مدیر مرکز انیمیشن حوزه هنری در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
چرخه انیمیشنسازی در ایران کامل نیست/ توانایی فنی انیماتورها بالا اما اقتصاد انیمیشن ضعیف است/ میتوان آرتیست ایرانی را با درآمد کمتر برای تولیدات داخلی راضی کرد
امیررضا مافی اعتقاد دارد که انیمیشن باید به وسعت ایران متکثر باشد زیرا تولید انیمیشن یک کار فنی هنری است و در هر نقطهای میتوان استعدادهای فنی با مفاهمهی هنری را بارور کند و تولید انیمیشن را انجام داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، انیماتورهای توانمندی در ایران فعالیت میکنند که حتی برای پروژههای خارجی نیز استخدام میشوند. این یعنی در زمینه تکنیک و نیرو حرف برای گفتن داریم اما مهمترین کمبودی که در زمینه انیمیشن سازی احساس میشود نبود ایده و شکل نگرفتن یک اتاق فکر هدفمند و خلاقانه درکنار فیلمنامه و کارگردانی است.
امیررضا مافی (مدیر مرکز انیمیشن حوزه هنری) معتقد است، هنرمندان ما توانایی فنی بالایی دارند ولی به دلیل اینکه تمرکززایی، شفافیتزایی و اقتصاد انیمیشن ایران حرفهای نیست و عدالت در توزیع سرمایه وجود ندارد، ما آنها را به خارجیها از دست میدهیم. راستش کاری کردهایم که خیلی از دوستان انیمیشنساز که بسیار متعهدند، عطای کار کردن در ایران را به لقایش ببخشند. آنها باید مدام پشت در اتاق مدیران دولتی صاحب سرمایه بنشینند تا برای تولید اثر خود پول به دست بیاورند، مدام از این شورا به آن شورا پاسکاری شوند و بالاخره یک جایی خسته میشوند و ترجیح میدهند در خانه بنشینند و درآمد ارزی داشته باشند. بخشی از آنها هم که اصولا مهاجرت کردهاند. این بسیار اسفناک است؛ اول برای ما که مدعی مدیریتایم و بعد فضای فرهنگ کشور که نخبگان خود را از دست بدهد.
متن کامل این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
منظور از «پیچینگ» چیست؟ وضعیت پیچینگ در حوزه انیمیشن چگونه است؟ «رویازی» به عنوان یک رویداد پیچ چه تاثیری در حوزه انیمیشنسازی داشته است؟
مفهوم پیچ این است که ایدههای خلاقانه توسط استودیوهای تولید، برابر سرمایهگذاران مرتبط یا غیرمرتبط در یک بستر یا پلتفرم ارائه میشود. به ارائهی این ایدهها که باید پخته باشند، پیچ میگویند. «پیچ» استعدادیابی نیست، یعنی به صرف داشتن ایده روی کاغذ به پیچینگ نمیانجامد. کسانی میتوانند طرح خود را ارائه دهند که حرفهای باشند و پیچینگ برای حرفهایهای در هر عرصهی خلاقهای میتواند استفاده شود. مطالعات پیچ رویازی حدود ۴ سال پیش با دیدن پیچهای مطرح جهان آغاز شد. پس از بومیسازی برخی از فرایندهای پیچ و گفتگو با صاحبان ایده در عرصهی انیمیشن قرار بر این شد تا رویداد پیچ انیمیشن نیز در ایران برگزار شود. در سالهای ۹۷ و ۹۸ دوره اول و دوم این رویداد برگزار شد سال گذشته به دلیل پاندمی کرونا امکان برگزاری میسر نبود و امسال ما با مراعات وضعیت، برنامهریزی متناسب با شیوع کرونا انجام دادیم و توانستیم رویداد را به سرانجام برسانیم. مهمترین هدف ما در این دوره، فعال کردن استودیوهای مختلف از سراسر ایران بود و دورههای آفلاین و آنلاین را به همین منظور آغاز کردیم.
