خبرگزاری کار ایران

پولیتیکو گزارش داد؛

طرح ترور ۱۵ دانشمند هسته‌ای و حمله نظامی به ایران در سال ۲۰۱۰ از زبان رییس سابق موساد

طرح ترور ۱۵ دانشمند هسته‌ای و حمله نظامی به ایران در سال ۲۰۱۰ از زبان رییس سابق موساد
کد خبر : ۶۰۱۲۱۴

رییس سابق موساد به صرف دو میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ برای حمله به ایران و طرح ترور ۱۵ دانشمند هسته ای اعتراف کرد. در این گزارش ناگفته هایی از عملیات ضد ایران مشترک میان موساد و سیا برای اولین بار منتشر شده است.

به گزارش ایلنا، مجله پولیتیکو در گزارشی به جزییات عملیات محرمانه سازمان سیا و موساد برای توقف برنامه هسته‌ای ایران در  یک دهه گذشته اشاره کرده است. این گزارش جزییاتی را از زبان «میر داگان» رییس سابق سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) بیان می‌کند که برای اولین بار از سوی یک مقام رسمی مطرح شده است.

بر اساس این گزارش، در ماه می ۲۰۰۳ یکی از معاونان ارشد موساد از طرح فوق سری آنها به آژانس جاسوسی این کشور که گروهی از امنیتی‌ترین افراد جهان را دور هم گرد آورده است، خبر داد. این طرح که حاصل یک تلاش چهارماهه بوده است استراتژی فوق سری را برای توقف مسیر ساخت سلاح توسط ایران تدوین کرده است.

بر اساس این گزارش، «تمیرپاردو» دست راست «مئیر داگان» رییس وقت موساد در این باره گفته که «فرض اولیه این است که کشوری که از نظر فناوری پیشرفته است و منابع غنی در اختیار دارد (مانند ایران) به دنبال رسیدن به بمب اتمی است و در نهایت موفق خواهد شد. به عبارت دیگر توقف سریع این پروژه تنها از طریق تغییر رویکرد و هویت سیاسی در ایران امکان‌پذیر است. در این وضعیت اسرائیل سه گزینه داشت؛ اول اینکه ایران را تسخیر کند. دوم اینکه تغییراتی در نظام ایران حاصل شود و سوم اینکه سیاست‌مداران فعلی را قانع کند که هزینه‌ای که باید برای پروژه هسته‌ای‌شان بپردازند بیشتر از سودی است که از توقف آن به دست می‌آورند.

وی در ادامه مدعی شد: « از آنجایی که گزینه‌های اول و دوم غیرواقع‌بینانه است، تنها گزینه سوم می‌ماند. برای این منظور باید اقدامات محرمانه‌ای برای اعمال فشار به مقامات تصمیم‌گیرنده انجام می‌شد تا آنها دست از برنامه هسته‌ای‌شان بردارند. این کار تا زمانی ادامه داشت که آنها به نتیجه برسند که برنامه هسته‌ای ارزش ادامه دادن ندارد. ما باید ابزارهایی را برای به تاخیر انداختن دستیابی آنها به بمب به کار می‌گرفتیم.»

پولیتیکو نوشت: « داگان رییس وقت موساد به طرح پاردو چراغ سبز نشان داده و ۵ رویکرد اتخاذ شده؛ فشار‌های سنگین دیپلماتیک بین‌المللی، تحریم‌های اقتصادی، حمایت از اقلیت‌ها و اپوزیسیون‌های ایران برای و کمک به آنها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، ایجاد اختلال در انتقال مواد اولیه برنامه هسته‌ای و در نهایت اقدامات محرمانه‌ای نظیر جاسوسی و کشتن شخصیت‌های کلیدی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران.»

در ادامه این گزارش آمده است: « اعتراف به اقداماتی از قبیل سوءقصد به جان دانشمندان هسته‌ای ایران و ایجاد رعب و وحشت در این کشور قبلا هرگز گفته نشده بود. برای اولین بار با تحلیل مصاحبه‌هایی که مقامات و منابع فرانسوی, آلمانی، بریتانیایی، انگلیسی و اسرائیلی کرده‌اند احتمال می‌رود که به یافته‌هایی درباره عملیات‌های بزرگتر اطلاعاتی و سیاسی و دیپلماتیک برای توقف پروژه توسعه سلاح‌های کشتار جمعی در یک کشور نزدیک شده باشیم. یکی از نتایج این عملیات‌ها پذیرش توقف برنامه هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ و نهایی شدن توافق هسته‌ای بوده است.»

به ادعای این رسانه آمریکایی، به ادعای داگان «ایده پشت اقدامات یکپارچه علیه ایران این بود که در نهایت واقعیت تغییر کند و برنامه هسته‌ای ایران تا جایی که ممکن است قبل اینکه به ساخت سلاح منتج شود، متوقف شود یا با تحریم‌ها و ایجاد بحران‌های اقتصادی یا با تقویت احزاب اپوزیسیون برای براندازی نظام.»

بر اساس این گزارش، «این اقدامات از سوی سازمان سیا، ان‌اس‌ای و موساد و همچنین آژانس اطلاعات نظامی اسرائیل پشتیبانی شده و قرارداد همکاری بین دو طرف در زمان جرج بوش و ایهود اولمرت رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیر وقت آنها به امضا رسیده است. این توافقی بسیار غیرمعمولی در روابط اطلاعاتی دو طرف محسوب می‌شد حتی بین دو طرفی مانند اسرائیل و آمریکا که روابط بسیار نزدیکی دارند. آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا و وزارت خزانه‌داری در ارتباط با واحد جاسوسی موساد، کمپینی برای اعمال فشار اقتصادی به ایران برای توقف برنامه هسته‌ای راه اندازی کردند.اقداماتی از سوی دو طرف برای شناسایی و خرید تجهیزات از سوی ایران مرتبط با این پروژه آغاز شد و تلاش‌هایی برای ایجاد اختلال در مسیر انتقال این اقلام به ایران هم کلید خورد. این کار تا سال‌ها ادامه داشت و از دولت بوش به دولت اوباما هم منتقل شد.»

پولیتیکو در ادامه این گزارش نوشت: « با این وجود ایرانی‌ها سرسخت بودند. در سال ۲۰۰۹ موساد با همکاری اطلاعات فرانسه و آمریکا از ساخت تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم در ایران که یک تاسیسات محرمانه بود ادعاهایی مطرح کرد. این تاسیسات در کوه‌های قم ساخته شده بود و سه ماه بعد اوباما در اعلامیه‌ای ساخت این نیروگاه غنی‌سازی اورانیوم را محکوم کرد و تحریم‌هایی را هم علیه اقتصاد ایران اعمال کرد. عملیات‌های محرمانه جاسوسی، اختلالاتی را در برنامه هسته‌ای و تجهیزات ایران ایجاد کرد و سیستم‌های انتقال سوخت و سانتریفیوژها را برای مدت زمانی مختل کرد. در یک عملیات مهم مشترک میان آمریکا و اسرائیل علیه ایران تحت عنوان بازی‌های المپیک، ویروسی موسوم به استاکس‌نت اختلالی در تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم ایران ایجاد کرد.»

به گزارش این رسانه آمریکایی، « آخرین قطعه از طرح داگان شهادت دانشمندان هسته‌ای بود که توسط خود موساد انجام شد. بر اساس گفته منابع اطلاعاتی مختلف از جمله مقام‌های سطح بالای سازمان سیا، داگان وقتی متوجه شد که آمریکا با مشارکت در این طرح موافق نیست، خودش دست به کار شد. موساد لیستی از ۱۵ نفر از محققان هسته‌ای را به عنوان هدف سوءقصد تهیه کرد.»

بر اساس این گزارش، «اردشیر حسین‌پور» دانشمند هسته‌ای ۴۴ ساله ایرانی که در نیروگاه غنی‌سازی اورانیوم اصفهان کار می‌کرد به طرز مشکوکی در ژانویه ۲۰۰۷ درگذشت. در اعلامیه عمومی و رسمی درگذشت او گفته شده بود که علت مرگ(شهادت) گازگرفتی بوده اما اطلاعات ایران بر این باور بود که او قربانی ترور عناصر اسرائیل شده است.»

