یادداشتی از عباس عبدی؛
زمینِ سختِ استیضاح
یکی از تئوریسینهای جریان اصلاحات در یادداشتی نوشت: اعتراضات دیماه جاری نشان داد که زمین سیاست به نقطه سخت و خشک آن رسیده، و فشار را بر گرده همه کنشگران سیاسی افزایش داده است. استیضاح مصداق همان حمله نابجاست. نابجا از این منظر که فروکاستن مشکلات به تقصیر افراد و عملکرد ضعیف آنها یک خطمشی انحرافی است.
به گزارش ایلنا، عباس عبدی در یادداشتی درباره استیضاح علی ربیعی با عنوان «زمینِ سختِ استیضاح» نوشت:
استیضاح طرح شده در مجلس را چگونه میتوانیم تحلیل کنیم؟ به طور قطع انگیزههای گوناگونی پشت هر استیضاح وجود دارد. برخی از آنان انگیزههای شخصی دارند، اینکه چرا فلان فردِ فاقدِ صلاحیت را که معرفی کردهاند در هیأت مدیره فلان شرکت شستا منصوب نکردهاند؟ کسی که از نزدیک اطلاع داشت، نقل میکرد که اخیراً خواستهاند یک عضو هیأت مدیره یک شرکت درجه ۳ را تغییر دهند. عضوی که مشکلات گوناگونی داشته است. ولی بیش از ده نفر تماس گرفته و از بقای او حمایت کردهاند!! حتی اگر این فرد با صلاحیت هم باشد، درست نیست که نمایندگان وارد این امور شوند، چه رسد به آنکه از نظر مدیریت آن مجموعه آن فرد(درست یا نادرست) مسألهدار نیز باشد.
برخی دیگر از نمایندگان انگیزههای منطقهای دارند، برای نمونه خواهان اجرای یک پروژه بزرگ صنعتی در حوزه انتخابیه خودشان هستند. پروژهای که به لحاظ معیارهای اقتصادی و ملی اجرای آن مقرون به صرفه نیست و از لحاظ منطق اقتصادی خیانت محسوب میشود. تأسیس پروژههای کوچک پتروشیمی و فولاد در مناطق بیآب کشور جز ضرر ملی هیچ نتیجه دیگری ندارد. با این سیاستهاست که طرح ملی آبادانی سواحل مکران هیچگاه آغاز نخواهد شد زیرا همه سرمایهها در جاهای دیگری که بیفایده است خرج میشوند.
برخی از نقدها نیز عجیب است. برای مثال وزیری که از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ در مصدر کار بوده، عملکردش چه خوب چه بد قابل دسترس نمایندگان بوده و میتوانستند براساس آن تصمیم بگیرند. حالا اگر در ۶ ماه پیش رأی بالایی دادهاند، به طوری که از دور اول هم بیشتر بوده، پس چگونه میتوان توجیه کرد که در این فاصله شش ماهه عملکرد متفاوتی از ۴ سال پیش داشته است؟ عملکردی که حداقل ۱۵ ماه آن نیز در ذیل نظارت مجلس فعلی بوده است. بنابراین باید توجیه دیگری برای این استیضاح آورد. توجیهی که احتمالاً بسیاری از نمایندگان در ذهن خود دارند ولی آن را بیان نمیکنند.
برای شرح این توجیه بهتر است از تمثیل کمک گرفت. حتماً شنیدهاید که در گذشته برای شخم زدن زمین دو گاو نر را به گاوآهن میبستند و با کشیدن آن زمین را شخم میزدند. برای آنکه زمین راحت زیر و رو شود قبلاً آن را آب میدادند تا زمین از حالت سختی خود بیرون آید. در طول شخم زدن به مقاطعی میرسیدند که زمین سفت میشد، احتمالاً سنگ بزرگی در آنجا بود یا زمین خشک بود. طبیعی است که فشار بسیار بیشتری بر گردن هر دو گاو وارد میشد. ولی آنها متوجه سفت شدن زمین نبودند، هرکدام گمان میکردند که دیگری کمکاری میکند و فشار را به او منتقل کرده است، لذا گاو قویتر با سر خود به آن دیگری شاخ میزد و میفهماند که تنبلی نکن و فشار را به من منتقل نکن! بنده این تمثیل را اولین بار در دفاعیه خودم در سال ۱۳۷۲ عنوان کردم که به زمین سخت خوردهایم، نیازی نیست به خودمان و دیگران شاخ بزنیم. این فشار ناشی از سختی زمین است. با حمله به دیگران و متهم کردن آنان از سختی زمین کاسته نمیشود، چه بسا بدتر هم میشود، چون پس از حذف دیگری، فشار را باید به تنهایی تحمل کنیم. باید از این زمین سخت عبور کرد، و راحتترین راه نیز افزایش کسانی است که آمادگی مشارکت در تحمل بار این فرآیند مهم را دارند.
مشکل از اینجا شروع شد که اعتراضات دیماه جاری نشان داد که زمین سیاست به نقطه سخت و خشک آن رسیده، و فشار را بر گرده همه کنشگران سیاسی افزایش داده است. استیضاح مصداق همان حمله نابجاست. نابجا از این منظر که فروکاستن مشکلات به تقصیر افراد و عملکرد ضعیف آنها یک خطمشی انحرافی است. به طور قطع افراد با یکدیگر از حیث عملکرد و قدرت و ضعف فرق دارند ولی مشکلات جامعه ایران فراتر از افراد است. مشکلات ساختاری است و با تغییر این و آن مسأله حل نخواهد شد. اتفاقاً در این فضا، ممکن است افراد قویتر که هدف آنان تغییر ساختارهای معیوب و انجام اصلاحات ریشهای است، بیشتر مورد تهاجم قرار گیرند. نمونهاش مساله شفافیت است.
یکی از مهمترین ضعفهای ساختاری در ایران، فقدان شفافیت است. حالا فرض کنیم که یک مدیر بخواهد اصلاحات ساختاری از جمله حذف موانعِ شفافیت را در دستور کار خود قرار دهد. طبیعی است که پیش از هر اتفاق دیگری نابسامانیهای سازمان تحت مدیریت خود را آشکار کرده است. حالا اگر منتقدان با استناد به همین نابسامانیها بخواهند او را مورد سوال قرار دهند، در واقع برای شفافیت جریمه تعیین کردهاند و بجای آن برای مدیران غیرشفاف، جایزه پرداخت کردهاند. این نحوه رفتار مانع از اصلاحات ساختاری خواهد شد.
اشتباه سیاسی که ممکن است در این میان رخ دهد این است که استیضاحکنندگان گمان دارند که پیام اعتراضات را شنیدهاند و با قربانی کردن چند نفر میتوانند معترضان را آرام و ساکت کنند. و حتی خود را از تیررس انتقادات خارج نمایند! در حالی که این گونه اقدامات نتیجه عکس دارد، همچنان که تجربه تاریخی در ایران نیز نشان داده است که این رفتار هیچگاه مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه تشدید میکند. بنابراین انگیزه استیضاح کنندگان در بهترین حالت(انگیزهای بد را فعلا در نظر نمیگیریم) از دو حال خارج نیست، یا آنکه این استیضاح با هدفِ دادن پیام به معترضان، و این که صدای اعتراض شما را شنیدیم و دو نفر مقصر را قربانی کردیم؛ انجام میشود که با اطمینان میتوان گفت این پیام دریافت نمیشود، حتی عکس آن برداشت خواهد شد، بویژه آنکه همه میفهمند این یک بازی سیاسی است. یا آنکه با انگیزه عادی و افزایش خیالی کارآیی وزرا استیضاح انجام میشود؛ که در این صورت باز هم از نظر جامعه، پیام قبلی دریافت میشود و کسی به این انگیزه موهوم کاری ندارد.