فلاحتپیشه در گفتگو با ایلنا:
طرحهای ترامپ برای ایران عملا به معنای پایان مسیر مذاکره است/ احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد اما تبانی بدتر زمانی است که ایران فدای صلح اوکراین شود

عربستان از آمریکا خواسته پوششی شبیه به ناتو برای سعودیها ایجاد کند
استاد روابط بینالملل گفت: طرحهایی که آقای ترامپ برای ایران ارائه کرد، عملاً به معنای پایان دادن به هرگونه مذاکره در این زمینه بود، وگرنه طرحی نبود که بشود بر سر آن مذاکره کرد. به ویژه اینکه مناسبات ایران و آمریکا به شدت ایدئولوژیک شده و چالش میان این دو کشور به شدت ایدئولوژیک است. در میان خطوط گسلی که آقای ترامپ ایجاد کرده، تنها خط گسلی که به نظر نمیرسد قابلیت ترمیم داشته باشد، همین خط گسل ایران و آمریکا است. دلیل این امر این است که دو طرف موضوع را ایدئولوژیک میبینند و به ویژه اینکه بازیگر جدیدی به نام اسرائیل وارد این معادله شده که به کمتر از جنگ هم راضی نمیشود و این موضوع چالشها را در منطقه جدیتر کرده است.
حشمتالله فلاحتپیشه رییس سابق کمیسیون امنیت ملی در دوره دهم مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در رابطه با موضوع مشخص شدن کشوری به عنوان میانجی بین ایران و آمریکا و گمانهزنیهایی که این روزها نقل محافل بحث درباره آینده سیاست خارجی ایران است، گفت: من معتقدم که کشورهای منطقه، بیش از آنکه به دنبال میانجیگری باشند، در تلاش برای دفع شر هستند. به عبارت دیگر، این کشورها نگرانند که اگر جنگی در منطقه شکل بگیرد، منافع آنها نیز به خطر بیفتد. زیرا تجربههای گذشته نشان داده است، جنگی که شکل گرفت عملا آبراههای منطقه را درگیر کرد در صورتی که جنگها در صورتی که ایران طرف اصلی نبوده، تبعات آن گریبانگیر سایر کشورها نیز شده است. حال اگر ایران در یک جنگ به عنوان یکی از طرفین درگیر باشد، به طور طبیعی این موضوع نگرانی جدی برای کشورهای جنوب خلیج فارس، به ویژه عربستان، به همراه دارد.
طرحهایی که ترامپ برای ایران مطرح میکند عملا پایان مسیر مذاکره است
تنها خط گسلی که قابلیت ترمیم ندارد خط گسل ایران و آمریکا است که ایدئولوژیک شده است
وی ادامه داد: به همین دلیل میانجیها با موضوعاتی که مطرح میکنند بیشتر به دنبال دفع شر هستند، نه اینکه مناسبات ایران و آمریکا در شرایط کنونی به گونهای باشد که راه دیپلماسی در آن باز باشد. به هر حال، طرحهایی که آقای ترامپ برای ایران ارائه کرد، عملاً به معنای پایان دادن به هرگونه مذاکره در این زمینه بود، وگرنه طرحی نبود که بشود بر سر آن مذاکره کرد. به ویژه اینکه مناسبات ایران و آمریکا به شدت ایدئولوژیک شده و چالش میان این دو کشور به شدت ایدئولوژیک است. در میان خطوط گسلی که آقای ترامپ ایجاد کرده، تنها خط گسلی که به نظر نمیرسد قابلیت ترمیم داشته باشد، همین خط گسل ایران و آمریکا است. دلیل این امر این است که دو طرف موضوع را ایدئولوژیک میبینند و به ویژه اینکه بازیگر جدیدی به نام اسرائیل وارد این معادله شده که به کمتر از جنگ هم راضی نمیشود و این موضوع چالشها را در منطقه جدیتر کرده است.
