استاد دانشگاه جرج میسون آمریکا در گفتوگو با ایلنا:
جغرافیای افغانستان تحمیل اقتدار مرکزی را فوقالعاده دشوار میکند/ برگزاری نشست تهران برای یافتن راهحل بحران افغانستان گام مهمی است/ بهبود روابط ایران و عربستان به کاهش تنش در خلیج فارس منجر میشود
استاد دانشگاه جرج میسون آمریکا تاکید کرد: ثبات یا بیثباتی افغانستان ممکن است برای پاکستان، هند، تاجیکستان و روسیه اهمیت زیادی داشته باشد، چراکه ممکن است تروریستها را در خود جای دهد اما برای ایالات متحده اصلا مهم نیست.
ادوارد رودز، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه جرج میسون آمریکا است. وی در حوزههای روابط بینالملل و سیاست خارجی آمریکا مشغول بحث و بررسی و تحقیق است. رودز در گفتوگو با ایلنا، نظرات خود را درباره تنشها در افغانستان و تحولات در منطقه بیان کرد.
بهبود روابط ایران و عربستان به کاهش تنش در خلیج فارس منجر میشود
ادوارد رودز در ابتدا به بهبود روابط میان ایران و عربستان و مذاکرات در حال اجرا اشاره کرد و گفت: در حالی که برخی از دولتمردان آمریکایی ممکن است نگران این باشند که بهبود روابط عربستان سعودی و ایران به معنای روابط آشفتهتر آمریکا و عربستان باشد، ولی دیدگاه منطقی آمریکا درباره بهبود روابط بین دو کشور بسیار مطلوبتر است و خطر درگیری در منطقه خلیج فارس را کاهش میدهد و احتمال حل و فصل خشونتهای جاری مانند جنگ داخلی در یمن را افزایش میدهد.
مشکل عمده بر سر راه احیای برجام، بیاعتمادی بین طرفین است
وی در ادامه با توجه به احتمال از سرگیری مذاکرات برجامی به مشکلات موجود برای احیای برجام اشاره کرد و گفت: یکی از موانع اصلی حل و فصل مسائل عمدهای که ایران و ایالات متحده را از هم جدا میکند، بیاعتمادی هر یک از طرفین به طرف دیگر است که منعکسکننده تاریخچه چیزی است که هر یک از طرفین به عنوان وعدههای اجرا نشده طرف مقابل میبینند. این بیاعتمادی یک شبه از بین نمیرود و چه بسا حل مسائل عمده مورد بحث امروز یکشبه ممکن نباشد. این مسائل بزرگ هستند و برای حل و فصل آن لازم است که هر دو طرف اقدامات مخاطرهآمیزی را انجام دهند که اگر طرف مقابل عقبنشینی کند، یا حتی به اشتباه به عنوان عقبنشینی تلقی شود، نتیجه معکوس خواهد داشت.
همکاری در زمینههای علمی و فرهنگی میتواند به کاهش خصومتها کمک کند
استاد دانشگاه جرج میسون افزود: اما آنچه واقعاً ممکن است این است که ایران و ایالات متحده به دنبال موضوعاتی باشند که بیشتر فنی و کمتر سیاسی هستند که توافقات در مورد آنها میتواند به سرعت و به راحتی قابل قبول باشد و به هر طرف اجازه دهد حسن نیت خود را نشان دهد. همکاری در برخی از زمینههای علمی غیرمرتبط با امنیت مانند بهداشت و پزشکی، به عنوان مثال، یا در زمینههای عمدتا فنی مانند مهندسی عمران یا مکانیک، حداقل میتواند شروع به از بین بردن تصاویر خصمانه از هر طرف کند. حتی ممکن است امکان دستیابی به توافقاتی در مورد برخی از جنبههای فنی سیاست امنیتی وجود داشته باشد - برای مثال، پیوندهای ارتباطی برای از بین بردن شرایط بحرانی، به همین ترتیب، مبادلات در موسیقی، هنرهای تجسمی، معماری، شعر و ادبیات میتواند غنای فرهنگ طرف مقابل و زمینههای شباهت که زمینهساز تفاوتها است را یادآوری کند. تبادل دانشمندانی که در زمینههایی کار میکنند که آشکارا به مسائل امنیتی مرتبط نیستند نیز ممکن است مفید باشد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: بدیهی است که اقدامات کوچکی از این دست به طور مستقیم مشکلات جدی در روابط ایران و آمریکا را حل نمیکند، اما آنها روند را باز نگه میدارند و به تدریج اعتماد بین دولتها و اعتماد بین مردم را ایجاد میکند که لازم است. اگر روابط در زمینههای چندجانبه به جای دوجانبه رخ دهد، همکاری آسانتر میشود. در صورت حضور بسیاری از کشورهای دیگر، برای آمریکاییها و ایرانیها راحتتر است که سر یک میز بنشینند.
رهبران آمریکایی هرگز واقعیتهای سیاسی و اجتماعی افغانستان را به طور کامل درک نکردند
جغرافیای افغانستان تحمیل اقتدار مرکزی را فوقالعاده دشوار میکند
این استاد دانشگاه در ادامه در مورد بحران شکل گرفته در افغانستان گفت: رهبران آمریکایی هرگز واقعیتهای سیاسی و اجتماعی افغانستان را به طور کامل درک نکردند و در مورد آنچه ممکن است یا آن چه ممکن نیست، اشتباه قضاوت کردند. آمریکاییها با افغانستان به گونهای برخورد کردند که گویی این کشور یک کشور واحد و یکپارچه با جامعهای واحد است، در حالیکه در واقع افغانستان به بهترین وجه ممکن است به عنوان یک سیاست کنفدراسیون غیررسمی، متشکل از انواع گروههای ملی که عمیقاً از نظر تاریخ، قومیت، مذهب تقسیم شدهاند، دیده شود و آنچه سیاست آمریکا نتوانست درک کند، این بود که اقتدار سیاسی در این کشور متمرکز نبود، بلکه متکی بر ائتلافسازی در میان بازیگران اصلی سیاسی بود که بیشتر آنها پایگاه جغرافیایی خاص خود را داشتند. جغرافیای کوهستانی افغانستان حکومت متمرکز و تحمیل اقتدار مرکزی را فوقالعاده دشوار میکند.
ادوارد رودز در ادامه اضافه کرد: یک قدرت خارجی، مانند بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی یا ایالات متحده، ممکن است برای تغییر رهبری در کابل از طریق اتحاد با برخی از گروههای ملی در افغانستان، کار نسبتاً آسانی داشته باشد و در نتیجه توازن قدرت داخلی را در جهت دیگری تغییر دهد. با این حال، ایجاد یک دولت یکپارچه کار دشواری است. این امر مستلزم تغییر اساسی در نحوه ایجاد قدرت سیاسی در افغانستان است و کار آسانی نیست.
وی همچنین گفت: حضور طولانیمدت آمریکا در افغانستان انگیزه زیادی از تمایل آمریکا برای کمک به گروههای مترقی در افغانستان برای ایجاد یک دولت و جامعهای بود که مفاهیم غربی از آزادیهای فردی و حقوق فردی، از جمله آزادی زنان را در بر میگرفت. البته مداخله اولیه آمریکا با هدف جایگزینی دولتی در کابل بود که تروریستهای القاعده را در خود جای داده بود و رهبری القاعده را به دست گرفت. با این حال، آنچه آمریکا را برای ادامه حضور در افغانستان برانگیخت، میل به ظهور یک دولت یکپارچه، باثبات و لیبرال بود، دولتی که علاقهمند و قادر به ترویج آنچه ایالات متحده به عنوان حقوق اساسی بشر میداند، بود اما آمریکا برای رسیدن به این هدف موفق نبود و نتوانست به این هدف دست یابد. شاید حضور در کنار همسایههای افغانستان به دستیابی به این مهم کمک میکرد.
منافع اقتصادی و استراتژیک آمریکا در افغانستان همیشه صفر بوده و خواهد بود
ثبات یا بیثباتی افغانستان برای پاکستان، هند، تاجیکستان، روسیه و ایران اهمیت زیادی دارد
ثبات در افغانستان برای کشورهای منطقه مهم است
برگزاری نشست در ایران برای یافتن راهحل در مورد افغانستان مهم است
وی اضافه کرد: منافع اقتصادی و استراتژیک آمریکا در افغانستان همیشه صفر بوده و خواهد بود. ثبات یا بیثباتی افغانستان ممکن است برای پاکستان، هند، تاجیکستان و روسیه اهمیت زیادی داشته باشد، چراکه ممکن است تروریستها را در خود جای دهد اما برای ایالات متحده اصلا مهم نیست. همانطور که یکی از ناظران آمریکایی که سعی داشت این نکته را بیان کند، در طول مناظرههای آمریکایی در مورد اهمیت استراتژیک اشغال افغانستان توسط شوروی گفت: «افغانستان یک خنجر استراتژیک است که در قلب بلوچستان نشانه رفته است.» تعداد بسیار کمی از آمریکاییها هیچ تصوری از اینکه بلوچستان کجا یا چیست، ندارند. بنابراین برگزاری نشست تهران در مورد افغانستان و یافتن راهحل در این زمینه برای ایران، پاکستان، هند، روسیه و تاجیکستان گامی مهم است. ثبات در افغانستان بر این کشورها تاثیر میگذارد.
وی در بخشی از این گفتوگو به اظهارات تهدیدآمیز اسرائیل علیه ایران اشاره کرد و گفت: در نهایت، امنیت کشورهایی که بین هیمالیا و دریای مدیترانه و تا اقیانوس هند زندگی میکنند، ایجاب میکند که نیازهای امنیتی مشروع همه این کشورها تضمین شود. درگیریهای موجود با یکدیگر پیوند دارند. پاسخ به یک تعارض ممکن است غلبه بر تعارضات دیگر را دشوارتر کند. هر پیروزی نظامی در یکی از این مبارزات نیز یک شکست است - اگر نارضایتیهای اساسی را بیشتر کند، شکستی برای هر دو طرف است.تا زمانی که مسائل عمدهای که غرب و ایران را از هم جدا میکند حل نشده باقی بماند و تا زمانی که این رابطه به عنوان متضاد تلقی شود، خطر رویارویی یا جنگ بسیار واقعی است. در هر طرف «تندروهایی» وجود دارند که از گامهای افزایشدهنده تنش حمایت میکنند، یا برای «حل» مشکلات اساسی از اقدامات تهاجمی و وادار کردن طرف مقابل به امتیاز دادن در میز مذاکره استفاده میکنند.