هادی قابل در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
تشریح جایگاه صلح، جنگ و مصلحت در اسلام/ برخی پشت تریبونها طوری حرف میزنند انگار اسلام پرچم جنگ را در دست دارد
یک پژوهشگر دینی و فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: ما به عنوان یک کشور متمدن باید پرچم گفتوگو را همیشه برافراشته داشته باشیم.
چهارشنبه گذشته و چند روز پیش از آغاز ایام وفات پیامبر(ص)، شهادت امام رضا(ع) و امام حسن مجتبی(ع) بود که رئیسجمهور در جلسه هیئت دولت گفت: اینکه شخصی حکومتی را قبول نداشته باشد و آن را حکومت جائر بداند ولی بخاطر مصلحت مردم ولایتعهدی را علیرغم میل خود بپذیرد، کار آسانی نیست و به صبر و تحمل بالایی نیازمند است؛ چه بسا اگر این تندروها در آن روز بودند در مقام خانه امام رضا(ع) تظاهرات میکردند.
این صحبتهای روحانی اشارهای به پذیرش ولایتعهدی امام هشتم(ع) به پیشنهاد مامون بود، که حضرت با درنظر گرفتن مصلحت جامعه ولایتعهدی خلیفه ظالم زمانه خود را پذیرفت.
رئیسجمهور در آن جلسه با اشاره به رویکرد صلحطلب و مصلحت اندیش ائمه اطهار(ع)، بر تاثیرگذاری صلح حسنی، سیاست رضوی و رحمت محمدی تاکید کرد و گفت: شهامت در صلح، سختتر از شهامت در میدان نبرد است و امام حسن(ع) از چنین شهامتی برخوردار بودند، چنانچه تندترین جملات را برخی از یاران نزدیک امام حسن(ع) به ایشان روا داشتند، اما امام(ع) راه خود را ادامه داده و صلحنامه را امضاء کردند، چرا که آن را به مصلحت و بقاء اسلام میدانستند.
این صحبتهای رئیسجمهور بود که حجتالاسلام سیداحمد علمالهدی را دو روز بعد به واکنش واداشت. امام جمعه مشهد در انتقاد به این اظهارت و در تشریح ماجرای پذیرفتن ولایتعهدی امام هشتم(ع) گفت: وقتی مامون گفت میخواهم خلافت بدهم حضرت فرمودند اگر این خلافت حق خدایی نیست چیزی که مال تو نیست چطوری میخواهی به من بدهی؟ حضرت ولایت عهدی را به این شکل قبول نکردند. وقتی مامون شمشیر را تا نیمه از غلاف درآورد امام با خود گفت یا باید فرصتهای آینده را از دست بدهم و کشته شوم و در این صورت ولایت را نمیتوانستند توسعه دهند یا اینکه گفتند باید صبر کنم و از فرصتهای آینده استفاده شود و دین را توسعه دهند. این تاریخ است. دست به طرف آسمان بلند کردند و گفتند خدایا تو میدانی من را به زور وادار به این کار میکنند و چارهای ندارم.
خطیب نمازجمعه مشهد در ادامه صحبتهای خود گفت: حضرت فرمودند خدایا از من مواخذه نکن همانطور که از یوسف مواخذه نکردی. این صلح با مامون بود؟ کتاب بخوانید. امام رضا این کار را کرد. نیروهای انقلابی را تندرو دانستن و آنها را از صحنه بیرون کردن و اینها را مخالف امام رضا نشان دادن، باعث میشود امام رضا(ع) خشم کنند. اما رضا خشم میکنند از اینکه ولایت عهدی امام رضا را اینگونه بیان کنید. مطالعه کنید و بعد با مردم حرف بزنید.
در گفتوگویی که با حجتالاسلام والمسلمین هادی قابل انجام دادهایم، از او درباره رحمت محمدی، صلح حسنی، سیاست رضوی و همچنین درباره تاکیدات اسلام و قرآن درباب صلح و جنگ و مصلحت در اسلام و نیز تندرویهایی در جهان اسلام از گذشته تا کنون سوال کردیم که توضیحات او را در ذیل میخوانید:
اسلام؛ «اصالةالصلح» یا «اصالةالقتال»؟
حجتالاسلام والمسلمین هادی قابل در این باره گفت: این مقولات با نگاهی کلی به سیره عملی و گفتاری پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و ائمه اطهار علیه السلام برای ما روشن میشود. در فقه بحثی داریم که آیا مبنای اسلام «اصالةالصلح» است یا «اصالةالقتال»؟ یعنی آیا اساس دین اسلام بر مبنای ستیز با سایر ادیان، فرق و ملل است یا بر مبنای صلح و سازش؟
وی یادآور شد: آیات شریفه قرآن، سیره گفتاری و رفتاری رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع)، عقل؛ این سه، سه منبع استنباطی ما در احکام و معارف دین است. آیات شریفه قرآن نیز منبع اصلی استنباطی همه ملل و فرق اسلامی است. حال با نگاهی به این سه منبع میبینیم که «اصالةالصلح» نسبت به اسلام جاری است و نه «اصالةالقتال».
