بنیادی در نطق میاندستور:
حلقه تفکر اول کشور از نظامی به «سیاسی – اقتصادی» تغییر یابد / تشریح سه اشتباه تاریخی
یک نماینده اصلاحطلب مجلس ضمن تشریح سه اشتباه تاریخی در نطق میاندستور خود گفت: حلقه تفکر اول کشور از نظامی به «سیاسی – اقتصادی» تغییر یابد
به گزارش خبرنگار ایلنا، بهروز بنیادی، نماینده اصلاحطلب مردم کاشمر، بردسکن و خلیلآباد در نطق میاندستور خود در نشست امروز مجلس شورای اسلامی به تشریح سه اشتباه تاریخی پرداخت و گفت: حلقه تفکر اول کشور از نظامی به «سیاسی – اقتصادی» تغییر یابد.
در متن این نطق میاندستور آمده است:
به نام خداوند سبحان
با سلام به محضر
مردم عزیز ، و نمایندگان محترم و درود بر روح بلند شهید مدرس و تمامی شهدای مدافع وطن
در دیدار اخیر با مقام رهبری ایشان بر مطالعه تاریخ به همه ما سفارش ویژه نمودند و بسیار بجا و به موقع و بدرستی فرمودند "نو کردن اندیشه نیاز به شاگردی در محضر آموزگارانی دارد که "تاریخ " یکی از بزرگترین آنهاست".جواهر لعل نهرو میگوید: "ملتی که از تاریخ گذشته خود اگاهی نداشته باشد ناگزیر اشتباهات گذشته خود را تکرار خواهد کرد."
ما امروز دچار فقر آگاهی تاریخی و فراموشی شدهایم و فرصتطلبان با تحریف تاریخ ما را در گمراهی نگه داشته اند. ما ملتی هستیم که در مقاطعی از تاریخمان شاهد رشادتها و خوندادنهای بسیار برای رسیدن به مردمسالاری، آزادیها و حقوق مشروع سیاسی و اجتماعی بودهایم . قطعهای بارز از این تاریخ، انقلاب مشروطه است که متاسفانه با خطای نابخشودنی نخبگان آن روز ماحصل آن سلطه استبداد رضاخانی با همه فراز و فرودهای آن بود.
مردمسالاری و حاکمیت قانون قربانی بزرگ پس از مشروطه بود تا در مقطعی دیگر در نهضت ملی شدن نفت، امید دوباره بازگردد اما با دخالت منفعتطلبان امریکایی-انگلیسی و تفرقه بین انقلابیون، این دوره موقت از آزادی با ظهور پهلوی دوم تبدیل به یکی از سیاهترین دورههای سرکوب و ارعاب مردم شد. فساد با ابعاد وسیع در حاکمیت ریشه دوانید و برادران و خواهران و دیگر افراد وابسته به دیوان و دربار، سهامداران عمده بسیاری از شرکتهای داخلی و دلال عقد قرارداد بین دولت و شرکتهای خارجی شدند.
تصویری که امروز در کمال ناباوری، پس از گذشت ۴۰ سال از آرمانیترین انقلاب دینی معاصر جهان، شاهدیم که متاسفانه مردمسالاری دینی حاصل خون شهدا، توسط برخی از خانوادههای وابسته به حاکمیت و صاحبان رانت و امتیازهای ویژه، به تاراج رفته، کشور و سرنوشت این ملت فداکار به دست این غاصبان سرمایههای ملی در معرض تهدید جدی داخلی و خارجی قرار گرفته است. و شاهد مدعا کشف اختلاسهای متعدد مالی بانکی، نفتی زمین و مسکن است. گروهی که اسیر اسب قدرت و ثروت شدند و به گفته مقام رهبری به اشرافیگری روی آوردند و حق حاکمیت مردم، تمکین به قانون و عدالت اجتماعی رابه محاق بردند و در چنین فضایی، تفاوتی میان این گروه و اسلافشان در دوره پهلوی نیست.
متاسفانه باید بگویم که این گروهها و نهادهای خاص دارای قدرت کاپیتولاسیونی نانوشته شدهاند که رد پای آنها در همه جا دیده میشود وزور هیچ قوهای هم تاکنون به آنها نرسیده است. اینها همان کاسبان تحریمند.
بیایید، خاطرات روزهای آغازین انقلاب را مرور کنیم. روزهایی که برجستهترین خصیصهاش، وحدت بود و اتحاد، و رشتهای وثیق، مردم و حکومت را پیوند میداد، عروةالوثقی! بود.
روزگاری که در مخیّله احدی از ملت و مسوولین، بسیاری از مفاهیم سخیف اما تلخ و عادی شده امروز نمیگنجید: همچون اختلاس، رانتخواری، آقازادگی، فقر، فساد اداری و اخلاقی، فحشاء، ریا، دروغ، کودکآزاری، همسرآزاری، تجاوز در مدرسه و کلاس قرآن و تنفروشی و کلیهفروشی دهها مورد شرمآور دیگر...
در این سالها حلقه حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را آنچنان تنگ کردیم، و دایره خودیها را چنان کوچک، که بسیاری از ایرانیان در خارج از این دایره قرار گرفتهاند. هر صدای مخالف، برانداز و هر منتقد دلسوز، مخالف نظام قلمداد میشود. هر که را بخواهند از میدان به در کنند، انگی به نام بیدین ، فتنهگر ، ضد ولایت و برجامی به او میزنند و به راحتی، بدون محکمه و قاضی، با آبرو و حیثیت مومنین و مومنات بازی میکنند و دانشجو، وکیل، معلم و کارگر حقطلب را عامل دشمن معرفی میکنند. در قرن ۲۱ و با پیشرفت فرضیههای جدید مدیریت در جهان، عدمپذیرش انتقاد و عاری از خطا و اشتباه دانستن یک نوع تفکر، برای سالهای متمادی از طرف هیچ عقل سلیمی پذیرفتنی نیست. چراکه تاریخ نشان داده، این مسیر هر حکومتی را به خودکامگی و فساد رهنمون کرده و هرگاه حکومت ازملت خود بیگانه شود، در سراشیبی انحطاط قرار میگیرد و افزایش فضای امنیتی، عدم تحمل معترضین، برخوردهای فراقانونی و ورود به حریم خصوصی شهروندان، اولین زنگ خطر این مسیر است.
بیایید تا دیر نشده با همدلی و شنیدن صدای مظلومیت مردم که والله، بسیار نجیب و با شرافت به همه ما مهلت دادهاند و ۴۰ سال را با همه مشکلات تحمل کردهاند در راه رفاه و امنیت فکری این دنیای آنها قدمی برداریم و تنها به وعده پاداش و ثواب آخروی بسنده نکنیم.
ثروت کشور را در راه استراتژیهای پرهزینه در خارج و داخل مصرف نکنیم. کشوری که سالیانه نیاز به سرمایه گذاری ۶۰ میلیارد دلاری دارد؛ چرا باید بهجای اولویت هزینهکرد در مسیر منافع ملی و ریشهکنی فقر و بیکاری و گرسنگی، ثروت ملی را بدون کسب منافع اقتصادی ثانویه در سایر نقاط جهان بهراحتی هدر دهیم.
چرا باید همیشه در بیم جنگ تحریم و دلهره اخبار ناگوار زندگی کنیم. کدام توطئه بینالمللی محیط زیست، رودخانهها، دریاچهها، تالابها و آبهای زیرزمینی مارا نابود کرده است؟
دست کدام خارجی هوای سالم را از مردم ما دریغ کرده است؟
چرا همسازی با جامعه جهانی این قدر برای ما سخت شده است؟
متاسفانه سال قبل هم از همین تریبون اعلام کردم که روسیه برای ما دوستی مطمئن نخواهد بود؟
و امروز شاهدیم که با تمام وقاحت، اسد، وزنه همنوایی خود با پوتین را سنگینتر کرده، و حتی حضور شهیدان مدافع حرم را در سوریه کمرنگ و بعضاً کتمان میکند، و آخرین خیانت را در اوپک و کنوانسیون بینالمللی دریای خزر به چشم خود دیدیم. دور نیست که این دو مهره سیاسی، ما را در راه منافع خود و بزودی برای نتانیاهو و ترامپ قربانی کنند.
اما ما بیتوجه به اینکه در جهان سیاست امروز، وفاداری مادامالعمر معنی نداشته و دوست همیشگی و دشمن دائمی وجود ندارد، به سیاستهایی یکسان، مستمر و واحد دست زدهایم و دریغ از یک تشر به این دو فرد بر همه ما روشن است که بخش زیادی از واردات کشور ما و خروج ارز فقط و فقط تحمیل قدرتهایی نظیر چین و روسیه است و ماحصل این معادله برد-باخت، افزایش فقر و فلاکت و بیاعتمادی در بین مردم است و میطلبد که حلقه تفکر اول کشور را از نظامی به سیاسی اقتصادی تغییر نماید تا در سیاست خارجی، "برد-برد" معنی یابد.
اشتباه تاریخی دیگر حاکمیتها حسادت بوده، بهخصوص نسبت به افرادی که در دل مردم جایگاه محکمی داشتند، و به عینه میبینیم که ماهم درحال تکرار همان رفتارها هستیم و بعضی با خطاهای بیشمار در مصونیت کامل قرار دارند، و دیگران با همه محبوبیت ملی و نجابت و سیادت، به گونهای در حصر و ممنوع التصویری. و مردم نظارهگر این رفتار سراسر کینه و حسد.
توصیه میکنم همه مردم در این راستا، دو نامه مقام رهبری را در کتاب "بر تبعید" صفحات ۲۴۶ و ۲۴۷ خطاب به ریاست شهربانی ایرانشهر و مسئولان کمیته ایرانی دفاع از حقوق بشر، مطالعه کنند.
اما کلام آخر
- آقای دکتر روحانی شما بعنوان پاسدار قانون اساسی قطعاً از وضعیت زندگی سخت آحاد ملت اگاهید و میدانید که خط فقر به ۴۷ میلیون نفر رسیده و امنیت غذایی و دارویی کشور در هالهای از ابهام قرار گرفته کاهش 50 درصدی ارزش پول ملی و گرانی افسارگسیخته را بخشی از اقتصاددانان دلسوز ما به خود دولت منتسب میکنند. چراکه وقتی بیش از ۹۰ درصد اقتصاد ما دولتی است، بنابراین انگشت اتهام در بازار خودرو، ارز ، مسکن و طلا بسوی خود دولت و بانک مرکزی نشانه میرود.
آقای دکتر روحانی آیا سوزنبانان اقتصاد متوجه فرار قطار اقتصاد از ایستگاه دوگل شدهاند؟
آیا شما بعنوان لکوموتیوران اصلی این قطار خواهید توانست، تصمیمی شجاعانه برای نجات این ارابه سرگردان بگیرید ؟ و آن را از هوای مهآلود که بر تمام مسیر سایه افکنده به سلامت خارج نمایید.
مجلس و ملت منتظر آخرین حرکت نجاتبخش شماست. شاید یک راه، هرس و حذف درختان کهنه و علفهای هرز اطراف آنها، در مناصب گوناگون مدیریتی کشور است.
باید گامی شجاعانه در اصلاح جدی مدیریت پیر و فرسوده کشور و اعتماد به دو نیروی عظیم بانوان و جوانان برداشت.
اجازه ندهید دوباره قدرت به دست رمالان و جن گیران بیفتد.
- امروز نوبت احیا وحدت ملیست. حیات ایران بسته به زنجیری ست که حلقههای آن، ایرانیان وطندوست با هر قومیت و مذهب، در داخل و خارج میهن ، هستند. آنها که برای حفظ مرزهای این سرزمین، حاضر به هرگونه ایثار هستند. جام جهانی فوتبال روسیه کلاسی بود که در آن بازیکنان رشید و ایرانیان متحد در تمام جهان، راه حل مشکل را به مسوولین آموختند، اما دریغ از عبرت
عزیزان! بیایید عهدی را که چهل سال قبل با مردم بستیم تجدید کنیم و دوباره پیمان ببندیم به راستی، درستی، خردمندی، ایمان و اخلاق.
- فراموش نکنیم، امروز همان فرداییست، که دیگران پرونده ما را خواهند گشود، و در خدمت یا خیانت ما قضاوت خواهند کرد، و کتابها نوشته خواهد شد.
تحریم اگرچه سد پویایی توست
چشمم به نبرد بس تماشایی توست
ایران منا، مترس از بازی دهر
یک ملت سربدار دارایی توست