تاثیر برگزاری پیچینگ در حوزه انیمیشن چه بود؟ آیا به معنای واقعی میتوان آثار آن را مشاهده کرد یعنی شاهد بود که تمرکز از روی مرکز برداشته و روی سایر استانها متمرکز شده؟
این دیدگاه را دارم که برگزاری پیچینگ به گسترش انیمیشنسازی کمک خواهد کرد. پیچینگ مسبب شفافیت اقتصادی در حوزه انیمیشن است چون وضعیت بودجهها مشخص میشود. همچنین باعث توزیع عدالت سرمایه میشود یعنی محیطی فراهم میکند که صاحبان استودیو و صنعت خلاق بتوانند بدون رانت، سرمایه مورد نیاز خود را از سرمایهگذاران و نهادهای مختلف فراهم کنند.
رانت و ارتباطات دو مساله اساسی در جامعهی فرهنگی ما هستند، پیچ در تمامی عرصههای فرهنگی تنها راه نجات خواهد بود. پیچ در حوزه انیمیشن نیز امکان حرکت دادن استانها را فراهم میکند. بسیاری از استانهای کشور استودیوهای خصوصی حرفهای تولید انیمیشن دارند که از منظر تکنیکی فوقالعاده هستند اما راههای ارتباط این استودیوها با صاحبان سرمایه برای تولید انیمیشن محدود است، چون از مرکز دورند. هدف از برگزاری دوره سوم رویازی این بود تا سایر استانهای کشور در حوزه انیمیشن فعال شوند یعنی با ایدهی فراتهران و تمرکززدایی، تلاش کردیم سایر استانها را در کانون توجه قرار دهیم. جالب آنکه بدون لحاظ کردن امتیازی خاص، ۸ طرح از ۱۰ پیچ نهایی برای سایر استانهای غیر از تهران بود. از استان اصفهان ۳ طرح و همچنین استانهای قزوین، قم، اردبیل، خرسان جنوبی، کرمان هرکدام یک طرح و استان تهران ۲ طرح به مرحله نهایی رسیدند.
چرا بر تمرکززدایی اصرار دارید؟
ببینید فیلمهای سینمایی و دفاتر تولید فیلم سینمایی در تهران متمرکز هستند، به عنوان یک منتقد سینما باور دارم که فیلم سینمایی در تهران ساخته میشود، حتی اگر لوکیشن آن خارج از این شهر باشد. معتقدم، انیمیشن اما باید به وسعت ایران متکثر باشد زیرا تولید انیمیشن یک کار فنی هنری است و در هر نقطهای میتوان استعدادهای فنی با مفاهمهی هنری را بارور کرد و تولید انیمیشن را انجام داد. توجه به بخش استانها اهمیت راهبردی دارد و ما باید حمایت از همهی استودیوها را برابر کنیم. هنرمندان سایر استانهای ما از لحاظ فنی با انیمیشنسازان تهرانی هیچ تفاوتی ندارد و فقط نسبت به سرمایهگذاران دورترند. به همین دلیل حوزه هنری به عنوان یک نهاد حاکمیتی باید نقشآفرینی میکرد و این خلاء را به گونهای پرمیکرد. راهش این بود که ما یک بستر را فراهم کنیم و این امکان را مهیا سازیم. رویازی ۳ از سیزدهم تیرماه کلید خورد و جلسات آن در بهمن ماه سال گذشته آغاز شد. کلاسهایی را به صورت آفلاین برگزار کردیم یعنی بستههای آموزشی را به صورت «مسترکلاس» آماده کردیم و در اختیار صاحبان طرح و کسانی که خواهان دورههای آموزشی بودند، قرار دادیم. آنها ویدیو را میدیدند و دوستانی که بستههای مسترکلاس را دریافت کرده بودند در کلاسهای آنلاین شرکت میکردند و پرسشهای خود را از اساتید مطرح میکردند.
سیزدهم تیرماه فراخوان دریافت طرحها منتشر شد اما به دلیل اینکه مصادف با پیک پنجم کرونا بود، پایان فراخوان از سیزدهم شهریور به پایان شهریور ماه افزایش یافت. از آخر شهریور ماه تا نیمه مهرماه آموزش آفلاین مقدماتی بود از شانزدهم مهرماه دوره آفلاین مسترکلاس این دوره برگزار شد. مسترکلاس آغاز شد و پس از بیست روز اسناد طرحها بررسی فرمی شدند تا تیمها امکان حضور در دورهی منتورشیپ را بیابند.
بر اساس شیوهنامهی رویداد، طرحهایی میتوانستند وارد منتورشیپ شوند که سه شخصیت اصلی، ۲ صحنه، سیناپس، تریتمنت و بودجهی خود را به صورت کامل تحویل میدادند. طرحها بررسی شد و ۲۹ طرح از ۲۲ استودیو واجد شرایط حضور در «منتورشیپ» شد. این دوره به صورت حضوری و آنلاین برگزار شد تا فرصت حضور برای همه فراهم باشد. سیاوش جمالی مدرس این دوره بود. شانزده ساعت آموزش داشتیم که پروپزالنویسی و ارائه و پیچ را دوباره آموزش داد. ۲۵ آبان ماه پس از پایان منتورشیپ، پیشپیچینگ انجام شد و دست آخر ده طرح برای ارائه در رویداد معرفی شدند.
برگردیم به سوال قبل، آیا منظور شما این است که برگزاری پیچینگ سبب عدالت محوری در حوزه فرهنگ و هنر میشود؟
توزیع عادلانهی سرمایه در حوزه فرهنگ بسیار حائز اهمیت است، ولی این موضوع در ایران مغفول مانده. ما در بسیار از جاها با شیوه ناعادلانهای، کار فرهنگی میکنیم. که البته من معتقدم ما اینجا کار فرهنگی انجام ندادهایم اگرچه پوسته فرهنگی دارد. برای کار فرهنگی باید فرصت برابر ایجاد کرد. البته پیچینگ در حوزه انیمیشن، الگویی غربی دارد و آن را با فرهنگ ایرانی آداپته کردهایم. فرهنگستان برای کلمه پیچ و پیچینگ حتی معادل فارسی ندارد و «ارائه طرح پخته» به عنوان واژهی معادل موقت را پیشنهاد میدهیم. رویازی میتواند به عنوان یک پدیده فرهنگی مورد بررسی قرار گیرد نه به عنوان یک رویداد صرف فرهنگی. اهمیت چندانی ندارد که رویازی به عنوان بیلان یا رزومهکاری کسی درنظر گرفته شود؛ ایده و نفس رویداد پیچینگ در صنایع فرهنگی بسیاری اهمیت دارد، زیرا تنها راه خروج از شرایط فعلی است.
اگر بخواهیم از منظر تئوریک این پدیده را بررسی کنیم، خواهیم دید هم عدالت محوری وجود دارد زیرا همه حرفهایها میتوانند در آن حضور برابر و یکسان داشته باشند و از سوی دیگر اینکه ما برای سرمایه، اصالت قائلایم. ما معتقدیم باید عدالت را برای فرصت برابر جهت جذب سرمایه که رکن اصلی تولید است، فراهم کنیم و توجه به این تئوری بسیار اهمیت دارد.
با توجه به توضیحاتی که ارائه دادید، توسعه انیمیشن در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
توسعه انیمیشن در ایران نامتوازن است. اگرچه از منظر کیفی و فنی بسیار ارتقا یافتهایم اما از لحاظ سازمانی و حرفهای توسعه نیافتهایم. چند استودیوی سازمانیافته در کشور داریم اما این توسعه برای تمامی استودیوها اتفاق نیفتاده است. منظور از توسعه سازمانی این است که اقتصاد این حوزه در کشور مدیریت شده نیست. اقتصاد و چرخه انیمیشن در ایران ناقص است؛ چرخهی اقتصاد فرهنگ و حالا اینجا اقتصاد انیمیشن درست شکل نگرفته است.
دلیل این توسعهنیافتگی چیست؟
ببینید ما توسعه تکنیکال داشتهایم اما توسعه عرضه و تقاضای واقعی در انیمیشن وجود ندارد. انیمیشن در ایران بسیار رانتی و وابسته به اقتصاد نفت است. همیشه سرمایهگذار دولتی یا عمومی به این عرصه وارد شده و تنها آثار محدودی مثل «آخرین داستان» سرمایهگذار خصوصی داشتهاند. صدا و سیما، حوزه هنری یا سازمان اوج تنها تولیدکنندگان انیمیشن در ایران بودهاند. هیچ وقت بخش خصوصی با تمام توان وارد نشده و در بسیاری از موارد، توسعهی مارکتینگ انیمیشن دیده نشده است. به طور مثال هیچگاه از خلق شخصیتها و کارکترهای ماندگار استفاده نکردهایم و اغلب آثار به صورت سفارشی تولید شدهاند. در ساخت انیمیشن بیشتر محو قدرت تکنیکال بودهایم، این تصور وجود دارد که هرچه انیمیشن از منظر تکنیکی قوی باشد، اثرگذاری بیشتری خواهد داشت. به همین دلیل، تربیت محتوا یا فیلمنامهنویس حرفهای چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
مارکتینگ حوزه انیمیشن نیز به جز آثاری محدود به درستی طی نشده است. مثلا اگر در غرب هزینه ساخت انیمیشن بیست میلیون دلار میشود، ۸۰ میلیون دلار برای تبلیغات و ۱۰۰ میلیون دلار برای «مرچند دایز» هزینه میکنند و تمام سود چندبرابری را از محصولات جانبی به دست میآورند. در ایران به صورت حرفهای و دقیق هیچ توجهی به درآمدزایی از این حوزه وجود ندارد. مهمترین دلیل این موضوع را باید فقدان سازمان حرفهای در این بخش دانست. بازهم تاکید میکنم، به لحاظ تکنیکی حرفهای اما از لحاظ سازمانی و اقتصاد انیمیشن آماتوری هستیم. این آماتور بودن سبب توسعه نامتوازن خود انیمیشن شده است یعنی درختی که یک طرف آن خیلی رشد کرده و طرف دیگر آن اصلا رشد نکرده است.
این توسعه نامتوازن چه تاثیری خواهد داشت؟
تاثیرات سوء فراوانی ایجاد میکند. مثلا فاصلهی ارزش قیمت ارز و ریال در ایران زیاد است. دلالهایی از این تفاوت قیمت ارز و ریال استفاده میکنند و از مهارت تکنیکی استودیوهای ایرانی برای کارهای خارجی بهره میبرند. آنها به انیماتورهای ایرانی سفارش کار میدهند و بیشتر از درآمد داخلیشان حقوق میدهند. این طرف هم که طراحی روشنی برای تولید وجود ندارد و گاهی انیماتورها سفارش کارشان کم میشود. طبیعی است تا انیماتورها شروع کنند برای خارجیها کار کنند. اینگونه نیروهای آرتیست انیمیشن در خدمت پروژههای خارجی قرار میگیرند و کم کم ما خودمان دچار فقدان نیروی حرفهای میشویم. سفارش دلالان و رونق کار این روزهای آنان حکایت از نکتهای اساسی دارد، یعنی هنرمندان ما توانایی فنی بالایی دارند ولی به دلیل اینکه تمرکززایی، شفافیتزایی و اقتصاد انیمیشن ایران، حرفهای نیست و عدالت در توزیع سرمایه وجود ندارد، ما آنها را به خارجیها از دست میدهیم. راستش ما کاری کردیم که خیلی از دوستان انیمیشنساز که بسیار متعهدند، عطای کار کردن در ایران را به لقایش ببخشند. آنها باید مدام پشت در اتاق مدیران دولتی صاحب سرمایه بنشینند تا برای تولید اثر خود پول به دست بیاورند، مدام از این شورا به آن شورا پاسکاری شوند و خب بالاخره یک جایی خسته میشوند و ترجیح میدهند تا در خانه بنشینند و با واسطه درآمد ارزی داشته باشند. بخشی از آنها هم که اصلا مهاجرت کردهاند و این بسیار اسفناک است. اول برای ما که مدعی مدیریتایم و بعد برای کل فضای فرهنگ کشور که نخبگان خود را از دست بدهد.
رویازی میتواند یک پیشنهاد باشد تا این نقص را کمی بهبود بخشد اما نیاز به گذر زمان دارد تا استودیوها و سرمایهگذاران را قانع کنیم که خروجی این فرایند خوب خواهد بود. توسعه نامتوازن، یک آسیب مغفول است؛ ما به تولید انیمیشن احتیاج داریم تا فردای بچههایمان را به لحاظ فرهنگی خودمان مدیریت کنیم.
نگاه مدیران فرهنگی نسبت به انیمیشن و انیمیشنسازی چیست؟
بسیاری از مدیران فرهنگی ما نسبت به اهمیت انیمیشن غافل هستند، آنها فکر میکنند که انیمیشن همان کارتونی است که در دوران بچگی خود تماشا کردهاند. شعار انیمیشن «آیندهساز» است یعنی اینکه آینده کودکان یک سرزمین را همین انیمیشنها میسازند. ما خودمان محصول انیمیشنهایی هستیم که در کودکی دیدهایم که خاطرات جمعی کودکی ما را شکل میدهند. مدیران نسبت به این موضع غافل هستند و ترجیح میدهند که در وهله نخست یک فیلم سینمایی بسازند تا یک انیمیشن سینمایی. در حال حاضر، تولید یک فیلم سینمایی انیمیشن از تولید یک فیلم رئال ارزانتر است که چند سال گذشته به این شکل نبوده است. هزینه ساخت یک انیمیشن معادل نصف ساخت یک فیلم سینمایی است که بازیگر مشهور دارد. اما عدم رغبت به ساختن انیمیشن سینمایی مثلا این است که تولید یک فیلم سینمایی انیمیشن حدود ۲ سال طول میکشد اما یک فیلم رئال در بازه زمانی ۶ ماهه ساخته میشود. مدیران نمیخواهند که دو سال صبر کنند و خواهان پرکردن بیلان کاری خود هستند. بخش خصوصی هم به بازگشت سرمایه از فیلم سینمایی بسیار امیدوارتر است تا انیمیشن. این در حالی است که انیمیشن، محصولی استراتژیک در سبد فرهنگی خانواده به حساب میآید. کودکان هیچ گزینهای جز انیمیشنهای غربی ندارند. تعداد محصولات ایرانی در وی او دی هم محدود است. اگر فرزند من بخواهد یک انیمیشن ببینند، گزینهای جز تولیدات «نتفلیکس» یا «پیکسار» ندارد.
ما از این حوزه استراتژیک غفلت کردهایم. اگر چرخه اقتصاد را رونق دهیم و مراحل آن را اصلاح کنیم، میتوانیم با درآمد کمتر آرتیست ایرانی را راضی کنیم که برای تولیدات داخلی کار کنند. بسیاری از انیماتورهایی که برای خارج کار میکنند، مدعی هستند، حاضرند درآمد کمتری داشته باشند اما برای ایران انیمیشن تولید کنند. آنها خودشان به اهیمت کارشان واقفاند. دغدغهمندند و اولویتشان تولید اثر برای بچههای همین سرزمین است. سینما بسیار اهمیت دارد، انیمیشن بخشی مهمی از سینما است. به عنوان کسی که سینما را زندگی کرده است و تجارب مختلفی دارد؛ ادعا میکنم که انیمیشنهای «دیزنی» و پیکسار در تغییر ذائقه مردم جهان نسبت به آمریکا نقش بسزایی دارند. زبان سینما جهانی است و زبان انیمیشن، برای کودکان جهان است. «ژان بودریار» (فیلسوف فرانسوی) در کتاب «آمریکا» نشان میدهد: «دیزنیلند» چگونه نگاه مردم آمریکا و سپس جهان را نسبت به حقیقت و واقعیت تغییر داده است.
رویازی هدفش این بود با تمامی ضعفهای خود نیم یا یک قدم به جلو در این مسیر گام بردارد و تولید انیمیشن را افزایش دهد. سرمایه گذاران را بیاورد و مسئلویت فرهنگیشان را به آنها یادآوری کنیم. انیماتورها هم باید به ما اعتماد کنند و از ناامیدی به حقی که دارند، بکاهند. درنهایت در دفتر ما ۱۰ طرح پیچ شده و ۵ طرح وارد مذاکرات مقدماتی شدهاند تا سرمایهگذار بیابند که به نظرم در هفتههای آینده پس از قطعی شدن، خبرش منتشر خواهد شد. طرحهای ارائه شده، گسترهی وسیعی از موضوعات و ژانرها را داشت و نهادهای عمومی و خصوصی نسبت به آنها اقبال نشان دادند. با این حال همان طور که گفتم، چرخهی هزینهکرد نابالغ است و طول خواهد کشید تا این سرمایهگذاری سرعت عمل پیدا کند. به نظرم میرسد که این دوره از دو دورهی گذشته به لحاظ سرمایهگذاری قدم رو به جلوتری داشته باشیم. خود حوزه هنری نیز به عنوان یک سرمایهگذار وارد خواهد شد و در برخی از پروژهها مشارکت خواهد کرد. امیدوارم نهادهای دیگر که وارد مذاکره شدند، سریعتر به توافق برسند و ما شاهد رونق تولید باشیم.