چرا عربستان و سایر کشورهای منطقه از تنشهای موجود پرهیز میکنند
عربستان از آمریکا خواسته پوششی شبیه به ماده ۵ اساسنامه ناتو برای سعودیها ایجاد کند
این کارشناس مسائل بینالملل با طرح این موضوع که کشورهای منطقه در مقایسه با دوره اول ترامپ، خواهان تنشزدایی بین ایران و آمریکا هستند، تصریح کرد: در دوره اول ترامپ برخی کشورهای منطقه به ویژه عربستان از اینکه ایران در زمان برجام به فضای تنشزدایی وارد شده بود، ناراحت بودند علت آن هم این بود که مقتضیات و دغدغههای آنها در مذاکرات ایران و غرب دیده نشده بود. اما اکنون معتقدم که این عامل میتواند به کنترل تنشها کمک کند؛ چراکه عربستان و سایر کشورها از تنشهای موجود پرهیز میکنند. برنامههایی که برای کشورهای منطقه شکل گرفته، برنامههایی هستند که در یک محیط شیشهای دنبال میشوند و ممکن است به سرعت دچار مشکلات امنیتی شوند. به همین دلیل، این موضوع میتواند به تقویت دیپلماسی کمک کند. به ویژه اینکه آقای ترامپ سعی دارد عربستان را ترغیب به سرمایهگذاریها و قراردادهایی تا سطح یک تریلیون دلار کند. عربستان هم از آمریکا خواسته که پوششی شبیه به ماده ۵ اساسنامه ناتو برای سعودیها ایجاد کند، به این معنا که حمله به خاک عربستان، حمله به خاک آمریکا و ناتو تلقی شود. با وجود اینکه در گذشته ۵۰۰ میلیارد دلار قرارداد بین ترامپ و عربستان بسته شد ولی وقتی به آرامو حمله شد، آمریکاییها هیچ کمکی به عربستان نکردند.
ترامپ میداند که واگذاری موضوع ایران به اسرائیل، مناسبات آمریکا با کشورهای عربی را دچار مشکل میکند
این کارشناس مسائل خاورمیانه تاکید کرد: معتقدم که عربستان اکنون خواستههایی دارد که در راس آن همین چتر حمایتی ماده ۵ ناتو است. این موضوع میتواند دیپلماسی را تقویت کند، زیرا خود ترامپ هم میداند که اگر موضوع ایران را تنها به اسرائیل واگذار کند، مناسبات آمریکا با کشورهای عربی هم دچار مشکل میشود و موضوع به سمت جنگ حرکت خواهد کرد و حرکت به سمت جنگ، به معنای تضعیف زمینههای امنیتی لازم برای همکاری آمریکا و کشورهای عربی خواهد بود.
وی با بیان اینکه برخی میگویند کشورهای عربی خواهان تضعیف ایران هستند، عنوان کرد: من معتقدم که عمر این صحبتها گذشته و مشابه این تحلیلها را داریم. به عنوان مثال، برخی اکنون میگویند که ایران باید از اختلافات بین اروپا و آمریکا در بستر اوکراین استفاده کند. این هم از جمله تحلیلهای سطحی و تاریخ گذشته است. دلیل این امر آن است که حتی اگر آمریکا و اروپا در اوکراین با چالشهایی مواجه شوند، اروپاییها همچنان چالشهای جدی با ایران خواهند داشت.
احتمال تبانی روسیه با آمریکا بر سر ایران در کشور ما نادیده گرفته میشود
فلاحتپیشه با اشاره به صحبتهای اخیر وزیر امور خارجه در خصوص کشورهای حوزه خلیج فارس بیان کرد: آقای عراقچی اخیراً اظهار کردهاند که خلیج فارس یا برای همه ناامن است یا برای همه امن. من معتقدم که این موضوع میتواند حداقل تلاشهای میانجیگرایانه در منطقه را با سستی مواجه کند. اینها ظرفیتهایی هستند که باید در دیپلماسی مدنظر قرار گیرند. متأسفانه، در یک دید کلان، تمام این مسائل نادیده گرفته شده است. پیش از همه، موضوعی که در ایران نادیده گرفته میشود، احتمال تبانی روسیه با آمریکا بر سر ایران است.
احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد اما تبانی بدتر زمانی است که ایران فدای صلح اوکراین هم شود
روسها جایگاهی فراتر از یک کارت بازی برای ایران قائل نیستند
وی خاطرنشان کرد: من پیشبینی کرده بودم که هرچند احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد اما تبانی بدتر از این زمانی است که ایران فدای صلح اوکراین هم شود. به عبارت دیگر، ایران میتواند قربانی صلح شود. من معتقدم که روسها جایگاهی فراتر از یک کارت بازی برای ایران قائل نیستند. به همین دلیل، باید به تمامی این ویژگیها توجه کرد و نه به تحلیلهای سطحی. در حال حاضر، بسیاری از دیپلماتهای کشور به دلیل تحلیلهای سطحی و تکراری خانهنشین شدهاند و تحلیلهای تکراری و سطحی غالب شده است.