آهنگساز و مخترع «روانکوک» در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
شجریان اولین خریدار اختراعم بود/ «روانکوک» روی سنتورهای اکثر سازندگان ایرانی و خارجی نصب شده/ عدهای میخواهند با قانون ثبت اختراعات بجنگند!
داود شیرازی که ابزار کارآمد «روان کوک» را اختراع و به ثبت رسانده، میگوید که محمدرضا شجریان اولین فردی بوده که ایدهاش را با او مطرح کرده و مورد تشویق قرار گرفته. شیرازی سپس نزد اردوان کامکار و برخی هنرمندان دیگر میرود و تایید آنها را دریافت میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سازهای ایرانی در گذر زمان مسیر پرفراز و نشیبی را در جهت تکامل و کاملتر شدن پیمودهاند و این رویه به مدد وجود هنرمندان دغدغهمند تا امروز ادامه پیدا کرده است. اما همه سازهای ایرانی از این شانس و امکان خوب بهره نبردهاند. برخی منسوخ شدهاند و برخی دیگر همچنان با مشکلاتی مواجهند. ساز سنتور یکی از همین ادوات موسیقایی است. تا چند ساله گذشته کوک کردن سنتور با مشکلات عدیدهای مواجه بود تا آنجا که محمدرضا شجریان که خود نوازنده سنتور بوده، نسبت به این موضوع انتقادهایی داشته و آن را سازی بدقلق میدانسته است.
اتفاق مثبتی که در این زمینه رخ داده و به تایید تعداد زیادی از استادان ایرانی رسیده، اختراع ابزاری است که کوک کردن سنتور را به امری سهلتر تبدیل کرده و «روان کوک» نام دارد.
مبدع و مخترع این ابزار کارآمد داوود شیرازی است. او چندین سال برای به سرانجام رساندن «روان کوک» وقت گذاشته است. علاوه بر اینکه «روانکوک» توسط افرادی چون محمدرضا شجریان و اردوان کامکار تائید شده است، شیرازی سال ۸۸ نزد قنبریمهر رفته و این پیشکسوت، سنتوری را به او سفارش داده و در نهایت آن را تحویل میگیرد. با وجود اینکه ابراهیم قنبریمهر «روان کوک» را تایید کرده و از ساخت و ابداع آن اظهار خرسندی کرده، اما چندی پیش (سال 97) با همراهی برخی نزدیکانش از داود شیرازی شکایت کرده و خواستار ابطال سند ثبت اختراع روان کوک شد.
شیرازی که طی این سالها مدام درگیر ساخت و عمومیت دادن به «روان کوک» بوده، در گفتگوی پیشرو درباره جزییات ساخت این وسیله جانبی اما کارآمد توضیحاتی ارائه کرد. او همچنین از حواشی به وجود آمده در رابطه با مالکیت اختراع «روان کوک» و وضعیت حقوقی آن سخن گفت.
در زمینه ساز سنتور که ساختار فیزیکی تقریبا پیچیدهای دارد، چه موضوعی باعث شد به ابداع ابزاری جدید بیاندیشید.
من از همان ابتدای فعالیت با نحوه کوک و کوک کردن ساز سنتور چالش داشتم. آن اوائل با خودم میگفتم شاید سنتوری که من اول خریدهام، بد است و دچار مشکل است. همیشه با پدرم این صحبت مطرح بود که اگر مثلا سنتوری گرانقیمت بخریم مشکل حل میشود. وقتی پیگیر ماجرا شدم و پس از تحقیقات و گشت و گذارها دیدم که همه سنتورها شبیه همان سازی هستند که من دارم و همگی یک شکل هستند. پس از واقف شدن بر این موضوع، در دهه هشتاد شروع به کار کردم و در پی یافتن پاسخ این سوال بودم؛ که چطور میشود مشکل کوک سنتور را حل کرد؟
دغدغه اصلی شما برای ساخت «روان کوک» شخصی بود یا میخواستید با این کار تحولی ایجاد کنید؟
کلا از همان ابتدا به این فکر میکردم برای همه سنتورهایی که وجود دارند، کاری انجام دهم و هدفم این نبود که مثلا سنتوری بسازم و «روان کوک» را برای خودم روی آن نصب کنم. خیر هدف من کلیتر و جدیتر از این رویه بوده و میخواستم چیزی بسازم که به درد همه بخورد. به همین علت هم سازهای طراحی کردم که ساختار کلی سنتور را تغییر نمیداد و لازم نبود سنتور جدیدی برای آن ساخته شود، به همین علت هم توانستم روان کوک را روی سنتورهایی که از گذشته موجود بود، نصب کنم. در حقیقت در حال حاضر شاید بتوان گفت که روان کوک روی سنتورهای اکثر سازندگان سنتور ایران و حتی خارج از ایران نصب شده است، به این صورت که یا خود سازنده از من این درخواست را کرده، یا نوازندگانی که آن سازها را در اختیار داشتند سازشان را برای نصب «روان کوک» نزد من آوردهاند.
آن زمان دانشجو بودید؟
در سال ۱۳۸۴ به دانشگاه رفتم و تحصیلات موسیقی را به صورت آکادمیک شروع کردم و از آن پس کار تحقیقات برای حل مشکل سنتور را جدیتر پیگیری کردم. در دانشگاه بود که روش تحقیق خواندم و این رویه با آزمون و خطایی علمی همراه شد. حین این مسیر انواع و اقسام روشهای کشیدن و رگلاژ سیم یا کابل را بررسی کردم. سوال این بود که ما چگونه میتوانیم یک کابل را بکشیم و فشار را روی آن به حد دلخواه کم یا زیاد کنیم؟ قبل از آنکه ایدهام اجرایی شود، میدیدم چادرهای سازهای به همان صورت که «روان کوک» سیم را میکشد، عمل میکنند، اما در ساز سنتور این اتفاق نیفتاده بود و وسیلهای که به درستی کار کند، برای کشیدن و تنظیم فشار بر روی سیمها ابداع نشده بود. کمی که پیش رفتم، متوجه شدم خیلیها از این قضیه شکوه دارند، اما در عین حال هیچکس هم برای حل این معضل کاری نکرده است. این شد که دست به کار شدم و همه روشها را امتحان کردم. ضمن جستجوها و تحقیقاتی که داشتم، این سوالات برایم مطرح بود که چه کاری میتوان برای بهبود مشکل سنتور انجام داد؟ و چطور میتوان به این هدف رسید؟ در همین راستا چندین مدل آزمایش را انجام دادم.
اولین استادی که خواهان خریداری اختراع من برای استفاده روی سنتورهایش شد، استاد محمدرضا شجریان بود. بعدا به استاد اردوان کامکار مراجعه کردم و سپس نزد دیگر اساتید رفتم
اولین نفری که به صورت جدی خواستار استفاده از طرح شما شد، چه کسی بود؟
اولین استادی که خواهان خریداری اختراع من برای استفاده روی سنتورهایش شد، استاد محمدرضا شجریان بودند. و این نهایت افتخار را برای من به ارمغان آورد، بعدا، حول و حوش همین اتفاق بود که به استاد اردوان کامکار مراجعه کردم و سپس نزد دیگر اساتید رفتم. زمانی که توانستم ساز را همراه «روان کوک» به استاد اردوان کامکار نشان دهم، اولین مطلبی که ایشان در این باب نگارش کردند، این بود؛ سازندهای نبوده که به حل مشکل سنتور فکر نکرده باشد و تا الان کارهای خیلی زیادی هم در این زمینه انجام شده، اما همه کارهای که به من ارائه شده، گوشه انبار در حال خاک خوردن هستند چون ناکارآمد بودهاند. ایشان در ادامه با تایید ابداع من گفتند؛ آنچه تو طراحی و اختراع کردهای، مشکلات قبلی سنتور را حل کرده است.
استاد شجریان خیلی از طرح و ایدهام خوششان آمده بود. میگفتند من برای نواختن سنتور نزدیک به دوازده ساعت وقت میگذاشتم که حداقل هشت ساعت آن صرف کوک کردن ساز میشده و پس از این اتفاق واقعا بیرمق ساز میزدهام. ایشان چون از تاثیر خود در جامعه آگاه بودند اجازه انتشار عکسهایی که در آنها استاد در حال بررسی روان کوک بودند را دادند تا از این طریق حمایت کرده باشند
جالب است که محمدرضا شجریان ایده شما را تایید کرده.
بله استاد شجریان خیلی از طرح و ایدهام خوشش آمده بود. میگفتند من برای نواختن سنتور نزدیک به دوازده ساعت وقت میگذاشتم که حداقل هشت ساعت آن صرف کوک کردن ساز میشده و پس از این اتفاق واقعا بیرمق ساز میزدهام. استاد واقعا از ابداع «روان کوک» خوشحال بودند. پس از این دیدار بود که قرار شد با استاد شجریان در زمینه ساز سنتور همکاریهایی داشته باشیم، اما متاسفانه بیماری ایشان مانع این اتفاقات خوب شد و صحبتهایمان به مرحله عمل و اجرا نرسید. کلا دیدار و جلب نظر استاد شجریان برایم اتفاق شگرفی بود که به من انگیزه میداد راه آمده را ادامه دهم و طرحم را به نتیجه برسانم. ایشان چون از تاثیر خود در جامعه آگاه بودند اجازه انتشار عکسهایی که در آنها استاد در حال بررسی روان کوک بودند را دادند تا از این طریق حمایت کرده باشند. استاد شجریان هرازگاهی تماس میگرفتند و نامشان که روی صفحه گوشیام میافتاد، واقعا از خوشحالی سر از پا نمیشناختم و هنوز هم از این موضوع خوشحالم. البته آن زمان که با استاد شجریان حرف میزدم نام «روانکوک» را انتخاب نکرده بودم و ایشان به من پیشنهاد دادند نام آن را گوشی کشویی بگذارم تا نشان دهنده کارهایی باشد که انجام میدهد.
اما نام «روان کوک» گویاتر است.
بله. من از اینکه استاد نامی را پیشنهاد داد، خوشحال شدم اما در کمال احترام آن را نپذیرفتم. سازهای استاد گوشیهای مشکی داشتند و از من خواستند که گوشیهای روان کوک را هم مشکی رنگ کنم. من آن زمان این کار را کردم و تا چند سالی هم گوشیها مشکی بودند و بعدا دیدم رنگ آنها به مرور زمان کدر میشود؛ لذا آنها را به رنگ نقرهای بازگرداندم.
ابداع ابزار و ادوات جدید در رابطه با موسیقی، آن هم موسیقی ایرانی کار راحتی نیست. از طرفی همواره تعصباتی از سوی بزرگان نسبت به موسیقی ایرانی وجود داشته و همچنین چنین کاری نیاز به حمایتهای جمعی دارد. آیا چنین حمایتهایی وجود داشته است؟
نمیدانم چه بگویم. به حضراتی که الان دارند با انجام چنین کاری دشمنی میکنند، گفته میشود فردی آمده و ابزار «روان کوک» را ساخته که مفید و کارآمد است، شما با چنین اتفاقی چه مشکلی دارید؟ آنها میگویند ما مشکلی نداریم فقط میخواهیم این ابزار را از انحصار خارج کنیم که بقیه هم بتوانند از آن استفاده کنند. جالب است چنین افرادی که سهمی در ساخت «روان کوک» نداشتهاند، حالا تبدیل به رابین هود شدهاند!
آن عده که در حقیقت هدفشان خدشه وارد کردن به تاریخ حقیقی به وجود آمدن این اختراع است، میخواهند خودِ قطعات روان کوک را هم با تغییرات اندک تولید کنند و صاحب اثر را هم فرد دیگری معرفی میکنند
آنها از روند ابداع و ساخت «روان کوک» توسط شما اطلاع نداشتند؟
اطلاع داشتند و دارند و زمانی که مورد نقد قرار میگیرند و حرفی برای گفتن ندارند، میگویند؛ میدانیم «روان کوک» مال داود شیرازی است! اما میخواهیم از انحصار ایشان خارجش کنیم. یعنی میخواهند با قانون جهانی ثبت اختراعات بجنگند! در صورتی که قوانینی وجود دارد. بر اساس همین قوانین، حتی اگر بخواهم «روان کوک» را صرفا خودم روی سنتور خودم نصب کنم، چنین حقی را دارم. اما همانطورکه عرض کردم اساسا از ابتدای طراحی هدفم این بود که این ابزار ساز سنتور را ارتقاع ببخشد نه اینکه فقط آن را به سنتورهای خودم منحصر کنم به همین دلیل هم آن را طوری طراحی کردم که روی همه سنتورها قابل نصب باشد و ابتدا هم به همه سنتورسازها پیشنهاد استفاده از آن را دادم اما با استقبال خوبی رو برو نشدم. اکنون نیز روان کوک را روی هزاران سنتور که ساخته خودم نیست و دیگران ساختهاند، نصب کردهام، پس انحصاری وجود ندارد! اما آن عده که در حقیقت هدفشان خدشه وارد کردن به تاریخ حقیقی به وجود آمدن این اختراع است پر رویی را از حد گذراندهاند و میخواهند خودِ قطعات روان کوک را هم با تغییرات اندک تولید کنند و صاحب اثر را هم فرد دیگری معرفی میکنند.
همچنان حواشی و ادعاهای کذبی که توسط برخی از نزدیکان آقای قنبری مهر نسبت به «روان کوک» مطرح شده وجود دارد و من همچنان درگیر دادگاه هستم. اما خب آن زمان که مشغول ساخت «روان کوک» بودم کسی از من حمایت نکرد و به کمکم نیامد
چند سالی است ساخت و ثبت «روان کوک» به عنوان اختراع شما، حاشیههای بسیار داشته که جدیترین آنها شکایت استاد قنبری مهر برای ابطال این اتفاق توسط شماست.
بله درست است و همچنان حواشی و ادعاهای کذبی که توسط برخی از نزدیکان آقای قنبری مهر، نسبت به «روان کوک» مطرح شده وجود دارد و من همچنان درگیر دادگاه هستم. اما خب آن زمان که مشغول ساخت «روان کوک» بودم کسی از من حمایت نکرد و به کمکم نیامد. جالب است بدانید زمانی که کار را انجام دادم، با سازندگان سنتور حرف زدم. خدمت خیلی از استادان این عرصه رسیدم و از حضورشان خواهش کردم اختراعم را روی سازهایشان نصب کنند و از آن استفاده کنند. جالبتر این است که از صدرصد موجود فقط یک درصد درخواست مرا پذیرفتند.
نگاه اغلب فعالان موسیقی ایرانی در همه بخشها و عرصهها همراه با تعصب است. شاید به همین دلیل درخواست شما را قبول نکردهاند.
شاید همینطور باشد، اما به هر حال آنها درخواست مرا نمیپذیرفتند و من در حقیقت با در بستهای مواجه شدم. این اتفاق مثل این بود که من دکمههایی دارم و کسی آنها را روی کت و شلوارش نصب نمیکند و به ناچار خودم باید کت و شلواری را که میخواهم، بدوزم!
من خودم سازنده سنتور نبودم و هدفم هم این نبود که در آینده وارد این عرصه شوم. اما زمانی که اختراعم در جامعه سنتورسازی آنچنان که باید پذیرفته و استفاده نشد مجبور شدم که استراکچر چوبی سنتور را به برخی سازندگان و نجاران سفارش دهم، تا بتوانم روان کوک را روی آنها نصب کرده و ساز نهایی را به نوازندگان بدهم تا بدانند که خوب است و چه ویژگیهایی دارد. اما پس از مدت کوتاهی دریافتم که سنتورها به شدت دور از آن چیزی است که من میخواهم و سعی کردم برخی از کارهای سازها را خودم انجام دهم، چیزی نگذشت که ازین رویه هم ناامید شدم چون به شدت خطا در کار زیاد بود و نمیشد کار درست و یکدستی را به عنوان محصول استاندارد ارائه داد. از همان اول عدهای بودند که ایده و طرحم را میکوبیدند و میگفتند به درد نمیخورد! خیلیها هم حرفی نمیزدند، چون تصور نمیکردند تا این حد جدی شود و کارآمد باشد. حتی برخی از آنهایی که تشویقم کردند، نمیخواستند در حضور من تنش ایجاد کنند و میگفتند آفرین و باریک الله دستت درد نکند، اما در عین حال باور نمیکردند به نتیجه برسد.
خودم سازنده سنتور نبودم و هدفم هم این نبود که در آینده وارد این عرصه شوم. اما زمانی که اختراعم در جامعه سنتورسازی آنچنان که باید پذیرفته و استفاده نشد، مجبور شدم که استراکچر چوبی سنتور را به برخی سازندگان و نجاران سفارش دهم، تا بتوانم روان کوک را روی آنها نصب کرده و ساز نهایی را به نوازندگان بدهم
حاشیهها و شکایتها چگونه و از چه زمانی ایجاد شد؟
سالها گذشت و با تلاش و زحمت فراوان راهی که باید را ساختم و کارم نتیجه داد و هزاران نفر از «روان کوک» استفاده کردند، و حدود دوازده سال گذشته بود که دیدم احضاریه دادگاه درب منزلمان آمد.
شما از اینکه نزد استاد ابراهیم قنبری مهر رفتهاید و ایشان کارتان را تایید کرده، خوشحال بودید. چه اتفاقی افتاد که ایشان از شما شکایت کرد؟
همان افرادی که دم از جلوگیری از عدم انحصار میزنند، خودشان آن را در رابطه با استاد قنبری مهر درست کردهاند. این افراد فکر میکنند اگر آقای قنبری مهر هرچه بگوید، آن اتفاق رخ میدهد. شما فکر کنید اگر مثلا آقای قنبری موضوع یا مسئلهای را به غلط تایید کند، آن مورد غلط نمیتواند در اجتماع موجه جلوه کند. جالب است همین الان که با شما صحبت میکنم در مسیر دادگاه هستم. میخواهم بگویم قضیه شکایت همچنان وجود دارد. اگر بگویم تقریبا اغلب روزها درگیر این مسئله ام، اغراق نکردهام.
استاد قنبری مهر چند سالی است که بیمار هستند، درست است؟
بله به نظرم همینطور است و برخی اطرافیان از وضعیتی که دارند در حال سوءاستفاده هستند؛ وگرنه زمانی که استاد قنبری مهر حالشان خوب بود همه چیز خوب پیش میرفت و مشکلی میان ما وجود نداشت. زمانی که وضعیت جسمانی آقای قنبری مهر دچار تغییر شد، برخی اطرافیان ایشان شروع کردند به سوءاستفاده.
شاید اگر سازگران معتبر سفارش و همکاری شما را میپذیرفتند کار به اینجا نمیکشید.
بله دقیقا اگر آنها همکاری میکردند، شاید کار به اینجا نمیرسید و خیلی از اتفاقات رخ نمیداد. اگر اینطور بود، من سراغ فردی نجار نمیرفتم که کارش ساز نیست و حالا در گذشته سنتوری هم درست کرده بودند! در حقیقت ساخت سنتور به هیچوجه کار تخصصی ایشان نبود. شاید به همین دلیل خواستند پس از کمی معروفیت کار را به تنهایی دست بگیرند. این آقا میخواست از اختراع من استفاده کند در حالی که هرکس در این سالها چنین خواستهای داشته، سازش را فرستاده ما خودمان «روان کوک» را با کمترین قیمت و بهترین خدمات برایش، نصب کردهایم و مجددا ساز را برایش ارسال کردهایم. و به برخی هم کار نصب را آموزش دادهایم و خودشان مشغول انجامش هستند، اما این آقا چنین کاری نکرد و در فضای مجازی شروع کرده به تهمت زدن که تمام اسناد و مدارک این اتفاق کاملا موجود است. و از این طریق خواستند که کار زشتشان را توجیه کنند، به هرحال این فرد در فضای مجازی جوی بسیار منفی ایجاد نمود و مرا متهم به سرقت طرح و ایده و ابزاری کرد، که تمام و کمال متعلق به خودم است!
این آقا چگونه به استاد قنبری مهر و اتفاقات حقوقی رخ داده ربط پیدا کرده؟
پسر ایشان با نوه آقای قنبری مهر دوست شدهاند. در ادامه هم زمانی که نوه آقای قنبری متوجه ماجرا میشود بعد از صحبتهایی که بینشان رد و بدل میشود، با هم تصمیماتی میگیرند و وکالتی از آقای قنبری مهر میگیرند و در ادامه شکایتی علیه من صادر میشود.
و دقیقا چه زمانی و چگونه با آقای قنبری مهر مواجه شدید یا به دیدارش رفتید؟
چند سال بعد از ثبت اختراع روا کوک بود که خیلی شانسی آقای قنبری مهر را دیدم. یعنی پیش از آنکه با ایشان مواجه شوم و صحبت کنم «روان کوک» را ساخته و ثبت کرده بودم. اگر میدانستم دیدن ایشان و عرض ادب به ایشان تا این اندازه خطرناک است و چنین اطرافیانی دارند، هیچگاه به حضورشان نمیرفتم و اکنون سخت پشیمانم.
شکایت صورت گرفته از شما مربوط به چه تاریخی است؟
ایشان یازده سال بعد از ثبت اختراع روان کوک از من شکایت کردهاند.
با توجه به اسناد و مدراکی که در دست دارید شکایت مذکور حال چه وضعیتی دارد؟
در این چند سال تلاشهای بسیار زیادی در جهت وارونه جلوه دادن حقیقت کردهاند و شایعات و دروغهای زیادی را علیه من پخش کردهاند و تلاشهای غیرقانونی زیادی هم انجام دادهاند، اما بازهم نتوانستند پرونده را به نفع خودشان پیش ببرند و تا الان فقط زمان خریدهاند. آنها هیچ اسناد و مدارکی مستدلی علیه من ندارند و فقط تلاش بیهوده میکنند.
واقعیت ماجرا چیست؟ مگر «روان کوک» روی سنتوری که آقای قنبری مهر ساخته نصب است؟
نه به هیچوجه. آقای قنبری مهر تلاشی برای بهتر کوک شدن سنتور انجام دادند و آن طرح به نتیجه نرسید و فقط یک عدد از آن را توانستند تولید کنند که آن هم کار نمیکند، خودشان هم در مصاحبههایشان اعلام کردهاند که آنقدر کار سنگینی است که از عهدهی یک نهاد یا شخص خصوصی برنمیآید، در صورتی که اگر ایده روان کوک بنده به ذهنشان میرسید با کمترین هزینه میتوانستند آن را تولید کنند. جالب است که ساز ساخته شده توسط جناب قنبری مهر تاکنون از دید عموم خارج بوده و هم اکنون نیز در مخزن نگهداری میشود.