بازیگر فیلم سینمایی «ضد» مطرح کرد؛
برخی فیلمهای جشنواره فجر خیلی بد بودند/ اینکه بزرگان سینما سمت جشنواره نمیآیند، عجیب است
بازیگر فیلم سینمایی «ضد» معتقد است نقش او در این فیلم پیچیدهترین کارکتری بوده که تاکنون بازی کرده و برای در آوردن این نقش، مدتها تلاش و پژوهش انجام داده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، نام مهدی نصرتی در ذهن مخاطبان سینما با فیلم «لباس شخصی» پررنگ شد. امیرعباس ربیعی در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، با فیلم «لباس شخصی» در بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر حضور داشت که نقش اول آن را مهدی نصرتی ایفا میکرد. در چهلمین دوره از جشنواره فیلم فجر نیز دومین ساخته امیرعباس ربیعی به نام «ضد» که باز هم مهدی نصرتی کاراکتر اصلی فیلم را به نام «سعید» ایفا کرد. مهدی نصرتی، بازیگری را ازتئاتر شروع کرده و به گفته خودش سالهاست به عکاسی خبری مشغول است. «ضد» را محمدرضا شفیعی تهیه کرده و داستان آن همانند فضای فیلم «لباس شخصی» سیاسی و در دهه ۶۰ میگذرد. لیلا زارع، نادر سلیمانی، لیندا کیانی از جمله بازیگران این فیلم هستند. با مهدی نصرتی به بهانه نامزدی در جشنواره فجر و همچنین ورود از تئاتر به سینما گپی زدیم که در ادامه میخوانید:
زمانی که برای بازی در فیلم سینمایی «ضد» به شما پیشنهاد شد؛ کاراکتر سعید چه ویژگی داشت که قبول کردید تا به آن جان دهید و به تصویر بکشید؟
بسیاری از نقشهایی که گاهی به من پیشنهاد شده و یا در پرده سینما و تلویزیون دیدهام، کاراکترهای کم بعدی یا یک بعدی بودهاند؛ در حالی کاراکتر سعید چند بعدی بود. تمام ابعاد، خصوصیات اخلاقی و اتفاقهایی که سر راهش قرار میگیرند، پررنگ است. به همین دلیل نقش میطلبید که «سعید» از اعماق وجودش انرژی زیادی صرف کند. برای بازی در این نقش مجبور بودم با «سعید» ارتباط برقرار کنم و از وجودم مایه بگذارم. تقریبا با انرژی کاراکتر باید هماهنگ میبودم تا همگام پیش برویم.
همان طور که گفتید کاراکتر «سعید» در فیلم سینمایی «ضد»، چند بعدی است. ابعاد مختلف یک مرد عاشق، حزباللهی، مجاهد و… را در این شخص میبینیم. برای اینکه به هر کدام از این ابعاد نزدیک شوید، چه قدمهایی برداشتید؟
همه بازیگران برای رسیدن به نقشهایشان، به سراغ افرادی میروند، مطالعه و تحقیقهایی را انجام میدهند. برای بسیاری از نقشهایم به خصوص کاراکتر «سعید» این کار را میکنم اما این نقش ترکیبی از چند آدمی بود که در ذهنم بودند یا رفتم تا آنها را ببینم. زیرا هیچ آدمی نمیتواند چند وجهی باشد و من مجبور بودم از هر آدمی، بخشی که میخواهم را وام بگیرم. گاهی اوقات، ما به ازای بیرونی برای نقش و ابعاد پیدا نمیکردم، و به جای آن، در ذهن خودم یک فرد را میساختم. شاید بتوان گفت «سعید» ترکیب چند آدم است.
