خبرگزاری کار ایران

یک نوازنده و مدرس دانشگاه مطرح کرد؛

«نی» نه سازی محدود بلکه دشوار است/ در دنیایی که همه دنبال جلوه‌هایی از ظاهرند،‌ «نی» بیش از حد خالص است/ نی نوازان خانم شاخص باید در ارکسترها بنوازند

«نی» نه سازی محدود بلکه دشوار است/ در دنیایی که همه دنبال جلوه‌هایی از ظاهرند،‌ «نی» بیش از حد خالص است/ نی نوازان خانم شاخص باید در ارکسترها بنوازند
کد خبر : ۱۲۰۱۴۵۶

زمان خیری درباره دلایل کم توجهی به تکنوازی سازهای ایرانی می‌گوید: کسی که تکنوازی می‌شنود، باید چیزی را در ذهنش بسازد. مخاطبی که همراه موسیقی شعر هم می‌شنود نسبت به آنچه گوش می‌دهد، ذهنیتی دارد یا اینکه حین شنیدن اثر، ذهنیتی که لازم است برایش ایجاد می‌شود اما موسیقی بی‌کلام و تک‌نوازی که درباره آن حرف می‌زنیم اینطور نیست.

به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی ایرانی هم به لحاظ وجود دستگاه‌ها و گوشه ها و هم به لحاظ تنوع سازها هنری منحصر به فرد است. کمتر کشوری را می‌توان یافت که موسیقی‌اش مانند موسیقی ردیف دستگاهی ایرانی به لحاظ سازبندی، دارای تنوع بسیار باشد.

خلاصه اینکه موسیقی ایرانی در همه دسته های‌سازی، اعم از کوبه‌ای، زهی، بادی، آرشه‌ای و زخمه‌ای مملو از سازهایی است که شاید مخاطبان عام کمتر از وجودشان باخبرند! حال اگر صحبت از موسیقی نواحی ایران به میان آید، این تنوع و تعدد، گستره بسیار بیشتری پیدا می‌کند. در میان سازهای موسیقی نواحی که تعداشان زیاد است، تنها برخی به موسیقی دستگاهی ایران راه یافته‌اند. البته باید یادآور شد برخی از سازهایی که حال در ارکسترهای موسیقی ایرانی جایگاه ثابتی دارند، تکامل یافته ادواتی هستند که در موسیقی مناطق مختلف ایران کاربرد داشتند و دارای قدمت و پیشینه بسیار هستند. با وجود توجه و تلاش بزرگان و اساتید گذشته اما برخی سازها همچنان مهجورند که این اتفاق دلایل متعددی دارد.

یکی از سازهایی که نسبت به دیگر ادوات موسیقی کمتر در ارکسترهای ایرانی مورد توجه قرار گرفته، «نی» است. نی مانند دیگر سازهای بادی ایرانی، چون سورنا، لله وا، کرنا، نی جفتی، نرمه نای، دوزله، نی انبان، نی هفتبند و…است که ویژگی‌های مختص به خود را دارد. حتی می‌توان گفت «نی» به نوعی برگرفته و تکامل یافته سازهای بادی گذشته موسیقی ماست که امروزه علاقمندان خود را دارد.

یکی از انتقاداتی که همواره در مقاطع مختلف تاریخی به ساز «نی» وارد بوده محدود بودن آن به لحاظ صدا دهی است. این نظریه که همیشه موافقان و مخالفانی داشته، در دنیای امروز به نوعی مطرود است اما با این حال هستند افرادی که نی را محدودتر از دیگر سازهای ایرانی می‌دانند.

لازم به یادآوری است که طی سال‌ها و دهه‌های گذشته همواره تلاش‌هایی برای نشان دادن توان و پتانسیل این ساز از سوی استادان و هنرمندان مطرح وجود داشته است. حسن ناهید یکی از هنرمندانی است که در سال‌های فعالیتش (آن زمان که جوان بود و مانند امروز بیمار نبود) برای نشان دادن توانایی‌های ارکسترال ساز نی تلاش‌های مستمر داشته و طی حضور در گروه‌ها و همکاری با هنرمندان مطرح برای نشان دادن این مهم تلاش کرده است. محمدرضا شجریان نیز همواره از مخالفان نظریه محدود بودن ساز نی بوده و تولید و ارائه برخی از آلبوم‌های او از این مخالفت نشان دارد. آلبوم «سرعشق» یا «ماهور» یکی از آلبوم‌های محمدرضا شجریان است که پرویز مشکاتیان و محمد موسیقی در آن سنتور و نی نواخته اند. یکی دیگر آثار زنده یاد شجریان «نوا» یا «مرکب خوانی» با آهنگسازی پرویز مشکاتیان است که یکی از بی‌نظیرترین آثار ایرانی به حساب می‌آید. محمد موسوی، جمشید عندلیبی، منصور سینکی، محمد فیروزی، اردشیر، بیژن و ارژنگ کامکارکه گروه «عارف» آن روزها را تشکیل می دادند، نوازندگان این اثر هستند. محمد موسوی و جمشید عندلیبی در این اثر نی نواخته‌اند و محمدرضا شجریان به اتفاق آن‌ها نمونه‌ای از آواز ایرانی با همنوازی نی را ارائه کرده است. جدا از استفاده بهینه و درست از نی در آلبوم مذکور یکی دیگر از امتیازات ویژه آن بهره‌گیری از دستگاه «نوا» است که به دستگاههای زورآزمایی در موسیقی ایرانی معروف است، چراکه اجرای آنان در توان هر خواننده‌ای نیست.

با وجود همه اتفاقات مثبتی که در زمینه «نی» رخ داده اما این ساز همچنان مهجور است و مسئله دیگر اینکه نسبت گذشته آثار تک نوازی کمتری با محوریت ساز نی تولید و ارائه می‌شود.

«نی» نه سازی محدود بلکه دشوار است/ در دنیایی که همه دنبال جلوه‌هایی از ظاهرند،‌ «نی» بیش از حد خالص است/ نی نوازان خانم شاخص باید در ارکسترها بنوازند

زمان خیری (نوازنده نی و استاد دانشگاه) که آلبوم‌های تک نوازی «شوق» و «بازشنودی از نی دوره قاجار» را در کارنامه دارد و طی سالهای فعالیتش با هنرمندان مختلفی همکاری کرده و در آخرین دوره جشنواره موسیقی فجر هم به اجرای برنامه پرداخته، در گفتگو با ایلنا از اهمیت و ویژگی‌های ساز نی گفت. او از محضر استادانی چون عبدالنقی افشارنیا، حسین دهلوی، فرهاد فخرالدینی، محمدرضا لطفی و محمدعلی کیانی نژاد بهره برده و با محسن نفر، داریوش طلایی، محمد اسماعیلی، حمیدرضا نوربخش، مسعود شعاری و سعید ثابت همکاری داشته است.

شما سال‌هاست نی می‌نوازید و سبک و طریق گذشتگان را همواره مد نظر داشته‌اید،‌ با توجه به تجربیاتتان چگونه می‌توانیم سبک و سیاق گذشتگان را زنده کنیم و آن را بسط دهیم؟

به نظرم با یاد کردن از بزرگان با پرداختن به آثار و سبک و سیاقشان می‌توانیم موسیقی گذشته را زنده نگه داریم. اما این رویه باید طوری باشد که حرکتی را در جامعه سبب شود. اگر بخواهیم اتفاقاتی را در جامعه سبب شویم انجام چنین کارهایی محرک محسوب می‌شود. اگر انجامشان دهیم تازه جنبشی را آغاز کرده‌ایم.

صدا و سیما دراین باره که ما چه نوع موسیقی را گوش دهیم بی نهایت نقش دارد و می‌تواند سیاست گذاری کند.

ولی انجام درست چنین کارهایی وجود بسترهایی را می‌طلبد.

درست است. مثلا سازمان صدا و سیما بی نهایت در انجام چنین کارهایی نقش دارد. صدا و سیما دراین باره که ما چه نوع موسیقی را گوش دهیم بی نهایت نقش دارد و می‌تواند سیاست گذاری کند. و در نهایت وجود این بسترها باید به شاه راهی برسد. تا نتیجه دهد.

خیلی خوب بود اگر صدا و سیما بخش شب بزرگان جشنواره موسیقی فجر امسال را پوشش می‌داد که همه اجراهای آن جز یک دونوازی، تک‌نوازی سازهای سنتی بود. خودتان هم در شب حسن کسایی نی نواختید.

