سرپرست و مدیر پروژه «آواز معاصر» مطرح کرد؛
مردم چند دهه آواز را با شجریان، ناظری و پورناظری شناختهاند اما استعدادها بسیارند/ دستهبندی صدای آوازخوانان بر اساس سلیقه کاملا غلط است/ کشف صد وکالیست خوب نتیجهی پروژه «آواز معاصر» است
آواز یکی از مقولات بسیار مهم موسیقی دستگاهی و مقامی ایران است. در کمال تعجب شاهدیم که طی سالها و دهههای گذشته هیچ تلاشی برای کشف استعدادهای جوان ساکن شهرهای مختلف از سوی نهادهای دولتی صورت نگرفته است. پروژه «آواز معاصر» مدعیست که موفق به کشف صد خواننده و استعداد نوظهور شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، میدیا فرجنژاد (مردادماه سال ۱۳۹۹) پروژهای را کلید زد که «آواز معاصر» نام داشت. او طی این اتفاق به کشف استعدادهایی در میان جوانان شهرهای مختلف پرداخت و پس از انتخاب و گزینش افراد مستعد، با آنها در پروژههای مختلف همکاری کرد. حال پس از گذشت یک سال و اندی میتوان بهتر و کاملتر پروژه آواز معاصر را مورد بررسی قرار داد.
فرجنژاد که این روزها مشغول اجرا و ضبط پروژه «تار و تاریخ» در بناهای تاریخی شهرهای مختلف است، درباره اهمیت مقوله آواز و آنچه طی تجربیاتش در ارزیابیها به آنها رسیده، توضیحاتی ارائه کرد ازجمله این سوال که؛ کیفیت آب و هوا و شرایط اقلیمی تا چه حد بر حنجره و صدای آوازخوان تاثیر میگذارد؟
در پروژههای خود یا طی همکاری با دیگران، تا چه حد از برگزیدگان «آواز معاصر» استفاده میکنید؟ پس از انتشار فراخوان این برنامه گفته بودید منتخبان بعدا هم حمایت خواهند شد. در حال حاضر پروژه «تار و تاریخ» امکانی برای عمل به این وعده است.
بله درست است. تقریبا بنا را بر این گذاشتهام که از تمامی بچههای پروژه «آواز معاصر» استفاده کنم و تا به این لحظه، از سه نفر از بچههای آواز معاصر در پروژه «تار و تاریخ» استفاده کردهام.
یکی از موضوعاتی که همواره بوده اما مورد بررسی میدانی و علمی قرار نگرفته تاثیر جغرافیا، اقلیم و آب و هوا بر حنجره و صدای خواننده است. باتوجه به تحقیقات و تمرکزتان بر مقوله آواز این مقوله تا چه حد درست است؟
این مقوله کاملا نسبی است و اصلا مطلق نیست. برای روشن شدن موضوع مثالی میزنم. میگویند خوانندگان تبریزی چپ کوک خوب میخوانند؛ درصورتیکه ما خوانندگان تبریزی بمخوان خوب هم داشتهایم و اینطور نبوده آنهایی که فقط چپکوک میخواندهاند، خوب باشند. یا مثلا معمولا میگویند خوانندگان اصفهانی خوب اوجخوانی میکنند. بله درست است ما خوانندهای مانند تاج اصفهانی را داشتهایم که اوج خوب میخواند. اما از طرفی استاد علیاصغر شاهزیدی را داریم که اصلا نیاز ندارد اوج بخواند. او آنقدر شعر را خوب میخواند که اصلا نیازی به اوج خواندن نیست.
این تصور درباره کردها و لرها هم وجود دارد؟
بله میگوییم خوانندگان کردزبان صداهای خیلی بالا و بلندی دارند و از این طرف با خوانندهای چون مظهر خالقی مواجه میشویم.
در نهایت تکلیف دستهبندی مرسوم چه میشود؟
آنچه که میتوانیم دربارهاش قضاوت کنیم بر مبنای فراوانی نیست، بلکه بر مبنای کیفیت است. کیفیت یعنی چه؟ من میگویم صدای مردم هر منطقه دارای کیفیت منحصر بفردی است. مثلا کیفیت صوتی خوانندگان خطه خراسان، چه شمال و چه جنوب آن با کیفیت صوتی خوانندگان خطه جنوب کشور متفاوت است. یعنی آن چیزی که به رنگ صدا مربوط است تفاوت دارد، چون مخرج کلام متفاوت است. این موضوع مثالهای زیادی دارد. مثلا ما در نیشابور «اُ» یا واژهای با این اعراب نداریم و آن را غلیظتر و با تاکید بیشتر ادا میکنند که میشود «اُو». در لرستان اغلب حروف «اَ» یا َ دارند. حتی «آ» هم در برخی مواقع حالتی از «اُ» هم دارد. این موارد حین اجرای خوانندهها و تحریرهایشان قابل تشخیص است.
در کرمانشاه حروف «واو» و «ک» را غلیظتر ادا میکنند. «واو» در حین ادای واژه «اُ» هم میگیرد و «ک» از انتهای سقف دهان و گلو ادا میشود.
این موارد مربوط به مخرج صداها هستند و در نتیجه کیفیت صوتی خوانندگان مناطق مختلف با هم متفاوتند. اما آیا در این مبحث «رجیستر» مطرح است؟ خیر اینطور نیست. حال ممکن است به خاطر علاقه مردم یکی از ویژگیهای آوازی، مثلا اوجخوانی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. معمولا در تبریز اینگونه است که مردم خوانندهای را خوب میدانند که خوب اوج میخواند. هرکس روی کوک بالاتر و اوجتر بخواند میگویند صدای بهتری دارد. در همان خطه و همان وادی ما خوانندههایی داریم که اصلا اوج نمیخوانند و صدای «اوپراتیک» دارند. منظورم از تبریز آذربایجان است. چنین رویهای در شهرها و مناطق دیگر هم وجود دارد.
این سلیقه به مرور در فرهنگ شنیداری مردم هر منطقه تثبیت شده است. در نهایت مقایسه صدای خوانندگان مناطق مختلف باید بر چه اساس باشد؟
پیشنهادم این است که نگاهمان را تغییر دهیم و به کیفیت صداها در مناطق مختلف توجه کنیم و پارامترهای بیان کلمات و تفاوتهای آنها را درنظر بگیریم. با تاکید بر اینکه نباید سلیقه مردم مناطق مختلف را نادیده بگیریم. مثلا مردم شیراز از لحنی که بر اساس خاستگاهشان زیست محیطیشان ایجاد شده، خوششان میآید و شاید مردم خراسان آن را دوست نداشته باشند و مدل دیگری را بپسندند. چنین مواردی مربوط به سلایق است. در نهایت اینکه اگر بگوییم خوانندگان فلان شهر چپ کوک هستند و اهالی شهر دیگر راست کوک هستند، کاملا غلط است.
شما برای به سرانجام رساندن پروژه آواز معاصر زمان زیادی صرف کردید و هدفتان از این روند کشف استعدادهایی بود که در زمینه آواز فعالیت دارند. خودتان میدانید که آواز در دنیای امروز چه اوضاع بغرنجی دارد، با توجه به این مهم در حال حاضر با چه لیستی از آوازخوانان گمنام مواجهیم؟
اگر نخواهم اغراق کنم باید بگویم در حال حاضر نزدیک به صد نفر وکالیست بسیار خوب در مناطق مختلف ایران داریم و همه آنها میتوانند به صورت حرفهای کار کنند.
بارزترین افراد و اتفاقات رقم خورده در این راستا را مثال بزنید.
بله مثالهایی وجود دارد. مثلا خانم رها یوسفی یکی از افرادی است که با من در یک اثر همکاری کرده است. ایشان با من قطعه «شب مواج» را کار کرد. خانم یوسفی اصلا ساکن ایران نیست و در کانادا زندگی میکند. برای همکاری با من وضبط اثر به ایران آمد و کار را خواند و تصویربرداری انجام شد، سپس به کانادا برگشت.
پس پروژه برای ووکالیستهایی که کشف کردهاید، بسیار جدی است.
بله؛ بسیار جدی است.
تنها «شب مواج» حاصل همکاری شما با بچههای آواز معاصر است؟
خیر؛ اثر دیگری داریم که آن هم مربوط به پروژه آواز معاصر است و مشغول تدوین آن هستیم.
در نهایت چه زمانی شاهد انتشار مجموعه آثار «آواز معاصر» خواهیم بود؟
انشالله تا اوایل سال بعد آنها را منتشر خواهم کرد.
شما مدت زیادی را صرف کشف و ارزیابی استعدادهای جوان در زمینه آواز کردید، باتوجه به کثرت افراد مستعد بگویید وزارت ارشاد، دفتر موسیقی، خانه موسیقی و انجمن موسیقی ایران و دیگر بخشهای ذیربط تا چه برای کشف و به ثمر رساندن استعدادها تلاش کردهاند؟
خودتان اگر کمی به عقب بازگردید متوجه فضا و موقعیتها و اتفاقات خواهید شد. ما طی این چند دهه یک خاندان به اسم شجریان داشتهایم و دو خاندان دیگر ناظری و پورناظری هستند. در کمال احترام به این هنرمندان که دوستان من هستند، سی، چهل سال است ما آثار همین عزیزان را میشنویم. چند دهه همین بوده و الان اینطور است که ما مسیر خودمان را میرویم و مردم توجه نشان میدهند؛ وگرنه قبلا انتخابهای زیادی وجود نداشته.
تا سالها بعد هم این رویه ادامه خواهد داشت؟
نه؛ اصلا اینطور نیست. وضعیت تغییر میکند. این روند تا زمانی ادامه پیدا میکند که آگاهی وجود نداشته باشد. از جایی به بعد نسل جوان یواش یواش متوجه میشود که باید مسیر خودش را پیدا کند و بر اساس آن پیش برود و آن را بسازد. الان در میان بچههای پروژه آواز معاصر جوانانی را میبینیم که فوقالعادهاند. در اصفهان "رسول آزادوار" صدایی منحصر به فرد دارد که شبیهاش را نشنیدهام؛ جوانی از لرستان به نام "میلاد هیبدی" که بسیار تواناست و با سن و سالی اندک صدای نافذی دارد، یا در یکی از آثارم که کمی قبل منتشر شد با خانمی به اسم مرتضینژاد همکاری کردهام. ایشان نیز بسیار مستعد است و صدای بسیار منعطفی دارد. من الان به عنوان یک کارشناس و فردی که فضای فعلی و مقوله آواز را در شهرهای مختلف بررسی کرده، به جرات میگویم این جوانها از بسیاری جهات فوقالعاده هستند. اینها تازه یک از میان میلیونها آدمی هستند که ممکن است در بین آنها هزاران فرد مستعد باشد و خیلی از جوانهایی که نام بردم بهتر باشند.
قاعدتا به همین اندازه که استعداد داریم، استعداد هدر رفته نیز داشتهایم.
بله؛ این روند وجود داشته. به هرحال باید با عملکردمان به این بیتوجهی واکنش نشان دهیم و جلوی آن را بگیریم. من به محض آنکه میبینم فردی مستعد است، از او حمایت میکنم و اجازه میدهم در پروژهای مثل «تار و تاریخ» یا هر پروژه دیگر حضور پیدا کند و به او این فرصت را میدهم که خودش باشد و هنرش را با بهترین امکانات و انتخاب بهترین اشعار بروز دهد.
مسیری که آغاز کردهاید در صورت عدم تداوم و استمرار و حفظ کیفیت به پروژهای بینتیجه و حتی شکستخورده تبدیل خواهد شد. بخصوص اینکه حامی مالی نباشد.
بله؛ اما سعیام این است تا جایی که میتوانم پروژههای مذکور را با تمام توان و البته به طور شخصی و با هزینه شخصی پیش ببرم؛ کما اینکه این اتفاق افتاده و تا همین الان بر همین اساس کار کردهام، از این به بعد هم انشالله همین رویه ادامه خواهد داشت.
چرا بر تامین هزینهها به صورت شخصی تاکید دارید؟
هنر آزاد یعنی هنر مستقل. هنر دولتی و هنری که بخواهد بودجه خود را از طریق دستگاههای دولتی تامین کند پس از مدتی فاتحهاش خوانده است، چون به مقولهای سفارشی بدل خواهد شد. من در عرصه هنر هرگز به صورت سفارشی کار نکردهام و نمیکنم و نخواهم کرد. کارنامه کاریام طی این سالها گویای همین است.
سفارشی کار کردن بنا به دلایل مختلف وجود دارد و جدیتر هم شده است دلیل اغلب هنرمندان هم این است که مشکل معیشت دارند و باید زندگیشان بگذرد.
متاسفانه همین طور است اما من ترجیح میدهم چنین افرادی را قضاوت نکنم و در اینبارهها چیزی نگویم. هر کس زندگی خودش را دارد و صلاح خودش را بهتر میداند.
آیا برنامه «آواز معاصر» برای شما مقولهای پایان یافته است یا آن را ادامه خواهید داد؟
در ابتدا بنای من و تیم همراهم بر این بود که این رویداد را به صورت دوسالانه و یا سه سالانه برگزار شود. در حال حاضر برنامهمان این است که امسال ضبط صوتی و تصویری تمامی استعدادها را به امید خدا تمام کنیم و سپس آن را به عنوان یک مجموعه صوتی و تصویر به انتشار برسانیم. قصدمان هم این است این اثر را از طریق پلتفرمهای جهانی در اختیار مردم قرار دهیم. بخشهایی را هم در صفحات مجازی خودمان منتشر میکنیم تا مردم ببینند. امیدوارم طی این روند بچهها به فضای حرفهای معرفی شوند.
زمان انتشار فراخوان بعدی «آواز معاصر» مشخص شده است؟
فراخوان را به احتمال زیاد سال آینده و فراخوان پس از آن را به فاصله دو سال منتشر خواهیم کرد. بهر روی پروژه «تار و تاریخ» همچنان جاری و ساری است و ادامه خواهد داشت. فقط امیدوارم دستگاههای ذیربط در شهرهای مختلف، بخصوص ادارههای میراث فرهنگی بیشتر با ما همکاری کنند.
گفتگو: وحید خانه ساز