از زمانی که پیشنهاد ایفای نقش را قبول کردید، تا زمانی که جلوی دوربین ظاهر شدید، چه مدتی صرف شد تا به درکی کاملی از نقش رسیدید؟
از زمانی که فیلمنامه نوشته میشد، قصه را میدانستم. البته اطلاعی از این نداشتم که قرار است نقش «سعید» را من بازی کنم. به قصه فکر میکردم و زمانی که به مرحله پیش تولید رسیدیم و متوجه شدم که سعیدِ فیلم «ضد» هستم، تحقیقهایی را انجام دادم و اغلب هرروز با کارگردان حرف میزدیم. زمانی هم که تمرین نداشتیم، خودم مستندهای مربوط را میدیدم و کم کم به آدمهایی نزدیک شدم که اوایل دهه ۶۰ با سعید هم سن بودند. قصد داشتم بدانم که جوانان در آن فضا، سن و سال، درگیری سیاسی، ترور و انقلاب اسلامی چه دنیایی دارند. پس از اینکه آدمهای آن دوران برایم ملموس شدند، به سراغ «سعید» به عنوان یکی از افرادی که در بطن ماجرا بوده، رفتم. با راهنماییهایی که امیرعباس ربیعی به من میکرد و تمام این پژوهشها، احساس کردم که این شخصیت در من شکل گرفته است.
در فیلم سینمایی «لباس شخصی» هم که در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر به نمایش درآمد؛ فضایی همچون فیلم سینمایی «ضد» را شاهد بودیم که به اوایل دهه ۶۰ شمسی میپرداخت. آیا اینکه نقشتان و فضای فیلم برای مخاطب تکراری شود، برایتان دغدغه بود؟
بله، امکان تکرار و کلیشه شدن برای مخاطب وجود داشت؛ اما دو کاراکتر سعید و یاسر فیلم «ضد» و «لباس شخصی» با هم متفاوت هستند و از این جهت نترسیدم که شاید شبیه هم شوند. یاسر بسیار با کاراکتر سعید متفاوت است. کمااینکه هر دوی این نقشها، شباهتها و فاصلههایی با من داشتند.
فیلمبرداری فیلم سینمایی «ضد» چه زمانی شروع شد؟
مهرماه سال جاری، جلوی دوربین رفتم و تا قبل از جشنواره فیلم فجر هم برخی کارهای صداگذاری باقی مانده بود.
طراحی صحنه و لباس، چقدر به شما، به عنوان بازیگر، کمک میکرد تا نقش را بهتر لمس کنید؟
محمدرضا شجاعی، طراح صحنه و لباس فیلم «ضد»، یکی از بزرگان این حوزه و صاحب سبک است. فکر میکنم ایشان دهههای مختلف را خوب میشناسد اما باتوجه به همکاری ما در فیلمهای «لباس شخصی» و «ضد»، باید بگویم که دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی را بسیار خوب کار میکند. آقای شجاعی طراح صحنه و لباس سریال «وضعیت سفید» هم بود. با کارهای ایشان به وجد میآیم و با حضور در صحنهای که او طراحی کرده بود برای درآوردن نقش، در جایگاه سعید، به من اضافه میشد.
از نظر شما، کاراکتر سعیدِ «ضد» پتانسیل این را دارد که مخاطب را با خودش به درون یک ماجرای سیاسی در تاریخ معاصر ایران ببرد؟
معتقدم که بازیگر باید ۱۰۰ درصد به جذابی نقشش و پذیرفتن مخاطب ایمان داشته باشد. البته این ماجرا برای قبل از اکران فیلم است. زمانی که مخاطب فیلم را تماشا میکند، فقط میتوان آرزو کرد که کاراکتر را دوست داشته باشن. فکر میکنم مخاطبان میتوانند با سعید همذاتپنداری کنند.