این روحانی اصلاحطلب گفت: پیامبر اکرم(ص) از آغاز قرار ندارد با کسی جنگ و ستیز کند، بلکه پیامبر از باب دعوت و «رَحْمَهً لِلعالَمین» ورود میکند، چراکه اینگونه نیست که رحمت فقط برای مومنین باشد، هیچجا نداریم که قرآن بگوید وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلمُومِنینَ (ما تو را فرستادیم که برای مومنان یا آنانی که به تو ایمان میآورند رحمت باشی)؛ خیر قرآن میفرماید «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» یعنی ما تو را فرستادیم تا برای همه جهانیان رحمت باشی.
وی افزود: پیامبر حتی میخواهد با دعوت به گفتوگو، استدلال و منطق جلو رود. عملا هم میبینیم حتی وقتی ظفر پیدا میکند اهل سازش و گفتوگو و مصالحه و کنارآمدن است. در جریان فتح مکه چنین شد. ما میگوییم فتح مکه اما پیامبر(ص) جنگ نکرد که فتح کرده باشد بلکه این فتح، فتح قلوب است. حتی ابوسفیان شبانه به اردوی پیامبر آمده و با ایشان گفتوگو میکند. پیامبر، ابوسفیان را از اشتباهش درآورده و او هم قبول میکند. فردای آن روز میبینید در مکه اعلام میشود: خانه ابوسفیان محل امن است همانطور که خانه خدا محل امن است.
این روحانی اصلاحطلب خاطرنشان کرد: اینها نشانگر آن است که پیامبر میخواهد برای جامعه رحمت باشد نه نقمت و عذاب. به همین خاطر هم میبینید که اسلام خیلی زود در جزیرهالعرب و اطراف آن منتشر میشود چون این راه با فطرت بشر سازگار است. صلح، سازش و همزیستی مسالمتآمیز کنار یکدیگر به عنوان انسان و فارغ از قومیت، نژاد، جغرافیا، مذهب، دین و آیین، امری و اصلی فطری است. همه فطرتها به کنار هم نشستن و زندگی مسالمت آمیز کنار یکدیگر تمایل دارند و چون فطری است عقل و شرع هم به همین حکم میکند.
رویکرد پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) در مواجهه با خلفای زمانشان چه بود؟
وی یادآور شد: آیات شریفه قرآن میفرماید «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم» یعنی خودتان را آماده کنید و هرگونه سلاح، عِده و عُده که نیاز دارید فراهم آورید که باعث رعب و وحشت و ترس دشمنان خدا و دشمنان شما شود. این آیه شریفه سپس میفرماید «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم» یعنی اگر همین دشمنان تو را به مسالمت، صلح و کنارآمدن فراخوان کردند برو و بپذیر و این صلح را قبول کن و توکلت هم بر خدا باشد.
قابل تاکید کرد: میبینیم که خود پیامبر(ص) هم در جریان حدیبیه مصالحه دارد، فتح مکه هم عملا مصالحه است یعنی مکیان خیلی راحت قبول میکنند که پیغمبر با تمام اعوان و انصار خود وارد مکه شود، پیامبر(ص) هم میآید و با مسالمت هم برخورد میکند. امیرالمومنین(ع) هم با معاویه مصالحه میکند، امام حسنمجتبی(ع) هم با معاویه مصالحه میکند، سایر ائمه(ع) را داریم که با خلفای زمانشان به نحوی مسالمت دارند و کنار میآیند.
وی با بیان اینکه امر به معروف و نهی از منکر تکلیف و وظیفه، و بر امام از اوجب واجبات است، گفت: این جای خود؛ ائمه اطهار(ع) نصیحت، موعظه و راهنمایی هم داشتند و حکومتها و حاکمان این را تحمل نمیکردند. وگرنه ائمه(ع) به دنبال این نبودند که قدرت را از دست آن حاکمان بگیرند.
امام رضا(ع) کسانی که دست به حرکات ایذایی زدند را توبیخ کرد
این روحانی اصلاحطلب عنوان کرد: میبینیم وقتی به حضرت علی بن موسیالرضا پیشنهاد ولایت عهدی میشود، درست است که برای آن حضرت واقعا کسر شأن است که ولایتعهدی شخصی مثل مامون را قبول کند اما درعین حال به خاطر جامعه و بهخاطر اینکه «اصل کنارآمدن» بر اساس مصالح جامعه، امت، دین و شریعت، امام رضا(ع) هم قبول میکند و میگوید حالا که در چنین شرایطی قرار دارم کنار میآیم. حتی آن حضرت کسانی از بنیهاشم و علویان را که دست به حرکتهای ایذایی میزنند، توبیخ میکند که چرا شما این کار را میکنید؟
دین اسلام بر اساس «اصالةالصلح» بنا شده و نه «اصالةالقتال
وی افزود: این یعنی اصل اسلام، اصل مسیر و اصل اهداف باید بماند ولو اینکه ما کنار این خلیفه هم بنشینیم و مینشینیم، همانطور که امام صادق کنار منصور دوانیقی نشست. ما در تاریخ داریم که امام صادق یک بار به دیدن منصور دوانیقی آمد، عصایی آورد و به منصور گفت که «این عصا از یادگاران جدمان رسول خداست و من دیدم که شما شایستهترین فردی هستید که امروز این عصا را به دست بگیرید.» چرا امام صادق چنین میگوید؟ بهخاطر اینکه میخواهد دل او را نرم کند تا آسیبش به جامعه، به امت، به شیعیان و علویان کمتر برسد. خطر را به نوعی با سازش دفع میکنند تا آسیبها کمتر شود.
قابل با بیان اینکه دین اسلام بر اساس «اصالةالصلح» بنا شده و نه «اصالةالقتال»، تاکید کرد: همین دین میگوید مستعد باشید و نیروهایتان آماده باشند و مبادا این صلح و سازش باعث غفلت شما شود که بعد دشمن به شما ضربه بزند. اگر میخواهد صلح هم شود با عزت باشد نه با ذلت و خواری. یعنی وقتی شما در اوج قدرت و عزت باشید طبیعتا افراد میآیند تا با شما صلح و سازش کنند و این امری طبیعی است.
زمانی که در موضع ضعف هستیم صلح کنیم یا جنگ؟
وی ادامه داد: زمانی ممکن است شما در موضع ضعف باشید، باز هم طرف مقابل اگر تمایل به صلح نشان میدهد و شما میبینید که مصلحت جامعه و امت در این است که صلح کنید، بپذیرید. پیامبر(ص) در جریان حدیبیه در حال ضعف است و صلح را میپذیرد، در فتح مکه در حال اوج و عزت و قدرت است و باز هم مصالحه را میپذیرد. امیرالمومنین(ع) در جریان جنگ صفین در اوج قدرت است باز هم صلح را میپذیرد، امام حسن مجتبی(ع) در شرایط ضعف است باز هم مصالحه را میپذیرد.
قابل یادآور شد:همه اینها شاخص دارد و ما بایستی در شرایطی که قرار میگیریم ببینیم اولویت با چیست. اگر اولویت با حفظ مصالح جامعه، امت، دین و ارزشهای دین است، میتوانیم با پذیرش صلح این ارزشها را حفظ کنیم. امام حسن مجتبی(ع) همین را گفت و بعد خیلیها معترض بودند اما حضرت در پاسخ به معترضان فرمود اگر من میخواستم در این شرایط جنگ کنم همه چیز از بین میرفت پس من بایستی اینجا میپذیرفتم تا آن اصول و همین تعداد از اصحاب و شیعیان و علویان باقی بمانند تا راه ادامه پیدا کند. پس ما باید این اولویتها را در نظر بگیریم و بر اساس همان «اصالةالصلح» در شرایطی که واقعا طرف ما را به صلح فرا میخواند، صلح را بپذیریم. روش همه ائمه هم بر همین مبنا استوار است.
