتنی دو شبیهنامه از شهادت امامرضا(ع)»، «گفتوگوی ادیان در شبیهخوانی»، «افسانههایی از تکیهی دولت» و بسیاری دیگر، درباره ویژگیهای مهم این مقاله چنین توضیح داد: در این مقاله برخلاف بسیاری از بررسیهای شبیهخوانی که از جایگاه سنتی به این موضوع نگاه میکنند، زاویه نگاهمان را تغییر دادیم و با نگاهی نو و بر اساس نگرشی علمی و از همه مهمتر با نگاه به کارآمدی کارگردانی، به معنای مدرن کلمه، اسناد را بررسی کردیم. یکی از نکتههای مهم که پس از بررسی این سندها قابل توجه بود، مربوط به تاریخ کارگردانی تئاتر به مفهوم مدرن آن بود. در تمام تاریخهای تئاتر از گئورگدوم (دوک ساکس ماینینگن) آلمانی بهعنوان پدر کارگردانی دنیا یاد شده است که در سال ۱۸۷۴ کارگردانی را آغاز کرد. اما از این اسناد متوجه شدیم افراد شناخته شده و اساتید شبیهخوانی در دورهای پیشتر از ماینینگنها، کارهایی انجام میدادند که در تعبیر امروزی آن را درماتورژی و کارگردانی مینامیم. ولی چون در ایران کاری که این اساتید انجام میدادند، بیشتر فعالیتی مؤمنانه و مذهبی شناخته میشده تا کنش و کار تکنیکی و نمایشی، هیچ گاه کسی آنها را ثبت نکرده است. من هم بسیار اتفاقی و با جستوجوی فراوان (از اندک اسناد باقیمانده) و خواندن و دقت در حاشیههایی که خودشان بر کنارهی شبیهنامهها نگاشته بودند به این موضوع پی بردم. در نتیجه، تصمیم گرفتم که ببینم چنانچه از زاویه کارگردانی مدرن به کار ویژههایی که اساتید شبیهخوانی انجام دادند نگاه کنیم، به چه چیزی میرسیم.
نویسنده کتاب «تئاتر (و) جامعه (و) تئاتر» در ادامه گفت: یکی از شگفتانگیزترین افرادی که در تاریخ نمایش ما باید به نامش اشاره کنم، میرزا محمدتقی تعزیهگردان است که در دوره محمدشاه و تا نیمهی سلطنت ناصرالدینشاه زندگی میکرده و پیش از احیای این سندها کمابیش آگاهی چندانی از او نداشتیم. از روی همین نسخهها دریافتم که به سال ۱۲۵۱ خورشیدی (۱۸۷۲ میلادی) درگذشته است ولی تاریخ تولد او را نمیدانیم. در حالیکه ماینینگنها حدود دو سال پس از این زمان، تازه کارشان را در آلمان آغاز کردهاند. میرزا محمدتقی یکی از مهمترین تعزیهگردانهای تکیه دولت قدیم (تکیه صدر اعظم یا حاجمیرزا آقاسی) بوده که اینک کاخ دادگستری در جای آن هست (ضلع غربی کاخ گلستان) و پیش از تکیه دولت نامی برپا بوده است.
کوچکزاده برخی کار ویژههایی که میرزا محمدتقی تعزیهگردان در زمان حیاتش انجام داده را چنین برشمرد: از کارهای بسیار مهمی که میرزا محمدتقی انجام میدهد، این است که در آغاز نسخههای قدیمی را که در حال فراموشی بودند، بازنویسی میکند و بار دیگر به چرخهی اجراها میآورد. علاوه بر آن نسخهها را ویرایش و تصحیح میکند. همچنین برای روزآمد کردن نسخهها از اشعار شاعران معاصرش بهره میبرده و با این کار حال و هوای امروزیتری به نسخهها داده است. پس از این کارها، شروع به پدید آوردن مجلسهای تازه میکند؛ بدین معنا که شبیهخوانی را از چارچوب همیشگی گذشتهاش که بیشتر به روایتهای روز عاشورا و حوادث این رویداد اختصاص داشت کمی دور میکند و جالبتر اینکه ضمن سرودن شبیهنامههای تازه از ادیان دیگر نیز در آثار جدیدش بهره میبرد. علت آن هم وجود سفیران و تجار و گردشگران خارجی زیادی بوده که در آن زمان به ایران میآمدند و نتیجه کارش هم این میشود که میتواند بسیاری از خارجیهای مقیم تهران را به شبیهخوانی علاقهمند کند.
کوچکزاده در ادامه افزود: گرچه همه مجالسی که میرزا محمدتقی مینویسد، با تمام نوآوریهایی که انجام میدهد، همچنان با محوریت حادثه عاشورا بوده است زیرا همانطور که میدانید این شعار معروف «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» در واقع رویکردی بود که شبیهخوانها در آغاز برای اجرای خویش به کار میگیرند و به همین خاطر میرزا محمدتقی هم تمام مجالسی را که برگزار میکند در نهایت به واقعه عاشورا مرتبط میکند و به آن رویداد مهم گریز میزند. همچنین پس از اینکه به متون شبیهخوانی موجود سر و سامانی میدهد، به مرور شروع به انجام یکسری تغییرات و نوآوریها در اجرای مجالس شبیهخوانی میکند که از دیگر کارهای مهمی که باید به آن اشاره کرد؛ نظام دادن به نحوه و زمان ورود و خروج شخصیتها، نظم دادن به اجرای موسیقی و همچنین گسترش نقشهای منفی (اشقیا) برای افزایش جذابیت شبیهخوانی و بهرهگیری از این تضاد میان شخصیتهای منفی و مثبت به سود ایجاد موقعیت نمایشی بود.
نویسنده کتاب پژوهشی «رضاینامه؛ خوانشی از شبیهنامههای رضوی» با اشاره به درگذشت محمدتقی تعزیهگردان به سال ۱۲۵۱ خورشیدی، سالی پیش از گشایش تکیه دولت جدید، ادامه داد: میرزا محمدتقی برادرزادهای داشت به نام میرزا محمدباقر که در حقیقت شخصیت مهم و اصلی این مقاله است و بهنوعی با محوریت این فرد نوشته شده است. او کسی است که بعدها ناصرالدینشاه لقب رسمی «معینالبکا» را به او میدهد. این لقب پس از میرزا محمدباقر به طور رسمی به کسی اعطا نشده ولی از آن زمان به اینسو، شبیهخوانان به تعزیهگردانهای کاردان و استاد معینالبکا میگفتند. اما تنها کسی که لقب رسمیاش معینالبکا بوده، میرزا محمدباقر است.
این پژوهشگر هنرهای نمایشی در ادامه درباره کارویژههای مهم میرزا محمدباقر اضافه کرد: او در آغاز با توجه به اینکه سالهای زیادی در شبیهخوانیهای گوناگون در کنار عمویش میرزا محمدتقی دستیاری میکرده و به نسخهنویسی شبیهنامهها میپرداخته است، پس از فوت ایشان در آغاز شروع به رونویسی و ویرایش نسخههای عمو میکند. نکته جالب توجه دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که در بسیاری از کتابهای تاریخی از جمله کتاب عبدالله مستوفی و دیگرانِ پس از آن، که آقای بیضایی هم در «نمایش در ایران» به همانها استناد میکند، این دو را بهعنوان پدر و پسر معرفی میکنند در حالیکه بر اساس مستندات نویافتهام و بررسی دستنوشتهایی که از خودشان بهجا مانده است، مشخص میشود که این دو عمو و برادرزاده بودهاند. این دو در طول سالها چنان به هم نزدیک شده بودند که حتا ناصرالدینشاه هم زیر عکسی که از شبیهخوانی تکیه دولت باقی مانده، نوشته است: «این دسته، همان دستهی پسر میرزا محمدتقیست» و این نادرستی به تاریخها هم وارد شده و پژوهشگران ما هم طی این سالها پذیرفته بودند که این دو پدر و پسر بودند. جالب است که پسر میرزا محمدتقی تنها به مقام دستیاری محمدباقر میرسد و تا جایی که میدانم، چنان نمیبالد که معینالبکا شود. میرزا در آن دوره تنها به کسی گفته میشد که، میان بسیاری از بیسوادان آن دوره، نوشتن بداند. میرزا محمدباقر پس از اصلاح نسخههای عمویش و همچنین اصلاح نسخههایی که در آن دوران نامی نبودند، آشکارا در صفحه آغاز یا پایان شبیهنامه توضیح داده که این نسخه برای چه کسی بوده یا چه کسی آن را نگاشته و در چه تاریخی. علاوه بر این خودش نیز شروع به نوشتن نسخههایی جدید میکند مانند مجلسهای «آب آوردن حضرت علیاکبر(ع) در شب عاشورا»، «شست بستن دیو»، «تولد جناب زینب خاتون(س)»، «حوض کوثر»، «ترکمن»، «محشر جدید» و بسیاری دیگر که این آخری یکسره فضایی رؤیایی دارد و تمام اتفاقات آن در قیامت رخ میدهد؛ زمانی که هنوز نیامده است. جز این، از مهمترین کارهایی که او انجام میدهد، این است که فهرست اشخاص و اشیا را بهصورت جداگانه در آغاز نسخهها مینویسد. بعدها در نمایشنامههای اروپایی، تنها فهرست اشخاص بازی را میبینیم. یعنی او کاملا با نگرهی کارگردانی نسخ شبیهخوانی را مینویسد که اگر کسی خواست پس از او نسخه را اجرا کند، پیش از آغاز متن بتواند ببیند که اصلا توان و امکانات اجرای آن را دارد یا نه. پس از آن، کاری خاصتر هم انجام میدهد و آن حرکتنگاری است؛ بدین معنا که ورود و خروجها و برخی دیگر از حرکتهای مهم را رسماً در متنها مینویسد.
رضا کوچکزاده، کارگردان و پژوهشگر هنرهای نمایشی، با بیان نمونههایی از آنچه این دو در زمینهی تخصصی کارگردانی و دراماتورژی انجام دادهاند و نشانههایش در اندک سندهای برجایمانده به دست پژوهندگان کنونی رسیده، بر درک عمیق این نامها از مفهوم کارگردانی و دراماتورژی تاکید کرد که تنها بخشی ناچیز از آن در برخی آثارشان به یادگار مانده است.
او که برخی از این نشانههای یافته را در جدولی نظام داده است، به تشریح این بخشها پرداخت: نشانههای حرکتی در جهان نمایش، نشانههای حرکتی بر سکو، نشانههای ضربآهنگ، نشانههای نمادین و نمایشی، نشانههای فنی-اجرایی، نشانههای ابزار و اشیا و نشانههای موسیقایی.
کوچکزاده همچنین یادآور شد: هیچ یک ازاین پژوهشها (جز نگارش فهرستهای توصیفی شبیهنامهها) و مقالهها از هیچ کمک مالی دولتی و غیردولتی بهره نبردهاند و تنها با هزینه شخصی انجام شدهاند و جستوجوی فردی کارگردانی از دورهی کنونی برای یافتن پاسخ به پرسشهایی درباره نیاکان حرفهایاش و شگردها و نوآوریهای آنان بوده که چنین دستآوردی در پی داشته است.
او همچنین اظهار امیدواری کرد: کاش زمانی مدیران فرهنگی ما هم، همانند دیگر کشورهای شرقی، بیش از برپایی جشنوارههای رنگارنگ بیحاصل به پژوهشهای بنیادین بها دهند! آن زمان میتوانیم با بهرهگیری از کار گروهی با دیگر همکاران پژوهنده به نتایجی ژرفتر و گستردهتر از هنرهای نمایشی خویش برسیم و بخشهایی ناشناخته از آن را تنظیم کنیم و در اختیار پژوهندگان و اجراگران جهان قرار دهیم تا دریابند فرهنگ ایران چه غنایی دارد و تا چه حد کارآمد است و هنوز هم میتوان از آن شگردها برای بسیاری اجراهای کنونی و روزآمد بهرهها برد.
خبرنگار: سبا حیدرخانی
دبیر: زهرا حاج محمدی