در گفتوگو با یک مجسمهساز مطرح شد؛
هیچ استانداردی برای ارزیابی آسیبها در مجسمهسازی نداریم/ گلیمهای خراسانی چگونه به مسیر سبز ختم شدند؟
محسنی میگوید: در گلیمهای منطقه خراسان موتیفی وجود دارد که نماد روشنایی است و من از آن الهام گرفتهام و بر همین اساس مجموعه آثارم را شکل دادهام. طی این برداشت و الهام فرمهای پیله مانند گلیمها را بازتولید کردم و با تکرار آنها قطعاتی هندسی حاصل شد که نمونه آن را در آثارم میبینید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مصطفی محسنی یکی از مجسمهسازانی است که با اثر «در بطن خواب» در هشتمین دوسالانه مجسمهسازی حضور یافته است. او فارغالتحصیل مجسمهسازی از دانشکده هنرهای زیباست و از اوائل دهه نود فعالیت جدی خود را آغاز کرده و تاکنون در چندین رویداد مختلف حضور یافته است.
اثر ارائه شده از مصطفی محسنی سازهای رئالیستی نیست و از صنایع دستی کرمانجهای خراسان تاثیر گرفته است.
مصطفی محسنی درباره اثرش و کم و کیف دوسالانه مجسمهسازی تهران میگوید: توقعات و ایدهآلهایی که از دوسالانه داریم، برآورده نشد. دلیل اصلی که بر کیفیت آثار هم تاثیر گذاشته، عدم حمایتهاست.
تاکنون در چه رویدادهایی شرکت کردهاید؟
پیش از این در رویداد مجسمهسازی شهری حضور یافتهام و این اولین بار است که در دوسالانه مجسمهسازی تهران شرکت میکنم. مجموعهای را در دست تولید دارم که «مسیر سبز» نام دارد و اثری که به دوسالانه ارائه کردهام نیز بخشی از مجموعه مذکور است و در بخش بینال مجسمههای شهری پذیرفته شده است.
«ستارهای متولد میشود» اثر مصطفی محسنی در سمپوزیوم مجسمه هفت سنگ کیش
از چند و چون مجموعه یا پروژه «مسیر سبز» بگویید.
ایده مجموعه «مسیر سبز» اواخر سال ۱۳۹۶ و اوائل ۱۳۹۷ شکل گرفت. در آن مقطع مشکلات و تنشهایی را در جامعه مشاهده میکردم و تقریبا در همان دوره بود که بر اساس همانها ایدهها مجموعه را شروع کردم و تلاشم این بوده با آثارم نوید از آیندهای روشن بدهم. به هرحال این پروژه برایم تداوم دارد و به تازگی مشغول ارائه آثار مربوط به آن در رویدادهای مختلف هستم که یکی از آنها هشتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران است. در این رویداد سه اثر ارائه کردم که «در بطن خواب» نام دارد.
شما برای ساخت آثارتان صنایع دستی کرمانجهای خراسان را دستمایه قرار دادهاید و در نهایت خروجیتان از این برداشت سه اثر مدرن است که ظاهرا ربطی به هنرهای سنتی ما ندارد. در اینباره توضیح دهید.
نگاه هر شخص به موضوعات مختلف متفاوت است. اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که هر هنرمند با توجه به گذشتهای که دارد و با توجه به شرایط، موقعیتها و اتفاقاتی که در محیط زندگی و پیرامونش رخ میدهد، به تولید اثر میپردازد و من نیز بر همین اساس پیش رفتهام. من خودم کرمانج هستم و به منطقه خراسان تعلق دارم و هنرهای دیارم را میشناسم. یادم هست زمانی که بچه بودم اقوامم کارگاههای قالی بافی و گلیم بافی داشتند و حال با وجود گذشت سالیان بسیار آن روزها و اتفاقات را به یاد دارم. در همان دوره بچگی زمانی که کارگاهها دایر بود، روزی به کارگاه اقواممان رفتم و دیدم کسی کار نمیکند و گلیمها و فرشها از دارها آویخته بودند. به یاد دارم که صحبت بر سر مسائل مالی بود و آن افراد حاضر در کارگاه میگفتند به دلیل شرایط بد مالی کار را متوقف کردهاند. این مشکل بسیاری از کارگاهها بود و باعث تعطیلی روند تولیداتشان شده بود. پس از سالهای بسیار این گذشته و وقایعی بود که برایم باقی مانده بود و باعث شد دست بافتههای کرمانجهای خراسان را دستمایه آثارم قرار دهم. البته پیش از مجموعه «مسیر سبز» در سال ۱۳۹۲ مجموعه دیگری را آغاز کردم که «گره» نام داشت و بر اساس موتیفهای گلیمها شکل گرفته بود. اینگونه بود که تصمیم گرفتم به طور جدی روی نقوش مطالعه داشته باشم و در کنار اتفاقات انجام شده مجموعه «مسیر سبز» شکل گرفت و امیدوارم به لحاظ کیفی قابل قبول باشد.
از چه نمادهایی برداشت کردهاید؟
در گلیمهای منطقه خراسان موتیفی وجود دارد که نماد روشنایی است و من از آن الهام گرفتهام و بر همین اساس مجموعه آثارم را شکل دادهام. طی این برداشت و الهام فرمهای پیله مانند گلیمها را بازتولید کردم و با تکرار آنها قطعاتی هندسی حاصل شد که نمونه آن را در آثارم میبینید.
با توجه به اینکه هنر ظریف گلیم بافی و موتیفها و طرحهای مربوط به آن را اساس کارتان قرار دادهاید، اما آن ظرافتها به صورت مستقیم و بیواسطه در آثار دیده نمیشود که شاید دلیل این موضوع متریالهایی است که به کار بردهاید.
برای به اجرا رساندن ایدههایم تلاش میکنم متریالهای مرتبط انتخاب کنم. برای درون و بیرون اثر مجموعه «در بطن خواب» کنتراستی را میخواستم. با توجه به محدودیتها و ساختار کار تصمیم گرفتم برای ساخت اثر از فلز استفاده کنم و به سراغ ورق آهن و ورق استیل رفتم. میخواستم پوسته بیرونی کار پوسیده و خورده شده باشد و درون آن برعکس آن باشد. با توجه به موضوع و ساختار اثر، به نظرم از آهن که زنگ زدگیاش را نیاز داشتم و استیل نتیجه خوبی گرفتهام. متریال استیل شفاف است و به انعکاس نور و ایجاد کنتراست بین پوسته بیرونی و داخل اثر کمک میکند و به همین دلیل مورد استفاده قرار گرفته است. دلیل استفادهام از نور سبز نیز تقدس آن نزد ما ایرانیهاست.
رویدادها و بینالهای داخلی معمولا تم مشخصی ندارند و هشتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران نیز از این قضیه مستثنی نیست. وجود تمها و موضوعات مشخص تا چه حد مجسمهسازان را به ایجاد چهارچوبی مشخص ترغیب میکند؟
بهتر است در این زمینه مقایسهای داشته باشیم. اگر به رویدادهای هنری دیگر کشورها توجه کنیم، خواهیم دید که خیلی حرفهایتر از دوسالانه مجسمهسازی تهران و دیگر رویدادهای داخلی برگزار میشوند. معمولا اتفاقات و مشکلاتی سر راه ما وجود دارد که علاوه بر جلوگیری از بروز اتفاقات مثبت، حتی گاه باعث تعطیلی یک رویداد میشوند. بگذارید کشور همسایه ترکیه را مثال بزنم. در ترکیه هرساله با توجه به موضوعات مختلف چند رویداد مختلف برگزار میشود. اگر توجه کنید یکی از مهمترین اتفاقات در اینگونه رویدادها، موضوع تم در بینالهاست. متولیان بر اساس تم تعیین شده فراخوان میدهند و آرتیستها را دعوت میکنند.
یکی از مهمترین اتفاقاتی که با ایجاد تم مشخص ایجاد میشود این است که هنرمندان مجسمهساز خواه ناخواه چهارچوب مشخصی را برای خلق آثار هنری در نظر میگیرند.
دقیقا درست است. البته روند حرفهای هنر همین است. اگر به نحوه فعالیت هنرمندان دیگر کشورها نگاه کنید، متوجه روند و خط سیر مشخص و زنجیرواری که در آثارشان وجود دارد، خواهید شد. یعنی اینطور نیست که من مجسمهساز امروز آثار فیگوراتیو بسازم و و روز دیگر به مضامین و گونههای دیگر بپردازم و کمی بعد به ساخت فرمی متفاوت فکر کنم که به ایدههایی که قبلا داشتهام بیربط باشد.
این سردرگمی و بلاتکلیفی دامنگیر بسیاری از هنرمندان و رویدادهاست.
همینطور است. به نظرم جریانات و مشکلات موجود به زمانی برای اصلاح نیاز دارد و خوشبختانه این اتفاق در حال رخ دادن است. اگر خط سیر و روند دوسالانه را به صورت کلی درنظر بگیریم، متوجه این موضوع خواهیم شد. به نظرم هرچه دوسالانه مجسمهسازی بر اساس کارشناسیهای انجام شده پیش رفته، کاملتر شده است. شاید بگوییم خیر این اتفاق نیفتاده که من دلیل این نظریه را شرایط حاکم بر جامعه میدانم.
شاید با الگو قرار دادن بینالها و دیگر رویدادهای استاندارد خارجی کاستیها بهتر و سریعتر مرتفع شوند.
بله و امیداورم جامعه هنری ما در آینده با بهرهگیری از وجود کارشناسان درخور مسائل و مشکلات موجود را به صورت دقیق بررسی کنند. به هنرهای دیگر و دیگر رشتههای هنرهای تجسمی کار ندارم، اما در حوزه مجسمهسازی کارشناسی نداریم تا به واسطه آن به آسیبشناسی مسائل بپردازیم. البته اینکه میگویم کارشناس نداریم درست نیست. مشکل اینجاست که استانداردهای مشخصی نداریم و رسیدن به چهارچوبی مشخص نیازمند زمان است. از طرفی نیز منتقدان و تحلیلگرانی نداریم تا به بررسی و تحلیل آثار بپردازند. امیدوارم در آیندهای نه چندان دور این اتفاق بیفتد و شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
اینکه هشتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران امسال در پهنه رودکی و تالار وحدت برگزار شده مورد رضایت شماست؟
موضوعی که همه ما از آن مطلعیم، این است که تالار وحدت برای برگزاری رویدادهایی چون دوسالانه مجسمهسازی و بینالها مناسب نیست. محیط و بنای تالار وحدت برای کار دیگری طراحی شده است. این نیز یکی از محدودیتها و مشکلاتی است که با آن مواجهیم. به هرحال اتفاقاتی رخ داد که باعث تاخیر در برگزاری دوسالانه هشتم شد. قرار بود این رویداد جای دیگری برگزار شود. طی صحبتهای انجام گرفته نیز مکانهایی پیشنهاد شد و در نهایت تالار وحدت مورد موافقت برگزارکنندگان قرار گرفت. نمیتوان نسبت به این اتفاق و تصمیم شکایتی داشت، زیرا محدودیتهایی وجود داشته و به ناچار چنین تصمیمی اخذ شده است. یکی از موارد درباره تالار وحدت لوسترهای بزرگی است که از سقف طبقات آویزان هستند. این لوسترها و نحوه نوردهی آنها شاید برای برخی آثار خوب باشند، اما با توجه به جنس و اندازهشان فضا را به شدت تحت تاثیر قرار دادهاند. کلا همه تاثیرات لوسترها بر فضای برگزاری دوسالانه منفی است. یا مثلا اینکه بخشهای از طبقات پارکت است و اگر اشتباه نکنم رنگشان متمایل به نارنجی است، همه این موارد تاثیرگذار است. حتی اگر مخاطب به این موارد توجه نکند اما ناخودآگاه تحت تاثیر قرار میگیرد.
برای جانمایی اثرتان با مشکلی مواجه نبودید؟
تلاش کردم محیطی مناسب را انتخاب کنم تا مخاطب به راحتی با اثر ارتباط برقرار کند و روی او تاثیر بگذارد.
از هشتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران تا به امروز چه بازخوردهایی گرفتهاید؟
به طور کلی آن توقعات و ایدهآلهایی که از دوسالانه داریم برآورده نشده است. بسیاری از دوستان و مخاطبان بازخوردهای بیشتری را انتظار داشتند که متاسفانه تا به حال وجود نداشته است. دلیل اصلی که بر کیفیت آثار هم تاثیر گذاشته، عدم حمایتهاست. آن حمایتی که باید از هنرمند شود، وجود نداشته است.
بینالها و رویدادهایی مانند دوسالانه مجسمهسازی باید ظرفیتهایی را نیز برای فروش آثار هنرمندان ایجاد کنند.
بله درست است، اما این موضوع به کنار حمایتهای معمول دیگر نیز وجود نداشته است. به طور مثال من میخواهم اثری را بسازم که یک متر طول دارد. این کار به حمایت نیاز دارد و قاعدتا باید برای انجام آن مبلغی به هنرمند داده شود. حتی اینگونه حمایتها نیز وجود نداشته است. البته برای جذب اسپانسر در جهت برگزاری بهتر دوسالانه تلاشهایی صورت گرفته، اما به نتیجه نرسیده است.
به هرحال مجسمهسازی هنر گرانی است و هزینههای زیادی برای سازنده دارد.
واقعا همینطور است و هزینهها و مخارج نیز بسیار بالا است و واقعا اگر رقم مبالغ تعیین شده را بگویم خندهتان میگیرد. البته در اینباره نباید به شورای سیاستگذاری دوسالانه خرده گرفت زیرا دوستان برای برگزاری این رویداد به بهترین شکل تلاش کردهاند. برگزارکنندگان واقعا دنبال اسپاسنر و جذب حامی بودند و سعی کردند طی تعامل با اداره کل هنرهای تجسمی رقم مبالغ را بیشتر کنند، اما نشد.
یکی از اتفاقاتی که همواره موضوع بحث بوده رقابتی یا غیر رقابتی بودن رویدادهاست.
زمانی که در رشتهای چون مجسمهسازی منتقد هنری درخور نداریم، رقابتی کردن رویدادها و قضاوت آثار کار دشواری خواهد بود. با اینکه خودم در دورههای قبلی حضور نداشتم اما دوستان آثاری ارائه کرده بودند و در جریان چند و چون برگزاریها بودهام. در نهایت تعدادی از شرکتکنندگان مورد قضاوت و داوری قرار میگرفتند و برخی آثار برگزیده میشدند. این اتفاق ناراحتیها و دلخوریهایی را ایجاد میکند که بسیار بد است. این اتفاقات شاید ظاهرا مشکلی ایجاد نکند اما در نهایت به جبههگیریهایی منجر میشود که به چند دستهگی هنرمندان مجسمهساز میانجامد. این رویه به ضرر هنر یک کشور است. به نظرتان دلیل پیشرفت رشتههای هنری در دیگر کشورها چیست؟ باهم بودن و همبستگی هنرمندان دلیل موفقیتشان است. متاسفانه نحوه عملکردهای ما در بخشهای مختلف به گونهای است که دائما جدایی ایجاد میکند.
آیا پروژهای اکنون در دست تولید دارید؟
مجموعه «مسیر سبز» که همچنان تداوم دارد و رویدادهای دیگری برگزار خواهند شد که در آنها حضور خواهم یافت. برای حضور در ششمین جشنواره جهانی هنر مقاومت اثر ارائه کردهام. جشنواره فجر نیز یکی از رویدادهای پیش رو است که امیداورم با آثاری از مجموعه «مسیر سبز» در آن نیز حضور یابم.