در ژانویه ۲۰۱۰ ساعت ۸:۱۰ صبح «مسعود علی‌محمدی» از خانه‌اش در شمال تهران برای رفتن به سمت اتومبیل خارج شد. او یکی از دانشمندان ارشد هسته‌ای در ایران بود. به محض اینکه درب خودرو را باز کرد، موتورسیکلتی که در کنار اتومبیل او پارک شده بود منفجر شد و وی به شهادت رسید.

در نوامبر ۲۰۱۰ دو موتور سوار به اتومبیل یکی دیگر از شخصیت‌های برجسته پروژه هسته‌ای ایران یعنی «مجید شهریاری» نزدیک شده و او را به شهادت رساندند.

در ادامه این گزارش آمده است: «ایرانی‌ها به سرعت متوجه شدند که عده‌ای قصد شهادت دانشمندان‌شان را دارند. از این تاریخ پروژه محافظت از دانشمندان به وسیله افراد مسلح کلید خورد. گفته می‌شد محسن فخری‌زاده مغز متفکر پشت پرده پروژه حفاظت از دانشمندان هسته‌ای ایران است. ماشین‌هایی پر از محافظ از این تاریخ در کنار منازل دانشمندان کشیک می‌کشید و از جان آنها و خانواده‌هایشان محافظت می‌کرد که این به کابوسی برای آنها تبدیل شده بود. برخی عملیات‌های موفق اسرائیل هم اثراتی به همراه داشت. یکی از این عملیات‌ها که خود اسرائیل در آن دستی نداشت، اما مزایای زیادی برای آنها داشت، نگرانی ایران از این بود که اسرائیل در میان مقامات نفوذ کرده باشد و اقدامات گسترده‌ای برای نفوذ در میان مقام‌ها و حفاظت از پرسنل هسته‌ای ایران دربرابر موساد آغاز شد. ایرانی‌ها فکر می‌کردند همه تجهیزات خریداری شده از بازار سیاه که هزنیه‌های مالی زیادی هم در برداشت معیوب است و بارها و بارها و بارها این تجهیزات را بازرسی کردند. این اقدامات در نهایت پیشرفت پروژه آنها را به دلیل این بازبینی‌ها کند کرد.»

در این گزارش گفته شده «در انتهای سال ۲۰۱۰ کمپین سوءقصد به جان دانشمندان و فشارهای اقتصادی و نفوذ در کامپیوترها برنامه هسته‌ای ایران را کند کرده بود. اما این کندی کافی نبود. به گفته ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی "برنامه به جایی خیلی بیشتر آنچه ما فکر می‌کردیم رسیده بود." نتانیاهو و باراک با هم به این نتیجه رسیده بودند که ایران به مرحله‌ای رسیده که تاسیساتش دیگر قابل تخریب شدن نیست و پذیرفتند که اسرائیل باید اقدامی برای نابودی تاسیسات ایران قبل اینکه به این مرحله برسد، انجام بدهد. آنها به نیروهای نظامی اسرائیل و به نیروهای اطلاعاتی دستور آماده‌باش برای یک عملیات گسترده را دادند؛ حمله هوایی همه‌جانبه به ایران. دو میلیارد دلار برای آماده‌سازی حمله به ایران و ضدحملاتی که احتمال می‌دادند از سوی حز‌ب الله لبنان و توسط هواپیماهای ایرانی و موشک‌های آنها صورت بگیرد، هزینه شد. گفته می‌شد ۵۰ هزار موشک و بر اساس آمارهای سال ۲۰۱۸ منابع اطلاعاتی اسرائیل ۱۰۰ هزار موشک در انبارهای حزب‌الله برای راه‌اندازی شبکه‌های ترور در اسرائیل آماده بود.»

پولیتیکو در ادامه نوشت: «داگان فکر می‌کرد که این برنامه دیوانگی است. او این برنامه را طرح دو سیاست‌مداری می‌دانست که می‌خواستند  از حمایت عمومی که این حمله در انتخابات آینده برای آنها فراهم می‌کرد، بهره‌برداری کنند. این یک تصمیم شخصی بود نه یک تصمیم برای منافع ملی اسرائیل. داگان در این باره گفته "نتانیاهو تکنیک‌ها و پیامی که اقدامات در کوتاه‌مدت می‌توانستند داشته باشد را می‌شناخت. او به سطح قابل توجهی از تصمیم‌گیری و کنترل رسیده بود. اما او همزمان بدترین مدیری است که من می‌شناسم. او صفت ویژه‌ای نظیر ایهود باراک دارد. هر دوی این‌ها تصور می‌کردند که باهوش‌ترین انسان در دنیا هستند. نتانیاهو تنها نخست وزیر در تاریخ اسرائیل است که در موقعیتی قرار گرفته که همه نهادهای دفاعی از پذیرش موضع او سر باز زدند. من نخست وزیرهای زیادی را می‌شناسم. هیچ کدام قدیس نیستند اما باور کنید یک چیز مشترک دارند؛ زمانی که به جایی برسند که منافع شخصی‌شان خلاف منافع ملی است، این منافع ملی است که پیروز می‌شود. فقط در مورد این دو نفر یعنی نتانیاهو و باراک نمی‌توانم با اطمینان این مساله را بگویم."»

بر اساس این گزارش، «دشمنی داگان و نتانیاهو در سپتامبر ۲۰۱۰ به نقطه اوج رسیده بود. داگان مدعی بود که نتانیاهو از دیداری که با او درباره دستور آماد‌ه‌باش غیرقانونی برای یک حمله به ایران داشته منتفع شده است. او گفته"به محض اینکه ما از اتاقی که در آن دیدار داشتیم خارج شدیم به من گفت که تنها ۳۰ روز تا عملیات باقی مانده است." این یعنی نتانیاهو حمله به ایران را یک عملیات می‌خواند به جای اینکه واژه درست‌تری مانند «اقدام جنگی» را روی کارش بگذارد. چرا؟ چون اقدام جنگی نیازمند رای کابینه بود اما نخست‌وزیر می‌خواست تنها با یک دستور عملیات را آغاز کند.»

پولیتیکو نوشت: «داگان از این حماقت نتانیاهو متعجب شده و به این رسانه گفته "استفاده از ارتش می‌توانست نتیجه غیرقابل تحملی داشته باشد. این فرض که پروژه هسته‌ای ایران به وسیله اقدام نظامی کاملا نابود شود، غلط بود... اگر اسرائیل حمله می‌کرد، این کار می‌توانست مردم ایران را پشت برنامه هسته‌ای این کشور متحد کند و مقامات ایران را قادر می‌کرد بگویند ما باید با سلاح هسته‌ای از مردم خودمان در برابر تهاجم اسرائیل دفاع می‌کنیم." حتی فرض اقدام نیروهای اسرائیلی برای حمله به ایران می‌توانست منجر به جنگ شود چرا که سوری‌ها و ایرانی‌ها بسیج شده و اقدام پیشگیرانه می‌کردند.»

بر اساس این گزارش، «ایهود باراک این مساله را طور دیگری نقل می‌کند؛ او می‌گوید خودش و نخست‌وزیر تنها می‌خواستند آمادگی برای یک حمله را امتحان کنند. رابطه داگان و نتانیاهو دیگر قابل ترمیم نبود. داگان از موساد برای مدت هشت سال اخراج شد.»

بر اساس این گزارش «طبق گزارش نیروهای اطلاعاتی ایران، تنها یک ماه بعد از جانشینی پاردو به جای داگان سیاست شهادت دانشمندان هسته‌ای توسط او از سر گرفته شده است. در جولای ۲۰۱۱ داریوش رضایی‌نژاد هم هدف حمله قرار گرفت. این سوءقصدها موثر بود. بر اساس اطلاعات موساد «ترور سفید» اتفاق افتاده بود یعنی برخی از دانشمندان هسته‌ای ایران در پی این ماجرا درخواست انتقال به بخش‌های دیگر را دادند. توانایی سازمان برای نگه داشتن دانشمندان وقتی خودشان مایل نبودند محدود بود اما در عوض انگیزه برخی دانشمندان هم برای فعالیت در این عرصه دوچندان کرد.»

به گفته داگان برای ایجاد رعب و وحشت در میان دانشمندان، نیازی نبود هدف بعدی الزاما از بین مقامات عالی رتبه برنامه هسته‌ای انتخاب شود بلکه شهادت دیگر دانشمندان هم روی همکاران آنها تاثیر داشت. در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲ مصطفی احمدی روشن که یک مهندس شیمی در تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز بود هم مورد سوءقصد قرار گرفت. تصویر او چند ماه قبل همراه با رییس‌جمهور وقت ایران در جریان حضور در تاسیسات هسته‌ای در رسانه های سراسر جهان منتشر شده بود.»

بر اساس این گزارش، «به ادعای مایکل هیدن رییس سابق سازمان سیا، سوءقصد به جان دانشمندان ایرانی فارغ از اینکه چه کاری می‌کنند در قانون آمریکا ممنوع است و آمریکا هرگز از این داستان خبر نداشته و نمی‌خواسته درباره این اقدامات چیزی بداند. اسرائیلی‌ها هیچ وقت درباره برنامه‌هایشان با آنها صحبت نکرده بودند. حتی با چشمک و لبخند. اما بدون شک این سوءقصدها با هدف اخلال در برنامه هسته‌ای ایران انجام می‌شد.»

در این گزارش به روی کار آمدن اوباما در سال ۲۰۰۹ و سوال او از رییس سیا درباره میزان مواد شکافت‌پذیر انبار شده در نطنز اشاره شده و از قول هیدن رییس وقت سازمان سیا نوشته شده است: « من به اوباما گفتم جواب را می‌دانم اما می‌توانم راه دیگری برای دیدن این مساله را به شما نشان بدهم؟ این مهم نیست. هیچ الکترون و نوترونی در نطنز نیست که به سلاح هسته‌ای تبدیل شود. آنچه آنها در نطنز در حال ساخت آن هستند، دانش است. آنها در نطنز اعتماد به نفس می‌سازند و به این دانش و اعتماد به نفس هم دست پیدا خواهند کرد و هر جایی می‌توانند بروند و اورانیوم غنی کنند. این دانش است که در مغز دانشمندان انبار شده است.»

هیدن در گفت‌وگو با پولیتکو گفته «این برنامه هیچ ارتباطی با آمریکا به هر حال نداشته است. این از نظر قانون آمریکا ممنوع است و سیا هرگز چنین پیشنهادی نداده و در آن مشارکت نکرده است. با این حال قضاوت اطلاعاتی من این است که کشته شدن این افراد تاثیر زیادی در برنامه هسته‌ای ایران داشت. این سوءقصدها سه تاثیر عمده داشت؛ از دست دادن مغزهای متفکر، به تاخیر انداختن برنامه هسته‌ای برای جلوگیری از نفوذ اطلاعات غرب و توقف برنامه توسط متخصصان به دلیل نگرانی از سرنوشتی مشابه.»

پولیتیکو به نقل از هیدن در اظهاراتی واهی مدعی است که «ایران می‌خواسته بمب اتم بسازد تا به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شود. با اقدامات اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها به ویژه سوءقصد به جان دانشمندان و ویروس‌هایی که در عملیات بازی‌های المپیک به تاسیسات ایران رسوخ کرد این برنامه قدری با اختلال مواجه شد. تحریم‌های بین‌المللی هم مشکلات اقتصادی ایران را تعمیق بخشید. تحریم‌هایی که دولت اوباما وضع کرد از جمله تحریم‌های بانکی در اگوست ۲۰۱۲ شدیدتر شد. به ادعای آمریکایی‌ها اگر تحریم‌ها مقداری بیشتر می‌شد اقتصاد ایران در پایان آن سال ورشکست می‌شد و وضعیت به گونه‌ای می شد که مردم به خیابان‌ها می‌آمدند.»

ایهود باراک وزیر وقت جنگ رژیم صهیونیستی هم مدعی شد: « این مانع ادامه آماده‌باش نتانیاهو برای اقدام نظامی علیه ایران نبود. اگر با من بود اسرائیل حمله می‌کرد اما مقامات ارشدی که نتانیاهو را قبول داشتند تنها می‌خواستند اوباما فکر کند آنها می‌خواهند حمله کنند و به این ترتیب آنها مجبور می‌شدند خودشان اول حمله کنند تا بتوانند زمان‌بندی این حمله را کنترل کنند.»

بر اساس این گزارش، «دولت اوباما از اینکه حمله اسرائیل قیمت نفت را بالا ببرد و خاورمیانه را وارد آشوب کند می‌ترسید. این کار می‌توانست به انتخاب مجدد اوباما در سال ۲۰۱۲ ضربه بزند. دولت به این ارزیابی رسیده بود که اسرائیل به زودی حمله می‌کند و از این رو همه حرکت‌های اسرائیل را با ترس دنبال می‌کرد حتی مانورهای معمولی ارتش را با دقت مورد رصد قرار می‌داد. در ماه ژانویه فیناشتاین یکی از سناتورهای آمریکا با پاردو رییس وقت موساد دیدار داشت و از او خواست تا درباره دلایل تحرکات اسرائیل در مانور سی و پنجم ارتش توضیخ بدهد. پاردو به نتانیاهو هشدار داد که اگر به فشارهایش به آمریکا ادامه بدهد ممکن است اتفاقاتی بیفتد که نتانیاهو نمی‌خواهد. پاردو خودش معتقد بود که دو سال فشار سیاسی و اقتصادی دیگر می‌توانست ایران را به مرحله‌ای برساند که به طور کامل از برنامه هسته‌ای خود دست بردارد. اما نتانیاهو به حرف‌های او گوش نمی‌داد و به پاردو دستور داد که به عملیات‌های تهاجمی خصمانه علیه ایران ادامه دهند و وزارت جنگ هم در حالت آماده‌باش برای حمله باشد.»

بر اساس این گزارش، در ماه دسامبر همان سال،  اوباما که از اقدام اسرائیلی‌ها می‌ترسید با طرح ایرانی‌ها برای مذاکرات محرمانه در مسقط پایتخت عمان موافقت کرد. یکی از مقامات اطلاعاتی موساد به پولیتیکو گفته «آمریکایی‌ها هرگز به ما درباره این گفت‌وگوها چیزی نگفتند اما کاری کردند که ما متوجه این مذاکرات بشویم.»

این مامور موساد به پولیتیکو گفته «من به پاردو گفتم به سرعت هر عملیات خصمانه‌ای علیه ایران دارند را متوقف کنند. ما نباید کاری کنیم که گفت‌وگوهای سیاسی به محاق برود. پاردو هم این درخواست را با نتانیاهو در میان گذاشت و قرار شد کمپین خشونت علیه ایران تا زمانی که مذاکرات در جریان است، متوقف شود.»

پولیتیکو در این گزارش مدعی شد: «اینکه تصور کنیم اگر مذاکرات دو سال بعد شروع می‌شد ایران حتما کشوری ضعیف‌تر بود قابل درک و منطقی است اما حتی همان زمان هم بسیاری از  خواسته‌های ایران محقق نشد. ایران پذیرفت که برنامه هسته‌ای خود را متوقف کند و محدودیت‌های شدیدی را برای سال‌ها بعد در این برنامه اعمال کرد. از نظر داگان این توافق یک پیروزی دوگانه بود؛ استراتژی پنج گانه او علیه ایران به اهدافش رسیده بود و همزمان نتانیاهو طرح حمله‌اش را کنار گذاشت. او بارها مجبور شد طرح حمله را عقب بیندازد و زمانی که توافق در نهایت امضا شد طرح او به طور کامل لغو شد.»

نویسنده این گزارش می‌نویسد: «با همه این‌ها داگان به این راضی نبود. او از رفتار نتانیاهو سرخورده شده بود و نمی‌خواست بی‌جواب بماند. در ژانویه ۲۰۱۱ و در روز آخر خدمتش گروهی از روزنامه‌نگاران از جمله خود من را به مقر فرماندهی موساد دعوت کرد (اقدامی بسیار نادر) و در این نشست به نخست وزیر و وزیر دفاع حمله کرد. بعد از این نشست یکی از مقامات ارشد ارتش به خبرنگاران هشدار داد که هر چیزی در این جلسه درباره حمله به ایران گفته شد بسیار محرمانه و طبقه‌بندی شده است و هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند آنها را منتشر کند. داگان که متوجه سانسور حرف‌هایش شده بود بار دیگر این حرف‌ها را در دانشگاه تل آویو در ماه ژوئن همان سال تکرار کرد.»

داگان در سال‌های پایانی عمرش یکی از منتقدان اصلی رویکرد تهاجمی نتانیاهو به مسائل ایران و فلسطین بود. داگان در ماه مارس ۲۰۱۶ در اثر ابتلا به سرطان مرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز