خبرگزاری کار ایران

سه آهنگساز آلبوم «بیست» مطرح کردند؛

«موسیقی» توجه نمی‌خواهد، تشنه آزادی و تجربه است

«موسیقی» توجه نمی‌خواهد، تشنه آزادی و تجربه است
کد خبر : ۱۱۱۹۸۸۱

در سیستم آموزش موسیقی عمدتا از متدهای قدیمی روسی پیروی می‌شود، که حتی در مدارس و هنرستان‌های روسیه تا حد زیادی منسوخ شده‌اند. همچنان شاهد تدریس کتاب‌های از رده خارج شده من جمله «هارمونی دوبفسکی» و غیره در هنرستان‌ها و دانشگاه‌های موسیقی هستیم، در حالی که دهه‌هاست برای تدریس فنون اولیه آهنگسازی در اکثر دانشگاه‌های دنیا، متدهای بهتر و پیشرفته‌تری جایگزین متدهای مذکور شده‌اند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، با نگاهی به آثار تولید شده طی سال‌ها و دهه‌های اخیر درخواهیم یافت که سرنوشت موسیقی آینده ایران به دست هنرمندان معاصری است که بی‌حاشیه و بدون چشمداشت به فعالیت‌های هنری مشغولند؛ لذا می‌توان با توجه به اینگونه افراد قدمی مثبت در جهت شناساندن آن‌ها و آثارشان به مخاطبان برداشت. یکی از نمونه اتفاقات مثبت در جهت ثبت و ضبط آثار هنرمندان معاصر نیز ساخت و ارائه آلبومی با عنوان «بیست» است که اعضای گروه موسیقی «یارآوا» انجام امور آن را به عهده دارند. به همین اساس ساخت بیست قطعه به بیست آهنگساز معاصر سفارش داده می‌شود تا در نهایت آلبوم فیزیکال و دیجیتال «بیست» همراه کتابچه‌ای در دسترس مخاطبان قرار گیرد. 

تولید آلبوم «بیست» بهانه‌ای برای گفتگو با آهنگسازان معاصری است که هر کدام بر اساس سبک و داشته‌های خود قطعه‌ای را برای مجموعه ساخته‌اند. علیرضا امیر حاجبی، ارشیا صمصامی‌نیا و مهدی بهبودی سه آهنگسازی هستند که به ساخت قطعاتشان برای آلبوم «بیست» پرداخته‌اند. این سه هنرمند در گفتگو با ایلنا، ضمن توضیح درباره نحوه همکاری با عوامل تولید و جزییات قطعاتشان، به سوالات دیگری در رابطه با فعالیت‌هایشان پاسخ دادند که در پی می‌آید. 

موسیقی معاصر ما در دنیا هیچ جایگاهی ندارد

فرهنگ ایرانی در بحران و چالش زاده شده است

علیرضا امیرحاجبی (نوازنده و آهنگساز معاصر) هنرآموخته مرکز پژوهش‌های تطبیقی آکوستیک و موسیقی (IRCAM) پاریس است که به هنر مفهومی و انجام کارهای نوگرایانه علاقه بسیار دارد. او که در زمینه تالیف و نگارش کتاب نیز فعال است و چند اثر مکتوب را منتشر کرده، نمایشگاه‌های متعددی را نیز پیش روی مخاطبان داخل و خارج کشور قرار داده که چیدمان‌های صوتی «زیگما»، «مرکور»، «اوپتیموم»، «بیست و هفت دقیقه»، «خانه U؛ معرفی فضای آکوستیک در کویر توران»، «خانه آگورا؛ معرفی فضای آکوستیک، معماری پایدار»، «خانه رویا؛ اجرای رپرتوار آثار لامونت یانگ موسیقی‌دان و آهنگساز مینی مالیست»، «اصوات پایدار؛ معرفی و اجرای آثار آهنگسازان معاصر ایران و جهان توسط آنسامبل خانه رویا» برخی از آن‌هاست. 

امیرحاجبی که طی دوران فعالیتش در جشنواره‌ها و رویدادهای مختلفی حضور یافته و آثار متعددی را تولید کرده، طی گفتگو با ایلنا از نحوه حضورش در آلبوم «بیست» گفت و به بیان جزییاتی از قطعه ساخته شده‌اش پرداخت. 

به نظرتان طی سال‌های اخیر تا چه حد به موسیقی معاصر و هنرمندان این عرصه در ایران توجه شده است؟ 

از من نخواهید که بطور جامع و کامل به این سوال پاسخ دهم. شرایط فعلی اجتماعی و فرهنگی امروز ایران مانع از پاسخ گویی به این پرسش است. هم وطنانم در موقعیت بسیار سختی قرار گرفته‌اند و به شخصه رمق تحلیل موارد ریشه‌ای را ندارم. اما اگر به طور خلاصه بخواهید، می‌توانم به افتان و خیزان بودن نهضت‌های هنری معاصر اشاره کنم که موسیقی معاصر نیز از آن جمله است. به دلیل فقدان عقبه تاریخی در زمینه موسیقی غیر ایرانی، با نوعی خلاء و شاید نوعی شکاف مواجه هستیم که قابل جبران هم نیست. شاید این تقدیر تاریخی ما باشد! نمی‌دانم، اما خیلی چیزها سرجایشان نیست. این را هم بگویم که شما از کلمه «توجه» استفاده کردید، موسیقی نیازمند توجه نیست، موسیقی تشنه آزادی و تجربه است. چه کسی باید توجه کند؟ مخاطب؟ مدیران فرهنگی؟ جامعه؟ موسیقیدانان؟ دغدغه اصلی موسیقی بطور کلی توجه کردن یا نکردن دیگران نیست. 

موسیقی معاصر ما در جهان و حوزه‌های بین المللی چه جایگاهی دارد و طی این سال‌ها تا چه حد به معرفی درست آهنگسازان معاصر پرداخته شده است؟ 

 من در پاسخ به این سوال؛ این پرسش را مطرح می‌کنم که از آنچه به عنوان موسیقی ایران در سطح جهان مطرح می‌شود در تاریخ هنر جهان کاملا کمرنگ و بی‌استفاده است. در طول دویست‌ساله اخیر ما دستاورد درخشانی که به بشریت کمک کند، نداشته‌ایم. موسیقی نیز زیرمجموعه همین نداشتن‌هاست. ما قهرمانان بی‌بدیل اما پرمدعای «نداشتن‌ها» هستیم. 

از سابقه همکاری خود با گروه «یارآوا» بگویید.

سال نود و هفت یکی از قطعات مهدی جلالی را در فرهنگسرای نیاوران اجرا کردیم و پس از آن بود که همکاری با «یارآوا» آغاز شد. یک سال بعد، یعنی سال ۱۳۹۸ بود که در برنامه «کارگاه صدا» شرکت داشتم و به همراه آنسامبل «خانه رویا» قطعه «در سی» اثر تری رایلی را برای نخستین بار اجرا کردیم. از آن به بعد همکاری من با گروه «یارآوا» به تناوب ادامه یافت و این افتخار را دارم که در پروژه‌های یارآوا سهمی هم به من داده شده است. 

چه شد که به همکاری با پروژه «بیست» تمایل نشان دادید؟ 

نحوه نگرش گروه موسیقی «یارآوا» همواره مورد توجه و ستایش من بوده و شاید همین موضوع، مهمترین دلیل حضور من در پروژه «بیست» است. با اینکه تمایل رپرتوار گروه «یارآوا» به سمت آثار مدرنیستی است، اما شیوه برخورد این گروه با سایر مکاتب موسیقایی قابل بررسی است، یعنی نوعی مکالمه باز در پروژه‌های «یارآوا» دیده می‌شود. 

قطعه‌ای که برای آلبوم «بیست» می‌نویسید چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ 

قطعه «مود سوم» پاسخی است به قطعه‌ای از پیتر آبلینگر (آهنگساز و موسیقیدان آلمانی) که آن را برای دوئت گیتار «یارآوا» نوشتم. وی در قطعه خودش دستورالعملی را ارائه می‌دهد که پی آمد آن نوعی تخریب است. بدین معنی که آنقدر کوک گیتار را بالا ببرید تا سیم پاره شود. قطعه‌ای که ارائه دادم در تضاد با آن قطعه به تخریب نمی‌اندیشد، بلکه به امکانات آکوستیک یک ساز زهی توجه دارد. قطعه «مود سوم» نشان می‌دهد بدون نرم افزارهای رایج می‌توان با تغییر متناوب کوک گیتار کلاسیک به جلوه‌های صوتی متنوعی رسید. 

برای ساخت و ارائه اثر چقدر زمان صرف کردید و عوامل تولید تا چه حد دست شما را برای انتخاب و ابراز خلاقیت باز گذاشتند؟ 

چه اهمیت دارد که چقدر زمان صرف شده؟ صرف زمان در پروسه ساخت مهم نیست. درباره باز گذاشتن دست آهنگساز باید بگویم که این از ویژگی‌های گروه «یاروآ» است که اعضای آن فوق العاده همراه هستند و با آهنگساز سمپاتی و همدلی دارند. 

اینکه متولیان، مسئولان و البته هنرمندان به آثار مفاخر موسیقی «آوانگارد» دنیا توجه نمی‌کنند، در آینده دور یا نزدیک موسیقی معاصر ما را با چه چالش‌هایی مواجه خواهد کرد؟ 

اینکه مسئولان و دیگران توجه نمی‌کنند، اصلا مهم نیست. همین که دخالت و اظهار فضل نکنند برای موسیقی کافی است. پرسیدید چه چالش‌هایی را در پی دارد، این نیز اهمیتی ندارد. فرهنگ ایرانی فرهنگ زاده شده در بحران و چالش است. ما در دام چاله بحران زاده شده‌ایم. هیچ راه برون رفتی هم در افق دیده نمی‌شود. بنده اصلا به این موارد فکر نمی‌کنم. کار می‌کنم تا دچار زوال عقل نشوم. کار از این حرف‌ها گذشته است. 

به طور کلی رویدادهای موسیقی محور داخلی را تا چه حد مفید و موثر می‌دانید و به لحاظ ساختاری و نحوه سیاست‌گذاری‌ها چگونه آن‌ها را نقد می‌کنید؟ 

رویدادهای موسیقایی واقعا مفید هستند، چون به آهنگسازان انگیزه می‌دهند تا فکر کنند. نسبت ما با هستی از حد تعادل خارج شده. اگر حداقل بتوانیم تا حدودی این نسبت را تعریف کنیم و به شکست‌های تاریخی‌مان بیاندیشم، قدمی به جلو برداشته‌ایم. درباره کلماتی که به کار برده‌اید از جمله «ساختاری» یا «سیاست‌گذاری‌ها»، من نمی‌دانم ساختار چیست. نقدی هم به سیاست‌گذاری‌ها ندارم؛ زیرا بطور کل سیاست‌گذاری در امر هنر (بخصوص موسیقی) را درک نمی‌کنم. چون درک نمی‌کنم نقدی هم به آن ندارم. 

اساس آموزش موسیقی کشور عمدتا متدهای قدیمی روسی است

تدریس فنون اولیه آهنگسازی در اکثر آکادمی‌های دنیا به عهده موزیکولوگ‌هاست نه آهنگسازان!

ارشیا صمصامی‌نیا یکی دیگر از آهنگسازان آلبوم «بیست» است. او در آکادمی موسیقی سیلیوس فنلاند، آکادمی موسیقی گوتنبرگ سوئد، آکادمی موسیقی استونی، کنسرواتوار تفلیس و دانشگاه هنر برلین آلمان به تحصیل در رشته آهنگسازی پرداخته و بداهه نوازی مدرن را از هلنا تولوه، مالین بانگ، تیپو توملا و دیگر استادان آموخته است. 

صمصامی نیا در سال ۲۰۱۷ موفق به دریافت بورسیه تحصیلی از صندوق توسعه ملی اتحادیه اروپا و دیگر آکادمی‌ها شده و طی سال‌های فعالیتش با ارکسترهای معتبر خارجی همکاری داشته است. وی که با حضور در فستیوال‌های معتبر داخلی و خارجی عناوین مختلفی کسب کرده، طی گفتگو با ایلنا، از چگونگی همکاری‌اش با پروژه «بیست» گفت و درباره تفاوت‌های سیستم آموزشی ایران با دیگر کشورهای پیشرفته توضیحاتی ارائه کرد. 

شما در دانشگاه‌های خارجی تحصیل کرده‌اید و طی سال‌های فعالیتتان با هنرمندان غیر ایرانی همکاری‌های متعدد داشته‌اید؛ از جایگاه و سطح سیستم آموزشی کشور بخصوص حوزه موسیقی در مقایسه با کشورهای پیشرفته‌تر بگویید. 

متأسفانه امروزه آموزش موسیقی در ایران در وضعیت ضعیفی قرار دارد. در سیستم آموزش موسیقی (به ویژه در رشته آهنگسازی) عمدتا از متدهای قدیمی روسی پیروی می‌شود، که حتی در مدارس و هنرستان‌های روسیه تا حد زیادی منسوخ شده‌اند. همچنان شاهد تدریس کتاب‌های از رده خارج شده من جمله «هارمونی دوبفسکی» و غیره در هنرستان‌ها و دانشگاه‌های موسیقی هستیم، در حالی که دهه‌هاست برای تدریس فنون اولیه آهنگسازی در اکثر دانشگاه‌های دنیا، متدهای بهتر و پیشرفته‌تری جایگزین متدهای مذکور شده‌اند. همچنین باید تاکید کنم که وظیفه تدریس فنون اولیه آهنگسازی در اکثر آکادمی‌ها به عهده موزیکولوگ‌ها (موسیقی‌شناسان) است که متاسفانه در ایران این وظیفه عمدتا برعهده اساتید آهنگسازی است. همین موضوع باعث بی‌کیفیت شدن تدریس در هر دو مبحث آهنگسازی و فنون اولیه آهنگسازی شده است؛ چراکه یک موزیکولوگ روش‌ها و متدهای روز تدریسِ فنونِ اولیه آهنگسازی را آموزش می‌دهد و یک معلم آهنگسازی همواره موسیقی جدی روز دنیا و راه‌های انتقال ایده‌ها را (در راستای پیدا کردن زبان موسیقایی دانشجوی آهنگسازی خود) پیگیری می‌کند. 

اما در ایران نیز استادان خوب و کاربلد داریم،‌ هرچند تعدادشان زیاد نیست. 

بله در ایران اساتیدی هم داریم که به علت کمبود نیروی کادر آموزشی، نه تنها به موازات رویدادهای موسیقی روز دنیا، موسیقی معاصر را به شاگردان خود آموزش می‌دهند، بلکه در نهایت تلاش برای تدریس اصولی و به روز فنون اولیه آهنگسازی نیز هستند. متاسفانه تعداد این اساتید از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است. در نوازندگی هم‌ عدم آموزش‌های لازم در زمینه نوازندگی موسیقی نو و معاصر، باعث ایجاد فاصله بین نوازندگان و آهنگسازان برای همکاری در محیط آکادمیک و دانشگاهی شده است. 

با توجه به حضورتان در فستیوال‌های خارجی و بین المللی، از ویژگی‌های چنین رویدادهایی بگویید. به طور کلی فستیوال‌های خارجی چه ویژگی‌هایی دارند که رویدادهای هنری ما فاقد آن‌ها هستند؟ 

بسیار خوشحال کننده است که در طی چند سال اخیر گروه موسیقی «یارآوا»، فستیوال بین‌المللی «موسیقی الکترونیک تهران»، «آنسامبل موسیقی معاصر دانشگاه تهران» و فستیوال «موسیقی معاصر تهران» با زحمت فراوان از اساتید و آنسامبل‌های بین‌المللی دعوت به عمل آورده‌اند. اما متاسفانه مجموع تمام این اتفاقات محدود به بیست، سی روز در سال می‌شود که نسبت به حتی کشورهای همسایه و نزدیک (ترکیه، گرجستان و برخی دیگر) کم است. همچنین باعث تاسف است که اجرای اکثر این رویدادهای هنری در تهران متمرکز است. فکر می‌کنم مهمترین مسئله، کمبود بودجه و حمایت مالی از رویدادها است که قاعدتاً باید از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختیار دانشگاه‌ها و مراکز هنری قرار گیرد. همچنین شاهد مواردی هم بوده‌ایم که هنرمند خارجی مهمان با رد شدن روادید روبرو شده است. در نتیجه‌ی این اتفاقات، آهنگسازان و نوازندگان مقیم ایران امکان دسترسی به خیل عظیمی از کنسرت‌ها، سمینارها و کارگاه‌های آهنگسازی و نوازندگی مفید را از دست می‌دهند. بدیهی است که شاهد این دست از مشکلات در فستیوال‌های خارجی نیستیم. 

عملکرد ما طی سال‌ها و دهه‌های گذشته در معرفی موزیسین‌های معاصر به هنرمندان دیگر کشورها چگونه بوده است؟ 

گروه موسیقی «یارآوا» با وجود تمام مشکلات از قبیل نداشتن بودجه کافی، عدم حمایت مالی و سختی‌های دریافت ویزا برای انجام پروژه‌ها و همکاری‌های بین‌المللی در خارج از ایران، در راستای معرفی موزیسین‌های معاصر ایران همواره پروژه‌های بی‌نظیری را طی دو دهه به ثمر رسانده است. به نظر من از مهمترین این پروژه‌ها، می‌توان به پروژه «مسافران تهران – برلین» اشاره کرد که با همکاری یکی از بهترین آنسامبل‌های معاصر اروپا «آنسامبل یونایتد برلین» به بهترین نحو انجام شد. 

سابقه همکاری شما با گروه «یارآوا» به چه زمانی می‌رسد و چه شد که به عنوان آهنگساز با پروژه «بیست» همکاری کردید؟ 

من پیشتر در فستیوال «صدا، تهران، موسیقی» سال ۱۳۹۵ و فستیوال بین‌المللی «موسیقی الکترونیک تهران» به سال ۱۳۹۹ افتخار همکاری با گروه «یارآوا» را داشته‌ام. در بازه زمانی ۱۰ ساله‌ای که خارج از ایران بودم، شوق و دغدغه ارتباط و همکاری با موزیسین‌ها و پروژه‌های داخل ایران را داشته‌ام و همواره در پی یافتن موقعیتی مناسب برای شکل‌گیری همکاری با موزیسین‌های داخل ایران بوده‌ام. طی این سال‌ها همزمان با پروژه‌های شخصی خود در خارج از ایران، همواره سعی در حفظ این ارتباط داشته‌ام. اکثر دوستان و همکاران نزدیک من در ایران از تمایل من به این دست از همکاری‌ها با خبر هستند. از این رو، طی یک مکالمه تلفنی با آقای مهدی جلالی عزیز، برای همکاری با پروژه ارزشمند «بیست» دعوت به کار شدم و از اینکه عوامل تولید به من اعتماد کردند کمال تشکر را دارم. 

عوامل تولید آلبوم «بیست» تا چه حد دست شما را برای نوشتن قطعه باز گذاشتند و در این زمینه تا چه حد با شما تعامل داشتند؟ 

از نظر من آنچه که این پروژه را منحصر به فرد کرده، تنوع در انتخاب بیست آهنگساز از نسل‌های مختلف است. بنابراین هیچگونه محدودیتی از طرف عوامل آلبوم «بیست» در جهت نوشتن قطعات به آهنگسازان این پروژه اعمال نشده تا این تنوع در بیان موسیقایی هر آهنگساز حفظ شود. 

ترکیب انتخابی شما چیست و بر چه اساس آن را انتخاب کرده‌اید؟ 

از آنجا که خارج از ایران سکونت دارم، برای سهولت در تعامل و حضور در تمرینات و ضبط قطعه، همکاری با یک آنسامبل ساکن اروپا برایم منطقی‌تر بود. از اینرو، بر اساس لیست ارائه شده توسط گروه «یارآوا» از نوازندگانی که در پروژه حضور دارند، نوازندگانی را انتخاب کردم که ساکن آلمان و شهر هانوفر هستند. در حال حاضر در حال نوشتن قطعه‌ای برای ساکسفون تنور (فین گروسمان)، ترمپت (هائسان لی) و فیکسد مدیا برای پروژه «بیست» هستم. این قطعه در اواخر سال جاری میلادی در آلمان ضبط خواهد شد. 

نبود امکانات باعث شده از امکانات موسیقی کامپیوتری آنطور که باید بهره نبریم

«رئالیزاسیون» دوباره قطعات قدیمی بسیار الهام‌بخش و آموزنده است

مهدی بهبودی یکی دیگر از موزیسین‌هایی است که ساخت و ارائه یکی از قطعات آلبوم «بیست» به عهده اوست. او در کنسرواتوار تهران آهنگسازی خوانده و در عرصه موسیقی صدا و اجراگر است. بهبودی کار روی موسیقی کامپیوتری رااز سال ۱۹۹۹ آغاز کرده و از سال ۲۰۰۷ به بعد بیش از قبل روی اجراهای زنده در فضاهای مختلف باز و بسته متمرکز شده است. وی که به اجرا و بازتولید آثار استادان گذشته موسیقی الکترونیک علاقه دارد، ضمن اجرای پرفورمنس‌ها و اینستالیش‌های مختلف، آثار آهنگسازانی چون الوین لوسیه، جیمز تنی، جان کیج، نادر مشایخی را اجرا کرده است. 

مهدی بهبودی در سال ۲۰۱۲ مجموعه رویدادهای رادیکال تهران را پایه‌گذاری کرده و از سال ۲۰۱۹ به عنوان منتور برای پروژه‌های جستجوگران شنیداری مربوط به بنیاد بتهوون در شهر بن آلمان کار می‌کند. او که عنصر صدا را در آثارش بسیار با اهمیت می‌بیند، طی گفتگو با ایلنا از موسیقی کامپیوتری و وضعیت آن در ایران گفت و همچنین درباره قطعه‌ای که برای آلبوم «بیست» ساخته، توضیح داد. 

شما از حدود بیست سال قبل روی موسیقی کامپیوتری کار کرده‌اید. اساسا موسیقی کامپیوتری چیست؟

موسیقی کامپیوتری را می‌توان به کارگیری ابزارهای محاسبه‌گر در ساخت و ترکیب صداها دانست. این نوع موسیقی گاه ممکن است نتیجه صدایی باشد که با کامپیوتر تولید می‌شود. مثلا من حدود ۲۰ سال پیش بدون اینکه دانشی درباره آهنگسازی داشته باشم، از برنامه‌ای به اسم «Digital orchestrator» استفاده می‌کردم که امکان نت‌نگاری گرافیکی را می‌داد و حاوی صداهایی شبیه صدای ساز واقعی بود (همان صدایی که به عنوان صدای midi می‌شناسیم). تنها با کشیدن خط‌ها و انتخاب ساز از لیست مربوط، بخشی از موسیقی را می‌ساختم. همچنین ممکن است آنچه از کامپیوتر می‌خواهیم یا با کمک آن انجام می‌دهیم، تنها یک متد باشد و از کامپیوتر صدایی نگیریم؛ بلکه بر اساس متدی که به کمک محاسبات کامپیوتری به دست آورده‌ایم، آهنگسازی کنیم و تولید صدا به سازهای واقعی و خواننده سپرده شود. مثل کاری که برای پروژه «بیست» آماده کرده‌ام. 

درباره قطعه‌هایتان توضیحات بیشتری دهید. 

برای پروژه «بیست» تصمیمات ریتمیک به کمک برنامه‌ای گرفته شده که چند سال پیش با دوست برنامه‌نویسم، آقای بهرنگ ابراهیمی، توسعه داده‌ایم. 

موسیقی کامپیوتری طی سال‌ها و دهه‌های اخیر تا چه حد در ایران مورد توجه بوده و به درستی از آن استفاده شده است؟ 

در ۲۰ سال گذشته و با توجه به شرایط جامعه، موسیقی کامپیوتری بسیار ارزان و در دسترس بوده، بسیار هم مورد استفاده قرار گرفته است؛ هر چند این استفاده در بیشتر موارد با نوعی سؤتفاهم همراه بوده است. این طور که در اغلب موارد از کامپیوتر به عنوان جایگزین آن امکاناتی که در اختیارمان نبوده، استفاده کردیم و همین اتفاق باعث شده امکاناتی که خود موسیقی کامپیوتری در اختیارمان قرار می‌دهد را نادیده بگیریم. 

توجه به مفاخر گذشته موسیقی الکترونیک و دیگر سبک‌های مرتبط، همچنین بازتولید و باز اجرای آثارشان در دنیای امروز با وجود انواع گونه‌ها و موسیقی‌ها چه فوایدی را دربرخواهد داشت؟ 

من خودم بیشتر به بازاجرای قطعات آهنگسازانی علاقمند بوده‌ام که از نخستین پایه‌گذاران موسیقی الکترونیک بوده‌اند؛ مثل الوین لوسیه و البته جان کیج. برای من همیشه «رئالیزاسیون» دوباره این قطعات بسیار الهام بخش و آموزنده بوده است. مثلا بسیاری از قطعات لوسیه، شبیه یک دستور آشپزی هستند که بخش زیادی از تصمیمات برای اجرا را به اجرا کننده واگذار می‌کنند. یعنی شما با اینکه یک دستور در اختیار دارید باید برای خیلی از مسائل خودتان تصمیم بگیرید تا قطعه به واقعیت بپیوندد و قابل شنیدن شود. به نظرم در این دنیای های‌تک (High tech) که ما در آن زندگی می‌کنیم، داشتن نگاهی به موسیقی‌های الکترونیک لوتک (Low tech) که پایه و اساس موسیقی الکترونیک و موسیقی کامپیوتری امروز هستند، بسیار مهم و آموزنده است و به ما درک بهتری نسبت به موسیقی‌های جدیدتر می‌دهد. 

موزیسین‌های ایرانی در عرصه موسیقی الکترونیک و دیگر گونه‌های مرتبط از سالهای پس از انقلاب تاکنون چه روندی را طی کرده‌اند؟ 

من در این باره تحقیقی نکرده‌ام و نمی‌توانم جواب فراگیری به این سوال بدهم. اما می‌توانم آنچه بخصوص در ۱۰ سال گذشته دیده‌ام را گزارش کنم. به نظر من آنچه در عرصه موسیقی الکترونیک در ایران رخ داده در بیشتر موارد بسیار ابتدایی بوده است. زیاد دیده‌ام که افراد با کامپیوتر کار می‌کنند و می‌خواهند کامپیوتر را مجبور کنند که همان موسیقی کلاسیک یا پاپ و جز و راک را به کمک VSTها برای‌شان تولید کند. یا بداهه‌نوازی‌های به اصطلاح آزاد ولی اغلب تکراری که با ترکیب چند صدا شروع می‌شوند، کم کم اوج می‌گیرند و دوباره فرود می‌آیند! یعنی طرز فکر همان است، فقط دارند با کامپیوتر انجامش می‌دهند. البته کامپیوتر می‌تواند این کار را برای شما انجام دهد، ولی کارهای خیلی خیلی بیشتر و به نظر من جالب‌تری با کامپیوتر می‌توان انجام داد که شما را به عرصه‌هایی می‌رساند که قبلا به آن فکر نکرده بودید. این وضع با جشنواره موسیقی الکترونیک رضا کروریان فرق کرد و این برنامه برای اولین بار فرصتی ایجاد کرد که ما موسیقی الکترونیک پیشرفته‌تری (از نظر فکری و نه تکنولوژیک) بشنویم. 

برای معرفی موزیسین‌های ایرانی در عرصه بین‌المللی چقدر تلاش شده و تا چه حد در این زمینه موفق بوده‌ایم؟ 

وزارت فرهنگ که در این باره به شدت ضعیف بوده و هیچ کاری نکرده است. من فکر می‌کنم مسئولان فرهنگ و هنر خیلی از فعالان این عرصه عقب‌تر هستند و کم‌ترین شناختی نسبت به مسائل ندارند! گویی اصلا یک جای دیگری هستند. بهترین‌هایشان بیشتر دنبال فخر و هنر فاخر و افتخار و این چیزها هستند که به کار هنری بی‌ربط است و اغلب مخرب. اما اگر سوال‌تان به خود هنرمندان و دست‌اندرکاران مستقل موسیقی برمی‌گردد، باید بگویم عالی بوده‌اند. نسبت به امکاناتی که داشته‌اند عالی بوده‌اند. گروه‌هایی مثل «یارآوا» و «خانه شماره ۴» و فستیوال‌هایی مثل «دروازه تهران» و «فستیوال بین‌المللی موسیقی الکترونیک تهران» زحمات این کار را کشیده‌اند. آن‌هایی که بودجه برای این کارها دریافت می‌کنند، فعلا خواب هستند و گروهای مستقل دارند از جیب خودشان یا منابعی که با تلاش خودشان فراهم کرده‌اند، این کارها را انجام می‌دهند. آن‌ها مسابقه می‌گذارند، فستیوال برگزار می‌کنند و هنرمندان را به خارج از ایران معرفی می‌کنند و حتا هنرمندان ایرانی را به خارج می‌فرستند. 

وجود رویداداها و تولیدات مستقل را تا چه حد در ارتقای موسیقی و سبک‌های مختلف آن موثر می‌بینید؟ در این میان وظیفه متولیان و مسئولان دولتی برای حمایت از موسیقی هنری و مستقل چیست؟ 

رویدادها و تولیدات مستقل تمام چیزی بوده که ما در زمینه موسیقی هنری داشته‌ایم. فکر می‌کنم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فقط «موسیقی سرگرم کننده» را موسیقی می‌داند! اصلا چرا باید در جشنواره فجر اجرای موسیقی پاپ داشته باشیم!؟ تاکید می‌کنم که من هیچ دشمنی و مخالفتی با هیچ نوع موسیقی ندارم. انواع موسیقی برای جامعه لازم است و هر کدام از آن‌ها کارکرد خود را دارند. اما موسیقی پاپ (منظورم از پاپ موسیقی عامه‌پسند اعم از راک و جز و تلفیقی و …است) بهتر می‌تواند بفروشد و نیاز کمتری به حمایت دولت دارد. موسیقی هنری اغلب مخاطب خیلی کمی دارد، اما محتوایی که تولید می‌کند بسیار ارزشمند است. 

با نگاهی به کارنامه هنری‌تان می‌توان دریافت که به تلفیق هنرها اعتقاد دارید. موسیقی تا چه حد امکان تلفیق با هنرهای دیگر را دارد؟ 

به نظرم موسیقی همیشه در تلفیق با هنرهای دیگر بوده است. نیازی نیست برای این کار زور بزنیم. صدا برای بودن همانطور که به زمان نیاز دارد، به مکان هم نیاز دارد. و مکان دیده می‌شود، حس می‌شود، رنگ و بو دارد. مکان عمق دارد، چپ و راست و بالا و پایین و عقب و جلو دارد. اینکه صدا از کجا می‌آید و در مکان چگونه شکل می‌گیرد بسیار مهم است. پس نمی‌توان آن را نادیده گرفت. به نظرم نمی‌توان یک موسیقی را در نظر گرفت و همه جا اجرا کرد. من همیشه کارهایم را با توجه به مکانی که در آن رخ می‌دهد درست می‌کنم. به نظرم این کار ضروری ست و چیز تازه‌ای هم نیست. 

قطعه انتخابی‌تان برای حضور در آلبوم «بیست» چیست و مبنای انتخاب آن چه مورد یا مواردی بوده است؟ 

مدتی‌ست که به موسیقی «زبان فارسی» توجه می‌کنم. یعنی آن موسیقی که در زبان ما وجود دارد. وقتی با هم حرف می‌زنیم شاید خیلی متوجه آن نشویم. اما با توجه به لهجه‌های گوناگون و واقعا زیبایی که در ایران داریم این مسئله برایم پر رنگ شد. وقتی در اصفهان هستیم زبان فارسی را با موسیقی خاصی می‌شنویم که با آنچه در رشت می‌شنویم متفاوت است. قطعه‌ای که برای آلبوم بیست در نظر دارم اولین کارم از این مجموعه است. به ایده‌های مختلفی برای انتقال این فکر رسیده‌ام. یکی از آن‌ها که برای یک خواننده است و شقایق باقری آن را اجرا می‌کند را به آلبوم «بیست» اختصاص داده‌ام. همین قدر بگویم که این قطعه فقط از واج‌های زبان فارسی تشکیل شده است. در زبان فارسی ۲۹ واج وجود دارد که به دو دسته‌ی مصوت (۶ واج) و صامت (۲۳ واج) تقسیم می‌شوند؛ اینها متریال اصلی کار من هستند.

گفتگو: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز