افشین شاهرودی:
عکس شاعرانه در تکاپوی کشف و شهود/ «شاعرانگی» «رمانتیک» بودن نیست
شاهرودی میگوید: عکس شاعرانه اثری است که کشف و شهود تازهای را از واقعیت ارائه دهد. البته منظورم صرفا طبیعت نیست. اینکه ما نگاهی رمانتیک به واقعیتهای اطراف داشته باشیم و تصویری از آن ارائه دهیم الزاما به معنای شاعرانگی نیست
به گزارش خبرنگار ایلنا، شاعرانگی یکی از موضوعاتی است که همواره در هنرهای مختلفی چون سینما، تئاتر، موسیقی و عکاسی وجود داشته است، با این وجود از شاعرانگی تعریف واضح و مشخصی ارائه نشده و هنرمندان و مخاطبان بر اساس فهمی که از این موضوع دارند، بر اساس سلیقه خود آثاری را در این دستهبندی قرار میدهند.
افشین شاهرودی (شاعر، عکاس، منتقد و مدرس دانشگاه) که سالها در عرصه مطبوعات فعالیت داشته و تا چند سال پیش فصلنامه «عکاسی خلاق» را منتشر میکرد، یکی از هنرمندان نسل گذشته است که همواره در زمینه هنر و پژوهش فعال بوده و همچنان نیز فعال است.
به طور معمول مخاطبان هنر جدی و آنهایی که عکاسی را دنبال میکنند با شنیدن نام افشین شاهرودی شاعرانگی را در آثارش را به یاد میآورند. البته باید یادآور شد که شاهرودی علاوه بر نگارش و تالیف کتب و مقالات تخصصی در زمینه عکاسی، طی سالها و دهههای گذشته چند مجموعه شعر نیز منتشر کرده است. او به تازگی به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران در نخستین نمایشگاه عکسواره محمدرضا شجریان به دبیری رضا دیدهبان حضور داشته و در کنار مهرداد اسکویی، کیارنگ علایی، پژمان دادخواه و مهدی زابل عباسی به داوری آثار پرداخته است. نمایشگاه نخستین عکسواره شجریان که توسط بخش (گالری مجازی ستاره خورشید هنر و عکستیک) برگزار شده، از روز پنجشنبه ۱۳ آذرماه گشایش یافته و تا ۲۷ آذرماه ادامه خواهد داشت.
افشین شاهرودی در گفتگویش با ایلنا از فعالیتهای چند ماه گذشتهاش گفت و ضمن توضیح درباره کم و کیف آثار حضور یافته در نمایشگاه عکسواره شجریان، از عکاسی شاعرانه و تعریف شاعرانگی در هنرهای مختلف سخن به میان آورد.
عکسواره محمدرضا شجریان در حال برگزاری است و شما از اعضای هیئت داوران بودهاید. اصولا پرداختن به شخصیتهای فرهنگی و هنری در عرصه عکاسی تا چه حد به شناخت بیشتر و مانایی آنها کمک میکند باتوجه به اینکه چنین اتفاقاتی توسط نهادهای دولتی و ارگانهای مختلف هم دنبال میشود.
در دو، سه دهه گذشته شاهد بودهایم که چنین اتفاقاتی همواره رخ داده و اتفاقا یکی از موضوعات بسیار مورد توجه عکاسان چهرههای فرهنگی، هنری و مفاخر بودهاند و هستند. اینگونه نیست که بگوییم تاکنون چنین اتفاقاتی در حوزه عکاسی رخ نداده و چنین نمایشگاهها یا رویدادهایی با موضوع مفاخر و شخصیتهای برجسته و مطرح فرهنگی و هنریی، نداشتهایم. البته اینکه موسسهای خصوصی و غیر دولتی پس از درگذشت محمدرضا شجریان برای برگزاری چنین نمایشگاهی همت کرده و چنین شخصیتی را موضوع کار قرار داده اتفاق بسیار خوبی است. من یکی از اعضای هیئت داوران بودم و با توجه به این موضوع میتوانم بگویم عکاسان بسیار خوبی در این رویداد شرکت کردهاند و عکسهای قابل توجهی نیز به دست ما رسید. این اتفاق جای قدردانی دارد اما اینکه بگوییم در حوزه عکاسی به مفاخر و هنرمندان و شخصیتهای فرهنگی نپرداختهایم، درست نیست و من با چنین نظری مخالفم. البته معتقدم موفقیت بیشتر درصورتی حاصل خواهد شد که بخش خصوصی به چنین کارهایی مبادرت کند. واقعیت این است که هنر دولتی، هنری نیست که بتواند موفقیت چندانی به دست آورد، به این دلیل که برگزاری رویدادهای دولتی و پرداختن به هنر دولتی بیش از هرچیز به بیلان کاری مدیران شبیه است و در این گونه رویدادها نفس کار مورد توجه نیست و اهمیتی نیز ندارد و شاهد چنین مسائلی بودهایم. اما زمانی که بخش خصوصی وارد عمل میشود دیگر آن رویداد، بیلان کاری نیست، بلکه اساس آن علاقمندی و دلبستگیهاست و نگاه غیروابسته و مستقلتری پشت ماجراست که ایدئولوژیک نیست. در اینگونه فعالیتها اغراض و اهداف سیاسی بیمعناست. بنا به همین دلایل، اگر بخش خصوصی برای چنین کارهایی پا پیش میگذارد باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرد و هم نگاه جدیتری به آن داشته باشیم. اما متاسفانه امکانات مالی دست دولت و نهادهای دولتی است و خب زمانی که بخش خصوصی وارد عمل میشود با محدودیتهایی خیلی بیشتری روبرو میشود.
یکی از اتفاقات خوب عکسواره محمدرضا شجریان، ترکیب داوران و بهرهگیری از دانش اساتیدی است که به نسلهای قبل تعلق دارند.
البته استفاده صرف از وجود پیشکسوتان و هنرمندان و اساتید نسلهای قبل نیز ایدهآل نیست. اگر در چنین اتفاقات و رویدادها فقط از همنسلان من استفاده شود نیز مشکلاتی ایجاد میشود. به این دلیل که دغدغدههای نسل من با نسل امروز متفاوت است. بنابراین نگاه و رویکرد این دونسل در هنر، همچنین معیارهای قضاوت و داروی آنها نیز متفاوت خواهد بود. بنابراین اگر میخواهیم پدیدهها را با معیارهای امروزی بسنجیم و قضاوت کنیم، شاید بهترین اتفاق در این زمینه ترکیب آدمهای نسل گذشته و نسل جدید است. به نظرم نه نسل جدید میتواند به تنهایی بهترین قضاوت را داشته باشد و نه نسل گذشته. بهترین ترکیب، ترکیبی از نسل گذشته و امروز است.
سالهاست شما را به عنوان عکاسی میشناسند که آثارش مملو از شاعرانگی است. این شاعرانگی چه تعریفی دارد و آیا میتوان آن را در قالب تئوری و واحد درسی به عکاسان و حتی هنرمندان دیگر عرصهها آموزش داد؟
در ابتدا باید بر سر این موضوع به توافق برسیم که شاعرانگی یعنی چه؟ آیا شاعرانگی یعنی نگاه رمانتیک؟ قطعا اینگونه نیست شاعرانگی صرفا به معنای رمانتیک بودن نیست. لااقل من اینگونه به موضع نگاه نمیکنم، اما چنین نگاه و قضاوتی وجود دارد. در عکاسی عمدتا میگوییم مثلا فلان عکس شاعرانه است یا شاعرانه تصویر شده. به نظر من شعر یعنی شعور و آگاهی.
با این تفاسیر تعریفتان از عکس و عکسهای شاعرانه چیست؟
به اعتقاد من؛ عکس شاعرانه اثری است که کشف و شهود تازهای را از طبیعت ارائه دهد. البته منظورم صرفا طبیعت نیست و شاید طبیعت واژه درستی نباشد. بهتر است بگویم واقعیت. اینکه ما نگاهی رمانتیک به واقعیتهای اطراف داشته باشیم و تصویری از آن ارائه دهیم الزاما به معنای شاعرانگی نیست. شاعرانگی با نگاه رمانتیک کاملا متفاوت است. اگر بتوانیم نگاهی دیگر و نگاهی متفاوتتر به پیرامونمان داشته باشیم، موفق خواهیم بود. منظورم نگاهی است که با چشم سر میسر نمیشود و با چشم جان و با چشم شعور قابل کشف است. اگر چنین نگاهی داشته باشیم عکسهایمان شاعرانه خواهند بود. ما باید چیزی را ببینیم یا طوری ببینیم که دیگران نمیبییند و این یعنی متفاوت دیدن. به هرحال عکسی که در پس آن کشف و شهودی دیگر، ورای نگرش عامیانه وجود دارد، میتواند شاعرانه باشد و شاعرانگی در چنین بستری ایجاد میشود.
این تعریف به نوعی در سینما، ادبیات، نقاشی تئاتر و دیگر هنرها نیز کاربرد دارد.
قطعا همینطور است و به هرحال ما باید تعریفی از شاعرانگی داشته باشیم تا اثری شاعرانه ارائه کنیم. این سوال باید پاسخ داده شود که منظورمان از عکس شاعرانه یا شاعرانگی در عکاسی چیست؟ این منظور و نگاه الزاما رمانتیک نیست. اگر چه این شاعرانگی میتواند در نگاه رمانتیک نیز بروز پیدا کند اما این یک اصل نیست و میتواند اینگونه نباشد. حتی اثر خلق شده میتواند کاری سطحی و عامه پسند باشد و حتی در مقابل شاعرانگی قرار گیرد.
البته نمیتوان نگاه جدی شما به شعر و ادبیات را در بروز این شاعرانگی در عکاسی نادیده گرفت. به هرحال در خانوادهای فرهنگی رشد کردهاید. عمویتان آقای اسماعیل شاهرودی شاعر است و خودتان نیز در عرصه شعر فعالیتهای جدی داشتهاید. همه این موارد نگاهتان به موضوعات و سوژهها ر ا تحت تاثیر قرار داده است.
حتما همینطور است. آدمها مجموعهای از عوامل متعددی هستند که در زندگیشان وجود داشته و به مرور شخصیت آنها را شکل داده است. من نیز از چنین قاعدهای مستثنی نیستم. من مجموعهای از موارد و موضوعات و اتفاقاتی هستم که طی دوران زندگیام با آنها برخورد کردهام. شما هم اینگونهاید. قطعا شرایط خانوادگی، شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و دیگر موارد دست به دست هم میدهند و در نهایت کاراکتر یک فرد را میسازد.
بحران کرونا فعالیت هنرمندان و فعالان همه عرصهها را تحت تاثیر قرار داده و عکاسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. کرونا بر نحوه فعالیتهای شما چه تاثیراتی داشته است؟
هر تغییری در شرایط اجتماعی خواه ناخواه روی کار هنرمند اثر میگذارد. کاملا درست است که کرونا بیماری و بحران ناراحتکنندهای است، اما به هرحال موقعیتی است که میتواند ابعاد جدیدی را در کار همه هنرمندان ایجاد کند. کما اینکه شاهدیم افرادی از هم صنفها و دوستان عکاسم به طور جدی پیگیر موضوع و وضعیت فعلی هستند و در حال بررسی ابعاد مختلف آن هستند و روی وجوه مختلف آن کار میکنند. نویسندگان و شاعران نیز همینطور. من شاعرانی را سراغ دارم که اشعار خوبی را در این خصوص سرودهاند. کرونا مانند بسیاری از اتفاقات و مقولات پدیدهای اجتماعی است و همه هنرمندان چه عکاس، چه نقاش، چه نویسنده و شاعر و موزیسین و از شرایط محیطیشان تاثیر میگیرند و به خلق و ارائه آثار میپردازند. به هرحال من طی این مدت کار خودم را کردهام، اگرچه مقداری محدودتر بودهام. من نیز مانند بسیاری از دوستان و عزیزان و همکاران در قرنطینه به سر بردهام و بیشتر زمان خود را در محدودیت گذراندهام. کم و بیش کارهایی کردهام و درنهایت متوقف نشدهام و فعالیتهایم همچنان ادامه دارد.
شما در زمینه شعر نیز فعال هستید. تاکنون چند مجموعه شعر منتشر کردهاید.
من طی سالهای گذشته ۵ مجموعه شعر منتشر کردهام که شاعرشان خودم بودهام و یک مجموعه نیز مربوط به گردآوری اشعار اسماعیل شاهرودی بوده است. البته آخرین کتاب منتشر شدهام در زمینه شعر مجموعه «عشق و جنگ» بود که سال ۱۳۹۴ منتشر شد. به جز اینها نیز اشعار منتشر نشده زیادی دارم. البته پس از کتاب «عشق و جنگ» اثری را سال ۱۳۹۵با موضوع عکاسی ترجمه کردم و به انتشار رساندم که «سبیل دالی» نام دارد. این اثر گفتگویی عکاسانه است میان من و سالوادور دالی است و آخرین اثر چاپ شدهام محسوب میشود.
شما در گذشته فصلنامهای را منتشر میکردید که «عکاسی خلاق» نام داشت. آیا در حال حاضر فعالیتهای مطبوعاتی نیز دارید؟
در حال حاضر کار مطبوعاتی نمیکنم. حتی فصلنامه «عکاسی خلاق» را نیز از سال ۱۳۹۳ به این طرف در نیاوردم. و خب شما خودتان در عرصه رسانه و مطبوعات فعالید و در جریان مشکلات هستید و میدانید تالیف و نشر در شرایط موجود تا چه حد دشوار است؛ بخصوص انتشار نشریات تخصصی. با وجود رسانههای دیجیتال عرصه برای نشریات مکتوب و کاغذی بسیار تنگتر شده است. البته این روند را ایراد نمیدانم و نمیگویم چرا وضعیت اینگونه شده، زیرا به هرحال مقتضیات زمان اینگونه ایجاب کرده و میتوانم بگویم آینده قطعا متعلق به رسانههای دیجیتال است، نه رسانههای مکتوب. ما نیز باید خودمان را تغییرات موجود وفق دهیم.