خبرگزاری کار ایران

شاه حسینی در گفت‌وگو با ایلنا:

آزادی و دموکراسی با اعتقاد توام باشد نه با دستورالعمل

آزادی و دموکراسی با اعتقاد توام باشد نه با دستورالعمل
کد خبر : ۲۲۲۱۶۵

باید فضایی علمی و اعتقادی وجود داشته باشد، آزادی و دموکراسی باید با اعتقاد توام باشد نه با دستورالعمل.

عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران در دوران دکتر مصدق در دیدار از بیستمین نمایشگاه مطبوعات در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار ایلنا به فضای رسانه ای کنونی، مشکلات استقرار دموکراسی و نقش مردم در استقرار آزادی پرداخت.

حسین شاه حسینی در پاسخ به این سوال که فضای رسانه ای را چگونه می بیند، به ایلنا گفت: مردم قبل از این که آزادی بخواهند، باید نانشان تامین شود.

او با بیان اینکه در حال حاضر ظاهرسازی بیش از کارهای زیربنایی است، گفت: زیربنا آنچه که باید باشد نیست. زمانی که از صبح تا غروب، وقایع ریز و درشت بسیاری رخ می دهد، ممکن است یکی آگراندیسمان شود و بقیه پوشیده بمانند اما مردم قبل از این که آزادی بخواهند باید نانشان تامین شود؛ اگر نان مردم تامین نباشد، امکان ندارد آزادی شکل بگیرد.

شاه حسینی به برخی رسانه های داخلی تاثیرگذار اشاره و بیان کرد: باید تلاش بیشتری شود که مردم آگاهی پیدا کنند؛ تیراژ مجله هایی که از چنین خاصیتی برخوردار هستند، ممکن است حداقل دو هزار نسخه باشد؛ دو هزا مجله در جمعیتی هفتاد میلیونی که بیش از شصت میلیونش باسواد است و حدود بیست میلیون نفر تحصیلات دانشگاهی دارند، تعداد بسیار اندکی است. با این حال باید باشند و این حاکمیت است که باید فضا را به گونه ای مهیا کنند که تولید مطلب برای صاحبان این معدود مجلات صرف داشته باشد اما متاسفانه نه تنها به آن ها کاغذ نمی دهند بلکه فضای مناسب نیز برای مطبوعات ایجاد نمی کنند.

آزادی و دموکراسی باید با اعتقاد توام باشد نه با دستورالعمل
شاه حسینی در بیان اینکه مهیا کردن شرایط برای آزادی باید به چه نحو باشد، می گوید: باید فضایی علمی و اعتقادی وجود داشته باشد؛ آزادی و دموکراسی باید با اعتقاد توام باشد نه با دستورالعمل؛ حکومت باید آزاداندیش باشد چراکه این ضرورت اداره مملکت است.

معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت موقت بازرگان، برای روشن شدن تعریف خود از آزادی به دوره مرحوم دکتر محمد مصدق اشاره می کند و می‌افزاید: در واقعه نهم اسفند شعبان جعفری و سرهنگ رحیمی ها و خسروانی ها و همچنین اخراجی های ارتش و شهربانی و دستگاه های قضایی به منزل دکتر مصدق ریختند و خواستند غارت کنند و آتش بزنند؛ مقداری هم توفیق پیدا کردند، زمانی که این افراد دستگیر شدند یکی از اعضای فراکسیون نهضت ملی ایران به نام اصغر پارسا خدمت شادروان مرحوم مصدق می رود و می پرسد که با آنها چه کار کنند و این که آیا باید این افراد را تحویل دادگاه های نظامی بدهند؟ دکتر مصدق با آقای شایگان و آقای دکتر سنجابی صحبت می کند و به این نتیجه می رسند که این افراد باید به دادگاه عادی معرفی شوند نه دادگاه نظامی. بنابراین آن ها به دادگاه عادی معرفی می شوند؛ این می شود آزادی و آزاداندیشی.
رئیس کمیته ملی المپیک در دولت دکتر بازرگان ادامه داد: شعبان جعفری در دادگاه فریاد می زند که عکس شاه را باید بگذارید تا من زیر آن بایستم و حرف بزنم؛ عکس شاه را هم می گذارند.

او ادامه می دهد: آزادی یک عمل انسانی و یک نیاز بشری است. نیاز بشری من این است که باید آزاد اندیش باشم.

معاون رئیس جمهور در دولت بازرگان به موقت بودن آرامگاه مصدق اشاره می کند و می گوید؛ با مردی که تاریخ این همه از او تعریف می کند، دوست و دشمن به او اعتقاد دارند؛ روش و تاکیتیک سیاسی او هم در زمان حکومت بیست و چهار ماهه مورد تائید دنیاست این گونه رفتار می شود؛ بنا به اعلام سازمان اقتصاد جهانی تنها سالی که در ایران بودجه متوازن وجود داشته، سالی است که دکتر مصدق بر سر کار بوده؛ آن هم در شرایطی که بحران و محاصره اقتصادی صد در صد وجود داشت.

او به شرایط چند سال اخیر ایران اشاره می کند و می گوید: مملکتی که نفت دارد و درهایش باز است و نفت خود را راحت می فروشد، نباید بگوید ما محاصره هستیم! نفت را از ما می خرند؛ متاسفانه مدیریت مطلوبی در کشور وجود ندارد و این گونه آزادی شکل نمی گیرد. این آزادی یک روز هست و روز دیگر نیست. ما خود به خود آزاد هستیم و البته در چارچوب قانون رفتار می کنیم و رعایت مصالح مملکت را هم می کنیم. مردم صاحبان اصلی هستند و باید اظهار نظر کنند و این اندیشه باید باشد که ما؛ مردم، بگوییم و شما؛ مسئولین، مجری باشید.

مصدق به واقعی ترین شکل به درون توده های مردم رفت

وی می گوید: مصدق کسی بود که اگر کسانی برای او هدایایی می برند همه را به راحتی می بخشید؛ او کسی بود که با عملی شدن اصلاحات ارضی از او چیزی نگرفتند چون چیزی نداشت، خودش قبلا تقسیم کرده بود. غیر از انگلستان که دشمن قاطع او بود در آن منطقه به هیچ وجه دشمن دیگری نداشت. آدمی بود که در احمدآباد هم برای مردم کار می کرد. به این دلیل که آن منطقه مالاریاخیز بود، مصدق شروع کرد به تربیت انواع و اقسام اوکالیپتوس؛ برگ اوکالیپتوس را می جوشاند و پسرش که طبیب بود هر روز آن را به دهات اطراف می برد و به روستاییان دوای مجانی می داد. او غرور خانوادگی نداشت. مردم به راحتی می توانستند با او ارتباط بگیرند؛ او به واقعی ترین شکل به درون توده های مردم آمد.

شاه حسینی می گوید: مصدق حتی در دهشان روضه خوانی هم می کرد.

حسین شاه حسینی می گوید اگر در جامعه ای مشکلی برای مردم پیش می آید به این دلیل است که مردم پاسخگویی را از صاحبان قدرت مطالبه نمی‌کنند. دموکراسی هزینه دارد؛ شما اگر غذای خوب بخواهید دنبال گوشت خوب می روید اما اگر نخواهید از همان گذر سر کوچه می خرید. ما چیز خوب می خواهیم و باید بدانیم چه چیزی را می خواهیم و چه چیزی را نمی خواهیم؛ هم برای خواست هایمان مطالبه کنیم و هم برای نخواستن هایمان.

گفتگو: آساره کیانی

ارسال نظر
پیشنهاد امروز