شهبازی: برای هنرمند بودن ابتدا باید مخاطب خوبی بود
ممکن است براساس رویکرد " شناخت شناسی " و " زیباشناختی " معتقد باشید موسیقی بتهون یا باخ بینظیر است اما به دلایل ناشناخته و پیچیده در حوزه " روانشناختی "، از صدای جواد یساری هم لذت ببرید.
فیلم سینمایی «گلولهها بر فراز برادوی» ساخته وودی آلن در سالن سیف الله داد خانه سینما به نمایش درآمد و پس از نمایش با حضور شاهپور شهبازی و اسماعیل میهن دوست مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
به گزارش ایلنا، شاهپور شهبازی با بیان اینکه متن فیلم «گلولهها بر فراز برادوی» امکان و زاویه دید متفاوت به مخاطب میدهد، به توضیح فرآیند ادراک تماشاگر از فیلم پرداخته و گفت: تئوریهای زیادی وجود دارد که ترجیح میدهم آنها را در سه شاخه خلاصه کنم.
وی ادامه داد: نخستین رویکرد «شناختشناسی» نام دارد که به رویکرد ما در خوانش متن و دانشهای اکتسابی و نظری مخاطب مرتبط میشود مثل مجموعه فیلمهایی که دیدهایم و مجموعه تجربههای عملی که پشت سر گذاشتهایم. این فرآیندها نوعی شناختشناسی و دیدگاههای عمیق یا سطحی را در ذهن ما شکل میدهند. بر همین اساس وقتی دو نفر با زمینههای متفاوت فکری به یک متن مراجعه می کنند به دو نتیجه متفاوت میرسند.
شهبازی عنوان کرد: رویکرد دوم «روانشناختی» است. بر اساس این رویکرد احساسات و غریزهها با متن ارتباط برقرار میکنند. در واقع فیلم به بخش غرایز و ناخودآگاه شخصیتها قلاب میشود و کلماتی که میتوانند این مسئله را بروز دهند واژهایی مانند(خوشم آمد و خوشم نیامد) هستند. رویکرد سوم هم «زیباشناختی» است به مفهوم تسلط مخاطب به گرامر و زبان خاص آن مدیوم.
وی سخنانش را این چنین پی گرفت: این رویکرد فقط منوط به تکنیک نیست بلکه مجموعه گستردهتری را در بر میگیرد. در این زمینه مخاطب هرچه بیشتر درگیر آثار هنری متفاوت باشد، دریافت و تأثیری که از آثار هنری میگیرد متفاوتتر خواهد بود. بنابراین برای هنرمند بودن ابتدا باید مخاطب خوبی برای آثار هنری باشید.
شهبازی در بخش دیگری از سخنانش گفت: ممکن است بر اساس رویکرد «شناخت شناسی» و «زیباشناختی» معتقد باشید موسیقی بتهون یا باخ بینظیر است اما به دلایل ناشناخته و پیچیده در حوزه «روانشناختی»، از صدای جواد یساری هم لذت ببرید. این سه رویکرد تابع یک اصل بزرگ یعنی شرایط تاریخی هستند یعنی ما قادر نیستیم فراتر از سایه خود برویم و در شرایط تاریخی خاص اسیر هستیم.
وی ادامه داد: منتقدان هم به سه دسته تقسیم میشوند؛ منتقدان با رویکرد روزنامهنگاری، منتقدان با رویکرد آکادمیک و منتقدان با رویکرد تئوریک. رویکرد ژورنالیستی که یک ژانر ضروری و مهم است، میتواند مخاطب و گفتمان تولید کند. البته نقد ژورنالیستی تاریخ مصرف دارد و نوشته میشود که فهمیده شود. در این رویکرد منفعت سرعت بر اندیشه غلبه دارد و فاقد انسجام تئوریک است به همین دلیل ژورنالیستها با هم درگیر هستند.
شهبازی عنوان کرد: نقد آکادمیک عمدتاً خصلت بیرونی دارد. در این نقد داوری صورت نمیگیرد و برخلاف نقد ژورنالیستی در جایگاه قاضی همه چیزدان قرار ندارد. مجموعه این دو رویکرد در نقد تئوریک خلاصه میشوند. هدف در این نقد، کشف و فهم است و به ادبیات و زبان اهمیت بسیاری داده میشود. این نقد در مقابل کلیت نمایی مقاومت میکند و فشرده است.
وی ضمن اشاره به فیلم «گلولهها بر فراز برادوی» گفت: این فیلم با جمله(من یک هنرمند هستم) شروع میشود و شخصیت اصلی داستان به تهیه کننده میگوید حاضر نیست متن را تغییر دهد چراکه وظیفه تئاتر آگاهی بخشیدن به مخاطب است. اما همین شخصیت در پایان فیلم میگوید(من هنرمند نیستم) و در این بین اتفاقاتی رخ میدهد. شخصیت اصلی در پایان فیلم انسانیت را بدست میآورد اما معتقد است دیگر هنرمند نیست.
شهبازی ادامه داد: در واقع فیلم به سطح قابل مشاهده و واقعیات مشخص و سطح پنهان تقسیم میشود. معتقدم این فیلم(کمدی موقعیت) نیست بلکه(موقعیت کمیک) است. قهرمان موقعیت کمیک، انسانی دیوانه است که سرنوشت او کمیک است. کمیک سرنوشت همه ما است و همه میدانیم در حال بازی هستیم فقط در شرایط خاص این نظم نمادین به هم میخورد.
جلسه نمایش و نقد و تحلیل فیلم سینمایی «گلولهها بر فراز برادوی» که با حضور اعضای انجمن منتقدان و صنوف دیگر ساعت ۳۰/۱۷ در سالن سیف الله داد خانه سینما آغاز شد؛ تا ساعت ۲۱ به طول انجامید.