یک معمار، نقاش و مدرس دانشگاه مطرح کرد:
بین معماری و نقاشی پل زدهام/ نمایشگاه «نگارههای لافت» آغاز روندیست که به تلفیق نقاشی و معماری اختصاص دارد/ تاریخ در شیوهام نقش مهمی دارد
سروناز امتیازی تلاش دارد با تلفیق معماری و نقاشی، شیوهای نو ایجاد کند و آثارش در نمایشگاه «نگارههای لافت» مورد توجه قرار گرفته است. او ضمن توضیح درباره سبک و سیاقش از پروژه دیگری گفت که موضوع آن باغهای تاریخی ایران است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، یکی از ویژگیهای هنر در دنیای امروز عدم محدودیت در ارائه سبکها و خلق آثاری تلفیقی است. با یادآوری اینکه ابراز خلاقیت و دانش کافی هنرمند است که منجر به تولید آثار جدید و جریانات موثر شود، باید گفت تعداد هنرمندانی که ریسک ارائه آثار جدید با سبک و سیاقهای نوین را میپذیرند، بسیار کم است؛ آنهم در ایران که بازار فروش آثار هنری در همه عرصهها بسیار نابسامان است و عملا رویه و چهارچوبی مشخص ندارد.
البته باید یادآور شد که ارائه آثار نو و خلاقانه ارتباط مستقیمی با نوع هنرها دارد. به طور مثال پتانسیل سینما برای ارائه آثار نو خلاقانه با تئاتر، موسیقی و برخی رشتههای هنرهای تجسمی قابل مقایسه نیست. اما در نهایت ابراز خلاقیت و خلق آثار نو و بدیع، تنها راه برای ارتقای هنرهاست و طی این روند است که سبکهای جدید ابداع میشوند.
در میان همه هنرها، زیرشاخههای هنرهای تجسمی به دلایل متعدد امکان ابراز خلاقیتهای بیشتری دارند و نقاشی نیز در این دسته قرار میگیرد. اما موضوع این است مقوله تلفیق به دانش و اطلاعات منسجم و کاملی از باقی هنرها (بخصوص آنهایی که برای ارائه هنرمند اهمیت بیشتری دارند) نیاز دارد. جدا از این موضوع، یکی از دلایلی که نقاشان، طراحان، مجسمهسازان و دیگر فعالان رشتههای متعدد هنرهای تجسمی تن به خلق و ارائه آثار نو و خلاقانه نمیدهند، بازار فروش و جلب رضایت گالریداران و مخاطبانی است که خیلی به وجه هنری آثار و درجه فاخر بودن آنها اهمیت نمیدهند.
این رویه مرسوم یکی از دلایلی است که هنرمندان عرصه تجسمی را از خلق آثار نو و بدیع و هنری را بازمیدارد. با این وجود هستند هنرمندانی که همچنان بر تولید آثار نوین و آوانگارد پافشاری میکنند، آنهم در حالی که تعداد گالریهایی با نگاهی هنری و به دور از دغدغههای بازاری بسیار کم و انگشتشمارند.
سروناز امتیازی (معمار، نقاش و مدرس دانشگاه) یکی از هنرمندانی است که تلاش دارد با تلفیق دو مقوله نقاشی و معماری آثاری نو را به مخاطبان ارائه دهد. او که امسال در جشنواره هنرهای تجسمی فجر حضور یافته و جزو برگزیدگان بوده، تابستان سال ۱۳۹۷ در گالری شیرین نمایشگاهی را با عنوان «نگارههای لافت» برگزار کرد که مورد استقبال هنردوستان قرار گرفت. او در این نمایشگاه به ارائه ۱۴ تابلو پرداخت که معماری روستایی را در قالب نقاشی به تصویر میکشیدند.
سروناز امتیازی طی گفتگو با ایلنا ضمن توضیح درباره فعالیتهایش در دو سال گذشته، از سبک و سیاقش در هنر نقاشی گفت و درباره وجوه مشترک معماری و نقاشی در آثارش توضیحاتی ارائه کرد.
بیش از یک سال است که کرونا زندگی مردم را مختل کرده است. فعالیت هنری شما طی این مدت دچار چه تغییراتی شده است.
در عرصه هنر که خودم نیز یکی از فعالان آن هستم، برگزاری نمایشگاهها تعطیل شده یا به تعویق افتاده که این اتفاق فعالیتهای مرا نیز تحت تاثیر قرار داده است. قرار بود نمایشگاهی برگزار کنم که شیوع کرونا و تعطیلی و محدودیتهای گالریها آن را به تعویق انداخته است. آنهایی که آثار مرا دیدهاند میدانند که بین معماری و هنر نقاشی پل زدهام و ارائه آثاری در این سبک و سیاق دشواریهای خودش را دارد.
چه شد که تصمیم گرفتید معماری و نقاشی را کنار هم قرار دهید و حتی آنها را تلفیق کنید؟
تحصیلات من در دبیرستان معماری بوده و در مقاطع مختلف در کلاسها و کارگاههای استادان مطرح نقاشی شرکت کردهام و زیر نظر اساتید معتبر به فعالیت هنری مشغول بودهام. در دوره تحصیلات دانشگاهی هم این دو رشته را هم کنار هم ادامه دادم، همچنان که در حال حاضر این دو با هم در شغل حرفهایام همراهیم میکنند. در ادامه سال ۱۳۹۴ به عنوان کارشناس وارد پروژهای معماری و شهرسازی شدم که روی بازسازی و نوسازی بخشهایی از محله سفین قدیم جزیره کیش کار میکرد. طی آن همکاری بر اساس مطالعات هنری، معماری و نگاه به شهر با مینیاتورهای شهری در دورههای مختلف آشنا شدم و این داشتهها باعث شد، نوعی شیوه خاص را نه تنها در نقاشی که در پروژههای معماری بکار گیرم که بازخورد این نگاه و محوریت آن را در نمایشگاه «نگارههای لافت» میبیند. در یک دوره ۴ساله به مطالعه، عکاسی و برداشت از لافت مشغول بودم و همزمان با ورود به پروژه بازسازی و نوسازی سفین شبها در خانه به مدت ۳ سال شروع به نقاشیهای مجموعه لافت کردم.
پس در نهایت یک پروژه کاری باعث شد شما به نگاهی هنری برسید که کمتر کسی به آن پرداخته است.
بله. البته از دوستان متخصص هم مشورت میگرفتم و آنها پس از پروژه «نگارههای لافت» میگفتند میراث فرهنگی اطلاعات تو را ندارد بس که به واکاوای و تحقیق و جمع آوری دیتاها پرداختهای!؟ دوستان از من خواستند داشتههایم را مکتوب کنم و من نیز به پیشنهاد آنها تصمیم به مکتوب کردن پروژههای مطالعاتی، هنری گرفتم که در پی هم شروع میشدند. همه اتفاقات رخ داده باعث شد من هنر را با معماری بیامیزم و حاصل آن تلاشها نمایشگاه «نگارههای لافت» و پروژه باغها و کاخهای تخریب شده ایران، اصفهان دوره صفوی و غیره است که در ادامه درباره جزییات آن توضیح خواهم داد.
عکسی از پرفورمنسی که در نمایشگاه «نگارههای لافت» اجرا شده است
نمایشگاه «نگارههای لافت» را سال ۱۳۹۷ برگزار کردید. درباره محوریت این نمایشگاه و بازخوردهای آن حین برگزاری و پس از آن توضیح دهید.
در مجموعه لافت تمرکزم بیشتر روی روستایی قدیمی بود که به لحاظ تاریخی و معماری دارای قدمت و ارزش بسیار است. از نمایشگاه «نگارههای لافت» بازخوردهای خوبی گرفتم و به واسطه آن در جشنواره هنرهای تجسمی فجر نیز کسب عنوان کردم. حال نیز برخی از آثار نمایشگاه «نگارههای لافت» برای فروش در اختیار گالریداران است. فستیوالی نیز در تایوان برگزار میشود که در آن نیز حضور پیدا کردم و به مرحله فینال رسیدم و باید کار میفرستادم و پس از آن نیز باید به محل برگزاری سفر میکردم که این اتفاق نیفتاد؛ زیرا در وضعیت بحرانی فعلی و وجود بیماری کرونا سفر رفتن خطراتی دارد. لذا ترجیح دادم، نروم.
نمایی کلی از روستای قدیمی لافت که توسط سروناز امتیازی خلق شده و در نمایشگاه «نگارههای لافت» پیش روی مخاطبان قرار گرفته است
با توجه به اینکه از نمایشگاه «نگارههای لافت» بازخوردهای خوبی دریافت کردید، این رویه برای شما ادامه دارد؟
بله اتفاقا پروژه بعدیام نیز در راستای مجموعه «لافت» است، اما کرونا آن را به تعویق انداخته است. برای به سرانجام رساندن پروژه مذکور باید برای انتخاب لوکیشنهای مورد نظر و کسب اطلاعات و جزییات به سفر میرفتم که کرونا این اجازه را به من نداد.
در نهایت پروژه را تعطیل کردید؟
خیر اما برای جبران این تعویقها و از دست ندادن زمان بیشتر، در نهایت مسیر پروژه را تغییر دادم و تصمیم گرفتم به سراغ بناهای تاریخی معماری بروم که از بین رفتهاند؛ در حالی که پیش از این به سراغ روستاهایی میرفتم که در حال از بین رفتن هستند و «لافت» نیز یکی از همانهاست. طی یک سال و نیم گذشته و پس از آنکه تصمیم گرفتم تغییر مسیر دهم، درباره باغها، کاخها یا روستاهای تاریخی و با ارزشی تحقیق کردهام که از بین رفتهاند، لذا کارم جنبهای پژوهشی پیدا کرد.
این روند پژوهشی در کنار نقاشی و معماری، برایتان چه دشواریهایی داشته و در نهایت چه سرانجامی پیدا کرده است؟
به هرحال انجام کارهای پژوهشی اتفاقی زمانبر است و حال حساب کنید در زمینه اسناد و منابع مکتوب نیز با کمبودهایی مواجهیم که این موضوع نیز دشواریهایی را به همراه داشته است. برای به سرانجام رسیدن پروژه، تاریخ مکتوب و تاریخ شفاهی درباره باغها و ادوار تاریخی مربوطه به آنها را مطالعه کردم.
در ادامه چه اتفاقاتی افتاد و کارتان در زمینه باغها چه سمت و سویی پیدا کرد؟
به سراغ ادبیات رفتم و روی منظومه «هفت پیکر» اثر نظامی گنجویی متمرکز شدم. سپس با توجه به مقاطع تاریخی مختلف از دوره «آق قویون لوها» تا دوره قاجار هفت باغ را از هفت اقلیم ایران انتخاب کردم. کارهای تئوریک و تحقیقاتی و اجرای هنری این پروژه به پایان رسیده و برای انجام ادامه کارها باید تا پایان کرونا صبر کنم. اتفاقا با دو اثر از این پروژه در جشنواره هنرهای تجسمی فجر امسال شرکت کردم به مرحله فینال رسیدم.
موضوع این است که تلفیق مورد نظر شما برگرفته از ادبیات، تاریخ و معماری است که در نهایت به خلق آثاری در حوزه نقاشی منجر میشوند. آیا پیش از شما افراد دیگری با این سبک و سیاق به تولید اثر پرداختهاند؟
بله قبلا نیز افرادی مانند آقای هوشنگ سیحون (معمار، طراح، نقاش و تندیسساز)، پرویز کلانتری و هنرمندان معدود دیگر با این سبک و سیاق به ارائه اثر پرداختهاند، اما پس از آنها افراد دیگری آنطور که باید این سبک و سیاق را ادامه ندادهاند. در حال حاضر به جز من؛ طاهر پورحیدری نیز با این سبک و سیاق کار میکند و چند سالی است روی شهر تهران متمرکز شده است. البته من از ۲۴ سالگی تدریس را آغاز کردهام و سالهاست چندین سال است که در دانشگاه مشغول تدریس هستم. بر همین اساس تعداد زیادی از دانشجویانم نیز از شیوهای که دارم استقبال کردهاند.
یکی دیگر از آثار مجموعه لافت که در نمایشگاه «نگارههای لافت» نمایش داده شده است
بهرهگیری از «هفت پیکر» به چه شکل بوده و ملاک انتخاب هفت باغی که برای پروژه جدیدتان انتخاب کردهاید چه مواردی بوده است؟
هفت پیکر پنجمین منظومه نظامی است و داستان بهرام گور است که در قالب داستانی روایی بیان شده و هفت گنبد، هفت بانو، هفت رنگ برخی از بخشهای آن است. هر روایت داستانی از خصیصههای انسانی را همراه با داستانی از زبان یک بانو نقل میکند. باغهای تخریب شدهای که از هفت اقلیم انتخاب کردهام بر اساس همین داستانها بوده و هرکدام ماجرایی دارند که به نوعی با روایتهای «هفت پیکر» منطبق هستند در هفت رنگ.
یعنی موازی با کاری که میکنید قصهای دراماتیک را نیز مدنظر قرار دادهاید؟
بله دقیقا همینطور است. از باغ سیاه آغاز میکنیم تا اینکه در نهایت به باغ سپید میرسیم.
در نمایشگاه قبلیتان «نگارههای لافت» نیز این رویه وجود داشت؛ یعنی شما علاوه بر پرداخت نقشه روستا بر اساس اصول معماری و ظرایف نقاشی، روایت و قصهای را ایجاد کرده بودید که به کارتان وجههای دراماتیک داده بود و برای مخاطبان جذابیت داشت.
همینطور است. میتوان گفت نمایشگاه مدنظرم هم جنبه روایت معماری و تاریخ دارد و هم اینکه به نقاشی، شهر و معماری پرداخته است. از طرفی شیوه خاصی را برگزیدهام که بر اساس آن تکنیکهای خاص و مشخصی را دنبال میکنم. مثلا یک پرسپکتیو و یک نما نمیکشم و کل باغ را ترسیم میکنم. البته همین ترسیم باغها کار راحتی نبود. به سراغ تاریخ شفاهی، اشعار روایت بناها، زندگینامهها، سفرنامهها و… رفتم تا در این مسیر اطلاعات موثقی به دست آورم و به خصوصیات باغها در گذشته پی ببرم. همه اینها زمانبر است. در ادامه هم باید بر اساس اسناد و مدارک و مقالههایی که سخت یافت میشوند، داشتههایم را کنار هم قرار داده و ترسیم کنم.
در پروژه جدیدتان خروجی در نهایت یک تابلوی نقاشی خواهد بود؟
خیر آثار مورد نظرم نه تنها نقاشی میشوند، بلکه نقشه و نمای سه بعدی آنها نیز ترسیم میشود و هرکدام مقالهای جداگانه دارند که در نهایت هم به صورت نمایش هنری و هم کتاب درمیآید.
در حال حاضر این پروژه یا همان «هفت باغ» چه وضعیتی دارد؟
مجموعهام تمام شده، اما متاسفانه کرونا همچنان ادامه دارد و به همین دلیل هنوز برگزاری نمایشگاه میسر نشده است.
شما با همین پروژه در جشنواره هنرهای تجسمی فجر شرکت کردید؟
بله با باغ کاشان و چهل ستون ساری در جشنواره امسال حضور یافتم. در نمایشگاهی که برگزار میکنم هر هفت باغ در معرض دید عموم قرار میگیرد.
اثر «باغ چهلستون ساری» از مجموعه «باغها»/ سروناز امتیازی با این اثر در جشنواره هنرهای تجسمی فجر امسال حضور یافته است
با این حساب پروژهتان به پایان رسیده؟ منظور این است که آیا سبک و سیاقی که اساس آن معماری و نقاشی است برایتان به پایان رسیده است؟
من در ادامه فعالیتهایم، زمانی که در اصفهان مشغول کار بودم شفیته چهارباغ و دیگر باغهای آن منطقه شدم، با خودم گفتم حال که من درباره باغها کار میکنم، مجموعهای موازی را نیز کنارش قرار دهم و این شد که به چهارباغ اصفهان در دوره صفویه پرداختم. البته نه باغ فعلی که چیزی از آن باقی نمانده و نه چهارباغ دوره قاجار، بلکه به لحاظ تاریخی عقبتر رفتم و از دوره شاه عباس کتب و اسناد موجود را مطالعه کردم و جز به جز باغها را مورد بررسی قرار دادم تا به جزییات موضوع پی ببرم. این روند دشواریهای خاص خود را داشت. به هر حال با تفاوت نظرها و تعدد روایات درست و گاه غلط مواجه بودم و در نهایت باید موثقترین را مییافتم که همه اینها بر اصل ماجرا و روی خروجی من و کیفیت آثارم تاثیر میگذارند.
کلا این نوع کار کردن چقدر از از شما زمان گرفته؟
من سال ۱۳۹۷ پروژه باغها را شروع کردم، اما در ادامه با بحران کرونا مواجه شدم. و دقیقا از ابتدای شیوع کرونا به چهارباغ اصفهان پرداختم. نه تنها با یک تابلوی بزرگ که چهارباغ اصفهان در آن ترسیم شده، مواجه نیستیم و علاوه بر ترسیم تمام باغها، هشت تابلوی دیگر نیز دارم که کاخها روی آنها ترسیم شدهاند. کلا مجموعه جالب و کاملی از آب درآمده و امیدوارم بحران کرونا زودتر به پایان برسد تا نمایشگاهم را برگزار کنم.
خودتان به تنهایی انجام همه این کارها را به عهده دارید؟
نقاشیها را خودم میکشم و گروهی دارم که نقشهها را به آنها میدهم تا ترسیم کنند، چون خودم واقعا نمیرسم همه کارها را به تنهایی انجام دهم. اتفاقا به دلیل کرونا رویه دورکاری را پیش گرفتهایم که جالب است. اعضای گروه هم راستا با من امور را پیش میبرند.
آیا ماکت آثار یا همان باغها و کاخها را نیز میسازید؟
خیر ماکت نداریم. نقاشی، مدل سازی، انیمیشن و مدیا مقولاتی هستند که مجموعهام را کامل میکنند.
از این موضوع نمیترسید که آثارتان مورد استقبال قرار نگیرند و احیانا فروش خوبی نداشته باشند؟
هرکاری ریسک دارد. حتی رد شدن از خیابان نیز نوعی ریسک محسوب میشود به این دلیل که امکان تصادف وجود دارد، اما این دلیل نمیشود که هیچ گاه از خیابان گذر نکنیم. من به سواد و دانشِ نگاه چند وجهی، پشتکار و عملکرد حرفهای ایمان دارم و بر همین اساس فعالیت میکنم. قطعا شیوهای که پیش گرفتم بازخوردهای مثبتی خواهد داشت. شاید کمی زمان بر باشد، اما به هرحال جا میافتد و مورد توجه قرار میگیرد. من اصلا قصدم مقایسه نیست، اما حتی پیکاسو نیز در اوائل فعالیتش در سبکی که داشته مورد نقد و مخالفت قرار گرفته، اما در کارش تغییری ایجاد نکرده و حال میبینیم که یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین نقاشان است. زمانی که هنرمندان آثار سقاخانهای به ارائه آثار میپرداختند مگر کسی توجه میکرد؟ یا مگر آثار سهراب سپهری از همان ابتدا مورد توجه بودهاند؟ طی چنین روندی است که مکاتب و سبکها ایجاد شدهاند و هنرمندان نامشان را در تاریخ ثبت کردهاند. به نظرم زمانی که کاری اصولی انجام شود قطعا جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد. به خصوص در این دوره که بناها در حال از بین رفتن و نوعی نو گرایی هستند.
اثری دیگر از سروناز امتیازی بر اساس شیوهاش که تلفیق معماری و نقاشی است
اگر ناگفتهای مانده دربارهاش توضیح دهید.
همانطور که گفتم پروژههای من تمام شدهاند، اما بخشی پژوهشی دارم که خودم و دیگر اعضای گروهم مشغول آن هستم. قصدم این است در آخر همه مباحث و موضوعات پژوهشی را به صورت کتابچه در کنار آثارم (نمایشگاه هفت باغ) قرار دهم. پروژهای دیگر دارم که در حال شروع شدن است و ترجیح میدهم درباره جزییات آن فعلا چیزی نگویم. اما مطمئنم پس از آن که جلو رفتم و اولین اثرم آماده شود برای ببیندگان و آنهایی که هنر و معماری را دوست دارند، بسیار جالب توجه خواهد بود. امید دارم با مطالعه و صرف زمان و ارزشگذاری به تاریخ و نگاه چند وجهی به هنر و معماری پرداخته شود و این میان رشته بودن پروژههای اخیر من مسیری باشد تا نگاه جدیدی برای همکارانم بوجود آورد و یا به تخصصهای دیگر همراهی رساند. به نظرم این مطالعات هنری است که به نوعی میتواند بر معماری، هنر، جامعهشناسی، باستانشناسی و… تاثیر گذارد.
گفتگو: وحید خانهساز