خبرگزاری کار ایران

اجرای رسمِ لریِ «کاسِمسا» برای حمایت از دو نمایشنامه‌نویس

اجرای رسمِ لریِ «کاسِمسا» برای حمایت از دو نمایشنامه‌نویس
کد خبر : ۱۱۸۴۲۰۰

نمایشنامه‌خوانی «گاومیش» به نفع تامین هزینه‌های درمان دو هنرمند نمایشنامه‌نویس به مدت دو شب برپا شد؛ این خبری است که «رحیم رشیدی‌تبار» نویسنده این نمایشنامه از آن به عنوان «یک کار صنفی» یاد می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، نمایشنامه‌خوانی «گاومیش» به نفع تامین هزینه‌های درمان دو هنرمند نمایشنامه‌نویس به مدت دو شب برپا شد؛ این خبری است که «رحیم رشیدی‌تبار» نویسنده این نمایشنامه از آن به عنوان «یک کار صنفی» یاد می‌کند و می‌گوید «چه‌قدر زیباست که ابزار یک گل‌ریزان «نمایش‌نامه» باشد.»

رشیدی‌تبار در گفتگو با ایلنا، از دو حکایت شخصی یا به قول خودش «ریز قصه» برای پرداختن به ماجرای این نمایش‌نامه‌خوانی گل‌ریزان‌گونه کمک گرفته و می‌گوید: ریزقصه‌ی اول مربوط به سال‌ها پیش است؛ مادرم هروقت غذایش گرم بود و بوی آن به‌هوا بلند می‌شد، دو ظرف غذا به منِ خردسال می‌داد تا ببرم برای همسایه‌‌های دیوار به دیوارمان. چراکه لرها باور دارند که همسایه؛ از سفره‌‌‌ی‌ همسایه‌اش سهم دارد.

او ادامه داد: به یکی از رسوم و آداب ما لرها می‌گویند «کاسِمسا». اگر اشتباه نکنم ریشه‌ی کاسِمسا؛ کاسه‌هُمسا (کاسه‌ی همسایه؛ یا کاسه‌ای برای همسایه) باید باشد. این نگاه همیشه برای من آن‌قدر زیبا بوده که سعی کردم تا به امروز آن را نگه‌ دارم و زندگی شهری آن را از من ندزدد.

این نمایشنامه‌نویس سراغ ریزقصه‌ی دوم رفته و توضیح داد: دوم مردادماه سال ۱۳۹۶ خبری به من رسید که در یکی از روستاهای دور و مرزی شهرستان شوش در خوزستان، دخترِ ده ساله‌ای به نام «ایمان لطیفی» دچار نارسایی کلیه‌ است و خانواده‌اش در کار درمان او مانده‌اند. فردای آن روز به خوزستان رفتم. روستای عرب‌نشینی که خانواده‌ی ایمان در آن زندگی می‌کردند، بسیار محروم بود؛ آن‌قدر محروم که گرمای چله‌ی تابستان خوزستان فراموشم شد... همان روز  بچه‌های انجمن نمایش شوش را جمع کردم و بعد از یکی دو روز تمرین فشرده؛ گاومیش را خواندیم و از مردم دعوت کردیم بیایند و ما را بشنوند!

رشیدی‌تبار با بیان اینکه «گاومیش بهانه‌ای بود تا بر ایمان آسیب‌دیده و نحیف نور بتابانیم و دیده شود؛ که خدا را شکر دیده شد.» یادآور شد: تمام درآمد حاصل از خوانشِ گاومیش، که به لطف مردم و خیّرینِ داخل و خارج از استان خوزستان مبلغی چشم‌گیر شده بود، صرف درمان ایمان شد و فکر می‌کنم اتفاقی که باید می‌افتاد؛ افتاد! دختر دبستانیِ مرزنشین در جنوب غرب ایران به من یاد داد که باید حواسم به بغل دستی خودم باشد. یادم داد می‌شود یک کار ساده مثل نمایش‌نامه‌خونی را بهانه کرد برای انجام یک گل‌ریزان و کاسمسا! و چه‌قدر زیباست که ابزار یک گل‌ریزان «نمایش‌نامه» باشد! یادم داد توجه به بغل‌دستی و حمایت از همسایه؛ یعنی انجام کار صنفی!

او خاطرنشان کرد: الان هم قرار است کمک‌ هزینه‌، درآمد حاصل از فروش ‌بلیت و کمک‌های خیرخواهانه‌ی حاصل از این نمایش‌نامه‌خوانی «کاسِمسا» بشود. دو همسایه‌ی شریفِ ما در  انجمنِ صنفی نمایش‌‌‌نامه‌نویسان این روزها به واسطه‌ی مخارج‌ بالای درمان و داروی‌شان، دچار تنگناهایی شده‌اند؛ بنابراین من و گروه نمایش‌نامه‌خوانی گاومیش، وظیفه‌ی خودمان دانستیم که یادی از همسایه‌های دیوار به دیوارمان کنیم و به رسم ادب، کاسِمسایی به در خانه‌شان ببریم؛ همین.

