ناصر ایمانی در گفتوگو با ایلنا:
روحانی به دلیل عملکرد احمدینژاد و اشتباهات اصولگرایان پیروز شد
طیف طرفداران دولت در مجلس آینده تقویت خواهد شد مگر اینکه عملکرد آقای روحانی در این یکسال پیشرو ضعیف باشد٬ همچنین تحولات اقتصادی، کاهش قیمت نفت و نتایج مذاکرات با ۱ + ۵ در انتخابات موثر هستند.
مصاحبه پیشرو، مصاحبهای چالشی درباره وضعیت جناحهای سیاسی است؛ مصاحبهای که قرار بود در خصوص ارزیابی از وضعیت اردوگاه اصولگرایان باشد و به بررسی وضعیت گفتمانی آنان بپردازد اما ایمانی ترجیح داد آن را به بررسی جبهه اصلاحات تبدیل کند.
این فعال سیاسی اصولگرا در این گفتوگوی تفصیلی از منظر خویش به بررسی جبهه اصلاحطلبی میپردازد و در عین حال تاکید دارد پیروزی روحانی ربطی به حمایت سیدمحمد خاتمی و اصلاحطلبان نداشته و این موفقیت مرهون عملکرد دولت احمدینژاد و اشتباهات متعدد اصولگرایان بوده است.
ایمانی در واکنش به اینکه بسیاری از اصلاحطلبان از دولت حمایت کردهاند و بسیاری از آنها نیز به دولت رفتهاند، میگوید لازم است که جبهه اصلاحات٬ همگی و به شکل رسمی درباره دولت یازدهم اظهار نظر کنند. وی معتقد است اصلاحطلبان در فضای کنونی سپهر سیاسی، هنوز نظارهگر شرایط هستند. وی معتقد است همانطور که اصولگرایان باید پاسخگوی حمایت از دولتهای نهم و دهم بودند، اصلاحطلبان نیز باید پاسخگوی عملکرد روحانی باشند. این تحلیلگر اصولگرا٬ پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ را نه فقط به دلیل حمایت از اصلاحطلبان از وی٬ که به دلیل عملکرد دولت احمدینژاد و اشتباهات متعدد اصولگرایان میداند.
آنچه در این مصاحبه جالب بود اینکه اصولگرایان حاضرند پیروزی روحانی به دلیل عملکرد احمدینژاد و اشتباهات اصولگرایان بدانند اما نپذیرند حمایت اصلاحطلبان و اجماع چهرههایی چون خاتمی و هاشمی باعثپیروزی روحانی شد؛ چه آنکه ایمانی به صراحت اعلام کرد روحانی به دلیل عملکرد احمدینژاد و اشتباهات اصولگرایان پیروز شد!
ارزیابیتان از وضعیت کنونی اصولگرایان چیست؟
چرا شما فقط از وضعیت اصولگرایی از من سوال میکنید.
پس از چه سوال کنیم؟
از اصلاحطلبان چرا سوال نمیکنید. من در این باره متخصصترم.
خب! ارزیابیتان از وضعیت اصلاحطلبان چیست؟
اصلاحطلبان اکنون نظارهگر صحنه هستند و بدون آنکه بخواهند هزینهای پرداخت کنند، منتظرند فواید را برداشت کنند و این وضعیتی مطلوب نیست.
استدلالتان از اینکه میگوید نظارهگرند و نمیخواهند هزینهای بدهند، چیست؟
اصلاحطلبان بعد از سال ۸۴ و بالاخص از سال ۸۸، مقداری در گوشه قرار گرفتند اما پس از روی کار آمدن دولت یازدهم در سال ۹۲ آنها باید وضعیت خود در صحنه سیاسی روشن کنند.
اگر فرضتان صحیح باشد٬ دلیل این کار چیست؟
اول اینکه خواستهاند قهر خود را نسبت به برخوردهایی که با آنها چه درست یا نادرست؛ چه خوشایند و چه ناخوشایند نشان دهند. دوم اینکه آنها دولت روحانی را به عنوان یک دولت اصلاحطلب قبول ندارند٬ ولی این دولت را نسبت به سایر دولتهایی که ممکن بود بر سرکار آید، بیشتر قبول دارند اما به شکل روشن سیاست و مواضع خود را در قبال دولت روشن نکردهاند.
آقای ایمانی! در این مدت چهرههایی مختلف اصلاحطلبان از سران تا نیروهای میانه اصلاحطلب٬ از دولت حمایت کردند. خیلی از اصلاحطلبان نیز به درون دولت رفته و به کمک دولت شتافتهاند.
همه نه.
خیلی از اصلاحطلبان رویکردشان نسبت به دولت بیان کردند. مثلا آقای حجاریان رویکرد «اتحاد – انتقاد» را سیاست کنونی اصلاحطلبان در خصوص دولت برشمرد.
آقای حجاریان یک چهره از اصلاحطلبان است٬ نه همه اصلاحطلبان. اعلام سیاست اتحاد – انتقاد نیز به تنهایی کفایت نمیکند بلکه باید اصلاحطلبان رسما در این باره اعلام نظر کنند.
اینکه همه اصلاحطلبان بیایند و اعلام موضع کنند، شدنی نیست. اما با این حال سران اصلاحطلب مانند آقای خاتمی و عارف از دولت حمایت کردهاند و گفتهاند از دولت حمایت کنید.
اصلاحطلبان باید نسبت به مواضع مختلف و ابعاد گوناگون عملکرد دولت را مورد بررسی و نقد قرار دهند. مثلا بگویند که در عرصه اقتصادی ما این نقدها را داریم. در عرصه اجتماعی فلان نقد را داریم و…
در این باره هم اصلاحطلبان نقدهای خود را بیان کردهاند. مثلا در عرصه احزاب و سیاست داخلی، از کم کاری وزارت کشور در این عرصه از دولت انتقاداتی کردهاند.
نمیشود چون یک عرصه مطابق میل کسی نیست٬ پس انتقادات را هم به آن عرصه گسیل کرد. وزارت کشور٬ زیر نظر آقای روحانی است و آقای روحانی باید پاسخگوی وزارت کشورش باشد. نمیشود همه گناهها را بر سر رحمانیفضلی انداخت و گفت او کمکاری کرده است. همین عدم بیان نقدها و اعلام مواضع از سوی اصلاحطلبان اشتباه است. ببیند؛ در دولت اول احمدینژاد، اصولگرایان به صراحت و با شدت و مکررا از دولت وی حمایت کردند و چون حمایت کردند باید مسئول پاسخگوی عملکرد دولت ایشان نیز باشند ولی اصلاحطلبان اعلام نظر آشکار نمیکنند و رسما از نقش خویش سخن نمیگویند تا اگر دولت روحانی موفق بود بگویند این دولت ماست و اگر هم موفق نبود بگویند ما که حمایت نکردیم و دولت ما نبود و عملکرد دولت روحانی به پای اصلاحطلبان نوشته نشود.
استدلالتان را قبول ندارم. تمام تلاش رسانهها و سران اصلاحطلب در تقویت دولت است.
رویکرد رسانه و تکچهرههای اصلاحطلب با سیاست رسمی و اعلام نظر آشکار تفاوت دارد. ببیند اشتباهات دولت نهم و دهم به پای اصولگرایان نوشته شد که درست هم نوشته شود و آنها نیز باید پاسخگو باشند ولی اصلاحطلبان نمیخواهند این مسئله را به گردن بگیرند.
اینکه اصولگرایان پاسخگوی عملکرد دولت احمدینژاد نبودند و در یکی، دو سال آخر از وی اعلام تبری میکردند را قبول دارید؟
بله.
باز به فرض قبول نظر شما، اینکه دولت خود را فراجناحی و نه اصلاحطلب میداند٬ چقدر در این مسئله که اصلاحطلبان دولت را اصلاحطلب نمیدانند موثر بوده است؟
اینکه دولت خود را غیرجناحی بداند٬ به این معنا نیست که جناحهای مختلف مواضع خود را نسبت به مسائل مختلف بیان نکنند. آقای احمدینژاد نیز از سال ۸۴ تا ۹۲ مکررا میگفت که اصولگرا نیست و وامدار هیچ حزب و جریانی هم نخواهد بود و از هیچ جریانی حمایت نمیکند و پایبند به جناحی نیست ولی اصولگرایان حداقل تا سال ۹۰ دست از حمایت او برنداشتند.
موضع اصولگرایان نسبت به دولت چگونه بوده است؟
موضع اصولگرایان نسبت به دولت از اصلاحطلبان روشنتر و مترقیتر بوده است. آنها مثلا گفتهاند که از مذاکرات ایران با ۱ + ۵ حمایت میکنیم ولی دلنگرانیهایی داریم و نباید از خطوط قرمز عبور کنیم و باید مقاومت داشته باشیم. نسبت به برخی از رفتارهای اقتصادی دولت نقدهایی دارند. اما شما این عملکرد را با جریان اصلاحطلب مقایسه کنید.
به طور مشخص مجمع روحانیون مبارز که مانند مشارکت و سازمان مجاهدین محدودیت ندارد و میتواند فعالیت داشته باشد اما مواضعش را بیان نمیکند. حتی با وجود اینکه آقای مجید انصاری نیز در دولت است ولی مواضع این گروه سیاسی هنوز روشن نیست.
فکر میکنید اصلاحطلبان چه زمانی اعلام موضع بکنند؟
اینکه اصلاحطلبان اعلام موضع بکنند را نمیدانم ولی به هرحال با وجود اینکه اصلاحطلبان در هشت ساله گذشته چه درست یا نادرست و چه خوشایند و چه ناخوشایند به آنها آسیب و گزند رسیده است، دلیلی نمیشود اعلام موضع نکنند. میتوانند مانند رفتاری که مجمع روحانیون داشت٬ عمل کنند. آنها در سال ۷۱ دیدند که شرایط برای فعالیت ندارد، گفتند فعالیت نمیکنیم و تا دوم خرداد فعال نبودند. در این شرایط کسی هم انتظاری ندارد ولی اینکه وسط بایستند و کاری نیز نکنند، درست نیست.
ارزیابیتان از انتخابات آتی مجلس چیست؟ فکر میکنید اصلاحطلبان بتوانند همانند انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ اجماع کنند و با وحدت کامل در انتخابات حضور داشته باشند؟
هم جریان اصلاحطلب و هم جریان اصولگرا در زمان انتخابات با مشکلی به نام عدم وحدت روبهرو هستند و نمیتوانند در کنار هم جمع شوند. در سال ۹۲ نیز جریانات سیاسی نتوانستند در کنار هم جمع شوند و به اجماع برسند.
اما جریان اصلاحطلب وحدت نظر داشت و به اجماع هم رسید و آقای روحانی به پیروزی رسید.
اینکه پیروزی آقای روحانی به خاطر حمایت آقای خاتمی و اصلاحطلبان بود را قبول ندارم. شاید یک عامل پیروزی ایشان اعلام حمایت اصلاحطلبان باشد ولی بخش بزرگ و موثری از پیروزی ایشان به دلیل عملکرد دولت احمدینژاد و اشتباهات متعدد اصولگرایان بود. به عبارت دیگر، مجموع عوامل در رای آوردن روحانی موثر بود همانطور که مجموعه عواملی در رای آوردن خاتمی در ۷۶ و احمدینژاد در سال ۸۴ نقشآفرینی کردند.
بازگردیم به سوال اصلی. اصلاحطلبان با وحدت به عرصه انتخابات پا خواهند گذاشت؟
جریان اصلاحطلب به دلیل اینکه هنوز به شکل کامل وارد عرصه و فضای سیاسی بازنگشته است بنابراین هنوز اختلافاتشان مشخص نشده و بیرون نزده است. از سوی دیگر، جریان اصلاحطلب، جریانی به ظاهر اقلیت است که این اقلیت بودن وحدتآفرین است. مثلا در زمان آقای خاتمی نیز اصولگرایان در اقلیت بودند و در وحدت به سر میبردند ولی بعد از پیروزیهای متعدد و حضور در قدرت اختلافاتشان مشخص شد.
آرایش و ترکیب مجلس بعدی را چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است و باید منتظر ماند. با این حال آنچه مسلم است، این است که با این روند، طیف طرفداران دولت در مجلس آینده تقویت خواهد شد مگر اینکه عملکرد آقای روحانی در این یکسال پیشرو ضعیف باشد. به عبارتی، تحولات اقتصادی، کاهش قیمت نفت و نتایج مذاکرات ایران با ۱ + ۵ در نتیجه انتخابات موثر هستند.
گفتوگو: محمدابراهیم ترقینژاد سریزدی