بله و با وجود چنین اتفاقاتی موافقم. اولا اینکه هنرمندی چون استاد حسن کسایی احتیاجی به معرفی ندارد. موضوع دوم اینکه باوجود چنین بخش‌ها و چنین یاد کردن‌هایی نوع آبیاری کردن و جان دادن به تنه درخت موسیقی ماست.

«قصه انتظار»

تک نوازی در دستگاه شور/ نوازنده زمان خیری؛

 

 

یکی از انتقادات وارد به تاریخ‌نگاری موسیقی گذشته و حتی معاصر این است که ما منابع مکتوبی و دقیقی از همه مقاطع تاریخی نداریم. این مورد می‌تواند برای رویه‌ای که درباره آن حرف می‌زنیم اشکال محسوب شود؟

مثلا می‌گویم در دوران صوفیان آنچنان اسناد و منابعی در اختیارمان نیست. اما  از قاجار اسناد و منابعی در اختیار داریم. اگر داشته‌های این مقطع را به اوائل پهلوی وصل کنیم به حسن کسایی می‌رسیم. باید این را مطرح کنیم که با برگزاری شبی به یاد چنین هنرمندی، به نوعی موسیقی دوران قبل را به نسل جوان پیوند زده‌ایم. به نظرم چنین اتفاقی بسیار خوب است. هم در جشنواره و هم خارج از رویدادهای سالانه، باید این نوع مرورها و نکوداشت‌ها را داشته باشیم.

موضوع مهم دیگر توجه به تک‌نوازی در تولیدات و اجراهاست. کمتر پیش می‌‌آید که کنسرتی با حضور یک نوازنده برگزار شود یا کمتر از قبل شاهد تولید آلبوم از سوی نوازندگان هستیم.

درست است. دلیل این کم توجهی این است که مخاطب این نوع موسیقی؛‌ یعنی کسی که تکنوازی می‌شنود، باید چیزی را در ذهنش بسازد. مخاطبی که همراه موسیقی شعر هم می‌شنود نسبت به آنچه گوش می‌دهد، ذهنیتی دارد یا اینکه حین شنیدن اثر، ذهنیتی که لازم است برایش ایجاد می‌شود. موسیقی بی‌کلام و تک‌نوازی که درباره آن حرف می‌زنیم اینطور نیست. مخاطب داشته ذهنی ندارد و باید آن را بسازد. افراد کمی چنین هستند و همه مردم اینطور نیستند و به این نقطه نرسیده‌اند. فردی مخاطب موسیقی ایرانی و آن هم تک‌نوازی است که مسیری را در این زمینه طی کرده باشد.

اینکه موسیقی‌های خاص مخاطبان خاص‌تر و کمتری دارند، امری بدیهی است. با این وجود موسیقی ایرانی مخاطبان خودش را دارد یا آنها را از دست داده‌ است؟

نظرم این است که موسیقی ایرانی‌ و تک‌نوازی مخاطبان خودش را دارد و حتی بر تعداد آنها اضافه هم خواهد شد.

در جشنواره‌ها و کنسرت‌ها می‌بینیم که به فرد یا گروه‌های فعال در عرصه موسیقی ایرانی سالنی کوچک و با ظرفیت محدود، می‌دهند اما باز شاهد استقبال چشمگیر مخاطبان هستیم. شاید اگر امکانات بیشتری به موسیقی سنتی بدهیم مخاطبان بیشتری جذب می‌کنیم.

بله و آن مخاطبی که دنبال موسیقی سنتی و موسیقی خوب است، می‌جوید و پیدا می‌کند.

از ویژگی‌های ساز نی بگویید. بسیار می‌شنویم که این ساز محدود است و قدرت همراهی ارکستر را ندارد! آیا همینطوراست؟ از طرفی زمانی که سیر پر فراز و نشیب تکامل موسیقی ایرانی را مرور می‌کنیم، شاید به این نتیجه برسیم که نی هنوز جایگاه خود را در ارکسترهای موسیقی ایرانی پیدا نکرده.

با اینکه می‌گویید نی ساز محدودی است،‌ مخالفم. خیر. نی سازی محدود نیست بلکه دشوار است.

این ساز به لحاظ فیزیکی هیچ آپشن اضافه‌ای ندارد و حتی فاقد بخش‌هایی است که در همه سازها وجود دارد. نی فقط یک چوب تو خالی است. نه سیم دارد نه پوست و نه دسته‌هایی برای کوک کردن ساز. نی صرفا ساقه نوعی گیاه است با چند سوراخ و تمام.

بله درست است.

حتی بیت معروف «خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست. از کجا می آید این آوای دوست؟» هم درباره نی صدق نمی‌کند، بس که این ساز برگرفته از طبیعت است و خالص است.

بله. در دنیایی زندگی می‌کنیم که همه به دنبال جلوه‌هایی از ظاهر هستند و با توجه به این موضوع شاید نی بر اساس خصیصه خالص بودنش مانند سازهای دیگر مورد توجه نباشد. اما خب اینها ربطی به محدودیت ساز نی ندارد. البته آقای شجریان چند سال پیش توانایی‌های نی را در آلبوم‌هایش نشان داده، که آن آثار دلایلی بر عدم محدود بودن نی است. آقای عندلیبی هم با آثارش توانایی‌های نی را نشان داده است. اما می‌بینیم که اغلب گروه‌ها در ارکسترشان نی ندارد و به نوعی شاید کمانچه جای آن را گرفته است.

دلیل این کم‌توجهی بخصوص در دنیای امروز و طی چند سال و دهه اخیر چیست؟‌ درست است که تنوع سازی بسیاری در موسیقی ایرانی وجود دارد، اما نی می‌توانست جای برخی از سازها در ارکستر جایگاه ثابتی داشته باشد.

همانطور که گفتم، زمانی که به بزرگان موسیقی رجوع می‌کنیم و آثار استادی چون زنده‌یاد شجریان را می‌شنویم، درمی‌یابیم و به این مسئله می‌رسیم که این هنرمند در نهایت و غایت از نی استفاده کرده است. ایشان با یک نی و تار و سه‌تار و تنبکی که آقای مرتضی عیان نوازنده‌اش بود به اجرا می‌پرداختند. ولی حرفتان در رابطه با کم‌توجهی به نی درست است. زمانی که به دیدن اجرای گروه‌ها می‌روم، جای نی را خالی می‌بینم. زمانی که درباره اعضا و سازها می‌پرسم،‌ مثلا می‌گویند فلانی و فلانی این سازها را می‌نوازند و آن شخص نیز نوازنده کمانچه است! یعنی واقعا نی و نوازنده نی نداشتیم؟! یا نداریم؟! به نظرم این کاستی کم لطفی دوستان است.

شما، هم در هنرستان موسیقی و هم در دانشگاه هنر و دیگر مراکز آموزشی به تدریس موسیقی می‌پردازید. با توجه به تمرکزتان روی مقوله تدریس، آیا نسل‌های جوان به یادگیری نی اشتیاق دارند؟

اشتیاقی که می‌گویید وجود دارد و استقبال از ساز نی زیاد است. من خیلی به آینده امید دارم. در هنرستان و در دانشکده می‌بینم که دختران هم به یادگیری و نوازندگی ساز نی می‌پردازند؛‌ در صورتیکه قبلا اینطور نبود. الان چند خانم شاخص داریم که باید به ارکسترها بیایند و از وجودشان بهره ببریم. اما کدام ارکستر؟ آیا برای حضورشان در ارکستر اندیشه شده یا اینکه همه اتفاقات نمادین است و ما هم نمادین هستیم؟

شما که تدریس می‌کنید و در زمینه تالیف و نگارش کتاب هم فعالیت داشته‌اید، قرار نیست در این زمینه خروجی داشته باشید و اثری منتشر کنید؟

من یک کتاب نوشته‌ام که یک سی‌دی صوتی هم ضمیمه آن است و قرار است توسط انتشارات ماهور منتشر شود.

اگر ناگفته ای مانده درباره آن توضیح دهید.

 هر اتفاقی در زمینه موسیقی ایرانی رخ دهد خوب و امیدوارکننده است و اما باید سدهای موجود در مسیر را برداریم و بسترهای لازم فراهم شوند تا اتفاقات بهتری رخ دهد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز