یاداشت اقتصادی؛
آیا ریشه جنگل فساد خشک می شود؟
گرچه لازمه مبارزه با فساد حاکمیت قانون است ولی خلاءهای قانونی، نبود متولی مشخص برای اجرای قانون در برخی موارد یا نبود نیروی انسانی متخصص در زمینه اجرایی، همواره پاشنه آشیل این راهبرد است. به نظر میرسد عنصری که میتواند در مدیریت فساد و کاهش آن نقش مکمل ایفا کند را باید در خود انسانها جستجو نمود، و آن چیزی نیست به غیر از وجدان انسانها و تعهد آنها به اجرای قانون!
فساد مانند طاعونی است که دارای طیف وسیعی از اثرات خورنده بر روی جوامع بشری است. فساد دموکراسی و حاکمیت قانون را تضعیف میکند، منجر به نقض حقوق بشر، تحریف بازارها و تباهی کیفیت زندگی میشود و به جرایم سازمانیافته، تروریسم و دیگر اشکال تهدید علیه امنیت انسانها اجازه زندگی میدهد. کلمه فساد از ریشه فسد بوده که به معنای جلوگیری از انجام اعمال درست و سالم است.
البته تاکنون تعاریف بسیاری از فساد مالی شده است و در اینجا برخی از معتبرترین این تعاریف را مرور میکنیم تا یادمان نرود که فساد تنها یک معنا ندارد. صندوق بین المللی پول فساد را تعریف محدودتر حکمرانی بد، یعنی سوء استفاده از قدرت یا امکانات عمومی در جهت منافع خصوصی میداند و سازمان شفافیت بین الملل فساد را به صورت استفاده غیر قانونی از موقعیت دولتی به منظور انتفاع خصوصی تعریف میکند.
اما در ایران در زمینه سنجش فساد اداری و مالی کارهای معدودی انجام شده است که به دلیل محرمانه بودن این گزارشات، در اختیار کارشناسان و محققین قرار نگرفته است(به طور مثال به گزارش محرمانه سازمان بازرسی کل کشور با عنوان فساد اداری و میزان تمایل شهروندان به گزارش دهی که در بهمن ۱۳۸۸ انجام شده است، میتوان اشاره کرد). گرچه در مورد شدت فساد در ایران میان نهادهای بین المللی و داخلی اختلاف وجود دارد و تقریبا تمامی نهادهای دخیل در این مقوله متفق القول هستند که فساد در حد غیرقابل قبولی در کشور وجود دارد.
اکنون سؤالی که مطرح میشود آن است که فساد آیا برای کشور زیانآور است یا خیر؟ چه شواهدی بر این مدعا وجود دارد؟ بانک جهانی در سال ۱۹۹۶ فعالیتهای خود را برای مبارزه با فساد اعلام کرد و به این ترتیب به تلاشهای بین المللی برای مبارزه با فساد پیوست.
ولفهنسن رئیس وقت بانک جهانی با اعلام این که " جامعه بین الملل باید با سرطان فساد مقابله کند، چرا که مانع اصلی توسعه پایدار و منصفانه است " عرصه جدیدی از فعالیت بانک را معرفی کرد. همچنین شحاته، مشاور حقوقی بانک جهانی، گرچه در ابتدا بر این باور بود که دلیل تجربی قطعی مبنی بر ارتباط میان فقدان فساد و رشد اقتصادی موجود نیست ولی به اجماعی در حال پیدایش اشاره میکند که آثار طولانی مدت فساد در فضای سرمایهگذاری و رفاه مردم، نهادهای عمومی را تضعیف کرده و در نهایت رشد اقتصادی را کاهش خواهد داد.
آثار فساد بر نهادهای حکومتی موضوع دیگری است که از نظر شحاته از اهمیت مشابه برخوردار است. در این نگرش اشتباه بودن فساد تنها به دلیل به تعویق انداختن یا کند کردن رشد اقتصادی نیست، بلکه به این دلیل نیز است که جوامع را به زوال میکشاند. فساد حکمرانی را ناکارآمد و غیرمؤثر ساخته و با ترجیح تصمیم خودسرانه به جای پیروی از قواعد، برخی از افراد خاص را به جای نهادها تقویت میکند.
شحاته اشاره میکندکه متفکران حقوقی فساد را انحراف از قواعد الزام آور(برای اهداف خصوصی)، اعمال خودسرانه اختیارات و استفاده ناموجه از منافع عمومی میدانند. همچنین وی نتیجه میگیرد که فساد دارای اثرات مخربی بر حاکمیت قانون است که با حاکمیت کسانی جایگزین شده که دارای نفوذ یا قدرت و متمایل به پرداخت هستند. بنابراین ایجاد حاکمیت قانون را راهبردی برای مدیریت و کاهش فساد میداند.
البته جدای از آن، تحقیقات ۱۰ ساله ادوارد میگل، استاد اقتصاد دانشگاه برکلی، و ریموند فیسمن، استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیای نیویورک، که در کتاب تبهکاران اقتصادی، فساد، خشونت و فقر ملتها از سوی دانشگاه پرینستون آمریکا انتشار یافته است، نشان میدهد فساد و خشونت با فقر و عقب ماندگی کشورها رابطهای مستقیم داشته و در هر کشوری فساد و خشونت بیشتر باشد، کشور عقب افتادهتر خواهد بود.
این شواهد و صدها تحقیق و پژوهش دیگر نشان میدهد فساد سبب کاهش درآمدهای دولت، کاهش رشد اقتصادی، زوال نهادهای حکومتی و در نهایت عقب افتادگی جوامع خواهد شد و یکی از راهبردهای مدیریت و کاهش فساد در جامعه حاکمیت قانون است.
گرچه لازمه مبارزه با فساد حاکمیت قانون است ولی خلاءهای قانونی، نبود متولی مشخص برای اجرای قانون در برخی موارد یا نبود نیروی انسانی متخصص در زمینه اجرایی، همواره پاشنه آشیل این راهبرد است. به نظر میرسد عنصری که میتواند در مدیریت فساد و کاهش آن نقش مکمل ایفا کند را باید در خود انسانها جستجو نمود، و آن چیزی نیست به غیر از وجدان انسانها و تعهد آنها به اجرای قانون!
براساس این مطالعات باید دید که آیا مسئولان کشور تمایل دارند تا به طور جدی با جنگل فساد در کشور مقابله کنند و ریشه های این درختان را بخشکانند و یا خیر آنان تنها به زدن چند شاخه اکتفا خواهند کرد.
محسن بیدی؛
روزنامه نگار