خانجانی در گفتوگو با ایلنا:
اهمیت انتخابات ۱۴۰۰ کم سابقه است/مردم از مشارکت و نقشآفرینی در تصمیمسازیها دلسرد و مأیوس شدهاند/ حکومت و احزاب باید با مردم وارد گفتوگو شوند
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی گفت: برای اینکه بتوانیم یک رابطهی عقلانی مناسب بین حکومت و مردم برقرار کنیم باید شاخصهای کمی این رابطه را افزایش دهیم تا مردم به نوعی احساس کنند که در افزایش توسعهیافتگی میتوانند نقشآفرین باشند.
جهانبخش جانجانی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درپاسخ به این سوال که «در سال ۱۴۰۰ انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم اما بخش قابل توجهی از مردم کماکان همانند اسفند ۹۸ در موضع عدم شرکت در انتخابات هستند و از سوی دیگر نتیجه عدم مشارکت مردم به در مجلس یازدهم ملموس است؛ اکنون وظیفه حکمرانان در مساله تشویق مردم برای مشارکت در انتخابات، چیست؟»، گفت: معتقدم چه جمهوری اسلامی و چه هر حکومت دیگری، در جریان خدمتگزاری یا حکمرانیاش باشد هر از گاهی یک ارزیابی از کردارها و عملکرد خویش داشته و میزان رضایتمندی مردم از حکمرانیهای صورت گرفته را ارزیابی کند و ببیند که برنامهها، اهداف و وعدههایی که از ابتدای امر تا زمان حال توسط رهبران مطرح شده، چه میزان تحقق پیدا کرده و اجرایی شده است.
وی افزود: به عقیده من اگر چنین ارزیابیای وجود داشته باشد، به راحتی میتوان به تحلیلی از اینکه ما در کجای منظومهی سیاسی، فکری و رفتاریمان با مردم قرار داریم و نقاط قوت و ضعفمان چیست، دست پیدا کنیم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه با اشاره به شاخص های ارزیابی کارآمدی دولتها و حکومتها، تصریح کرد: شاخصهای رشد، توسعه یافتگی و امید به زندگی در جهان مشخص است. در حوزهی کلان حکمرانی ما با سایر حکومتها تفاوت چندانی نداریم ضمن اینکه ما به دلیل مسلمان و شیعه بودنمان باید فاکتورهای اخلاقی را هم به حکومتمان اضافه و به نوعی علاوه بر آن ویژگیهای کمی، ویژگیهای کیفی افزون کنیم.
وی افزود: معتقدم با آرمانها و گفتارهای ابتدای انقلاب و قانون اساسی فاصلهی بسیار زیادی داریم که این مساله نشان دهنده آن است که طی چهل سال گذشته دولتها و حاکمیت بهطور دقیق به مسائلی که باید توجه کنند، این کار را انجام ندادهاند و برای رفع برخی مشکلات و دغدغهها ارادهی جدی نداشتهاند.
خانجانی در ادامه اظهار داشت: اگر علل و عوامل توسعه یافتگی را مدنظر قرار دهیم، یکی از موضوعات مهم در حوزهی توسعهیافتگی رابطهی مناسب بین مردم و حکومت است و حکومتی قابل قبول است که زمینهی مشارکت مردم در تصمیمگیری و تصمیمسازی را افزایش دهد و کشورهایی که این حداقلها را در فاکتورهایشان رعایت کردهاند، توانستهاند تا حدودی در به دست آوردن شاخصهای توسعه یافتگی موفق باشند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره نتایج و دستاوردهای حضور و مشارکت مردم در تصمیمگیری یا تصمیمسازیها، بیان داشت: اگر مردم در تصمیمگیری و تصمیمسازی نقشآفرین باشند و دچار حرمان، رنج و سرخوردگی نباشند؛ حضورشان علاوه بر این که میتواند مشارکتشان را افزایش دهد، قادر خواهد بود که در تصمیمگیریها تاثیر گذار باشد که البته من معقتدم ما در این حوزه دچار اختلال هستیم. یعنی در یک رابطه میان مردم و حاکمیت به واسطهی مباحث ارزشی، هیجانی و حماسی افزایش پیدا میکند و بعد در یک برههی زمانی کاهش پیدا میکند.
وی افزود: برای اینکه بتوانیم یک رابطهی عقلانی مناسب بین حکومت و مردم برقرار کنیم باید شاخصهای کمی این رابطه را افزایش دهیم تا مردم به نوعی احساس کنند که در افزایش توسعهیافتگی میتوانند نقشآفرین باشند؛ از همین رو عدم توجه به این مؤلفهها در مقاطعی موجب میشود تا مردم از تصمیمگیری و تصمیمسازی دور شوند و به نقشآفرینی خودشان هیچگونه توجه نداشته باشند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب ضمن اشاره به رفتارهای بعضاً هیجانی مردم در انتخابات یا فضای سیاسی-اجتماعی، گفت: گاهی شاهد این هستیم که در یک مقطعی مردم با یک رفتار هیجانی، سیاسی و بعضاً به منظور تقابل با خواستهی حاکمیت وارد عرصه سیاسی و یا انتخابات میشوند و نقشآفرین میکنند که به نظر من این یک خطر بالقوه برای مردم و حکومت است. چنین رفتاری از این جهت برای حکومت خطر دارد که ممکن است؛ در فراسوی یک رفتار هیجانی و جنبشی نتواند مقابل این رفتار جنبشی استقامت بورزد و یا مقاومت میکند که در هر دو حالتاش اگر به سرکوب مردم ختم شود، از اهداف اولیهی انسانی حکومتگری خود دور شده و اگر هم سرکوب نکند طبیعتاً سبب متلاشی شدن حکومت و دستاوردهایش میشود. به همین خاطر باید یک رفتار معقول داشته باشیم که هم انتظارات مردم از حکومت معقول شود و هم رفتار حکومت نسبت به مردم؛ یعنی انتظاری که حکومت از مردم دارد به نوعی متناسب و بهسامان شود.
وی در ادامه تصریح کرد: اتفاقی که در سال ۹۸ و سالیان گذشته افتاده است به نظر میرسد که بخشهایی از حاکمیت از مقوله و مفاهیم توسعهیافتگی به دور هستند و یا فهم مناسبی از مقولهی توسعهیافتگی ندارند و همین مساله سبب میشود که در پارامترهای اقتدارگرایانه و به ظاهر ارزشی پافشاری کرده و نقشآفرینی مردم را در حد نازل درنظر گرفته، نقش مردم در مقام تصمیمگیر ممتاز را نادیده میگیرند و بیشتر در سطح نازل حضور در صحنهی اجتماعاتی مثل راهپیماییها و یا مسائلی شبیه آن تلقی بکنند. البته این هم آفتی است و شما نمونهاش را در انتخابات مجلس گذشته دیدید که بسیاری از مردم به دلیل همین سرخوردگی وارد عرصهی سیاسی و تصمیمگیری یا تصمیمسازی نشدند.
خانجانی با تاکید بر اهمیت انتخابات امسال و شکلگیری یک نوع هیجان کور در این انتخابات اظهار داشت: انتخابات ریاست جمهوری از این جهت اهمیت دارد که اولین بار است هم تعداد افرادی که احساس میکنند میتوانند در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوند بسیار زیاد است، یعنی یک نوع حرمان و سرگشتگی بین نخبگان جامعه وجود دارد و یعنی نخبگان و فرهیختگان جامعه نمیتوانند یک عنصر تأثیرگذار را برای کاندیداتوری در ریاست جمهوری تعیین کنند. همچنین اینکه تعدد کاندیداها بیش از حد مجاز باشد نشان از یک سرگشتگی و هیجان کور است.
وی افزود: مساله دیگری که این انتخابات را در عین مهم بودن متفاوت میکند این است که برای نخستین بار در فاصله دو ماه مانده به انتخابات، هنوز کاندیداها در جریانهای سیاسی مشخص نیستند و فعلا اندک داوطلبانی صرفا به صورت شخصی اعلام کاندیداتوری کردهاند که این مورد هم نشانهای از همین امر توسعه نیافتگی و عدم توجه به تحزب و تشکلهای قانونی حزبی است، وگرنه اگر احزاب قوی و تشکلهای مدنی قوی وجود میداشتند این پیچیدگی و یا این سرگشتگی وجود نداشت.
سخنگوی وزارت کشور دولت اصلاحات در ادامه ابراز داشت: بخشی از این تعداد زیاد کاندیداها به تنزل انتخابات ریاست جمهوری در گذشته بر میگردد و بعضی از افراد که وارد فضای انتخابات شدند و با استفاده از فضای پوپولیستی رأی هم کسب کردند، سبب شده که هرکسی در خودش این امتیاز را ببیند که بیاید وارد عرصه انتخابات شود. بخشی هم به دلیل رفتار امنیتیای است که بعد از ۸۸ حاکمیت با مردم داشته است. همهی اینها سبب میشود که هم مردم و هم حکومت تصمیم درستی برای انتخابات آینده نگیرند. بخش دیگری هم برمیگردد به یک اقتدارخویی و اقتدارجویی بعضی از نهادها که فکر میکنند که اینها باید در تمام سرنوشت مردم از همهی جهات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نقشآفرین باشند، و نهتنها نقشآفرین بلکه تعیین کننده باشند.
وی ادامه داد: به خاطر همین یک نوع وازدگی سیاسی هم در سیاسیون ایجاد کرده و از طرفی یک نوع ترس و امنیتی شدن فضا را هم به دنبال دارد و و به نوعی همین نظامیگریای که در فضای جامعه به وجود آمده و خیلی از نظامیان و فرماندهان نظامی وارد عرصهی سیاسی شدند، یکی از عوامل شکلگیری این فضا است. چرا که اینها نه حاضرند خوی نظامیگری خودشان را کنار بگذارند و نه حاضرند عرصهی سیاست را به سیاسیون و سیاستورزان واقعی بسپارند در نتیجه این هم یکی از مواردی است که شرایط را یک مقدار سخت کرده است.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران راه برونرفت از شرایط کنونی و تغییر این فضای دلزدگی را گفتوگی حکومت با مردم دانست و خاطرنشان گرد: به نظر میرسد هم حکومت و هم احزاب باید با مردم صادقانه صحبت کنند و فضا را برای تأثیرگذاری آراء مردم فراهم کنند تا آنان احساس کنند که در تصمیمسازی آیندهی کشور نقشآفرین هستند. به زعم بسیاری از صاحبنظران انتخابات ۱۴۰۰ یکی از مهمترین انتخابات سالهای اخیر است و به نوعی میتواند نقطهی عطف تصمیمگیری نظام جمهوری اسلامی در رابطه با دنیا و مسائل داخلی کشور باشد.
وی ادامه داد: باید توجه داشته باشیم که فرصت زیادی نداریم برای اینکه بتوانیم مشکلمان را با دنیا حل کنیم؛ شرایط کشور در رابطه با کشورهای غیر ایران در جامعهی بینالمللی بسیار شکننده است و از این جهت ما هزینههای بسیار زیادی را به دلیل سیاست خارجهی نامتوازنی که داریم، بر کشور تحمیل کرده و منافع کشور را از دست دادهایم که در نتیجه آن هم در حوزههای اقتصادی و هم سیاسی آسیب دیدهایم. معتقدم بخشی از این حرمان مردم به دلیل سیاستهای نادرست ایجاد شده که یک نوع ناامیدی و سردرگمی در رفتار مردم ملاحظه میشود، یعنی امید به آینده در جامعه زائل شده و مردم فکر میکنند هر اتفاق بینالمللی در عرصهی سیاست داخلی و خارجی تأثیرگذار است. به نظر من باید حکومت صادقانه با مردم وارد گفتوگو شود و این معضل و مشکل را حل کند.
خانجانی در پایان گفت: گاهی میبینیم با یک تصمیمگیری و یا یک اظهار نظر یکی از دولتهای خارجی، فضای اقتصادی کشور دستخوش تغییراتی میشود و یا رابطهی بعضی از دولتها با ما متفاوت میشود که به نظر من این از نقاط ضعف حکومتگری مطلوب است. اگر میخواهیم مشکلات اینچنینی نداشته باشیم باید بیاییم بر اساس الگوهای مدرن سیاسی و حکومتگری این نقاط ضعف را برطرف کنیم؛ آن وقت هم مردم امید به آینده پیدا میکنند هم در تصمیمسازی نقشآفرین خواهند بود و هم میتوانند تأثیر مناسبی را در کشور و فرایند قانونی کشور داشته باشد.