در نشست جنبش شیخمحمد خیابانی مطرح شد؛
از برچسبزنی به قیامهای تاریخی باید پرهیز کرد
قیامها و جنبشهای سیاسی در ایران پس از انقلاب مشروطیت، یکی از مهمترین رویدادهای صحنهی سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گروه تاریخ سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی در ادامهی برگزاری سلسله نشستهای «یکصدمین سالگشت جنبشهای پسامشروطه»، پس از برگزاری نشست نهضت جنگل (آلمانها، بلشویکها، عثمانی، و نقش ترکیب طبقاتی-اجتماعی نهضت جنگل)، دومین نشست از این سلسله نشستها را با موضوع جنبش شیخمحمد خیابانی در تاریخ، ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۹، با حضور عباس قدیمیقیداری (دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تبریز) و اعظم ریاحی (دبیر نشست و پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) برگزار کرد.
در این نشست، علیرضا ملاییتوانی (دانشیار گروه تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) با ذکر مطالبی درباب اهمیت بررسی همه جانبهی موضوع جنبشهای پسامشروطه نشست را آغاز کرد و به این موضوع اشاره کرد که مقولهی جنبشها، موضوعی پیچیده است که به یکباره و بدون بررسی همهجانبهی بستر شکلگیری این نهضتها نمیتوان به نتیجهی دقیقی رسید.
در ادامه، قدیمیقیداری سخنرانی خود را با ارائهی مقدمهای آغاز کرد، مبنی بر اینکه قیامها و جنبشهای سیاسی در ایران پس از انقلاب مشروطیت، یکی از مهمترین رویدادهای صحنهی سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود. از این قیامها و جنبشها میتوان به جنبش میرزا کوچکخان جنگلی، قیام شیخمحمد خیابانی، قیام کلنل محمدتقیخان پسیان و قیام ابوالقاسم لاهوتی اشاره کرد. دربارهی هرکدام از این جنبشها و قیامها میتوان بهتفصیل سخن گفت. از میان این جنبشها، قیام شیخمحمد خیابانی درخور توجه و بررسی بیشتری است، از آنرو که دیدگاههای متفاوت و متضادی دربارهی انگیزهها، ماهیت، علل و سرانجام آن مطرح است. ماهیت قیامهای این دوره باهم متفاوت است و نمیتوان آنها را در یک تحریر همسان ارزیابی کرد و ضروریست ماهیت متفاوت این قیامها را مد نظر قرار دهیم.
قدیمی سخن خود را با بیان مطالبی در باب شرایط سیاسی ایران در زمان شکلگیری قیام شیخمحمد خیابانی ادامه داد و گفت: توجه بهاین شرایط در تحلیل موضوع اهمیت دارد.
وی پس از بیان شرح مختصری از زندگی شیخمحمد خیابانی به دو پرسش و ابهام مهم در قیام شیخمحمد خیابانی پرداخت؛ آیا شیخمحمد خیابانی افکار تجزیهطلبانه داشت؟ او سپس به مقولهی تغییر نام آذربایجان به «آزادیستان» پرداخت. همچنین در ادامه این پرسش را مدنظر قرار داد که آیا شیخمحمد خیابانی در پی همکاری با بلشویکها بود؟
وی افزود: اگر بخواهیم قیام خیابانی را تحلیل کنیم و حتی اگر بخواهیم رویکردی نقادانه داشته باشیم، باید براساس نطقها، فعالیتها و همچنین گزارشهایی که از او در دست است این ارزیابی صورت پذیرد.
اعظم ریاحی هم به این موضوع اشاره کرد که آزادیخواهی و تلاش برای کسب آزادیهای فردی و جمعی مفاهیمی هستند که تاریخ بشر را سایهوار تحت الشعاع قرار دادهاند. این مفاهیم چه در قلمرو عقاید مذهبی و چه در حیطهی تفکرات غیرمذهبی قداستی درونی دارند و عاملی اساسی برای اتحادِ گروهی که در پی کسب آن بودهاند، محسوب شدهاند. تاریخ سرزمین ایران نیز به عنوان بخشی از تاریخ جهانی، درطی مسیر چندین هزار سالهی خود همواره شاهد حرکتهای آزادیخواهی بوده که بهرغم فراز و نشیبی که در زندگی مردمان آن ایجاد میکرد، در کنشهای آنها به اشکال گوناگون بازتاب داشته است. در قلمرو زمانی ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ قمری (۱۲۹۳-۱۳۰۰ش/۱۹۱۴-۱۹۲۱م) وقایعی در سطح بینالملل رخ داد که نهتنها به رویارویی قدرتهای سیاسی آنزمان و شکلگیری جنگ جهانی اول منجر شد، بلکه در ایران هم، تحت تأثیر این روند، سلسله حرکتهای ضدسلطهی بیگانه در مناطق مختلف، همزمان با جنگ جهانی شکل گرفت. تاریخ هیجدهسالهی آذربایجان از فعالیت دموکراتها و ناآرامی در آذربایجان در اعتراض به حضور نیروهای روس و قرارداد ۱۹۱۹ به رهبری شیخمحمد خیابانی را نقل میکند. حیات یحیی به شورش در کاشان و نواحی اطراف اصفهان اشاره میکند. بهروایت احزاب سیاسیِ ملکالشعرا بهار، کلنل محمدتقیخان پسیان در خراسان در اعتراض بهدخالت انگلیس در امور ژاندارمری برخاست. مطبوعات این دوره، از جمله حیات و کاوه، سرشار از اخبار حماسهآفرینیهای مردم دشتی و تنگستان علیه استعمار انگلیس در جنوب است. از دیگر فعالیتهای ضد استبدادی که واکنش دولتهای متحد و متفق درگیر در ایران را برانگیخت، به رهبری میرزا کوچکخان در گیلان روی داد. اما، آنچه این دوره را برجسته مینمایاند، وقوع آن در برههی زمانی مابین جنبش مشروطه و پایان سلطنت قاجار و آغاز حکومت پهلوی اول است.
در ادامه به پرسشهای حاضران پاسخ داده شد.
رضا بیگدلو (استادیار تاریخ پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی) در این بخش توضیحاتی مبنی بر اهمیت این جنبش مطرح کرد و گفت: یکی از مهمترین قیامهایی که بهشدت مورد خوانشهای متفاوت قرار گرفته و میگیرد، قیام شیخمحمد خیابانی است که توسط طیف خاصی از محلیگرایان و افرادی که بهدنبال اهداف خاصی هستند، مورد بازخوانی قرار گرفته است. ابهامی در باب قیامهایی از این دست وجود دارد، ازجمله درخواستهای شیخمحمد خیابانی و حتی قیام جنگل و سایر قیامهای ناظری که در این دوران شکل گرفته، مثل قیام کلنل پسیان. شاید بهتر بود بگوییم خیابانی چه نمیخواست؟ چون از اینمنظر بهتر میتوان برخی از این ابهامات را پاسخ داد.
بیگدلو این پرسش را طرح کرد که با توجه به این موضوع که در وطنپرستی و ملیگرایی آنها شکی وجود ندارد و این افراد بیش از هر کسی به استقلال ملی و یکپارچگی سرزمینی میاندیشیدند، اما پیامد این قیامها، بهویژه قیام شیخمحمد خیابانی که موضوع نشست امروز است، برای وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی را چگونه ارزیابی میکنید؟
قدیمی قیداری در پاسخ به پرسش بالا توضیح داد: بهرهبرداریهایی که از قیامهای اینچنینی انجام میشود را بهتر است وارونهخوانی تاریخ یا واژگونهخوانی تاریخ بنامیم. تاریخ در راستای آرمانهای هویتی، محلیگرایی یا شکل افراطی آن جداییخواهانه یا تجزیهطلبانهی افراد یا گروههایی که فعال هستند، شکل میگیرد. آنچه در ارتباط با این قیامها در مسئلهی وحدت ملی میتواند مثمرثمر باشد، درستخوانی و برچسب نزدن به اینگونه قیامها است که مورخان و پژوهشگران را برمیانگیزاند تا بر اساس رسالتی که دارند روایتی متناسب و وفادارانه به دانش تاریخ ارائه کنیم.
در پایان مدیر گروه تاریخ سیاسی (نیره دلیر) بر اهمیت توجه به مسائل بینالمللی در تحلیل این جنبشها تأکید کرد.