تندروها علیه صلح
این روحانی اصلاحطلب با اشاره به اینکه در صلح حدیبیه مشرکان قریش حتی با عنوان «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» هم مخالفت کردند و گفتند ما اصلا الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ نمیشناسیم و باید بنویسید: بسمک اللهم، یادآور شد: پیامبر نیز، هم این شرط و هم سایر شروط مشرکان قریش را پذیرفت. شرایط هم ظاهرا به ضرر مسلمانان و پیروان حضرت بود. همین که پیغمبر(ص) همه اینها را پذیرفت یک عده اعتراض کردند، ازجمله معترضان خلیفه دوم یعنی عمربن خطاب بود که این برای ما ذلت است و چرا این را پذیرفتید؟ پیامبر فرمود اگر مرا قبول دارید آنچه که من امضا میکنم به مصلحت امت اسلامی است و این شد که عمر بن خطاب فرمایش پیامبر را قبول کرد.
قابل عنوان کرد: چرا پیامبر(ص) این مصالحه را انجام داد؟ چراکه مشرکان قریش تا آن موقع اصلا حضرت محمد(ص) را به عنوان پیامبر و پیروان پیامبر را به عنوان یک مجموعه دارای اندیشه، مذهب، مرام، مسلک و دین نمیپذیرفتند. حال که ایشان و پیروانشان را به عنوان یک واقعیت پذیرفتهاند و به قول امروزیها گفتند شما یک طرف میز بنشینید و ما هم طرف دیگر میز تا با هم صحبت کنیم و قرارداد صلح بنویسیم این یعنی به رسمیت شناختن پیامبر و مسلمانان. لذا این مصالحه برای تثبیت موقعیت رسول خدا و اسلام و پیروان پیغمبر در آن زمان بسیار بسیار کارساز بود. مشرکان قریش با این صلحنامه بعدا نمیتوانستند بگویند که ما شما را قبول نداریم.
تاثیر قراردادها بر تثبیت جایگاه
چرا هیچ کس با داعش صحبت از صلح نکرد؟
وی با تاکید بر اینکه الان دنیا ما را به عنوان یک کشور مستقل و دارای ویژگیهای خاص خودمان شناخته و قبول کرده و پای میز مذاکره نشسته و به عنوان مثال قرارداد برجام را امضا کرده است، گفت: این که یک قرارداد امضا شده یعنی کشور ما در دید کل جهان به عنوان یک کشور مستقل و دارای یک اندیشه و چارچوب شناخته و قبول شده است. بنابراین با ما صحبت کردند. پس این یک موقعیت تثبیت کننده ماست و ما باید از این بهره ببریم و استفاده کنیم و پیامبر هم از همین امر استفاده کرد.
قابل یادآور شد: در جریان صلح امام حسن مجتبی(ع) هم همین است. معاویه ضاهرا امامت امام حسن مجتبی(ع) را قبول نداشت اما وقتی به امام حسن پیشنهاد صلح میکند یعنی قبول کرده که امام حسن مجتبی بعد از علی بن ابیطالب چنین جایگاهی دارد و به عنوان یک حاکم و امام مسلمین است. درنتیجه این را پذیرفته و میگوید بیایید با هم مصالحه کنیم. باید به این مساله توجه داشته باشیم که اصل چنین قراردادها و مصالحهها بر این مبنا است که طرف مقابل شما را به عنوان یک واقعیت پذیرفته و قبول کرده است و از شما میخواهند که مصالحه کنید.
وی گفت: چرا هیچ کس با داعش صحبت از صلح نکرد؟ چون اصلا هویتی به نام داعش قابل قبول نیست، داعش از خدایش بود که یکی از کشورها یا قدرتها با او (سر میز مذاکره و مصالحه) مینشستند، ولو اینکه آن کشور یا آن قدرت بعدا قرار داد را نقض کند. اما اگر یکی از کشورها یا قدرتها قبول میکردند که با او بنشینند آنگاه میگفتند شما ما را به رسمیت شناختید.
دُگمها خطاب به امام حسن(ع): سلام بر تویی که مومنان را خوار کردی
این روحانی اصلاحطلب تاکید کرد: یک عده افراد تند در جریان صلح حدیبیه معترض بودند که ظاهربین بودند. افراد تند نوعا ظاهربین هستند و نوک بینی خود را میبینند و آیندهنگری ندارند. در جریان صلح امام حسن هم عدهای معترض بودند، حتی افرادی از نزدیکان امام حسن مجتبی(ع) همچون حجر بن عدی به ایشان معترض بودند که با امام صحبت میکند و قانع میشود.
وی گفت: کاری که در اینجا بایستی صورت بگیرد قانع کردن، تبیین کردن و روشن کردن است. یک عده در این تبیین کردن، میپذیرند یک عده هم نمیپذیرند و آنقدر دگم هستند که تا آخر هم ممکن است نپذیرند. کمااینکه در جریان صلح امام حسن باز هم یک عده قبول نکردند و هروقت حضرت را میدیدند تعبیر میکردند که علیک السلام یا مذل المؤمنین یعنی سلام بر تویی که مومنان را خوار کردی. یک عده بودند که این راه را همینطور ادامه میدادند. اما اغلب جامعه پذیرفتند که کار امام حسن مجتبی(ع) کاری منطقی کرده که بر اساس اصول است و نه خارج از اصول و قواعد دین. اغلب جامعه پذیرفتند کاری که امام حسن مجتبی (ع) کرد بر اساس اصول و قواعد دینی است که هم پیامبر(ص) و هم امیرالمومنین(ع) ترسیم کردهاند.
برخی پشت تریبونهایشان طوری حرف میزنند انگار اسلام پرچم جنگ را در دست دارد
قابل ادامه داد: ما نیز اگر دین اسلام و مکتب تشیع را به عنوان یک «اصالةالصلح» قبول کردیم که اصل را بر صلح میداند و نه بر جنگ با همه ادیان، ملل، اقوام و مذاهب، خود را آماده میکنیم برای زمانی که اگر دشمن تهاجم کند. کما اینکه در قضیه دفاع مقدس هم ما این کار را کردیم. طرف ما ظاهرا مسلمان بود ولی چون به ما حمله کرد ما تا پای جان ایستادیم و دفاع کردیم، دنیا هم پذیرفت و بعدش هم یک مدت با ما بدرفتاری میکردند ولی بعد گفتند این دفاع حق ایران بوده و به عنوان دفاع پذیرفتند. همانطور که در جنگ صدام مصالحه کردیم، اگر شرایطی پیش آمد، باید این مساله را بدانیم که منافع ملی، دینی و امت اسلامی اقتضاعاتی دارد. در این صورت در شرایطی که قرار میگیریم باید این اقتضاعات را مدنظر داشته باشیم.
وی افزود: حاکمان و مسئولان ما بایستی به این مساله توجه کنند. بعضیها متاسفانه از این تریبونهایی که در اختیار دارند، بد استفاده میکنند. به گونهای حرف میزنند که انگار اسلام فقط پرچم جنگ با تمام قدرتها را در دست دارد. اصلا آمریکا شیطان بزرگ و ابلیس و دشمن صددرصد ما، ولی الان ادعایمان این است که ما در موضع قدرت هستیم و نه در موضع ضعف، اگر در موضع قدرت هستیم و آمریکا از ما میخواهد که مصالحه و صحبت و گفتوگو کنیم بنا نیست ما به آنجا برویم و همه چیز را از دست بدهیم، بلکه قرار است به آنجا برویم و بر اساس عزت، اقتدار و حفظ منافع ملی و دینیمان صحبت کنیم و مصالحهای انجام دهیم. اگر این عزت و اقتدار را قبول کردند مصالحهای انجام میدهیم و اگر قبول نکردند ما نیز قبول نمیکنیم و زیر بار زور هم نمیرویم چون قدرت هم داریم.
قابل با بیان اینکه قطعا این بحث مذاکره و گفتوگو و صلح و مصالحه فرقی نمیکند که با آمریکا باشد، گفت: حتی بنده فکر نمیکنم از آمریکا و آل سعود دشمنتر داشته باشیم. آلسعود بدون تعارف با ما دشمن است هم دشمن آیینی و مذهبی ما و هم دشمن ملی ما هستند اما در عین حال حاضریم با آنها بنشینیم و گفتوگو کنیم. همانطور که با امارات در حال حل مشکلمان هستیم و گفتوگو میکنیم. ما با همه دنیا باید پرچمدار صلح و گفتو گو باشیم.
این روحانی اصلاحطلب گفت: خدا حفظ کند آقای خاتمی را حرف خیلی خوبی زد، بحث گفتوگوی تمدنها. ما به عنوان یک کشور متمدن باید پرچم گفتوگو را همیشه برافراشته داشته باشیم در عینی که باید در اوج قدرت هم باشیم. بایستی به سلاح روز مجهز باشیم و امکاناتمان همچنان بیش از دیگران باشد اما در عین حال همانطور که اعلام میکنیم ما سر جنگ با هیچ کسی نداریم و برای هیچ کسی هم شاخ و شانه نمیکشیم اما همیشه برای دفاع از خودمان آماده هستیم، در عین حالی که باید پرچم گفتوگو و صلح را در دست بگیریم.