عضو انجمن صنفی نمایش‌‌‌نامه‌نویسان و مترجمان تئاتر ایران درباره اینکه «چرا گاومیش؟» و اینکه آیا این متن هم برای او با چنین هدفی عجین شده است؟ تصریح کرد: من بچه‌ی روستا هستم و کودکی‌ام در روستایی دور و مرزی سپری شده است. یک گاومیش، هست و نیستِ یک خانواده‌ی روستایی و عضوی از خانواده محسوب می‌شود و من این را با تمام وجودم و از نزدیک حس کرده‌ام.

رشیدی‌تبار ادامه داد: قصه‌ی نمایش‌نامه‌ی گاومیش به‌صورت واقع‌گرایانه روایت می‌شود؛ اما در لایه‌ی زیرتر به هویت یک سرزمین می‌پردازد. گاومیشی که در قصه، پایش قطع می‌شود و دیگران دست به دست می‌دهند تا نجاتش دهند، در  واقع هویت سرزمینی در خطر است که باید نجاتش داد؛ و این کار میسر نمی‌شود جز با اتحاد و هم‌دلی اهالی آن سرزمین. بنابراین گاومیش قصه‌ی هم‌دلی و برادری هم هست.

او خاطرنشان کرد: از قصه‌‌ی نمایشنامه که بگذریم، خود نمایش‌نامه‌‌ی «گاومیش» پاقدمش برایم پربرکت بوده‌ و طی این سال‌ها بارها اجرا رفته و نمایش‌نامه‌خوانی شده است‌. در واقع گاومیش سفره‌ی پربرکتی است که هنوز پهن است و امیدوارم این بار هم آن‌قدر برکت داشته باشد که شرمنده‌ی دو نمایش‌نامه‌نویس شریف کشورمان نشوم.

این نمایشنامه‌نویس همچنین در پاسخ به این سوال که در سال‌ها و ماه‌های اخیر که فشارهای اجتماعی و اقتصادی روز به روز بیشتر می‌شود، آیا هنرمندان تئاتری ما توانسته‌اند کار صنفی‌شان یعنی کمک به همسایه را انجام دهند؟ گفت: فکر می‌کنم کارهای خیریه‌ی مشابه و انجام گل‌ریزان همیشه در جامعه‌ی تئاتری ما وجود داشته و نمایش‌نامه‌خوانی گاومیش نه اولین آن است و نه آخرینش. در سال‌های اخیر هم تا جایی که بنده اطلاع دارم خانه‌ی تئاتر در حد بضاعتش بارها و بارها حواسش به مشکلات معیشی؛ درمانی و دارویی اعضایش بوده است. بضاعت و منابع مالی خانه تئاتر محدود است و نباید انتظار زیادی داشت.

رشیدی‌تبار تصریح کرد: انتظار اصلی را باید از دولت داشت؛ اما انگار دوستان ما در پیکره‌ی دولتی تئاتر، چشمان‌شان را بر اهالی تئاتر بسته‌اند و حمایت‌هایشان آن‌قدر پایین است که شکل صدقه به خود گرفته!

او ادامه داد: مشکلات دوستان تئاتری قبل از دوران‌ سیاه کرونا زیاد بود اما کرونا و تعطیلی سالن‌های تئاتر به آن دامن زد. با این حال امیدوارم باز شدن تماشاخانه‌ها و ورود مخاطب به سالن‌های تئاتر از بار این مشکلات کم کند.

رشیدی‌تبار با اشاره به اینکه نمایش‌نامه‌ی گاومیش روزهای یک‌شنبه و دوشنبه (۲۶ و ۲۷ دی‌ماه ۱۴۰۰) ساعت ۷ شب توسط چند جوان تئاتری در تماشاخانه‌ی استاد عباس جوانمرد خوانش شد، گفت: من و گروه نمایش‌نامه‌خوانی گاومیش؛ وظیفه‌ی خود دانستیم که یادی از همسایه‌های دیوار به دیوارمان کنیم و به رسم ادب کاسِمسایی، به در خانه‌شان ببریم. امید دارم این‌بار هم به لطفِ حضور و حمایت خیّرین و بزرگوارانِ این سرزمین، برکتِ گاومیش به داد من و گروهم برسد تا شرمنده‌ی دو همسایه‌ی شریف و نازنین‌مدن نشویم.

این هنرمند تئاتر با بیان اینکه «دو عزیزی که قرار است ظرف‌ کاسمسا را برایشان پر کنیم؛ همسایه‌ی تک‌تک‌مان هستند» یادآور شد: این خبر را می‌توانید به اطلاع خیرین، نهادهای خیریه، دوستان، آشنایان و بستگان خود برسانید. اگر هم عزیزی دوست داشت با ما همراه شود و کاسه‌ی‌ همسایه‌مان را پُرتر کند؛ سپاس‌گزارش خواهیم بود. ان‌شاالله که ظرف کاسمسایمان آن‌قدر پر شود که لبخندی روی لبِ همسایه‌‌ی شریف‌مان بنشاند.

رشیدی‌تبار در پایان خاطرنشان کرد: بزرگوارانی که قصد حمایت‌های مالی در راستای پوشش بخشی از هزینه‌های درمانی و دارویی دو نمایش‌نامه‌نویس عزیزمان را دارند؛ می‌توانند از طریق تماس با انجمن صنفی نمایشنامه‌نویسان و بنده، مبالغ موردنظر خودشان را تا تاریخ جمعه یک بهمن‌ماه اهدا کنند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز