علیرضا کلانتر مهرجردی:
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یا توسعه
علیرضا کلانتر مهرجردی، هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه شهید بهشتی و عضو همکار اندیشکده سیاست مرکز الگو در یادداشتی به سند الگوی ااسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت.
به گزارش ایلنا، علیرضا کلانتر مهرجردی، هیات علمی جهاد دانشگاهی دانشگاه شهید بهشتی و عضو همکار اندیشکده سیاست مرکز الگو در یادداشتی به سند الگوی ااسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
واژه توسعه از مفاهیم پُر بسامد در ادبیات سیاسی اقتصادی دوران معاصر است. کلان واژهای برگرفته از جامعهشناسی سیاسی غرب که به مثابه یک معیار، به طبقهبندی کشورها و جوامع انسانی بر اساس آن مبادرت میشود.
شاید یکی از مهم ترین پُرسهها برای مخاطبان و ذینفعان سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، سوال از معیار و سنجه مفهومی آن باشد که چرا پیشرفت و نه توسعه؟ البته بد نیست به همین بهانه فرصت را غنیمت دانسته و گُزیده فرمایشاتی از مقام معظم رهبری (دامه ظله) به عنوان مطالبهگر اصلی سند الگو را، مجددا در معرض نظر قرار دهیم:
"...الگو های رایج توسعه، از لحاظ مبانی غلط و بر پایه اُومانیسم و اصول غیر الهی هستند و از لحاظ آثار و نتایج نتوانسته اند وعده هایی را که در خصوص ارزشهایی نظیر آزادی و عدالت داده بودند محقق کنند ... این جوامع اگرچه پیشرفت هایی داشته اند اما پیشرفت ها، تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت منتهی نشده است..." (۶/۲/۱۳۹۵)
"...پیشرفت غربی هیچ جاذبه ای برای انسان آگاه امروز ندارد پیشرفت کشورهای پیشرفته غربی نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد نتوانست عدالت در جامعه مستقر کند نتوانست اخلاق انسانی را مستقر کند. آن پیشرفت بر پایه ظلم و استعمار و غارت کشورهای دیگر بنا شد..."(۱۵/۵/۱۳۹۵)
روشن است که در فرمایشات مُعظم له، توسعه به مثابه سیستم و مدل، به اعتبار مبانی، هدف و کارکرد آن مورد سوال جدی قرار میگیرد که اولا به لحاظ ایجابی، نتوانسته آثار مطلوب و فراگیری را برای جامعه هدف در بر داشته باشد و ثانیا به لحاظ سلبی، به قیمت عقب راندن دیگران در جهان گیتی توام گشته و بوده است.
در کلان ترین تصویر پیشرفت و توسعه را، می توان در دلتای سه ضلعی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به نظاره نشست و از آن سخن گفت. عموما به باور رایج هنگامی که در هر یک از محورهای سه ضلعی فوق، ما از توسعه سخن میگوییم به ناگاه ذهنمان و چشممان به نمادها و نمودهای مادی و عینی آن عرصه سیر میکند گویا برای رسیدن به این مقاصد توسعه، لازم است در جهت تغییر صورتها و ساختن سازهها و استقرار نمای آن تعجیل و همت داریم. در مصداق آوری برای توسعه سیاسی به نماد هیات حاکمه، تعداداحزاب و تشکلهای سیاسی، تعداد صندوقهای رای و یا تعداد سازههای مرتبط با حکمرانی توجه میدهیم. در مصداق آوری برای توسعه اقتصادی، به نماد زیر ساخت های مرتبط مثل راهها، نیروگاهها، فرودگاهها، بانکها، پلها و ادوات مرتبط از این دست توجه میدهیم و در مصداق سازی توسعه فرهنگی، به نماد ساختمان های حوزه فرهنگ، تکثر و تعدد سازمانهای فرهنگی، بودجه فرهنگیو محصولات فرهنگی و... متوجه میسازیم. در بهترین حالت در طیف این برداشت –توسعه - لازم میدانیم نهاد علم و دانشگاه، به عنوان مادر پیشران همه عرصههای فوق (که البته به شرط ملاحظاتی، در پیشرانی آن شکی نیست) اولا در صورت و تعدد آن، گسترش فراهم سازیم و ثانیا به سمت کسب علوم مدرن تهییج و تسهیل گردانیم.
گفتنی است آنچه در برداشت از واژه توسعه دور مینماید- و البته تجربه زیسته هم به میزان زیادی آن را تایید میکند- کم التفاتی به زمینههای اجتماعی فرهنگی است. بسیاری از کشورهای مدعی در مدار توسعه مثالهای خوبی هستند از توسعه بدون پیشرفت! یا به عبارتی توسعه بدون توجه به زمینههای اجتماعی فرهنگی خود، کافی است به معدود کشورهای اطراف نظر کنیم و حتی دور نرفته و بر همین ره، روند حاکمیت همین معنا را در سیر ادوار تاریخ سیاسی جامعه خودمان به تصور و نقد آوریم. نمونههایی، که هم و غم خود را صرفا کسب، استحصال و ساخت عینی و مادی آنچیزی قرار دادند که در نمای بیرونی دیگران توسعه یافته دیدند اگر چه در همین هم، گزینشی عمل کردند.
آنچه در تمایز و تفاوت میان دو مفهوم توسعه و پیشرفت در رویکرد ایجابی میتوان گفت به تعبیری تفاوت و تمایز میان تحول و تغییر درونزا و تحول و تغییر برون زاست.طبعا در تغییر درونزا، این ملت و جامعه است که قدرت پویایی و خودشکوفایی مییابد و جلوی شیبی و سرازیر شدن هر چیز و هر پدیدهای و لو زیبا و چشم نواز را مانع می شود. نقد آنچه بوده، هستیم و ساختن از دریچه این رویکرد، آن نگاهی است که در سند الگو پایه اسلامی ایرانی پیشرفت مورد معنا و منظور است. به تعبیر امروزیتر، تمایز میان توسعه و پیشرفت در دو نگاه تغییر و تحول از دریچه نرم (زیربنا) و تغییر و تحول از دریچه سخت (روبنا) نهفته است. آنگونه که اشاره شد در مفهوم توسعه؛ برای کشور در مدار توسعه، برداشت مادی و تجربی اولیت دارد و در این معنا فیزیک و طبیعت اصالت مییابد و در مفهوم پیشرفت، رویکرد و برداشت، معنا و انسانی اولویت دارد. به نظر می رسد در مفهوم پیشرفت بر خلاف توسعه، انسان و اجتماع در تلاقی با واقعیت نوپدید به محور و مرکز موضوع مبدل شده وضروری است این معنا نورافکنی کند. بنابراین پیشرفت به معنای مدل و سیستم بومی و متکی بر مبانی اسلامی و فرهنگ ایرانی است که می تواند جامعه را به سرمنزل مقصود از آسایش و آرامش هادی گردد.