باتوجه به اینکه نسخه نهایی فیلم را در جشنواره فیلم فجر دیدهاید، آیا توقعتان از نقش و فیلم برطرف شد؟
همیشه تفاوتهایی بین باور هر فرد و چیزی که اجرا میشود، وجود دارد. در عکاسی کمتر خروجی با باور عکاس متفاوت است. زمانی که میخواهم مجموعه عکس یا گزارش تصویری برای مثال در ۳۰ فریم با موضوع کودکان کار در کوره آجرپزی تهیه کنم، میدانم که درصد زیادی از آن چه در ذهنم است را ارائه میدهم. در صورتی که در تولید فیلم، من فقط بازی میکنم، فیلمبردار کارش را میکند، کار کارگردان و صدابردار و… در همه چیز اثر دارد و دخیل است. این موارد گاهی بازیگر را به سمتی میکشاند که در ذهنش تصور داشته و یا ممکن است آن فضا از تصور بازیگر دور باشد. ممکن است خروجی کار در نظر بازیگر متفاوتتر باشد یا شخصیت در جایی نباشد که بازیگر تصور میکرده است.
فیلم سینمایی «ضد» در کارنامه کاریتان چه جایگاهی دارد؟
کارنامه کاری من در سینما پر نیست؛ اما اگر با تمام نقشهایی که در تئاتر، و سینما بازی کردم، قیاس کنم باید بگویم که گاهی نقشهایی را در حوزه تئاتر بازی میکردم که نمایشنامهنویسان بزرگ نوشتهاند و کاراکترها اسطوره بودند. به هرحال نقشهایی را در تئاتر بازی کرد که از کاراکتر «سعید» بزرگتر و یا بسیار دور بودند. نمایشهایی که در حوزه تئاتر بازی کردم، در سالنی اجرا شده و یا به زعم خودم و تماشاگر خوب بوده است؛ اما به اندازه مدیوم سینما دیده نشده است. فکر میکنم سعید پیچیدهترین نقشی بوده که تاکنون بازی کردهام.
یکی از ویژگیهایی دوره چهلم جشنواره فیلم فجر، حضور کارگردانان کمتر شناخته شده یا فیلم اولی بود. نقدهای بسیاری به این رویکرد جشنواره شد که چرا باید کارگردانان سرشناس در بزرگترین رویداد سینمایی حضور نداشته باشند. در جایگاه یک هنرمند، آیا این انتقادها را درست میدانید؟
باتوجه به سابقه بازیگریام، قطعا طرفدار بها دادن به جوانترها هستم. اگر قرار باشد بین حضور جوانان و پیشکسوتان، یکی را انتخاب کنم، مسئله بسیار برایم سخت میشود. طبیعی است که جوانتر در کنار پیشکسوتان و کاربلدها دیده میشوند. نه کوچکترها باید بترسند که اسم و کارشان در کنار بزرگتر به رقابت میپردازند و نه بزرگها باید واهمه داشته باشند که برای فیلمشان در جشنواره اتفاقی نیفتاده است. برای مثال یک فیلم اولی میتواند نظرها را به خود جلب کند. ترکیب این دو قشر میتواند در سالهای آتی هم جشنواره فیلم فجر فوقالعادهای را به وجود آورد و به نفع همه است. در این دوره از جشنواره فیلم فجر، بجز مسعود خان کیمیایی و رضا میرکریمی، دیگر کارگردانان جوان هستند که شاید ضعف بود. چه خوب بود اگر ناصر تقوایی فیلم داشت. ایشان که زنده هستند و تجربههای زیادی نسبت به سالهای گذشته هم دارند. برخی فیلمسازان بزرگ جهان، سنهای بیشتری از فیلمسازان بزرگ ما دارند اما همچنان بهترین اثرهای خودشان را میسازند. چه خوب میشد بهرام بیضایی فیلمنامهای نوشته بود و فریدون جیرانی کارگردانی میکرد! یا مسعود جعفری جوزانی که جزو هیات داوران است، ای کاش فیلم داشت. این روزها میبینم که استاد پرویز پرستویی مطالبی را در حمایت از فقرا منتشر میکند که واقعا «دمش گرم!»؛ اماای کاش در کنار این مسائل، باتوجه به اینکه جشنواره فیلم فجر است، در کنار دیگر فعالیتهایش، چند ساعتی به جشنواره هم میآمد. به هر حال حضور و نظراتش درباره فیلمها دلگرمکننده است. اینکه بزرگان سینما سمت جشنواره فیلم فجر نمیآیند کمی عجیب است. ای کاش اگر بزرگان سینمای ما دلزده شدهاند، برگزارکنندگان جشنواره دل آن را به دست میآورند. به عنوان بازیگری که امسال در جشنواره فیلم فجر حضور دارم، دوست دارم این رویداد پررونقتر برگزار شود.
فیلمسازان پیشکسوت سینمای ایران، مانند مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و… از جایی به بعد با انتقادهایی فراوانی مواجه شدند که چرا با این سن و سال هنوز هم فیلم میسازند. آیا میتوان گفت این جبههگیری باعث کنارهگیری فیلمسازان پیشکسوت ما شده است؟
اگر قرار بود که چنین حرفهایی آنها را آزار دهد، پس چطور به این حد از بزرگی رسیدهاند؟ از نظر من فردی مانند داریوش مهرجویی، کار نکردنش دلایل دیگری دارد. کمااینکه هنر سن و سال ندارد مگر اینکه فرد از لحاظ ذهنی دیگر توانایی نداشته باشد. در حالی که افرادی مانند داریوش مهرجویی، متفکر هستند و تجارب زندگیشان بیشتر شده است. گاهی ممکن است فیلمی، آن طور که باید از آب درنیاید. در این زمان بهتر است به جای نیش و کنایه زدن، بگوییم آقای فلانی در آثار سالهای اخیرتان بازنگری کنید تا به دوران اوج گذشتهتان برگردید و فیلمهایی ببینید که بهروز شده آثار گذشته شما باشد. گاهی جوانی با بزرگتری همکاری میکند و در آثارش تاثیر میگذارد و فیلم به مرحله استاندارد نمیرسد. بهتر است برخی بزرگان بازنگری در عوامل و دور و اطرافیانشان کنند؛ وگرنه که کار نکردنشان به درد کسی نمیخورد.
فیلمهایی که امسال در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند، از نظر کیفیت چطور بودند؟
باتوجه به چند فیلمی که دیدم، باید بگویم که فیلمهای این دوره بسیار متفاوت از همدیگر بودند. برخی، خیلی نظرم را جلب میکنند، و برخی هم خیلی بد بودند. فیلمهای متوسط کمتر دیدم و یا آثار خوب هستند یا خیلی بد! به هرحال سلیقهای است اما «ملاقات خصوصی»، فیلم سختتری نسبت به بقیه بود و «علفزار» را هم دوست داشتم. همچنین که بازیگران خوبی در این دوره از جشنواره فیلم فجر حضور داشتند.
از نظر شما فیلمنامه مشکل فیلمهای ایرانی است؟
فیلمنامه مسئله اساسیای است. گاهی یک اجرای ساده از یک متن قوی میتواند تماشاگر را در سالن نگهدارد، اما اجرای خارقالعاده از یک متن ضعیف، کار را درنمیآورد. حال فرض کنید یک اجرای خارقالعاده، با یک متن عالی، خروجیاش میشود آثاری همچون «اجاره نشینها» و «هامون» داریوش مهرجویی و «مادر» علی حاتمی.
در این سالهای اخیر، چه فیلمهایی از نظرتان بدون نقص بودند؟
در این سالهای اخیر، فیلمهایی همچون «مغزهای کوچک زنگ زده»، «ابد و یک روز»، «تنگه ابوقریب»، «آرایش غلیظ»، «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین» را بسیار دوست داشتم.
اگر نکتهای باقی مانده است، بفرمایید.
من در سالهای گذشته به عنوان مخاطب یا عکاس خبری به جشنواره فجر میرفتم و یا فیلمهایم در بخشهای فرعی حضور داشت. امسال بعد از تلاشهای فروانی که کردم توانستم به عنوان کاندیدای سیمرغ بازیگری نقش اول جشنواره معرفی شوم و امیدورام که در سالهای آینده بتوانم مسیر رو به رشدی را در این حرفه طی کنم.