یاداشت اقتصادی؛
نگاهی به اثرات اشتباه مدیر کم دانش و بی تجربه
در چند سال گذشته در دوره مدیریت دولت نهم و دهم، بیشتر مدیران و مقامات دستگاههای مختلف دولتی از بالاترین تا پایین ترین سطح مدیران خرد و کلان وزارتخانه ها، نهادها، سازمانها و ادارات دولتی و وابسته به دولت، تغییر کردند.
در چند سال گذشته در دوره مدیریت دولت نهم و دهم، بیشتر مدیران و مقامات دستگاههای مختلف دولتی از بالاترین تا پایین ترین سطح مدیران خرد و کلان وزارتخانه ها، نهادها، سازمانها و ادارات دولتی و وابسته به دولت، تغییر نمودند. ضمن آنکه در این عزل و نصب ها، توجهی به دانش، تخصص، آگاهی، تجربه و…، صورت نگرفت و عموما افرادی با کمترین دانش، تخصص و سایر ویژگیهای و شاخصهای متداول در انتخاب مدیران در سطوح مختلف که متاسفانه کمترین تجربه کاری مرتبط با فعالیت مربوطه را داشتند، جایگزین مدیرانی گردیدند، که دربرابر اقدامات غیرعلمی و نامناسب آن دوره مقاومت می نمودند. البته دامنه
فعالیت های دولت در آن دوره تنها به این موضوع غیرعلمی محدود نگردید، بلکه ابتکارات و اختراعات زیادی دولت در آن دوره در حوزه مدیریت بکار گرفته شد که تاثیر آنها را در کاهش شدید کیفیت عملکرد مدیران بر عکس رویه معمول و متداول در دولتهای قبل در ایران و سایر کشورها، مشاهده گردید. از جمله این اقدامات می توان به دستور ایجاد و فعالیت گروه مشاوران جوان در عمده ادارات، سازمانها و نهادهای زیرمجموعه دولتی تحت نظر مدیر ارشد ان سازمان اشاره داشت. بطوریکه بسیاری از نهادها و سازمانها دولتی موظف شدند افرادی جوان و کم سن و سال را بدون داشتن تجربه کاری مرتبط با فعالیت نهاد، سازمان
و…، بعنوان مشاورجوان انتخاب و بکار گیرند. نتیجه مشاوره این افراد و مدیریت غیرعلمی در نهایت منجر به کاهش شدید شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نسبت به دوره های قبل گردید.
البته ضرر و زیان این اقدامات تنها در کاهش شدید شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در آن دوره مشهود نمی باشد بلکه ضرر و زیان گسترده آن دوره تا مدتها بر شاخص های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور دیده خواهد شد. همچنین باتوجه به رویه مدیران دولت تدبیر و امید در عدم تغییر همه مدیران انتصابی دولت قبل در کوتاه مدت، تداوم فعالیت مدیران کم دانش، بی تخصص و کم تجربه همچنان روند منفی شاخص های کلان کشور موثر است ضمن آنکه این مدیران در این چند سال با ترفندهای مختلف، نفوذ گسترده ای در سازمانها، نهادها و ادارات مربوطه یافته اند و مدت زمان زیادی برای قطع ریشه این افراد در جلوگیری
از ضرر و زیان لازم است. در این بین تنها اقدام غیرقانونی این افراد به کشور ضرر وارد ننموده است بلکه عدم آگاهی و توان آنان در حوزه فعالیت مربوطه نیز مشکلات گسترده ای را برای کشور دربر داشته است. برای نمونه در سالیان ابتدایی دولت نهم در یکی از ادارات دولتی، فردی با کمترین دانش و تجربه مرتبط با فعالیت ان اداره بعنوان مدیر مالی انتخاب گردید، که نه تنها آگاهی و شناخت لازم را از قوانین، مقررات و دستورالعملهای مرسوم در مدیریت مالی آن اداره را نداشت بلکه حاضر به مشاوره و کمک از کارشناسان و خبرگان آشنا به مسائل و مشکلات مرسوم در آن فعالیت را نیز نداشتند. بطوریکه علی رغم
تاکید متعدد برخی کارکنان آن اداره مبنی بر عدم ضرورت ارسال اطلاعات مربوط به بیمه فعالیتهای تحقیقاتی به سازمان تامین اجتماعی، باتوجه به ماده ۳۸ قانون تامین اجتماعی، اما متاسفانه ایشان این اقدام را پیگیری و اجرا نمودند. این اقدام یعنی الزام افراد مجری طرحهای تحقیقاتی به دریافت مفاصا حساب تامین اجتماعی برای تسویه مالی طرحهای تحقیقاتی که تا دو یا سه سال اول فعالیت مدیر کم تجربه و ناآگاه، با مشخص شدن ضرر و زیان گسترده آن و فشار کارکنان و مجریان طرحها ادامه یافت، اما در همین سالها مسائل و مشکلات گسترده ای برای کارکنان مجری طرحهای تحقیقاتی، سازمان مربوطه، بیمه
تامین اجتماعی و برخی ادارات دیگر بوجود آمد که همچنان علی رغم گذشت بیش از شش سال از آن دوره، همچنان ادامه دارد و به سرانجام نرسیده است. البته در نگاه سطحی و اجمالی به موضوع، چنین بنظر می رسد که اشتباه مدیر مالی که مربوط به ناآگاهی و بی تجربه بودن ایشان در حوزه فعالیت مربوطه بوده است، ضرر و زیانی برای برخی افراد آن اداره و برخی سازمان های دیگر از جمله تامین اجتماعی بوجود آورده است. اما با بررسی بیشتر می توان اذعان داشت که ضرر و زیان این اشتباه بسیار گسترده و چندین برابر زیان ظاهری افراد و سازمانها می باشد. چراکه حق بیمه مد نظر بیمه تامین اجتماعی و جریمه آن چندین
برابر کل دریافتی افراد از طرحها بوده ضمن آنکه این افراد هر ماه حق بیمه خود را در سقف مربوطه پرداخت نموده اند، براین اساس به رای بیمه اعتراض و عدم قبول اعتراض آنها توسط بیمه موجب شکایت آنان از بیمه نزد دیوان عدالت اداری و این پروسه چندین سال همچنان ادامه دارد. ضمن آنکه پیگیری این موضوع ضرر و زیان زیادی(مادی و معنوی) برای کارکنان مجری طرحها، سازمان تامین اجتماعی، دیوان عدالت اداری و…داشته که علاوه بر هزینه همراه با صرف زمان و استرس زیادی بوده است.
بدین ترتیب اقدام اشتباه ناشی از عدم آگاهی، دانش، تخصص و تجربه بدلیل انتصاب اشتباه، موجب ایجاد چندین پرونده ضرر و زیان برای بیمه تامین اجتماعی در دیوان عدالت اداری گردید که متاسفانه برای پرونده های یکسان آرای متعددی صادر گردید و…، در نهایت همچنان که اذعان گردید پس از شش سال پیگیری افراد زیرمجموعه سازمان دولتی مربوطه، بیمه تامین اجتماعی، دیوان عدالت اداری و…، همه و همه زیان گسترده ای در قالب صرف هزینه مالی و زمان برای کشور داشته است. بطوریکه برآورد هزینه های مختلف این اشتباه، چندین برابر هزینه حق بیمه مربوطه تنها برای تامین اجتماعی بوده است. حال اگر هزینه
های مختلف مربوط وقت و زمان دیوان عدالت اداری، سازمان دولتی مربوطه و… نیز برآورد شود، مشخص می شود که چنین اقدامات اشتباهی چندین میلیارد تومان برای کشور ضرر داشته و متاسفانه هر روز چنین مواردی بصورت گسترده در نظام مدیریت کشور صورت می گیرد و ضمن وارد نمودن هزینه فراوان بر کارایی افراد(کارکنان و یا حتی مراجعه کنندگان به ادارات) موجب صرف بخش زیادی از زمان و انرژی سازمانهای دولتی مختلف از جمله نهادهای نظارتی و در نهایت با اضافه شدن موارد بیشتری از اشتباه در مدیریت موجب ناکارآمدی فعالیتهای مربوطه، ازدحام، شلوغی و…، می گردد که با برآورد هزینه های مختلف این گونه
موارد، میلیاردهای ضرر و زیان مالی و مبالغ غیر قابل برآورد هزینه های دیگر بر کشور وارد می گردد.
بدین ترتیب یک اشتباه کوچک در مدیریت بدلیل عدم آگاهی مدیر بی تجربه و کم دانش، هزینه های مادی و غیرمادی گسترده ای برای کشور بوجود می آورد. براین اساس باید از این تجربه درس لازم برای عدم تکرار چنین اشتباهاتی کسب گردد. ضمن آنکه بهتر است چنین مواردی مکتوب و در اختیار افراد برای آگاهی آنان جهت آشنایی با ضرر و زیان ناشی از انتخاب مدیران کم دانش، بدون تخصص، ناآگاه به مدیریت مربوطه و مهمتر از همه عدم تجربه که در بسیاری از کشورها در انتخاب مدیران میانی و ارشد بدون آن اقدامی نمی نمایند، صورت پذیرد.
داوود چراغی؛کارشناس اقتصادی