جلاییپور در دانشگاه علامه طباطبایی؛
در دوره جنبش بیصدای دانشجویی هستیم / اگر نقد نباشد، دموکراسی واقعی نیست

در دوره مهرورزی و مدیریت شعاری، باز هم فعالان دانشجویی که در برابر این وضعیت که کسی امکان نقد درست را نداشت، ایستادگی مدنی کردند، هزینه دادند و صدها نفر از آنان ستارهدار شدند.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه اکنون وارد دورهای شدیم که ایران در منطقه و جهان تلالو دیگری دارد، افزود: نتیجه ورود ایران به این دوره٬ غافلگیریای بود که تندروها در انتخابات سال ۹۲ دچارش شدند.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ حمیدرضا جلاییپور طی سخنرانی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی که به همت کانون اندیشه دانشگاه برگزار شده بود٬ با اشاره به تاریخچه حرکتهایی دانشجویی، گفت: در جریان انقلاب اسلامی این حرکت دانشجویی بود که مشعل مبارزه را زنده نگاه میداشت.
استاد جامعه شناسی ادامه داد: در ابتدای دوره اصلاحات باز هم حرکت جمعی فعالان دانشجویی بود که جنبش اصلاحی مردم ایران را که تمام دنیا را به خود معطوف کرد ایجاد کرد. این جنبش آنقدر مهم بود که برای برخی تندروها راهی جز تحت فشار گذاشتن آن باقی نمانده بود.
وی افزود: در دوره مهرورزی و مدیریت شعاری، باز هم فعالان دانشجویی که در برابر این وضعیت که کسی امکان نقد درست را نداشت، ایستادگی مدنی کردند، هزینه دادند و صدها نفر از آنان ستارهدار شدند.
او به نقش دانشجویان در انتخابات سال ۹۲ اشاره کرد و گفت: سال هشتاد و هشت تا نود و دو از لحاظ حجم کنترل واقعا قابل توجه بود. در انتخابات ۹۲ در همین شهر تهران ۵۰درصد از مردم شرکت نکردند. اگر فرض کنیم همیشه بیست درصد از مردم شرکت نمیکنند، ولی ۳۰درصد آگاهانه نیامدند چون فکر میکردند فایدهای ندارد. این جو ناامیدی را دانشجویان شکستند و مردم را متقاعد کردند رأی بدهند و فضای بسته قبلی به دوره اعتدال رسید، دورهای که وقتی هر مقام سیاست خارجی ما به سفر خارجی میرفت، نگران بودیم که آبروی ما بیش از این نرود.
وی ادامه داد: این که اکنون وارد دورهای شدیم که ایران در منطقه و جهان تلالو دیگری دارد، نتیجه غافلگیریای بود که برخی تندروها در انتخابات سال ۹۲ دچار آن شدند. آقای روحانی که از آقای هاشمی مهمتر نبود؛ آقای هاشمی شناسنامه این انقلاب است و ما بچههای این انقلابیم. دیدیم که شناسنامه را احراز صلاحیت نکردند. اگر فکر میکردند آقای روحانی هم رأی میآورد، ایشان را هم ردصلاحیت میکردند. این حضور خلقالساعه و چشمگیر مردم در این رأیی که ساخت کار که بود؟ با بررسی تجربهای که من کردم، کار دانشجوها بود. ساعت ده شب معلوم شد که در شهرهای کوچک ایران، بیش از هفتاد درصد به آقای روحانی رأی دادهاند. اگر دانشجوها پیش قراولی نمیکردند، ما از آن دوره بسته، به دورهای که اندکی بازتر بود، وارد نمیشدیم.
وی همچنین افزود: با نگاهی به حرکتهای هفتادساله دانشجویان، میبینیم جنبشهای دانشجویی، در پارهای مواقع، کاملا با صدا بودند همچون نهضت ملی، انقلاب اسلامی و در دوره اصلاحات. در دهه پنجاه، جنبش دانشجویی ما بیصدا بود و دانشجویان از سال پنجاه تا پنجاه و شش سبک زندگی جدید اسلامی را دنبال میکردند و در این دوران ما دارای جنبش دانشجویی مذهبی بیصدا بودیم. شاهد بودیم پس از جنبش دانشجویی در ۱۸تیر ۷۸، حرکت دانشجویی، از جنبش باصدا به بیصدا تبدیل شد. زمانی که هزینه فعالیت سیاسی در جامعهای که دموکراتیک نباشد، بالا میرود، عقلانیت جنبش، سبب میشود که تبدیل به بیصدا شود.
جلاییپور افزود: بعضی مسخره میکنند که جنبشهای واقعی تبدیل میشود به جنبشهای خیالی در صورتی که این حرف نادرست است و نمونهاش غافلگیری از حضور مردم در تشیع جنازه پاشایی است. این حضور، نشان از آن دارد که جریان مجازی را نباید غیرواقعی پنداشت چرا که به محض اینکه امکان فعالیت داشته باشد، واقعی خواهد شد. در حالحاضر هم ما در دوره جنبش بیصدای دانشجویی هستیم.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه در جامعه ما، عرصه عمومی نقد و بررسی عموما برگردن فعالان دانشجویی بوده است٬ گفت: فعالان دانشجویی همیشه محیطهایی را فراهم میکردند که عدهای دیگر، مسائل جامعه را بتوانند نقد کنند. چرا که اگر نقد نباشد، دموکراسی واقعی نیست.
این استاد جامعه شناسی همچنین افزود: از سال ۷۶ به بعد اما در گفتمان جنبش دانشجویی ما، تغییر خواهی، پیرامون مفاهیم توسعه شکل گرفته است. این که توسعه باید همهجانبه و پایدار و نیز عادلانه باشد. از جهت دیگر، دانشجوهای ما در حال حاضر به توسعهای توجه میکنند که تجربه بشری، تکنولوژی و اخلاق را محترم بشمارد که اسم تئوریک آن مدرنیته درونزا است. درمقابل، تندروها، به اینها میگویند که دنبال غربی شدن، آمریکایی شدن و فروختن کشور هستند. اما این تندروها دنبال چیز خطرناکی هستند؛ آنها دنبال بدیل مدرنیتهاند. یعنی دنبال چیزی هستند که ما نمیدانیم چیست. ما میدانیم تجربههای بشری چیست، حرفهای فلاسفه چیست، اما نمیدانیم آنچه اینها دنبال آن هستند، چیست. مفاهیمی را از مذهب و مهدویت قرض میگیرند، اما این که این بدیل مدرنیتهای را که دنبالش هستند، چیست را مشخص نمیکنند. و این خطرناک است چرا که روند توسعه کشور را کند میکند.
جلاییپور به موضوع بورسیههای غیرقانونی اشاره کرد و گفت: نگاه نکنید که مسئله بورسیه را شخصی کردند، پشت این موضوع یک تئوری بود: این که دانشگاههای کشور به نخبهها بورسیه میدهد و این نخبهها علوم اقتصاد و جامعهشناسی و… میخوانند و این علوم٬ حرف غربیها را میزند و درنهایت اینها کشور را میفروشند. بنابراین ما باید آدمهای خودی را جایگزین کنیم. در تمامی دانشگاهها بزرگ دنیا، استادان بزرگشان را تا زمانی که مشاعرشان کار میکند، از دانشگاهها بیرون نمیکنند، چرا که دانشگاه، با حضور اینهاست که معنی پیدا میکند. استادهای ما را در اوج پختگی، بازنشسته کردند. به بهترین دانشجوهای دکتری ما اجازه تحصیل ندادند. جلوی حضور زنان را در دانشگاه، گرفتند. پشت تمامی این کارها همین ایده بود.
وی در پایان ضمن نتیجهگیری از سخنان خود، گفت که حرکتهای جمعی دانشجویی را تا زمانی که در جامعه ما مطالبات هست، نمیتوان محو کرد. تا زمانی که در کشور ما مردمسالاری، خوب کار نکند، ما جنبش دانشجویی خواهیم داشت.